خبر اعدام روحﷲ زم مدیر کانال «آمدنیوز» اگرچه غافلگیرانه اما برای بسیاری دور انتظار نبود. نخستین واکنشهای قابل توجه به خبر اعدام روحﷲ زم یادداشتی بود که از سوی پدر ۶۴ سالهی او منتشر شد. در این یادداشت فارغ از برخی نکات حقوقی که میتوان از سوی خانوادهی محکوم به اعدام مطرح شود فضای معنوی و عاطفی است که از ملاقات با روحﷲ یک روز پیش از اعدام به تصویر کشیده شدهاست«دقایقی بعد از دیدار وقت نماز شد، بچهها و روحﷲ درخواست جماعت كردند، بهقدری نور وجودش را گرفته بود خجالت كشيدم جلو بايستم. تعارفش كردم حتی خواستم عبا بر دوشش بياندازم، تواضع كرد و بوسيد… شايد حتی نمازهای كنار خانه خدا در ۲۰-۳۰ سال پيش هم برايم اينقدر دلچسب نشده بود…. گفت من با خدا معامله كرده و با استخاره به اين راه آمدم، هيچ نگرانی ندارم.»
اما این اعدام تنها اعدام فرزند یک روحانی دارای مسئولیت در جمهوری اسلامی نیست. تعدادی از روحانیون سرشناس نیز با اعدام یا کشتهشدن فرزندشان در درگیری با نیروهای انقلابی مواجه شدهاند.
- حسنی علیه ضدانقلاب حتی اگر پسرش باشد!
مرحوم حجتالاسلام غلامرضا حسنی از جمله روحانیونی است که فرزند او بخاطر عضویت در مجاهدین انقلاب اعدام شد. او درباره فرزندش می گوید:«پسر بزرگم رشيد پس از پيروزی انقلاب، ناگهان به گروه سياسی سازمان فدائيان خلق پيوست و از سران آنها شد، به طوری كه مسئوليت شاخه آذربايجان غربی بر عهده او بود. خيلی با او صحبت كردم تا در راهش تجديد نظر كند، ولی نكرد. در همان زمان انشعابی در ميان اعضای اين گروه پديد آمد و به دو گروه اقليت و اكثريت منشعب شدند و اقليتها به جمع گروهكهای سياسی محارب پيوستند و جنگ مسلحانه بر ضد حكومت اسلامی آغاز كردند. الان یادم نيست رشيد جزو كدام يك از اينها شد، به هر حال من احساس خطر كردم. تصميم گرفتم جلوی فعاليتهای او را بگيرم. نخست چند بار تذكر و تهديد انجام گرفت ولي فايده نكرد.
آن وقت نماينده مجلس و در تهران بودم. يك روز رشيد به تهران آمده بود. جايش را شناسايی كرديم. در كميته انقلاب تهران با آيتﷲ مهدویكنی تماس گرفتم و گفتم يك موردی هست، چند نفر مسلح بفرستد. نگفتم پسرم هست. يكی از محافظان خودم به نام آقای جليل حسنی را نيز همراه آنها كردم. گفتم اگر مقاومت يا فرار كرد بزنيد نگذاريد فرار كند و اگر هم تسليم شد، دستگير كنيد و به كميته تحويل بدهيد. آنها رفتند و او را دستگير كردند. رشيد چند روزی در كميته تهران بود. بعد برای بازجويی و محاكمه به تبريز انتقال دادند. او چون محل فعاليتهايش، استان آذربايجان بود در اين شهر محاكمه و به اعدام محكوم شد و بلافاصله حكم اجرا گرديد. در مرحله اول، رشيد را به دادستان وقت، حضرت حجتالاسلام سيد حسين موسوي تبريزی تحويل داده بودند، او نيز وي را به يكي از دامادهايش كه او هم قاضي بود، سپرد و حكم اعدام رشيد را او صادر كرده بود. حتی بعد از اعدام جنازهاش را هم به ما تحويل ندادند.
وقتي خبر اعدام رشيد را شنیدم، چون به وظيفه خود عمل كرده بودم هيچ ناراحت نشدم. من در مورد انقلاب با هيچ شخصی ولو پسرم باشد، شوخی ندارم و با هيچ احدی در اين مورد عقد اخوتی هم نبستهام. هنوز هم اگر يكی از فرزندانم بر ضد انقلاب و رهبری، خدای ناكرده، فعاليت كند، همان كاری را خواهم كرد كه با رشيد كردم. حقيقت اين است كه رشيد مستحق اعدام نبود. او جنايتي را مرتكب نشده بود، يا كسي را نكشته بود تنها جرمش اين بود كه گرايش شديد كمونيستي داشت و اين هرگز منجر به اعدام كسی نمیشود. حداكثر اين اين است كه بايد به حبس ابد محكوم میگرديد. اما برای آنکه سوءتفاهمی پیش نیاید موضوع را پیگیری نکردم»[۱]
- آیتﷲ طالقانی در برزخ پدری یا انقلابی
مجتبی طالقانی، دو سال پس از آنکه با پدر هیچ تماسی نداشت، در نامهای مشهور به پدرش آیتﷲ سید محمود طالقانی دلایل خروجش از دایره اسلام و تغییر در خط فکر سیاسی و مذهبیاش را شرح داد. او در این نامه با بیان اینکه «مذهب به هیچ وجه و واقعاً به هیچ وجه نمیتوانست کوچکترین مسأله سیاسی استراتژیک و ایدئولوژیک مرا حل کند» نوشته بود: «من قبلاً فکر می کردم که روشنفکران مبارز میتوانند این رژیم را از میان بردارند، ولی اکنون باور کردم که باید به طبقه کارگر روی آوریم … برای سازماندهی طبقه کارگر باید اسلام را کنار بگذاریم…» در آن مقطع اعضای کادر رهبری سازمان مجاهدین خلق برای آن که جریان مذهبی و انقلابی را در قبال خود دچار انفعال کنند، متن نامه مجتبی طالقانی خطاب به پدرش را منتشر و القا کردند جاذبه مارکسیسم تا حدی است که فرزند یک روحانی مشهور انقلابی را نیز به خود جلب کرده و این فرزند راه خود را از پدر جدا کرده است. ۲۳ فروردین سال ۱۳۵۸ اما، مجتبی طالقانی به خاطر ارتباطش با مارکسیست دستگیر میشود. محمدرضا فرزند دیگر آیتﷲ طالقانی که برای پیگری ماجرا به مرکز سپاه پاسداران رفته بود اتومبیل برادرش را در محوطه همان مرکز میبیند، آیتﷲ بعد از شنیدن شرح ماجرایی که بر فرزندانش رفته و دانستن اینکه بازداشت کنندگان به علت ارتباط مجتبی با شاخه مارکسیست سازمان مجاهدین خلق، سفری قهرگونه به خارج از تهران در پیش میگیرد. کادر رهبری سازمان مجاهدین که تا پیش از آن، نامه فرزند به پدر را با سر و صدا منتشر کردند، حالا با دستگیری مجتبی طالقانی، سعی کردند این اقدام را در راستای توهین به آیتﷲ جلوه دهند. سازمان مجاهدین خلق بار دیگر تلاش کرد از این آب گلآلوده ماهی خود را بگیرد و با بزرگ کردن ماجرای سفر آیتﷲ طالقانی به بیرون از تهران، طی اعلامیه ای اعلام کرد نیروهای نظامی خود را در اختیار آیتﷲ طالقانی میگذارد! آیتﷲ طالقانی به این پیام اعتنایی نکرد.
زیرکی حضرت امام غائله را ختم به خیر کرد. امام خمینی در مصاحبهای ﺑﻪ ﺩﺳﺘﮕﻴﺮی ﭘﺴﺮ ﺁﻳﺖﺍﷲ ﻃﺎﻟﻘـﺎﻧی ﺍﺷـﺎﺭﻩ ﻛﺮﺩﻧـﺪ ﻭ ﮔﻔﺘﻨـﺪ : «ﺍﮔـﺮﺍﺣﻤﺪ ﻣﻦ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺩﺳﺘﮕﻴﺮ میﻛﺮﺩﻧﺪ ﻣﻦ ﺣﺮﻓی ﻧﻤی ﺯﺩﻡ ». ﺍﻳﻦ ﺑﺎﻋﺚ ﺷﺪ ﻛﻪ ﺁﻳﺖﺍﷲ ﻃﺎﻟﻘﺎﻧی ﺑﻪ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﺑﺮﮔﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺳﭙﺲ ﺩﺭ ﻗﻢ ﺑـﺎ ﺣـﻀﺮﺕ ﺍﻣـﺎﻡﻣﻼﻗـﺎﺕ ﻛﻨﻨﺪ.
- دادستان علیه فرزند خود
روایت برخورد آیتﷲ محمدی گیلانی با دو فرزند خود نیز از عجایب انقلاب است. آنجا که پای انحراف از مبانی اسلام باشد، فرزند گرفتار تیغ عدالت پدر میشود. آیتﷲ محمد محمدی گیلانی که بعد از انقلاب به دستور امام ریاست دادگاههای انقلاب را بر عهده گرفته بود در خرداد سال ۱۳۶۰ فرزندان خود را در جمع تعدادی زیادی از منافقین مییابد. روایتها دربارهی صدور حکم مستقیم اعدام توسط پدر متناقض است و سند قطعی در اینباره نیست. اما آنچه که مشهور است روایت اطرافیان آیتﷲ است«از حاج آقا گیلانی این مسئله پرسیده شد که چنانچه با فرزندان شما مواجه شویم چگونه عمل کنیم، پاسخ دادند هر کاری که در موارد دیگر انجام میدهید» از این پاسخ مشخص است که پدر خود را دربرابر قانون و انقلاب مطیع میدانست و از آن مهمتر آنکه در صورت بازداشت، بخاطر فعالیت فرزندانش حکم اعدام آنان قطعی بود. یک فرزند او در درگیری با نیروهای سپاه در خانهی تیمی در تهران کشته شد و فرزند دیگرش به هنگام فرار در ارومیه کشته یا با سیانور خودکشی کرد.
- روز شکرگزاری آیتﷲ جنتی
محمدحسین جنتی یکی از فرزندان آیتﷲ جنتی است که از سالهای پیش از انقلاب به عضویت سازمان مجاهدین خلق در آمد. وی به همراه این سازمان به مبارزه علیه رژیم شاه پرداخت؛ او پس از پیروزی انقلاب اسلامی و حتی پس از مواضع خصمانه این سازمان منافق علیه نظام اسلامی، از آنان جدا نشد و به مبارزه مسلحانه علیه نظام جمهوری اسلامی پرداخت؛ از آنجا که پس از اعلان جنگ مسلحانه سازمان منافقین علیه جمهوری اسلامی، برخورد با آنان در دستور کار قرار گرفته بود، برخورد با افرادی مانند محمدحسین جنتی نیز از همین موارد بود؛ اما، آیتﷲ جنتی هیچ دخالتی در این امر نکرد تا نظام به وظیفه خود عمل کند؛ در نتیجه فرزند وی در درگیری با پاسداران انقلاب اسلامی کشته شد و حضرت آیتﷲ از بابت این برخورد نظام واکنش منفی به آن نشان نداد.
از برخی افراد روایت شده که « آیتﷲ جنتی نذر کرده بوده که اگر پسرش حسین جنتی که فراری است و روند انقلاب را قبول ندارد دستگیر یا اعدام شود ۴۰ روز روزه شکر بگیرد»
بیانیه ای در برائت از فرزند
روایت برخورد انقلابی پدران با فرزندان تنها به اوایل انقلاب برنمیگردد. سی سال پس از انقلاب هم میتوان چنین برخوردهایی را در بین مسئولان نظام یافت. به این جمله دقت کنید:«از نزدیکان و خویشاوندانمان دوری و برائت میجوئیم اما از آرمانهای خود و انقلاب دست بر نمیداریم». این جملهای است که آیتﷲ ابوالقاسم خزعلی رئیس بنیاد بین المللی غدیر در سال ۸۸ درباره اظهارات و عملکرد فرزندش مهدی به زبان آورده است.
مهدی خزعلی فرزند آیتﷲ خزعلی تاکنون به دلایل مختلف بازداشت شدهاست. او به ویژه پس از انتخابات به دلیل رفتار و رویکردی که نسبت به نظام داشت مورد غضب پدر واقع شد. آیتﷲ خزعلی سال ۸۸ در بیانیهای با استناد به آیاتی از قرآن مجید اشاره کرد که خداوند سبحان به ما تنبه میدهد اگر اولادتان با خدا و رسول کنار نیامدند از آنها احتراز کنید و آنها را دوست نداشته باشید. او در بیانیهاش نوشت:«مدت مدیدی است پسرم مهدی خزعلی از راه مستقیم منحرف شده درست در خط مقابل قرار گرفته هر چه نصحیت میکنم و برای هدایتش متوسل به اولیای خدا میشوم اثر نمیکند. با بعضی از علمای بزرگ صحبت کردم، فرمود دست نگه دار شاید به راه بیاید. دیگر کاسه صبرم لبریز شده، دیگر با او صحبت نمیکنم و حرفهای نامناسب او را بر نمیتابم. ملت انقلابی عزیز همیشه در صحنه ما بدانند او از ما جدا هست و هر چه از من نقل کند، نپذیرند. با من ارتباطی ندارد ولی الان هم دعا میکنم خداوند به او توفیق دهد که از راه انحرافی که پیش گرفته است برگردد و گرنه خداوند مقتدر، اسلام و انقلاب و امام و رهبر و رئیس جمهور و مسلمین عزیز را از شر او مصون و محفوظ بفرماید».
نگاهی گذرا به وقایع انقلاب اسلامی در چهلسال اخیر درسها و آموزهای مهمی برای خود دارد. اگرچه مهر و محبت فرزند امری فطری و ناگریز است اما باید در در تضارب بین مهر پدری و انقلاب و مبانی اسلامی کدام کدام یک را میتوان انتخاب کرد. قطعا آزمونی بسیار و سخت است!
[۱] خاطرات حجتالاسلام حسنی.صفحه ۲۸۶
سید
از مقاله عبرت آموز وتنبه زا وروشنگرانه تون ممنون وبهره مند شدم خداوند همه مارا بصیر وآگاه به وظایف بندگی وعمل بآن موفق بدارد