در هفتههای اخیر توفیقی دست داد و در جمع تنی چند از دوستان پزشک و همچنین برخی از طبیبان سنتی و همچنین دوستان آشنا با حکمت و فلسفه سعی کردیم که از منظرهای مختلف به کوریها و بینشهای جریان اصلی پزشکی و همچنین طبهای مکمل به خصوص با توجه به فضای ایران، بیاندیشیم. آنچه در ادامه میآید جمعبندی من از این مباحثات است:
۱- جریان اصلی و مدرن پزشکی نه تنها لزوما مغایرتی با طبهای مکمل ندارد، بلکه میتوان با استناد به تاریخ، تاثیر پذیری آن از برخی از طبهای دوران گذشته از جمله طب ایرانی، و نقش طب ایرانی در تکوین و رشد جریان اصلی و مدرن پزشکی را مشاهده و آشکار کرد. این مسیر میتواند با توجه به همافزایی علم، فلسفه و دین، و همچنین مباحث بینرشتهای کماکان ادامه پیدا کند و در آینده شاهد تصحیح و تکمیل بیش از پیش پزشکی باشیم.
۲- یکی از مهمترین سنجههای پزشکی مدرن تجربهی روشمند است؛ این سنجه در طب ایرانی هم به چشم میخورد؛ البته در طبیعیات و همچنین طب ایرانی-حکمی مسائل حکمت مبنا و تجربه مبنایی وجود دارد که میتوان هر دسته را به دقت سنجید و نسبتشان را با فیزیک و پزشکی جدید مشخص کرد. به نظر میرسد که کوریها و بینشهای دستآورهای حکمی و علمی گذشتگان قابل تشخیص و تفکیک است.
۳- سازمان جهانی بهداشت، طبهای مکمل از جمله طب یونانی-عربی که طب ایرانی-حکمی هم ذیل آن قرار میگیرد را مشروط بر اثبات و استفادهی روشمند در کنار جریان اصلی پزشکی به رسمیت شناخته است؛ و در بسیاری یا حداقل برخی از کشورهای دنیا به طبهای مکمل بها داده میشود، و از آنها در کنار پزشکی مدرن برای کاهش آلام و درمان بیماریها استفاده میشود.
۴- آنچه که نارضیاتی طبیبان سنتی و… را در ایران فراهم آورده، بها ندادن به طبهای مکمل است. کسانی که به دنبال اثبات و استفادهی روشمند از طب ایرانی-حکمی هستند از چند جهت مورد ظلم واقع شدهاند. یک: شیادان و سودجویانی که به اسم طب سنتی و… منافع خود را تامین میکنند، و همچنین افرادی که چنین قصدی ندارند و واقعا میخواهند خدمت کنند، اما بخاطر جهل مرکب، ناخواسته خیانتشان بیش از خدمتشان است. دو: سیاستگذارانی که بستر مناسبی برای تحقیق و اثبات و استفادهی روشمند از طب سنتی را فراهم نمیآورند. سه: برخی از پزشکان جریان اصلی که بین جاهلان یا خائنان و دغدغهمندانِ دانا تفکیکی قائل نمیشوند و همه را به یک چوب میرانند، که خود این هم میتواند ناشی از خیانت یا جهل مرکب باشد.
۵- آنچه که در ایرانِ امروز نگرانی برخی از پزشکان متعلق به جریان اصلی و مدرن را فراهم آورده، جهل مرکب و یا شیادی برخی از طبیبان خود خوانده است. کسانی که تن به تجربهی روشمند نمیدهند. و حاضر نیستند مدعیاتشان را چنانکه باید به اثبات برسانند. تا زمانی که چنین باشد تفاوت دارو و دارونما و همچنین عوارض داروها مشخص نخواهد شد. و هر ننه قمری میتواند ادعای طبابت کند. و این روند زیانهای جبران ناپذیری داشته و خواهد داشت.
۶- در ساحت نظر بايد بستری برای تحقيقات روشمند در زمينهی طبهای مكمل از جمله طب ایرانی-حکمی فراهم شود. اهالی این طب هم باید بتوانند بر اساس سنجههای قابل قبول، مدعیات و کارآمدیشان را اثبات کنند. چنانکه طب سوزنی چین تا حد قابل توجهی این کار را کرده و مقبول جریان اصلی پزشکی واقع شده است.
۷- در ساحت عمل میتوان با داشتن برنامههايی، از جمله مشخص كردن سازمان يافتهی طبيبان واقعی و تفکیکشان از طبیبان جعلی، و همچنین میزان تخصص و… در حيطهی طبهای مكمل؛ و همچنین با توجه به ترياژ برای تشخیص بیماریها، و بهترین روش یا روشهای درمان؛ به سمت استفاده از طبهای مکمل در کنار جریان اصلی پزشکی رفت. با این وصف طبهای مختلف باید به صورت روشمند و در کنار جریان اصلی پزشکی مورد توجه قرار بگیرند و همگی در قبال مسئولیتشان پاسخگو باشند. طرحهای اخیر مجلس بیش از آنکه در این راستا باشد، به نظر میرسد که قرار است سازمانی منفک از سازمان و وزارت بهداشت و جریان اصلی پزشکی را سامان دهد. در اینصورت نگرانیهایی از این دست که تجربهی روشمند کماکان کمرنگ باشد و جهل مرکب و خیانت پررنگ، به نظر میرسد کاملا بجاست.
حسین الهی خراسانی
احسنت. عجب یادداشت جامع و خوبی👌🏼 سپاس از مباحثات🙏🏼🌺