با انتشار خبر درگذشت حجتالاسلام سیدحسن افتخارزاده که به عنوان محور اصلی جریان انجمن حجتیه در دو دهه اخیر نامیده میشود، بحثهای گستردهای در فضای مجازی پیرامون گذشته و اکنون این انجمن درگرفتهاست.
به صورت کلی طرح مباحث مختلف درباره جریانها و وقایع و مسائل گوناگون دینی و فرهنگی و سیاسی امری مطلوب و بهانهی بسیار مفیدی برای کسانی است که تاکنون اطلاعات محدودی نسبت به مسائل گوناگون دارند.
اما با توجه به ویژگیهای خاص موضوع «انجمن حجتیه» و گستردگی تاریخی و فکری و سیاسی آن در جغرافیای نیمقرن گذشته، نکات ذیل قابل توجه است:
– اساسا نقد و بررسی جریانهای فکری در هر قالبی نیازمند آشنائی دقیق با تمامی مختصات آن است. از جمله مختصات یک جریان فکری میتوان به تاریخچه و زمینههای شکلگیری، نظرات رهبران و کادر اصلی، سیر تطور و اوج و فرودها اشاره کرد. بدون آشنائی و اشراف کامل به تمامی این شرایط مهم، هرگونه اظهارنظر نه تنها نادرست خواهد بود بلکه پیامدهای مختلف منفی هم درپی خواهد داشت. برهمین اساس لازم است قبل از هرگونه تحلیل و اظهارنظر پیرامون شخصیتها و جریانها، اطلاع دقیق و جامعی نسبت به آنها داشته باشیم و حتی زیست هدفمندی با گروه هدف مورد نقد، کمک بزرگی برای شکلگیری صحیح خواهد داشت.
– در خصوص «انجمن حجتیه» نیز از سویی تنوع مختصات وجود دارد. زمینه شکلگیری، آراء و اندیشههای رهبران و اعضای محوری، سیر تحول تاریخی بویژه در سه مقطع پیش از انقلاب، پس از انقلاب تا اواسط دهه ۶۰ و از اوایل دهه هفتاد تا کنون از جمله مسائلی است که لازم است به دقت مورد بررسی قرار گیرد. شناخت دقیق رهبران و نیروهای محوری این تشکل به ما کمک خواهد کرد تا تفکیک دقیقی نسبت به تکتک افراد و کلیت جریان داشته باشیم.عدم قضاوت مطلق و صفر و صدی پیرامون اشخاص منسوب یا نزدیک به این جریان و فهم و تجزیه و تحلیل چرائی پیامهای تسلیت برخی از مراجع معظم تقلید و علما از نتایج این شناخت است. در مقابل، اتهام نفوذ در بیت مراجع نیز دقیقا نشاندهندهی عدم فهم و شناخت نسبت به جریان حجتیه و چگونگی ارتباط ونسبت این جریان با بزرگان حوزوی است که متاسفانه بعد از تجربه تلخ نسبت ناروا به آیتﷲالعظمی صافی گلپایگانی مجددا تکرار شدهاست.
– با انتشار خبر درگذشت حجتالاسلام سیدحسن افتخارزاده، انبوهی از مطالب انتقادی پیرامون اشخاص و کلیت جریان انجمن حجتیه منتشر شد که متاسفانه باید گفت اغلب این مطالب بدون پشتوانهی مطالعاتی عمیق و آشنائی دقیق با این جریان است و هیجانات سیاسی و ژورنالیستی، بر نقدهای دقیق جریانی حاکم شد. در حالی که گستردگی این جریان در ابعاد مختلف، میطلبد نقدهای دقیق علمی و عمیق توسط اساتید و فضلا، بویژه آنانی که زیست نزدیک با آنها داشتهاند تهیه و منتشر شود. خالی شدن عرصهی نقد علمی، فضای پرالتهاب و هیجانی را برای افراد غیرشایسته ایجاد میکند.
– در شرایط کنونی، ورود برخی از پژوهشگرانی که در سالهای اخیر با اتکاء براسناد دقیق، مطالعات عمیقی نسبت به چیستی و ماهیت و نقشآفرینی انجمن حجتیه داشتهاند بسیار ضروری است. بهترین راه اثبات مدعاهای مطرح شده، ارائه اسناد دقیق و غیرقابل انکار است که از عهدهی این طیف از پژوهشگران برمیآید. بخش عمدهای از مخاطبان کنونی که سئوالات زیادی در این زمینه دارند جوانان دهه هفتاد و هشتادی هستند. این گروه از مخاطبان ادبیات گفتاری و استدلالی مختص خود را میطلبند که با تفاوت عمدهای با گذشته دارد. همچنین با وجود آثار مکتوب و تصویری متعددی که درباره هویت انجمن حجتیه تولید و منتشر شده، هنوز جای مطالعات منصفانه و دقیق درباره این تشکل خالی است.
– «نگاه پهبادی» به مسائل مختلف جامعه به ما کمک خواهد کرد که اولولیتها را به خوبی بشناسیم و بدانیم هر اتفاق یا جریان فکری چه وزنه و سهمی در جامعه ما دارد و به همان میزان برای آن سرمایهگذاری کنیم. نقد و بررسی انجمن حجتیه نیز باید براساس همان وزنهی واقعی خود صورت گیرد و نباید اولویتها و نیازهای فرهنگی و دینی و سیاسی جامعه امروز تحت الشعاع این موضوع شود.
ناشناس
حجتیه نه دست نشاندگان اشرافیان یهودکه مهره های ان درایران هستندوهدفشان تشویش،گسستگی اتحاد،تفکرات پرستش بت وابنیه ،جنجال،هرج ومرج،و…درایران هستندواخروعاقبت هم ندارندوچندموردازان هاباقی نمانده این هاباحزب الهی باهم متقارن هستندوشکل حزب الهی اماتفکرات شیطانی دارندوازاسلام جداهستندوزیاددوام نمی اورندبایدحکومت این مهره های خارجی راازگردونه بیرون بیاندازدواخروعاقبت علیرضااکبری راپیدامی کنند