اشاره
جایگاه سترگ و اثرگذار جامعةالازهر مصر در تاریخ معاصر اهلسنّت بر فرهیختگان آشکار و بینیاز از توضیح است. الازهر در روزگار نزدیک به عصر ما رویکردی تقریبی به شیعه یافت و مذهب تشیع را به عنوان یکی از مذاهب فقه اسلامی به رسمیت شناخت که خود مرهون تلاشهای بزرگان حوزه علمیه شیعه در وحدت و تقریب میان الازهر و حوزه علمیه قم بود؛ همچنان این آرمان تقریبی طرفداران جدی در حوزه دارد و البته مخالفانی نیز دارد. در این میان سویه مهم بحث تمرکز بر رویکرد علمی جامعةالازهر درباره شیعه پس از انقلاب اسلامی در ایران است و این پرسش مطرح است که آیا رخداد انقلاب اسلامی در ایران در رویکرد علمی – پژوهشی جامعةالازهر مصر اثرگذار بوده است یا خیر؟ راهکار علمی برای اکتشاف تغییر یا عدم تغییر این رویکرد جامعةالازهر مصر چیست؟ پیش فرض این است که پژوهشها و منشورات نهادهای علمی بزرگ جهان از سیاستهای کلان و اسناد بالادستی علمی, سیاسی, فرهنگی و اقتصادی آن پیروی میکند و این منشورات نماینده و برایند این سیاستها و حداقل برخی نگاههای کلان یا خرد در درون این نهادها حکایت دارد . بر این اساس مطالعه ژرف و روشمند پژوهشهای انجام شده در جامعةالازهر مصر در نیمه سده جاری در سطوح مختلف علمی آن بویژه در مقطع دکتری با گرایش های متنوع آن در رشتههای تفسیر قرآن, حدیث, کلام , … میتواند در اکتشاف و تحلیل گفتمانِ پنهان نخبگان الازهر درباره تشیع کمک نماید و تصویری از تشیع در اذهان الازهریون را برای ما نشان دهد. نتایج این مطالعه میتواند در امکان یا امتناع تقریب حوزه شیعه با الازهر نیز کمک نماید و البته باب گفتوگو و نقدهای علمی دو سویه را نیز فراهم نماید.
یک. امامیه معاصر و نقد الصحیح بخاری؛ رویکردها و بازتابها
بررسی روند تاریخی توجه و نقد صحیح بخاری در میراث امامیه نشان میدهد چند دهه اخیر به لحاظ حجم و نوع مطالعات انتقادی صحیح بخاری از جایگاه برجسته و متمایزی نسبت به دورههای قبل برخوردار است. در دورههای متاخر فقه و حدیث امامیه توجه و نقد احادیث صحیح بخاری از سوی حدیث عالمان امامی از طیف اخباریان معتدل و فقیهان به صورت پراکنده و موردی مورد توجه بودهاست ولی در در چند دهه اخیر مطالعات نقدهای امامیه علیه صحیح بخاری شتاب ویژه ای در پژوهشهای حوزوی و دانشگاهی به خود گرفته است و افزون بر جستارها و گفتارهای میانی در آثار حدیثی- کلامی معاصر امامیه به طور مستقل در قالب تکنگاری های چند نیز به نقد تفصیلی مبانی, رویکرد و نمونه های حدیثی الصحیح بخاری نیز پرداخته شده است؛ یکی از زمینه های اجتماعی و فرهنگی شیوع این نوع پژوهشهای تقویت گفتمان حدیثپژوهی و مواجهه با رویکردهای سیاسی تقریب گرا – وحدت گرا با اهل سنّـت در ایران پس از انقلاب اسلامی است. گاهی این نقدها چنان تند و تیز است که شخصیت بخاری را نیز تحت تاثیر قرار داده و حتی ترویج ناصبیگری در الصحیح بخاری نیز در برخی از این آثار ادعا شده است. البته شماری از نقدهای جریان دانشگاهی از لونی دیگر است و بیشتر صبغه نقد الحدیثی دارد و البته متاثر از جریان نقد الحدیث رایج در گفتمان حدیث پژوهی دوره معاصر است که ریشههای آن را باید در نقدهای تاریخی خاورشناسان علیه حدیث اهلسنّت جستجو کرد. در این میان خرده نقدهای جریان مستبصرین به شیعه علیه صحیح بخاری را نیز نباید نادیده گرفت که از جمله زمینههای گرایش آنها به مذهب تشیع وجود احادیث نقد برانگیز در الصحیح بخاری ادعا شده است.
شتاب و حجم نقدهای امامیه علیه الصحیح بخاری جریانهای سلفی و حدیثگرای اهلسنّت و رویکردهای تقریب گرا و تجدیدنظرطلب امامیه را به واکنش جدی واداشته است. برخی در درون گفتمان حدیث پژوهی شیعه این نوع نقدها را پذیرا نبوده و در مقام نقد نقد آنها برآمدهاند و بر این باور هستند که شماری از نقدهای امامیه جدلی و ناتمام است و حتی در مقام توجیه و دفاع نیز بر آمدهاند. در گفتمان حدیثپژوهی اهلسنّت معاصر نقدها و ردیههای شیعه علیه الصحیح بخاری رصد و در روند سیسال اخیر نزدیک به بیست کتاب در پاسخ به این نقدهای از سوی عالمان اهل سنّت نگاشته شده است.
دو. الازهر و دفاع از الصحیح بخاری در مقابل نقدهای شیعه
کتاب «طعون و شبهات الشیعهالامامیه حول الصحیحالبخاری و الرد علیها» رساله دکتری است که در دانشکده علوم حدیث الازهر مصر دفاع شده است؛ این کتاب در گونه اخیر پاسخ به نقدهای شیعه علیه الصحیحالبخاری قابل جانمایی است که در مقام دفاع تمام عیار و جانبدارانه از الصحیحالبخاری است. این کتاب تالیف
است که در چهار جلد و ۲۴۹۰ صحفه وزیری توسط داراللولوء در المنصوره مصر در ۲۰۲۱م منتشر شده است. وی فارغالتحصیل الازهر مصر است و کتاب فوق را به عنوان رساله دکتری خود با رتبه عالی در الازهر دفاع کرده است.
پیش تر از عادل بن یوسف العزّازی تحقیقات فقهی چون «تمامالمنة في فقهالكتاب وصحيحالسنة» در چهار جلد منتشر شده است. بررسی تحقیقات وی نشان میدهد که از اندوختههای فقهی, حدیثی , رجالی و کلامی اهل سنّت آگاهیهای خوبی دارد. دکتر العزّازی در مقدمه کتابش از منتقدان صحیح بخاری به عنوان دشمنان, پیروان اهواء و بدعت یاد میکند که تلاش دارند با شبههافکنی علیه این کتاب و مولف آن از جایگاه و نفوذ این کتاب در قلبهای مسلمین بکاهند. وی در ادامه از جمله این گروه را شیعه امامیه معرفی می کند : «من هولاءالطاعنین: فرقةالشیعة الامامیة الذین یحاولون التنقص من قیمة هذا الکتاب بالطعن فیه و فی مولفه …..» (ج۱, ص ۱۲ – ۱۳) و در ادامه شیعه به باورهایی چون تحریف قرآن و تکفیر صحابه و …. متهم میکند. همچنین تصریح دارد که بیشترین نقدهای شیعه علیه صحیح بخاری بوده است و شماری از آنها را گزارش میکند که البته فهرست وی کامل نیست و برخی از نقدهای جدی و مهم چون القول الصراح في البخاري وصحيحه الجامع شيخ الشريعة الإصبهاني( ۱۲۶۶ – ۱۳۳۹ ق) در فهرست وی حضور ندارد و از نقدهای فارسی نیز در این فهرست خبری نیست و برخی از نقدهای چون کتاب اسماعیل الکردی اساساً از شیعه نیست بلکه از نقدهای جریان نومعتزلی است. البته پیش از دکتر العزّازی آثاری از سوی محققان اهل سنّت در پاسخ به شبهات علیه صحیح بخاری و به طور خاص شبهات شیعه علیه این کتاب نگاشته شده است که وی به ۱۶ پژوهش نشریافته در این موضوع اشاره دارد لذا کار دکتر العزّازی را باید در امتداد همین گفتمان نقد نقد الصحیح بخاری دانست(ج۱, ص ۱۷- ۱۸). دکتر العزّازی شبهات ونقدهای امامیه علیه الصحیح بخاری را به صورت موضوعی دسته بندی و پاسخ داده است. به ترتیب مجلدات و فصول عناوین شماری از جستارهای وی در تقریر نقدهای شیعه چنین است: یک. نقدهای شیعه علیه شخصیت امام بخاری (عدم تخصص بخاری در دانش رجال ؛ تردید در عدالت و قدرت حفظ بخاری؛ شدت برخورد بخاری با ابوحنیفه) . دو. تردید شیعه در اعتبار انتساب کتاب الصحیح به بخاری ؛ ….. وی در ادامه کتاب به نقد موردی ایرادات و مناقشات شیعه درباره احادیث بخاری در موضوعات متنوع تاریخی, کلامی, فقهی, قرآنی و …. پرداخته است. از جمله به شبهه سرقت کتاب العلل ابن مدینی توسط بخاری به شدت و حدت پاسخ داده است(ج ۱, ص ۳۵۳- ۳۵۶ ).
سه. گریز از منطق نقد و روی آورد به جدل
روشن است که پژوهشهای انتقادی بایستی از منطق پایه در نقد و تحلیل برخوردار باشند تا اعتبار نتایج آن مقبول باشد که در این کتاب مولف به تقریر و تبیین آن نپرداخته است. از دیگر سو مهمترین آسیب این کتاب رویکرد جانبدارانه و سوگیرانه در نقد است که این کتاب را در مواضع متعددی از یک بحث علمی روشمند به جدل سوق داده است. در معرفی شیعه اخلاق نقد رعایت نشده است و فراوان از تعابیر تند چون رافضه ومشابه آن علیه منتقدان الصحیح بخاری استفاده شده است. آموزهها و باورهایی به شیعه انتساب داده شده است که آموزه فراگیر نزد شیعیان نیست.
این کاستی ها نشان از این دارد که در الازهر مصر با آن همه شهرت و سابقه, تعصب و ایدئولوژی بر گفتمان نقد علمی سلطه دارد و چگونه آثار جدلی- تبلیغی را در کسوت پژوهش آکادمیک در تراز دکتری عرضه مینماید.
دستاورد :
یک. در گفتمان حدیثپژوهی الازهر همچنان رویکردهای سلفی در حدیث سلطه و حضور جدی دارد و در این میان الصحیح بخاری از جایگاه مهمی برخوردار است و هر گونه نقد علیه این کتاب الازهر را به کنش متقابل وا داشته است.
دو. گفتمان نقد در الازهر بیشتر به سویه انتقاد و جدل گرایش دارد تا درک ژرف و فراگیر اندیشه شیعه در تعامل با کتابهای حدیثی اهل سنّت بویژه الصحیح بخاری.
سه. هنوز موانع جدی در گفتگوی علمی میان گفتمان نخبگان الازهر با شیعه وجود دارد و جزمگرایی و حقپنداری مطلق اهل سنّت و طرد تشیع از امت اسلامی در کتاب دکتر العزّازی مشهود است.
چهار. شماری از نقدهای دکتر العزّازی ریشه در عدم شناخت وی از مبانی کلامی امامیه در اعتبار سنجی حدیث دارد و این نشان از این آسیب در الازهر دارد که توجه به حدیث شیعه در فرایند و روند آموزشی آن مغفول مانده است.
- این مقاله در کانال شخصی آقای دکتر علی راد منتشر و برای بازنشر در اختیار مباحثات قرار گرفتهاست