بیش از صد سال از درگذشت آیتﷲ محمد کاظم خراسانی میگذرد. حضور او در محافل علمی اما هیچگاه کمرنگ نشده است و کتاب کفایة الاصول همچنان در حوزههای علمیه یکّهتازی میکند. حضور آخوند اما تنها در مجادلات فقهی و حوزوی نبود. فقیه مشروطه در اندیشهٔ سیاسی هم مورد توجه و مناقشه قرار گرفت. مفهوم «ولایت» در اندیشهٔ آخوند، منشأ اختلاف نظر بود.
محسن کدیور کتابی در اندیشه سیاسی آخوند خراسانی نوشت و ادعا کرد مرحوم آخوند «ولایت مطلقه» را نهتنها برای فقها باور ندارد، بلکه ولایت مطلقهٔ پیامبر(ص) و ائمه(ع) را نیز نمیپذیرد. به تعبیر کدیور، آخوند خراسانی ولایت مطلقهٔ بشری را مردود دانسته، هر نوع ولایت انسانی را مقیّده ارزیابی میکند.(۱)
وی مقالهٔ دیگری نوشت و به مقایسهٔ اندیشهٔ آخوند خراسانی و امام خمینی(ره) پرداخت. وی گفت: آخوند خراسانی در میان فقیهان شیعه، کمترین حق ویژه را در حوزهٔ عمومی برای فقیهان قائل است. او درست نقطهٔ مقابل آیتﷲ خمینی است که در میان فقیهان شیعه بیشترین حق ویژه را در حوزهٔ عمومی برای فقیهان قائل است.
کدیور در آن مقاله اینگونه آورده است: «در تاریخ معاصر ایران، نهضت مشروطیت و انقلاب اسلامی دو نقطه عطف محسوب میشوند. در رهبری این دو حرکت اجتماعی آخوند ملا محمد کاظم خراسانی و آیتﷲ روح ﷲ موسوی خمینی نقش مشابهی را ایفا کردهاند. هر دو در اوج اقتدار دینی در سقوط شاه عصر خود و برپایی یک نظام برخاسته از ارادهٔ مردم نقش محوری داشتهاند. هر دو فقیه با پذیرش مفاهیم مدرن سیاسی در تحول فقه سیاسی شیعه و دموکراتیزه کردن آن به طور نسبی مؤثر بودهاند. اما این دو رهبر نهضت و مرجع تقلید، علیرغم مشابهتهای پیشگفته، دو رویکرد متفاوت سیاسی داشتهاند که برخاسته از مبانی مختلف کلامی و فقهیشان است. خراسانی اولاً هر گونه ولایت مطلقه بشری را مردود دانسته چنین اختیارات نامحدودی را منحصر به خداوند دانسته است. ثانیاً تحقق حکومت اسلامی در زمان غیبت ائمه را ممتنع شمرده؛ لذا قاطعانه با الحاق پسوند مشروعه به حکومت مشروطه مخالفت کرده است. ثالثاً ولایت فقیه و حق ویژه فقیهان در تدبیر حوزهٔ عمومی را باور ندارند. رابعاً با انکار ولایت فقیهان، حکومت در عصر غیبت را از آن جمهور مسلمین دانسته است. به بیان دقیقتر تدبیر امور حسبیه را که میتوان آن را به حوزه امور عمومی در زمان ما نزدیک دانست، به جای اینکه به فقها بسپارد به نمایندگان مردم در مجلس شورای ملی سپرده است.»(۲)
بر محسن کدیور نقدهای بسیاری شد. برخی نقدهای علمی کردند و تعابیر آخوند خراسانی را در آثارش مورد استناد قرار دادند. بحث آخوند در حواشی کتاب مکاسب شیخ انصاری یکی از ارجاعات اصلی در اثبات ولایت فقیه از دید آخوند بود.(۳)
برخی هم بر محسن کدیور خرده گرفتند و دیدگاههای او را تفسیر سیاسی کردند. به باور این منتقدان، یکی از روشهای منتقدان سیاسی نظریهٔ ولایت فقیه برای کسب وجهه میان طیف مذهبی، طرح نام بزرگانی از حوزههای علمیه است که میتوان با افکار و آثارشان منطق ولایت فقیه را زیر سؤال برد. از این رو هر از گاهی به طور مکرر و کاملاً هماهنگ در رسانههای منسوب به آنها نامی از شخصیتی به ظاهر مخالف ولایت فقیه برده شده و در فضایی علمی از او بحث میشود. ولی حقیقت آن است که در پس مطرح کردن آن نام، هدف دیگری نهفته است.(۴)
در زمینهٔ اندیشهٔ آخوند خراسانی در بحث ولایت فقیه کتابی مستقل هم نوشته شد. حجتالاسلام مزینانی کتاب ولایت فقیه در اندیشهٔ آخوند خراسانی را به رشتهٔ تحریر در آورد. وی در این کتاب به نحو مبسوط، اندیشهٔ آخوند را در بحث ولایت فقیه و حیطهٔ اختیارات وی مورد بررسی قرار داد. این کتاب را بوستان کتاب قم منتشر کرد.
مجادلات در اندیشهٔ آخوند خراسانی به اینجا خاتمه نیافت. اکبر ثبوت متنی را منتشر کرد و آتش مجادلات در اندیشهٔ آخوند را شعلهور کرد. وی از آقا بزرگ تهرانی نقل کرد که مرحوم آخوند خراسانی با ادلهٔ تجربی، ولایت فقیه را رد میکرد. اکبر ثبوت نوادهٔ برادر شیخ آقا بزرگ تهرانی (تراجمنویس و از شاگردان آخوند خراسانی) است.
اکبر ثبوت از قول آقا بزرگ تهرانی چنین نقل کرده بود: «زمانی مرحوم نائینی که از معتقدان به نظریهٔ ولایت فقیه بود، برای ترغیب آخوند خراسانی به این نظریه، دلایل متعدد عقلی و نقلی و نصوصی را که در این مورد میشناخت، به تفصیل بیان کرده و چندان در این باب، داد سخن داده بود که شاید هیچ یک از شنوندگان گمان نمیکرد ایرادی بر سخنان و پیشنهادهای او بتوان گرفت.
مرحوم آخوند خراسانی پس از آنکه تمام گفتههای مرحوم نائینی را با دقت و حوصله گوش داد، در مقام پاسخگویی برآمد و در جلسات متعدد، به تفصیل در حول و حوش حکومت دینی و حکومت طبقهٔ روحانی گفتوگو کرد و اظهار داشت: بیانات و استدلالهای شما اگر هم به لحاظ نظری درست باشد و فرضاً ما برای قبول نظریهٔ شما، حتی نظریهٔ شیخ الطایفه و شیخ اعظم انصاری را رد کنیم و ایرادات ایشان و بسیاری از فقهای بزرگ را به نظریهای که شما پذیرفتهاید، ندیده بگیریم، ولی با مشکلاتی که در مرحلهٔ عمل گریبان ما را میگیرد چه کنیم؟»(۵)
وی در ادامهٔ سخن خود، ۲۱ مورد از پیامدهای نامطلوب حکومتداری روحانیون را برشمرده بود. آخوند خراسانی ادعا کرده بود که در صورت تشکیل حکومت دینی، پیامدهای نامطلوبی گریبانگیرمان میشود که از آن جملهاند: ۱- ناتوانی روحانیت از عهدهداری فن حکومت، به دلیل فقدان تخصص کافی ۲- تابع شدن دین برای حکومت، نه حکومت برای دین ۳- ناتوانی روحانیت از دیدن معایب حکومت در صورت تصدی مقامهای حکومتی ۴- متأثر شدن روحانیت از ذاتیات حکومت، یعنی فساد و ناپایداری و در نتیجه فاصله گرفتن مردم از آنان ۵- تأثیر نامطلوب ریاست بر تقوا و عدالت روحانیون و… . وی ۲۱ دلیل در این باره ذکر کرده بود.
نقل قول اکبر ثبوت هم بیپاسخ نماند. مخالفان بر این باور بودند که ادبیاتِ بهکاررفته توسط آخوند خراسانی و همچنین آقا بزرگ تهرانی، مطابق با زمانهٔ حاضر است، نه زمانهٔ مشروطه. به تعبیر منتقدان، ادبیات این نوشتار به هیچ وجه با ادبیاتِ عصر آخوند و نیز نثر خود ایشان در نوشتههای دیگر، هماهنگی ندارد. کاربرد واژگانی امروزین و ادبیاتی عصری، اعتماد ما را به این گزارش، تضعیف میکند.
این در حالی است که جناب آقای ثبوت ادعا میکند که عین عبارات را از زبان آقا بزرگ یادداشت کرده است. برای نمونه، یک فراز از عبارتهای شناختهشده آخوند را با فرازهایی از این گزارش، به مقایسه میگذاریم: «چون بحمدﷲ ماده فساد قطع و مقاصد مشروعه ملت حاصل است، بر عموم لازم و واجب است که ممالک را از هرج و مرج امن و منظم داشته، نگذارند مفسدین اخلال در آسایش نمایند که اسباب تضبیث و دخل اجانب گردد و در کلیهٔ امور و مصالح ممالک که راجع به دولت و ملت است، امتناع ننمایند. إن شاء ﷲ».
این ادبیات آخوند را مقایسه کنید با ادبیات این گزارش: «حکومتهایی که با اتکا بر مذاهب غیر اسلامی یا گرایشهای مذهبی غیر شیعی بر سر کار آیند، نه فقط اسلام سیاسی و تشیع سیاسی، بلکه تمام ابعاد اسلام و تشیع را از میان خواهند برد.»(۶)
این تنها انتقاد بر اکبر ثبوت نبود. آیتﷲ موسوی اردبیلی نیز این سخنان را بر نتافت. ایشان در واکنش به ادعایی اکبر ثبوت گفت: این مطالب از دو لحاظ قابل تشکیک و خدشه است. اول جهتِ آن، نبودن سند قوی و درست در این قبیل نقل قولهاست؛ یعنی یک شخصی (اکبر ثبوت) مطالبی را که یک برداشت از خود است با ادعای نقل از آقا بزرگ تهرانی به آخوند خراسانی نسبت داده است و بسیار بعید است که آخوند خراسانی این مطالب را گفته باشد. جهت دومِ تضعیف قضیه، این است که مطالب ادعا شده به گونهای است که گویی شخص آخوند در تمام وقایع انقلاب اسلامی ما حاضر بوده است و همه چیز را به لحاظ عینی و به صورت ملموس مشاهده کرده است؛ در حالی که تصور ذهنی با واقعیتها بسیار فاصله دارد و انسان تا در جایگاهی واقع نشود، اغلب در حوادث، آن جایگاه را درک نخواهد نمود. لذا تحقیق مناسبی در مورد این نوشتههای منسوب به آخوند و صحّت و سقم آن – که البته جهت کذب آن واضحتر است – ضروری مینماید.(۷)
آیتﷲ صافی گلپایگانی هم در تعریضی تلویحی بر مقالهٔ اکبر ثبوت گفتند: «…توجه به زندگی سیاسی مرحوم آخوند خراسانی بسیار مهم است و در نوشتن آن باید توجه شود که این نوشتن به عنوان نقطه ضعفی برای ایشان نباشد و افرادی باید در این مسئله مطالعه کنند و بنویسند که افراد بابصیرتی هستند… افرادی که میخواهند در خصوص زندگی سیاسی آخوند خراسانی بنویسند باید دارای دید صحیح و وسیع و اطلاعات کافی باشند و به نحوی این زندگی نوشته شود که هم جای ایرادی به ایشان نشود و هم روحانیت تضعیف نگردد.»(۸)
میرزا عبدالرضا کفایی نوهٔ مرحوم آخوند خراسانی اما بر نکتهای تأکید کرده است. او میگوید: «مرحوم آخوند میفرموده است که من صد سال زود به دنیا آمدم و عمق افکارم صد سال دیگر مشخص میشود. الان بعضی از پیشبینیهای ایشان در مسائل اجتماعی و سیاسی که در سایتها هم منتشر شده است درست از آب در آمده است و گویی این مرد، تمام این صد سال را دیده است و سنجیده است و بعد اظهار عقیده کرده است. این متفاوت است با بقیهٔ آقایانی که تا یک سال بعد را هم نمیتوانند بشکافند.»
از وی در مورد ادعای اکبر ثبوت نیز پرسش میشود و او اینگونه پاسخ میدهد: «آن مطالب را ایشان از عموی خودش نقل کرده است. ایشان برادرزادهٔ حاج آقا بزرگ تهرانی است و حاج آقا بزرگ هم از شاگردان مرحوم آخوند و از مشروطهخواهان نجف و در جریان امور بوده است. به علاوه دیدگاه مرحوم پدرم هم همین بود. آن مقداری هم که از تعابیر آخوند در تعلیقه مکاسب در بحث ولایت فقیه همین مطالب برداشت میشود که در امور حسبیه هم ولایت را برای صلحا و عدول مؤمنین قائل هستند و فقیه هم احد المصادیق است. یعنی اموری است عرفی که عرف هم باید در آن دخالت کند، ولی عرف عادل صالح که فقیه جامع الشرایط یکی از آنها است.»(۹)
مجادله و مباحثه در اندیشهٔ آخوند خراسانی بسیار است. برخی اندیشهٔ او را با مبانی امروزی تفسیر میکنند و برخی، اجتهادات آخوند را در راستای معتقدات خود میبینند و بر آن مُهر صحّه مینهند. آنچه مهم است، زنده نگه داشتن کورهٔ مباحثاتِ احسن، بر گرد شخصیت آخوند است. پس از صد سال، هنوز هم او در میدان تحقیق و علم حضور دارد. و این پیشبینی خود وی بود: «من صد سال زود به دنیا آمدهام، عمق افکارم صد سال دیگر مشخص میشود».
پاورقی:
- سیاست نامه خراسانی، محسن کدیور، مقدمه
- از مشروطیت آخوند خراسانی تا جمهوریت آیتﷲ خمینی، وبسایت شخصی محسن کدیور
- حاکمیت سیاسی فقیهان از دیدگاه آخوند خراسانی http://rasekhoon.net/article/show/208070/%D8%AD%D8%A7%DA%A9%D9%85%D9%8A%D8%AA%20%D8%B3%D9%8A%D8%A7%D8%B3%D9%8A%20%D9%81%D9%82%D9%8A%D9%87%D8%A7%D9%86%20%D8%A7%D8%B2%20%D8%AF%D9%8A%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87%20%D8%A2%D8%AE%D9%88%D9%86%D8%AF%20%D8%AE%D8%B1%D8%A7%D8%B3%D8%A7%D9%86%D9%8A%20%281%29/
- http://akhondekhorasani.ir/portal/home/?news/4476/146442/140304/%D8%A2%D8%AE%D9%88%D9%86%D8%AF%D8%8C%20%D9%81%D9%82%D9%8A%D9%87%D9%8A%20%D9%83%D9%87%20%D8%AA%D8%AD%D8%B1%D9%8A%D9%81%20%D9%85%D9%8A%E2%80%8C%D8%B4%D9%88%D8%AF
- دیدگاههای آخوند خراسانی و شاگردانش، اکبر ثبوت، فصل اول، ص ۱۸ به بعد
- http://ijtihad.ir/velayat-faqih.aspx
- دیدار با برگزار کنندگان کنگره بزرگداشت آخوند خراسانی، ویژه نامهٔ این همایش، پاییز ۱۳۹۰
- دیدار با برگزارکنندگان کنگرهٔ آخوند خراسانی، ویژه نامه، ص ۵۹
- http://mobahesat.ir/1393/07/4702.html
هونام سنگ
سلام مطالب جالبی ارائه دادید استفاده کردیم دمتون گرم