در ماههای اخیر اظهارات یکی از اساتید جوان حوزوی در نقد حاکمیت و اقدامات رهبران جمهوری اسلامی ایران درس و تجربهی مهمی برای طیفهای حوزوی بود.
حافظهی تاریخی و اسناد مختلف نشان میدهد از زمان مرحوم آیتﷲالعظمی بروجردی همواره طلاب نسبت به مسائل درون حوزوی مطالباتی داشتند. پس از انقلاب نیز در چند دهه این روند جاری بودهاست. آنچه که تا اوایل دهه ۹۰ و قبل از همهگیری رسانههای دستهجمعی قابل مشاهده است، بیان مطالبات براساس هنجارهای حوزوی است.
مطالبهگران تلاش میکردند نظرات و نقدهای خود را از طرق مختلف با تصمیمگیران حوزههای علمیه مطرح کنند. این تصمیمگیران در سطوح مختلف مراجع تقلید و علما و مسئولان وجود داشتهاست. اما با بروز رسانههای جمعی و شبکههای اجتماعی، متاسفانه این مطالبهگری در برخی موارد از هنجارهای حوزوی، به شگردهای رسانهای تغییر وضعیت پیدا کردهاست.
نمونه بارز این روشها، اقدامات و سیر حرکت جناب آقای اکبرنژاد است که از همان مراحل نخست نیز دلسوزان و باتجربگان حوزوی به وی هشدار و انذار میدادند که حرکتهای تخریبی و نوع مطالبهگری میدانی و کف حوزوی مطابق با هنجارهای حوزوی نیست و انتظار نداشته باشید که بزرگان حوزه به مطالبات شما وقعی نهند.
مطالبات آقای اکبرنژاد که ظاهرا مسائل صنفی و علمی بود خیلی زود وارد انتقادهای تخریبی سیاسی شد و آنچه که امروز در تغییر مبنا و فکر ایشان میبینیم محصول روش غلطی است که از ابتدا در پیش گرفت. تاثیر قالب بر محتوا امری ثابت شده در هر حرکت و برنامهای است.
روشنگری نسبت به شبهات مطرح شده از سوی آقای اکبرنژاد که اغلب با ادبیات عامیانه سالهاست در رسانههای زرد اپوزوسیون مطرح میشود امری بدیهی است و به همان میزان نیز مسئولان قضائی تدابیر لازم جهت مواجهه قانونی را اندیشیدهاند.
با بیان این مقدمه مناسب است به حرکتی که در ماههای اخیر در برخی رسانههای حوزوی شاهد بودهایم اشاره کنیم. ادبیات تخریبی و درخواست تغییر ریاست محترم جامعه مدرسین حوزه علمیه قم مطالبهای است که ظاهرا با دغدغهای انقلابی مطرح شدهاست، اما دقیقا همان روش و سبکی است که آقای اکبرنژاد بر آن اصرار داشت.
اساسا تصمیمگیریها و اقدامات درون حوزوی بسترها و هنجارهای کاملا منحصربه فرد خود را دارد و نمیتوان در فضای حوزه زیست اما تابع این هنجارها نبود. هیاهوی رسانهای برای مواجهه با نهادی مثل جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و ریاست آن روشی ژورنالیستی مطابق با فضای سیاسی و دانشگاهی است. این گونه اقدامات حتی اگرپشت پردهی شکلگیری قدرت رقیب را نداشته باشد، کمکی هم به حل مشکلات مدنظر مطالبهگران نمیکند و باعث وارد شدن آنان به مسیری میشود که امروز شاهد آن در مسیر انحرافی آقای اکبرنژاد هستیم.
نقد عملکرد مسئولان و به صورت کلی عملکرد نهادهای حوزوی حق طبیعی عموم حوزویان بویژه رسانههای حوزوی است، اما این حق طبیعی اگر با روشهای صحیح و راه درست صورت نگیرد عملا سرانجام تلخی خواهد داشت که مصادیق آن را این روزها دیدهایم.
امید است مطالبهگران حوزوی در مسیر صحیح مطالبهگری حرکت کنند و به همان میزان که مطالبه را حق بدیهی خود میدانند، به تذکرات اساتید و دلسوزان هم توجه کنند.