فدائیان اسلام چگونه تشکیل شد؟ آنها به دنبال چه بودند؟ فدائیان دنبال انقلاب بودند یا اصلاح؟ آیا برای اعدامهای انقلابی خود مجوز شرعی داشتند؟ نقاط قوت و ضعف آنها کدام است؟
فدائیان اسلام یکی از گروههای تاثیرگذار در تاریخ معاصر ایران است، روش خاص آنها، تلاش برای حکومت اسلامی، اجرای احکام و قوانین اسلامی و بومی بودن اندیشه ایشان، از نقاط تمایز فدائیان از دیگر گروههاست. در این نوشته به نحوه شکلگیری، عملکرد، نقاط مثبت و ضعفهای فدائیان اشاره خواهد شد.
به قدرت رسیدن محمدرضا پهلوی، آغاز فداییان
حکومت رضاخانی، الگوی غربی را برای پیشرفت در نظر گرفته بود؛ از این رو راه ترقی را همچون غرب در کنار گذاشتن نهادها و نمادهای مذهبی جستجو میکرد. وی پس از تحکیم پایههای حکومت خود مبارزه با امور مذهبی را در پیش گرفت. محدود ساختن حوزههای علمیه، خلع لباس روحانیون، کشف حجاب، تعطیلی مراسم سنتی روضهخوانی و سوگواری، از مسائلی است که در این دوره دیده میشود. بر این اساس، مظاهر بیدینی تا حدی رواج یافته و امور دینی نادیده گرفته میشد.
با برکناری رضاخان و به قدرت رسیدن محمدرضای جوان، مراکز قدرت پراکنده شده و نوعی فضای باز سیاسی حاکم شد. از این رو گروههای مذهبی و غیرمذهبی فرصت یافتند داشتهها و افکار خود را به جامعه ارائه کنند. فدائیان اسلام در این موقعیت زمانی و در واکنش به دوران رضاخانی قابل مطالعه است.
ترور کسروی پس از چند مباحثه
جمعیت فدائیان اسلام با صدور اعلامیه «دین و انتقام» و همزمان با ترور کسروی، اعلام موجودیت کرد. در بخشی از این اعلامیه آمده است: «ما زندهایم و خدای منتقم بیدار. خونهای بیچارگان از سر انگشت خودخواهان شهوتران که هر یک به نام و رنگی پشت پردههای سیاه و سنگرهای ظلم و خیانت و دزدی خزیدهاند، سالیان درازی است فرو میریزد و گاه دست انتقام الهی هر یک از اینان را به جای خویش میسپارد و دیگر یارانش عبرت نمیگیرند.» (۱)
انتشار کتابهای کسروی، خصوصا کتاب «شیعهگری» وی که اعتقادات شیعه را به چالش کشیده بود، موجی از نگرانی در میان حوزههای علمیه و مردم متدین به وجود آورده بود، نواب صفوی که مشغول تحصیل در حوزه علمیه نجف بود، کتابهای کسروی را مطالعه میکند و غیرت دینی وی به خروش آمده، با مشورت بعضی از علمای نجف، عازم ایران میشود. حاج سید اسدﷲ مدنی ۱۳ دینار، آیتﷲ خوئی ۲ دینار، و یکی از علمای عالیمقام نجف هم ۵۰ تومان برای سفر او پرداخت کردند. (۲)
نواب پس از ورود به ایران و سخنرانی در آبادان، عازم تهران میشود و پس از چند بار مباحثه با کسروی، به این نتیجه میرسد که کسروی حاضر به پذیرش اشتباههای خود نیست، از این رو تصمیم میگیرد کسروی را از میان بردارد. کسروی به جرم سوزاندن و پاره کردن قرآن و ادعیه، توهین به پیامبر صلیﷲعلیهوآله، جسارت به امام صادق علیهالسلام، تاسیس مذهبی به نام پاکدینی و ادعای برانگیختگی (پیغمبری)، توسط سید حسین امامی در اردیبهشت ۱۳۲۴ کشته میشود. (۳)
حمایت مردم و علما؛ محبوبیت فدائیان
قتل کسروی موجب خرسندی و حمایت عموم مردم و علما گردید. به طوری که همزمان با قتل کسروی، آیتﷲ حاج آقا حسین قمی، ضمن تلگراف فوری درخواست آزادی متهمان را دارد. «آقای رئیس الوزرا طول توقیف متهمین به قتل کسروی موجب بسی نگرانی، انتظار استخلاص فوری آنها را داریم» (۴). همچنین ایشان در پاسخ به سوال فرستاده دولت ایران در مورد دستور قتل کسروی گفت: عمل آنها مانند نماز از ضروریات بوده و احتیاجی به فتوا نداشته، زیرا کسی که به پیغمبر و ائمه جسارت و هتاکی کند، قتلش واجب و خونش هدر است (۵). لازم بذکر است که در این مقطع زمانی حاج آقا حسین قمی پس از رحلت آیتﷲ سید ابوالحسن اصفهانی، مرجعیت تامه را به مدت سه ماه که در قید حیات بودند به عهده داشتند (۶).
بعد از قتل کسروی، فدائیان محبوبیت و شهرت خاصی پیدا کردند. نواب نیز با سفر به شهرهای مختلف و ایراد سخنرانیهای پرحرارت، مردم را به مبارزه با مظاهر بیدینی فرامیخواند.
فلسطین در نگاه فدائیان؛ اسلامی، نه عربی
اواخر سال ۱۳۲۶، اوج تجاوز صهیونیستها در سرزمین فلسطین بود و دولت غاصب اسرائیل پس از چندی اعلام موجودیت کرد. آیتﷲ کاشانی برای حمایت از مردم فلسطین تظاهراتی برپا کرد. نواب یکی از سخنرانان بود که با سخنان آتشین خود موجب شد تا پس از اندک زمانی ۵ هزار نفر از جوانان برای اعزام به فلسطین ثبتنام کنند که البته با ممانعت دولت این کار عملی نشد.
در اواخر پاییز ۱۳۳۲ نیز کنفرانسی در اردن برگزار شد که بسیاری از شخصیتهای سیاسی و مذهبی جهان اسلام در آن شرکت کردند. نواب نیز در این کنفرانس سخنرانی کرد. «وی معتقد بود باید مسئله فلسطین را اسلامی کرد نه عربی» (۷).
ابطال انتخابات فرمایشی، نتیجه کشتن هژیر
شاه اعلام کرد انتخابات دوره شانزدهم مجلس آزاد خواهد بود. از این رو آیتﷲ کاشانی، از نواب خواست تا در انتخابات از «۱-دکتر مصدق ۲-مظفر بقایی ۳- علی شایگان ۴- حائری زاده ۵- نریمان ۶- حسین مکی ۷- عبدالقدیر آزاد و…حمایت کند» (۸)، اما هژیر که در سمت وزیر دربار فعالیت میکرد، در صدد بود از ورود مخالفان به مجلس جلوگیری کند.
فدائیان تظاهراتی برپا کردند. آنها در شال سبزی قرآن بزرگی را پیچیده بودند و به طرف میدان بهارستان حرکت میکردند که نیروهای انتظامی به دستور هژیر به روی مردم آتش گشودند و عدهای را مجروح ساختند. انتخابات مجلس برگزار شد. در کمال ناباوری افراد مورد نظر دربار، با تقلب، آرا را کسب کردند. دکتر مصدق به همراه تعدادی در دربار متحصن شدند، اما نتیجه ای نگرفتند.
فدائیان که ماجرا را دنبال میکردند، به این نتیجه رسیدند که عامل اینگونه اعمال باید از سر راه برداشته شود. از این رو هژیر در ۱۳ آبان آن سال توسط سید حسین امامی کشته شد. با مرگ هژیر، رژیم پس از چند روز، انتخابات تهران را ابطال کرد. از سوی دیگر سید حسین امامی در ۱۷ آبان به شهادت رسید.
فدائیان علت کشتن هژیر را اینگونه توضیح میدهند: «دفاع از ضروریات و مسلمات دین مقدس اسلام است و ضروریات، احکامی را گویند که احتیاج به تقلید نداشته باشند، دفاع در برابر هجوم به مال و جان و دین و ناموس بر مسلمانان واجب است. از دیرباز به مال و جان و ناموس و دین مسلمانان از طرف کفار و اجانب هجوم شده است و هجوم به مال با دست بردن به معادن زیرزمینی و… شروع گردید. و هجوم به جان با کشتن رجال مسلمانان و آزاده پایهگذاری شده است و هجوم به دین و ناموس مسلمانان هم با تعطیلی عمده احکام و دستورات اسلام یعنی با کنار گذاردن قوانین اجتماعی و قضایی وسیاسی و اقتصادی اسلام و وضع قانون در برابر آن به عمل آمده است. در این هجوم، برخی از کارگردانان مملکت، آلت بیگانه قرار گرفته و سپر کفار شدند و چون آلت اجرا شدهاند، باید با دفع آنها هجوم را دفع کرد. (۹)
فدائیان و تشییع رضاخان در قم
در جریان تشییع رضاخان در قم، فدائیان فعالیت گستردهای انجام دادند و با آگاه کردن طلاب، از شرکت آنها در تشییع دیکتاتور سابق جلوگیری کردند. سید مرتضی برقعی از وعاظ قم قرار بود در مجلس ختم رضاخان سخنرانی کند. فدائیان با ارسال نامهای به وی اعلام کردند: «اگر در مجلس ختم رضاخان پلید، این مرد جهنمی، منبر رفتی، شکمت را پاره میکنیم» (۱۰).
تلاش برای ملی شدن نفت، با ترور رزمآرا
در حالی که تلاش اقلیت مجلس و آیتﷲ کاشانی برای ملی کردن صنعت نفت ادامه داشت، رزمآرا نخستوزیر شد. وی در صدد بود تا از ملی شدن صنعت نفت جلوگیری کند و معتقد بود ایرانی لیاقت لولهنگ (آفتابه) ساختن را ندارد، چگونه میخواهد صنایع نفت را اداره کند؟ (۱۱)
افکار عمومی جامعه و فضای مجلس برای ملی شدن نفت خود را آماده میکرد، اما مخالفت رزمآرا مانع بزرگ تلقی میشد. از این رو جبهه ملی سراغ نواب میرود و از ایشان میخواهد با یک اقدام انقلابی، رزمآرا را از میان بردارد. نواب به شرط اجرای احکام اسلامی آن را میپذیرد (۱۲). ملّیون نیز قول میدهند در صورت به دست آوردن قدرت، خواستههای نواب را عملی سازند.
طهماسبی، از اعضای فدائیان، به دلیل اعتقادات شخصی، با آیتﷲ کاشانی تماس گرفت و از حکم قتل رزمآرا سوال کرد. آیتﷲ، رزمآرا را مفسد دانست و قتل وی را لازم (۱۳). طهماسبی با کسب مجوز شرعی، در روز ۱۶ اسفند رزمآرا را به قتل رساند. مجلس شورای ملی یک هفته بعد در اسفند ۱۳۲۹، طرح ملی شدن صنعت نفت را تصویب کرد و مجلس سنا نیز یک هفته بعد آن را مورد تایید قرار داد (۱۴).
پس از قتل رزمآرا، حسین علاء نخستوزیر شد و در ۲۹ اسفند، حکومت نظامی اعلام کرد. هدف از آن، دستگیری فدائیان بود. بسیاری از فدائیان دسگیر شدند، اما نواب با نقل مکان، موفق شد از دست ماموران فرار کند.
دستگیری ناباورانه نواب در دولت مصدق
حکومت علاء در اردیبهشت ۱۳۳۰ سقوط کرد و دکتر مصدق جانشین علاء شد. فدائیان که دولت مصدق را حاصل زحمات خود میدانستند، انتظار داشتند دولت، یاران آنها را از زندان آزاد کند و طبق پیمان، به اجرای احکام اسلامی بپردازد، نه تنها چنین پنداری غلط بود بلکه پیگیریهای شهربانی نشان داد که دولت جدید نیز با جدیت به دنبال دستگیری نواب است.
دولت مصدق پس از مدتی نواب را دستگیر کرد که اوج اختلافات این دو گروه بود. البته اختلافات و شکاف در این گروهها قابل پیشبینی بود، زیرا اهداف هر گروه متفاوت بود. فدائیان اسلام برای اجرای احکام اسلامی و برقراری حکومت اسلامی میجنگیدند، آیتﷲ کاشانی برای بیرون راندن انگلیس مبارزه میکرد و جبهه ملی برای برقراری حکومت لیبرال (۱۵). از سوی دیگر هیچکدام حاضر نبودند در اهداف خود کوچکترین انعطافی داشته باشند.
تلاشها برای آزادی زندانیان راه به جایی نبرد. فدائیان به این نتیجه رسیدند که دکتر فاطمی، ریشه فساد جبهه ملی است. وی نزدیکترین فرد و مشاور اصلی دکتر مصدق بود. برای ترور فاطمی، محمدمهدی عبدخدایی که در آن زمان نوجوانی ۱۵ ساله بود انتخاب شد. وی در این مورد میگوید: مرحوم واحدی در حدود یک ساعت با من صحبت کرد. صحبتش هم پیرامون این مساله بود که مزدوران رژیم شاه به اسلام هجوم آودهاند و دفعشان لازم است. مرا آماده شهادت کرد و گفت: آیا آماده شهادت هستی؟ گفتم: بله. بعد برای من توضیح داد که رابط بین دربار و مصدق، آقای دکتر فاطمی است و تمام مسائل را دکتر فاطمی هماهنگ میکند و اگر فاطمی از بین برود، اختلاف شاه و مصدق قطعا به زودی ظهور میکند. باید دکتر فاطمی از بین برود تا این اختلاف به وجود بیاید تا طهماسبی و نواب صفوی آزاد شوند و مبارزه تداوم پیدا کند (۱۶). دکتر فاطمی در حالی که به مناسبت سالگرد قتل محمد مسعود بر سر مزار وی مشغول سخنرانی بود، توسط عبدخدایی مضروب شد، اما فاطمی زخمی شده و پس از مدتی بهبود یافت.
سوءتفاهم فدائیان با آیتﷲ کاشانی
بدرفتاری جبهه ملی با فدائیان، موجب ذهنیت منفی آنان نسبت به آیتﷲ کاشانی شد. لذا در برخی از سخنرانیها و اعلامیهها، سخت به ایشان حمله کردند. نواب در نامهای که به آیتﷲ مرعشی نوشت، کاشانی و جبهه ملی را در یک ردیف قرار داد و افزود: آیتﷲ کاشانی و جبهه ملی پس از فداکاریهای مسلمانان، به جای مبانی اسلام خواستند با قدرت مسلمانان پایههای کفر و آزادیخواهی را به جای پایههای اسلام مستحکم کنند و برادران ما را برای همین به زندان انداختند (۱۷).
اما باید توجه داشت این برداشت از عملکرد آیتﷲ کاشانی نادرست بود، زیرا خود شخص آیتﷲ پس از مدتی کنار گذاشته شده بود و گوش شنوایی برای شنیدن حرفهای وی وجود نداشت. دکتر سنجانی خود اعتراف میکند که آیتﷲ کاشانی از وزیر دادگستری خواست تا فدائیان را که گرفتار شده بودند آزاد کند (۱۸)، اما مصدق مخالف بود. از سوی دیگر طرح عفو و آزادی خلیل طهماسبی توسط کاشانی ارائه شده بود که موجب آزادی طهماسبی شد.
مصدق پس از مدتی، برای کاهش فشارها تصمیم گرفت نواب را آزاد کند. نواب نیز پس از آزادی تا کودتای ۲۸مرداد، یک دوره سکوت را پشت سر گذاشت و عمدتا به کارهای تبلیغی و مذهبی مشغول بود.
آخرین تیر؛ ترور نافرجام حسین علاء
پس از جنگ جهانی دوم، بین دو قدرت پیروز یعنی آمریکا و شوروی رقابتهای سیاسی که به جنگ سرد مشهور شد، شدت یافت. جنگ سرد باعث به وجود آمدن بلوکها و پیمانهای نظامی گردید. یکی از این پیمانها پیمان بغداد بود که در سال ۱۹۹۵ با تشویق آمریکا و انگلیس بین عراق و ترکیه منعقد گردید و هدف از آن، ایجاد یک سیستم دفاعی در مقابل شوروی بود. انگلستان، پاکستان و ایران، در همان سال رسما به پیمان پیوستند. آمریکا نیز به عنوان عضو ناظر در اجلاسیههای این سازمان شرکت میکرد.
فدائیان با عضویت ایران در این سازمان مخالفت کرده و هنگامی که با بیاعتنایی دولت مواجه شدند، تصمیم گرفتند نخستوزیر حسین علاء را از میان بردارند. نواب معتقد بود قبول این پیمان به معنی حضور و رواج فرهنگی آمریکا در کشور اسلامی ایران است و این عمل محاربه با خدا و اسلام است، حرب مستقیم با یک ملت مسلمان است، اینجا دیگر دفاع واجب است، به هر قیمتی شده نباید بگذاریم این پیمان منعقد شود. علاء چون در نوک پیکان تهاجم به اسلام و قرآن و ملت مسلمان ایران قرار گرفته است، مهدورالدم است. (۱۹)
در سال ۱۳۳۴، علاء توسط مظفر ذوالقدر مضروب شد اما جان سالم به در برد. ذوالقدر دستگیر شد. دیگر فدائیان نیز بعد از مدتی دستگیر شدند. نواب صفوی، سید محمد واحدی، خلیل طهماسبی و مظفر ذوالقدر، محکوم به اعدام و بقیه به زندان محکوم شدند و در صبحگاه ۲۷ دی ماه ۱۳۳۴ به شهادت رسیدند.
نقاط قوت؛ از تقید شرعی تا تزریق روحیه مبارزه
۱- یکی از ویژگیهای این گروه، تعهد و تقید شخصی آنها به امور شرعی و حس مسئولیتپذیری دینی بود، خلوص و صفای باطنی، شجاعت و ایثار و… وجه تمایز این جمعیت از بسیاری دیگر از گروههای معاصر است، بسیاری از کسانی که از نزدیک با آنها آشنا بودند، به این مسئله اذعان دارند.
آیتﷲ خزعلی در این مورد میگوید: تا آن زمان متدینتر از او (نواب) کسی را ندیده بودم. تمام هدف و انگیزهاش دین بود (۲۰). رضا گلسرخی نیز به این مساله اشاره میکند: چند سال با ایشان در جلسات خصوصی و عمومی بودم… خدا شاهد است که حتی یک عمل مکروه از او ندیدم. من ایشان را یک بار به کاشان دعوت کردم و اصرار ورزیدم که به باغ فین برویم. ایشان گفت: نمیآیم زیرا مسافرت تفریحی است و ادامه داد من با خود عهد کردهام سفری که فایده دینی یا تبلیغی نداشته باشد نروم. (۲۱)
البته این تقید فقط در نواب خلاصه نمیشد. اعضای دیگر نیز همگی چنین خصلتهایی داشتند. به طور مثال حسین فردوست ماجرایی را از ملاقات خود با سید حسین امامی نقل کرده است که به مسئله مورد نظر ما مربوط است. پس از قتل هژیر، شایعه شده بود که ضارب هژیر از سوی رزمآرا اجیر شده است. از این رو فردوست از طرف شاه مامور تحقیق در قتل هژیر میشود و برای دیدن ضارب هژیر به زندان میرود: وارد زندان شدم. دیدم فردی است قویهیکل و سالم. نشسته بود و تسبیح میانداخت و دعا میخواند، اما تا مرا دید به نماز ایستاد. نمیدانم چه نمازی بود که فوقالعاده طولانی شد. حدود سه ربع ساعت در گوشه اتاق در روی صندلی نشستم. به محض اینکه نماز تمام میشد نماز دیگری شروع میکرد.
فردوست امامی را راضی میکند تا با او صحبت کند. سید حسین امامی در پاسخ میگوید وظیفه شرعی خود را انجام داده است و این مساله ربطی به رزمآرا ندارد. (۲۲) همین خصوصیت آنها باعث شد تا بسیاری از جوانان جذب این گروه شوند. از سوی دیگر موجب حمایت علما در برخی از موارد شد.
۲- حرکت فدائیان اسلام در تاریخ معاصر ایران و خصوصا انقلاب اسلامی تاثیر زیادی داشت. تزریق روحیه مبارزه به حوزه علمیه و طلاب جوان آن روز، مدیون حرکت فدائیان است. بسیاری از کسانی که در پیروزی انقلاب نقش مهمی داشتند، خود را به نوعی متاثر از آنان میدانند. آیتﷲ خامنهای، هاشمی رفسنجانی، یزدی، خزعلی، محلاتی، مکارم شیرازی، شهید رجایی، علیاصغر مروارید، محمدجواد و علی حجتی کرمانی، صادق خلخالی و… (۲۳) و بسیاری دیگر از مبارزان به این مساله اشاره دارند.
آیتﷲ خامنهای در این زمینه میگوید: اولین جرقههای انگیزش انقلاب اسلامی به وسیله نواب در من به وجود آمد و هیچ شکی ندارم که اولین آتش را در دل ما نواب روشن کرد. (۲۴) هاشمی رفسنجانی پایه سیاسی شدن خود را از فدائیان میداند. آیتﷲ یزدی علت آشنایی خود با مسائل سیاسی را مطالعه برنامهها و اعلامیهها و کتاب برنامه فدائیان اسلام میداند. (۲۵)
شهید محلاتی میگوید: مرحوم نواب صفوی حق بزرگی به گردن من دارد و آن این است که او روحیه مبارزه را به من یاد داد. (۲۶) جوانانی که در هیات موتلفه اسلامی فعالیت میکردند، خود را دنبالهرو فدائیان میدانند، جوانان هیات موتلفه در جریان قیام پانزده خرداد ۴۲ و بعد از آن تا پیروزی انقلاب اسلامی، یک پای ثابت مبارزه بودند.
به طور خلاصه، فدائیان در سیاسی کردن اسلام سنتی و محافظهکار، نقش بسزایی ایفا کردند. یعنی روحیه سیاسی و مبارزاتی را طلاب آن روز از فدائیان گرفته و بعدها هر کدام توانستند در پیروزی انقلاب اسلامی نقش عمدهای را ایفا کردند.
نقاط ضعف؛ از نداشتن نظریه بدیل، تا اعدامهای بی حکم
۱- نداشتن اندیشه منسجم: فدائیان گرچه مبارزات خود را با هدف رسیدن به حکومت اسلامی دنبال میکردند و حکومت شاهنشاهی را غیرمشروع میدانستند، اما ساختار جدیدی ارائه نمیکردند. اینکه حکومت اسلامی چه نوع حکومتی است؟ چه کسانی باید حکومت را در دست داشته باشند؟ نوع نظارت بر اجرای حکومت اسلامی به چه ترتیبی باشد؟ اینها سوالاتی بیپاسخ در اندیشه فدائیان است. فدائیان در اعلامیه مفصلی که نظرات خود را منعکس کردند، مسائلی از قبیل «عریان بودن زنان»، «قماربازی»، «شرابخواری»، «رشوهخواری» و «ترک شدن احکام اسلامی» (۲۹) را معضلات جامعه میدانستند و پیشنهادهایی را در درون همان ساختار برای اصلاح مطرح میکردند. میتوان گفت فدائیان در عمل، انقلابی بودند، اما در اندیشه، اصلاح را در پیش رو گرفته بودند.
۲- یکی دیگر از نقاط ضعف فدائیان، عدم هماهنگی با آیتﷲ بروجردی است. زعامت حوزه با ایشان بود، از این رو حمایت او میتوانست حرکت فدائیان را قوت بخشد. البته فدائیان نباید انتظار تایید آیتﷲ را داشتند، زیرا موقعیت ایشان چنین اقتضائی را نداشت. ولی لااقل فدائیان میتوانستند طوری رفتار کنند که حساسیتزا نباشد. همین ناهماهنگی باعث شد تعدادی از علما و طلاب دست از حمایت فدائیان بردارند که این امور موجب ضعف پایگاه آنان شد و در شهادت آنان نیز بیتاثیر نبود. (۳۰) در رابطه با آیتﷲ کاشانی نیز تندرویهایی داشتند که موجب سردی روابط شد.
۳- موضوع دیگر، اعدامهایی است که این گروه انجام میداد. گرچه در برخی از موارد علما آن را اجازه دادهاند، اما این تجویز محدود است. در برخی اعدامها، فدائیان استدلالهایی ارائه داداهاند که جای تامل دارد.
۴- از نظر کار تشکیلاتی نیز دچار ضعفهایی بودند. افراد با داشتن شرایطی میتوانستند وارد سازمان آنها شوند. از این رو نفوذ گروههای سیاسی به این تشکیلات همراه بود و احیانا میتوانستند در تصمیمگیریها موثر باشند. مثلا گفته میشود سید ضیاء طباطبایی در به هم زدن رابطه فدائیان با دکتر مصدق بسیار موثر بوده است، یا دربار برای تضعیف موقعیت آیتﷲ بروجردی، فدائیان را مورد استفاده قرار میداد.
منابع:
۱- مهناز میزبان، خاطرات شهید محمد واحدی، انتشارات مرکز اسناد، ۱۳۸۱، ص ۷۲.
۲- مهناز میزبان، همان ص ۲۵.
۳- داود امینی، جمعیت فدائیان اسلام و نقش آنها در تحولات سیاسی اجتماعی ایران، انتشارات مرکز اسناد، ۱۳۸۱، ص ۱۲۳.
۴- داود امینی، همان، ص ۱۲۷.
۵- داود امینی، همان ۱۳۱.
۶- رسول جعفریان، جریانها و سازمانهای مذهبی سیاسی ایران، انتشارات مرکز اسناد، ۱۳۸۳ ص ۴۱.
۷- روح ﷲ حسینیان، نقش فدائیان اسلام در تاریخ معاصر ایران، انتشارات مرکز اسناد، ۱۳۸۴، ص ۲۴.
۸- مهناز میزبان، پیشین ص ۸۹.
۹- مهناز میزبان، همان ص ۹۷ و ۹۸.
۱۰- روح ﷲ حسینیان، پیشین، ص ۳۶.
۱۱- داود امینی، پیشین، ص ۱۹۸.
۱۲- روح ﷲ حسینیان، پیشین، ص ۴۰.
۱۳- روح ﷲ حسینیان، همان، ص ۴۰.
۱۴- روح ﷲ حسینیان، همان، ص ۴۰.
۱۵- روح ﷲ حسینیان، همان ص ۵۶.
۱۶- سید مهدی حسینی، خاطرات محمدمهدی عبد خدایی، انتشارات مرکز اسناد، ۱۳۷۹، ص ۱۱۱.
۱۷- روح ﷲ حسینیان، پیشین، ص ۸۱.
۱۸- سید مهدی حسینی، پیشین، ص ۲۰۷.
۱۹- همان
۲۰- رسول جعفریان، پیشین ص ۱۹۵.
۲۱- غلامرضا کرباسچی، تاریخ شفاهی حوزه علمیه، انتشارات مرکز اسناد ۱۳۸۰، ج ۱، ص ۲۸۸.
۲۲- عبدﷲ شهبازی، خاطرات فردوست، انتشارات اطلاعات، ج ۱.
۲۳- بنگرید به تاریخ شفاهی حوزه علمیه و همچنین خاطرات فردوست.
۲۴- روح ﷲ حسینیان، پیشین، ۱۰۶.
۲۵- غلامرضا کرباسچی، پیشین ص ۲۸۸.
۲۶- همان
۲۷- روح ﷲ حسینیان، پیشین، ص ۱۰۷.
۲۸- غلامرضا کرباسچی، پیشین، ص ۳۲۹.
۲۹- رسول جعفریان، پیشین
۳۰- روح ﷲ حسینیان، پیشین، ۱۰۵.
امتداد شاگردان علامه در انقلاب اسلامی
شیعهستیزی و راهکارهای دفاعی مطلوب
اسلام و غرب؛ امام خمینی و شارحانش
زعیم حوزه و تشیع