جناب مستطاب استاد سروش محلاتی در خصوص اتفاق اخیر درمانگاه قران و عترت که سوژه جنگ روانی و مانور دشمنان نیز شده است، در چهار پرده به اظهارنظر پرداختهاند که لازم است پاسخی علمی – در حد مقدور نویسنده- به این نظرات ایشان داده شود. چرا که به نظر میشود مطلب ایشان بیشتر جنبه تخریبی دارد و لازم است حرمت قلم رعایت شود و وسیلهای برای عقده گشایی علیه نظام تبدیل نشود.گفتنی است با توجه به اینکه نسبت به چگونگی وقوع نزاع میان اشخاص درگیر در این قضیه اطلاعی موثق قطعی ندارم سعی خواهم کرد نسبت به اشخاص درگیر مطلبی ننگارم و عمده سخن در خصوص تکلیف اشخاص خواهد بود.
پرده اول:درمانگاهی منسوب به قرآن و عترت در نزدیکی حرم مطهر حضرت معصومه(س)سکونتگاه سابق علامه ای جلیلالقدر و موقوفهای وابسته به مراجع عالیقدر و اسوههای پرهیزکاری چون بهجت دلها و صافی گلپایگانی میباشد. آیا نباید روحانی و استادی که مزین به لباس روحانیت است از مردم خواستار آن شود که حرمت چنین موقوفهای رعایت شود؟ آیا وظیفه یک عالم دینی این نیست که حتی بر مبنای اسلام رحمانی نیز خواستار احترام به چنین مکانهایی شود یا نه او وظیفه خود را فقط تخریب نظام و مخالفت با تصمیمات نظام می داند؟ مرقوم فرمودهاید «درمانگاه جای مجلس فساد و عیاشی نیست» حضرت استاد بر این مبنا کمتر مکانی میماند که مجلس فساد و عیاشی اصالتا باشد در حالی که در هیچ آموزه فقهی و شرعی در فریقتین نیامده است که در فلان محل حجاب واجب و در فلان محل حجاب واجب نیست. بلکه اصل کلی وجوب حجاب بیان شده و استثنائات مربوط به عدم وجوب نیز به طور مضیق بحث شده است و ما از اساتیدی چون شما در اصول آموختهایم که استثنا باید بر موضع نص حمل شود و حق تعدی به موارد مشابه را نداریم. بنابراین وظیفه هر فرد مسلمانی است که در همه اماکن مخصوصا اماکن که نقش دین در آن پر رنگ است رعایت حجاب نماید الا ما خرج بالدلیل.
اما در این پرده آنچه مرقوم نفرمودهاید این است که حجاب امروزه علاوه بر آن کارکرد سنتی و شرعی خود تبدیل به ماهیتی سیاسی شده است و افرادی که مخالف یا معاند نظام هستند نافرمانی مدنی را در دستور کار خود قرارداده و کشف حجاب را وسیلهای برای اعلام برانداز بودن خود قرار دادند، بنابراین قطعا کسانی که براندازی هدف آنها میباشد در همه مکانها و زمانها خود را ملزم به نافرمانی مدنی میدانند که قطعا وظیفه حاکمیت و نظام سیاسی موجود حتی نظامهای عرفی این است که اجازه ندهند نظم عمومی موجود در جامعه دچار لطمه شود.
پرده دوم:اوج بی انصافی جناب استاد در این پرده دوم عیان میشود، زیرا به زعم ایشان حکومت جمهوری اسلامی همانند حکومت بنی امیه حکومتی نامشروع میباشد و افرادی که امر به معروف و نهی از منکر مینمایند عمال حسبه بنی امیه فرض شدند! باقی سخنان ایشان در باب امر به معروف و شرایط آن نزاع صغروی میباشد که تا کبرای بحث اثبات نشود بحث از صغرویات قضیه نزاعی بی مورد خواهد بود. جناب استاد براساس کدام مستند تاریخی بنی امیه سعی در ترویج فرهنگ اسلامی داشته است که نظام مقدس جمهوری اسلامی را با آن مقایسه میفرمایید؟ آیا اگر جمهوری اسلامی خود را درگیر بحث حجاب نمیکرد محبوبتر بود و شبیه به بنیامیه یا اکنون که به خاطر اجرای قوانین الهی باعث نارضایتی عده ای شدهاست و مخالف آزادیهای مردم تلقی شده است؟ پس عیان است که تفاوت جوهری بین این دو نظام که یکی به دنبال عصبیت قومی و قبیلهای بوده با نظامی که به دنبال ترویج اسلام ناب حتی به قیمت از دست دادن مردمی باشد که دنبال آلاف و الوف دنیوی هستند. جناب استاد سروش محلاتی اگر جمهوری اسلامی بنیامیه بود جنابتان که با تمام وجود در مخالفت با نظام اشتهار دارید امروز ارزش و احترام حال را نداشتید و همان برخورد معاویه با صحابه رسولﷲ و پسر ناخلفش با مردم مکه و مدینه حداقل در انتظارتان بود. پس لا اقل انصاف داشته باشید و به خاطر خودتان هم که شده این مقایسه های کذب را انجام ندهید.
اما در مورد نزاعهای صغروی اقوال فراوان است و در جای خود میتوان مفصل بحث کرد و چون بنا بر اختصار است ذکر این مطلب کفایت میکند که احراز شرایط امر به معروف و نهی از منکر با مکلف است و اوست که در آن شرایط احراز مینماید که آیا شرایط وجود دارد یا خیر؟ اما در مورد فیلم گرفتن نیز من وارد این نمیشوم که مجاز است یا خیر. گرچه معتقدم شأن روحانیت شأن هدایتی و نظارتی میباشد و پسندیده است در شرایط عادی یک روحانی طرف دعوا و نزاع قرار نگیرد ولی انتخاب امر مرجوح نیز که نه خلاف شرع بوده و نه خلاف قانون این مجوز را نمیدهد که او را مورد تخریب قرار داده و ناجوانمردانه به عمال بنیامیه تشبیه نماییم.
پرده سوم:در پرده سوم چنان تصویر نمودهاید که گویا در ایران چنان خفقانی حاکم بر کشور است که یک عکس کل زندگی فرد را کن فیکون نماید. این امر شاید به نحو قضیه موجبه حقیقیه مخصوصا در اوایل انقلاب که اتفاقا همفکران شما بر مصدر کار قرارداشتند صحیح بود اما هرگز رویه حاکم بر کشور نبوده است و علت آن نیز در همین قضایای ۱۴۰۱ دیدیم که عده زیادی که در مقابل نظام حاکم ایستادند کسانی بودند که از سیستم گزینشی کشور عبور کرده بودند. بنابراین اتهام اینکه نظامهای گزینشی و حتی نظام قضایی کشور با مردم و افراد کشور به نحو ناجوانمردانه برخورد مینماید سخنی ناموجه و خلاف چیزی است که میبینیم مگر اینکه جناب استاد اصل گزینش را منکر شوند که بسیار بعید مینماید زیرا همانند انکار نور خورشید میباشد.
پرده چهارم:در پرده چهارم جنابتان تعریض به ورود دستگاههای امنیتی به چگونگی ارسال فیلم به بنگاه خبرپراکنی معاند اینترنشنال داشتهاید. کاش برای ما روشن می نمودید که چرا نباید دستگاه امنیتی در جایی که رسانهای که دنبال تحریک قومیتی، تحریک اجانب برای حمله به ایران بوده است اولین بار با هدف برهم ریختن امنیت کشور این فیلم را پخش نموده است ورود پیدا نماید. اساسا وظیفه دستگاه امنیتی ورود در جایی است که امنیت ملی به خطر بیافتد و قطعا هیچ انسان شرافتمندی راضی نخواهد شد که در کشور ناامنی ایجاد شود و قطعا این پرونده با پرونده اسید پاشی که شاید انتقاداتی به نحوه رسیدگی آن وارد باشد یکسان نبوده و امید است جنابتان این شیوه خطا را اصلاح فرمایید. چون تضعیف دستگاه امنیتی تضعیف امنیت کشور خواهد بود، امری که امامان شیعه با وجودی که حق ذاتی آنها غصب گشته بود مرزداران را دعا میفرمودند زیرا امنیت جامعه اسلامی خط قرمز هر نظامی است. اما در پایان به زیارت عاشورا و لعنهای معروف اشاره داشتهاید، حال که نائبالزیارة ما در کربلای معلی هستید توصیه مینمایم با اهالی قدیمی کربلا گفتگویی داشته باشید که سی سال پیش وضع حرم چگونه بود. از خلوتی آن بپرسید و بعد به طرف حرم سیدالشهدا آمدید آثار گلوله را بر حرم سیدالشهدا در جریان سرکوب انتفاضه شیعیان عراق در سال ۱۹۹۱ میلادی مشاهده بفرمایید و فیلم مواجهه صدام معدوم را با فقیه عالیقدر عالم تشیع خضرت آیتﷲ خوئی را ملاحظه بفرمایید و با وضع کنونی شیعیان عراق و نحوه زیارت اعتباب مقدسه توسط شیعیان در هر ساعت از شبانه روز بنگرید و از خود بپرسید چه عاملی باعث شد از آن سرکوب به این جلال و شکوه رسیدیم. آیا جز این بود که اگر فقیه عالیقدر جهان اسلام حضرت آیتﷲالعظمی سیستانی فتوای جهاد نمی دادند حشدالشعبی و الوطنی شکل نمیگرفت که در مقابل داعش با فرماندهی سیدالشهدای جبهه مقاومت شهید حاج قاسم سلیمانی و یار وفادارش ابومهدی مهندس مقابله نماید؟ آیا در این بین جمهوری اسلامی ایران با تمام قدرت ذیل تصمیمات مقام معظم رهبری از این جهاد مردم عراق حمایت نکردند؟ حال جنابتان بگویید دفاع از این اضلاع قدرت تشیع مشمول لعنهای زیارت عاشورا میباشد یا نه تضعیف حاکمیت اسلامی و غش کردن به طرف دشمنان تشیع مشمول این لعن خواهد بود. جنابتان بگویید دوست دارید در دوران حاکمیت تشیع باشید یا در دوران غربت شیعه.
ﷲم وفق لما تحب و ترضی
حمیدرضا بهروزی زاد استادیار دانشگاه
مهدی برزگر
درود و سلام بر آقای بهروزی زاد که با قلم روان و بیان مؤدبانه خویش پاسخی شایسته به سروش محلاتی دادند.