کمتر از ۱۵ سال میگذرد از زمانی که بسیاری از مدارس حوزه علمیه، در روزهای آغازین فراگیر شدن استفاده از کامپیوتر در میان مردم، طلاب را از آوردن کامپیوتر به داخل حجرهها منع میکردند و گاهی حتی قوانینی در مدارس علمیه وضع میشد که استفاده از کامپیوتر شخصی در حجرهها را «شرعا غیر مجاز» میشمرد تا امروز که بزرگانی همچون آیتﷲالعظمی صافی گلپایگانی و دیگر علمای حوزه، طلاب و روحانیون را به تبلیغ در فضای مجازی و حضور پررنگ در اینترنت و شبکههای اجتماعی تشویق میکنند.
شاید برای عدهای قابل پیشبینی نبود که از فضای تردیدآلود آن زمان که طلاب حوزه علمیه، از اساتید خود و طلاب سطح بالاتر مشورت میگرفتند که آیا استفاده از کامپیوتر برای فعالیت علمی، ضرورت دارد یا خیر، چرخشی تا به این اندازه صورت گیرد و حوزه علمیه، روزی را به خود ببیند که حتی ثبت نام امتحانات حوزه و بسیاری از امور اداری آن نیز از طریق اینترنت انجام میشود. و احتمالا بسیاری از طلاب به خاطر دارند که در آن روزها بسیاری از اساتید با احتیاط بیان میکردند که استفاده از کامپیوتر برای موارد ضروری و در صورت صرف شدن در فعالیتهای تحقیقاتی و علمی و سودمند به حال طلبه، بلامانع است.
به راستی چه چیزی تغییر کرده و چه امری باعث این گردش دیدگاه ۱۸۰ درجه شده است؟ آیا در واقع، تغییری تئوریک رخ داده که بدین میزان، نگاه طلاب و حوزه علمیه به رایانه، اینترنت و شبکههای اجتماعی تغییر کرده است؟ چگونه است که بسیاری از حتی اساتید و فرهیختگان حوزوی در شبکههای مبتنی بر تلفنهای همراه نظیر وایبر و واتساپ عضویت دارند و از این طریق، با دیگر حوزویان در ارتباطند؟ برای کاوش درباره این پرسشها، نکات قابل تأملی وجود دارد.
به نظر میرسد رایانه امروز همچنان همان کامپیوتر دیروز است و با دیدگان باز اگر بنگریم، رایانههای قدرتمند و پیشرفته امروز با امکانات بسیار قویتر در زمینه موسیقی، فیلم، بازی و مهمتر از همه اتصال دائم به اینترنت و امکانات پیشرفته ارتباطی، به نسبت کامپیوترهای کمامکاناتتر گذشته، نهتنها کمخطرتر نیستند، که ظرفیت آسیبزنندگی آنها و جنبه تهدیدآمیز بالقوهشان به مراتب شدیدتر و جدیتر است و حتی در نازلترین تهدید خود، قابلیت تلف کردن عمر بیشتری برای طلاب به ارمغان میآورد. پس چه اتفاقی افتاده که به این اندازه، شاهد تغییر رویکرد طلاب، اساتید و بزرگان حوزه در این زمینه هستیم؟
اتفاقات بسیاری در طول این تقریبا یک و نیم دهه رخ داده است که به مرور، نگاه به رایانه و استفاده از آن در میان طلاب را دستخوش تغییر کرده است که در ادامه، به برخی از پررنگترین آنها اشاره میکنیم:
۱- فعالیت مؤسسات و نهادهای حوزوی نظیر مرکز تحقیقات رایانهای نور: وجود نهادهایی همچون مرکز تحقیقات نور که از مدتها پیش به طور چشمگیری مشغول فعالیتهای بسیار گسترده در زمینه علوم اسلامی است و به حق، آثار و محصولات ارزشمندی را نیز تقدیم جامعه پژوهشگران و محققان حوزوی و دانشگاهی کرده است، به مرور انگیزه بسیاری در میان طلاب ایجاد کرد که فعالیتهای پژوهشی خود را به کمک رایانه انجام دهند. وجود محصولاتی همچون مجموعه جامع التفاسیر، جامع فقه، جامع رجال و… باعث شد که طلبههای بسیاری که پیشتر هیچ گاه به سراغ کامپیوتر نرفته بودند و ضرورتی برای خریداری آن احساس نمیکردند، با انگیزه استفاده از نرمافزارهای تحقیقات علوم اسلامی نور، برای خود کامپیوتر شخصی تهیه کنند.
۲- پشتیبانی مرکز خدمات حوزه: به دنبال این احساس نیاز در میان طلاب برای خریداری کامپیوترهای شخصی، پس از چندی، رایانههای شخصی نیز در فهرست کالاهای قابل عرضه به صورت اقساط در مرکز خدمات حوزه علمیه قرار گرفت و علیرغم قیمت بالای کامپیوتر در آن سالها به نسبت سطح درآمدی طلاب، از آن پس جمع کثیری از طلبههای حوزه علمیه دارای کامپیوتر شخصی شدند و در مدت کوتاهی، کمتر طلبهای را میشد پیدا کرد که با رایانه و طریقه استفاده از آن بیگانه باشد.
۳- ورود رایانههای همراه به بازار محصولات رایانهای ایران: با وجود اینکه عوامل فوق توانست جمع بزرگی از طلاب را به رایانه و استفاده از آن آشنا کند، ولی همچنان رایانههای شخصی در خانههای طلاب و روی میز تحریر آنها بود و همچنان آوردن رایانه شخصی به حجرههای طلبگی با دشواریهایی روبهرو بود. ولی با ورود لپتاپ به بازار رایانههای ایران و شایع شدن استفاده از آن و به دنبال آن، پشتیبانی مجدد مرکز خدمات حوزه از طلاب برای خرید اقساطی این کامپیوترها، مرزهای باقیمانده در محدود کردن طلاب برای استفاده از رایانه نیز برداشته شده است. زیاد طول نکشید که سیاست جلوگیری از ورود رایانههای همراه به مدرسه فیضیه، جای خود را به عرفی بسیار عادی داد که خیلی از طلبهها که برای شرکت در دروس خود به مدرسه فیضیه یا مدرسه آیتﷲ گلپایگانی رفت و آمد میکردند، در کیف خود رایانهای به همراه داشتند و حتی تقریرنویسی دروس خود را نه بر روی کاغذ، که به کمک رایانه همراه خود انجام میدادند؛ به ویژه که با استفاده از این رایانهها طلبهها میتوانستند نرمافزارهای تحقیقات علوم اسلامی خود را نیز در هنگام شرکت در درس استفاده کنند.
۴- آغاز استفاده از اینترنت پرسرعت برای کاربران عادی: با وجود اینکه استفاده از اینترنتهای سنتی دایالآپ عمری نزدیک به دو برابر به نسبت اینترنت پرسرعت در ایران دارد، ولی گسترش نفوذ اینترنتهای پرسرعت، فرایند بسیار سریع داشت و در مدت کمتر از دو سه سال، امکان استفاده از اینترنت پرسرعت برای اکثر کاربران خانگی فراهم شد و بهویژه، استان قم یکی از استانهای پیشتاز در ارائه این خدمات به مردم بود. از همان ابتدا نیز که استفاده از اینترنت پرسرعت، محدودیتهایی قانونی برای عموم مردم داشت، دانشجویان کارشناسی به بالا و همچنین طلاب حوزه علمیه، از عموم مردم مستنثی شدند و به آنها مزیتی برای دریافت خدمات اینترنت پرسرعت داده شد.
۵- آموزش گسترده طلاب برای فعالیت در فضای مجازی: با افزایش امکان استفاده از اینترنت پرسرعت، مؤسساتی نظیر دفتر توسعه وبلاگ دینی و همچنین مرکز ملی پاسخگویی نیز با آموزش هزاران نفر از طلاب و اساتید حوزه علمیه، نقش پررنگی در وارد کردن طلاب و اساتید حوزه به فضای مجازی ایفا کردند و میتوان طلاب حوزه علمیه را جزء پیشگامان تولید در فضای مجازی در مقایسه با دیگر اقشار جامعه دانست. با گذشت تنها دو یا سه سال از فعالیت این مراکز، وبلاگهای زیادی به نام طلاب حوزه علمیه ثبت شد که با عنوان طلبگی یا عنوانهای غیر طلبگی به تولید محتوا در فضای مجازی و تبلیغ دین مشغول شدند.
۶- افزایش تعداد وبسایتهای دینی و مذهبی و همچنین پررنگتر شدن فعالیت وبسایت علما و مراجع عظام تقلید: اینکه عوامل فوقالذکر در این رخداد مؤثر بودند یا به عکس، قابل تأمل و بررسی است، ولی به هر حال، کاملا قطعی است که اینترنت ۱۵ سال پیش که به سختی میشد وبسایتها و پایگاههای متعدد مذهبی و قابل استفاده برای طلاب را در آن پیدا کرد و حتی حجم محتوای فارسی نیز چندان قابل توجه نبود، در طی این سالها میزبانی برای وبسایتهای بسیار قدرتمند و مفصل مراجع تقلید، علما و اساتید حوزه علمیه و همچنین پورتالها و پایگاههای پرمحتوایی نظیر تبیان و راسخون شد که دیگر حتی طلاب نیز برای فعالیتهای تبلیغی و اجتماعی خود میتوانستند به طور قابل توجهی از آنها استفاده کنند و از طرفی، استفاده از اینترنت برای طلاب جوان به طور کامل دارای وجاهت شد و قبح استفاده از اینترنت که در سالهای نخستین راهاندازی این فنآوری در کشور ما وجود داشت، به کلی از میان رفت.
۷- افزایش نیاز به اینترنت به خاطر اینترنتی شدن بسیاری از امور اداری: با گسترش هر چه بیشتر اینترنت در ایران به طور عام و در میان طلاب به طور خاص، عوامل دیگری نیز شکل گرفت که استفاده از اینترنت را از حالت تفننی و ترجیحی، به حالتی نسبتا الزامی و غیر قابل حذف تبدیل کرد. اینترنتی شدن بسیاری از امور بانکی و اداری کشور نظیر ثبت نام دانشگاهها، ثبت نام یارانهها، خودروهای فرسوده و… و اینترنتی شدن امور اداری حوزه نیز به دنبال آن جریان کلی، عملا همه طلاب را وادار کرد که دستکم روش استفاده از اینترنت را بدانند تا بتوانند امور ضروری روزمره خود را از طریق آن انجام دهند.
۸- اضافه شدن امکان اینترنت به سیمکارتهای تلفن همراه: عوامل فوق تنها بخشی از عوامل پررنگ در این تحول بود و قطعا کارشناسان فن با بررسیهای دقیقتر میتوانند موارد دیگری را نیز به این فهرست اضافه کنند و تحلیلهای دقیقتری ارائه نمایند. اما آنچه برای نگارنده این سطور، ارزش تحلیل و توجه دارد این است که همه این تغییرات و تحولات، از سنخ تغییر در کمیت و کیفیت استفاده از اینترنت در میان طلاب بوده است. ولی آنچه فقدان آن در این میان به طور جدّی احساس میشود، توسعه تئوریک و افزایش شناخت درست و دقیق نسبت به این فضاست. به بیان دیگر، گسترش استفاده از اینترنت در میان مردم و طلاب و همچنین افزایش میزان نیاز به آن در میان عموم مردم و همچنین عموم طلاب، لزوما به معنای پالایش اینترنت و بهتر شدن آن و کم شدن خطرات و تهدیدها نبوده و نیست؛ و صرفا قبح استفاده از آن کاسته شده و وجود اینترنت در خانه تکتک طلاب را به نیازی عادی تبدیل کرده است.