تنها چندماه به پایان سومین دوره مجلس خبرگان که «انتخاب و نظارت بر عالیترین مقام جمهوری اسلامی ایران» را برعهده دارد مانده است.مجلس خبرگان در جمهوری اسلامی ایران بواسطه وظایف قانونی و هم فقهای تکیه زده برصندلیهایش، بالاتر از سایر نهادهای انتخاب شده از سوی مردم شناخته شده است.
اما پیش از آنکه رسانهها و افکار عمومی به انتخابات چندماه آینده فکر کنند، انتخاب اخیر رئیس مجلس خبرگان داغترین موضوع مورد توجه اجلاسیه اخیر بود. آیتﷲ مهدوی کنی رئیس فقید مجلس خبرگان در شهریور ماه سال ۹۳ درگذشت و باید رئیس جدیدی برای این مجلس انتخاب می شد. به رسم ناپسند همهی عزل و نصبها و انتخابهای کشورمان، رسانهها با وابستگیهای مختلف سیاسی سعی کردند گمانهزنیهای خود را به روش های مختلف به خبرگان تحمیل کنند در حالی که نمیدانستند اساسا اعضای مجلس خبرگان تفاوت ماهوی با نمایندگان مجلس و .. دارند و با چند تیتر و مصاحبه، نظرشان در مورد افراد تثبیت یا تغییر نمیکند. اما به هرحال ذهن افکار عمومی درگیر گمانهزنیهای رسانهها ماند تا آنکه برخلاف پبشبینیهای موجود آیتﷲ محمد یزدی به عنوان رئیس مجلس خبرگان انتخاب شد.
بازگشت ریاستِ حوزوی بر مجلس فقیهان
۲۳ تیرماه سال ۱۳۶۲ نخستین جلسه اولین دوره مجلس خبرگان رهبری با پیام مهم امام خمینی(ره) تشکیل شد. در این جلسه اعضای مجلس خبرگان آیتﷲ علی مشکینی را به ریاست این مجلس انتخاب کردند. آیتﷲ علی مشکینی چهره سرشناس حوزه در انقلاب بود که علیرغم فعالیتهای مختلف سیاسی ترجیح داد در قم و حوزه علمیهاش بماند و ریاست جامعه مدرسین حوزه و امامت جمعه قم را بر دیگر مناصب دولتی ترجیح داد. او بواسطه چهره کاملا علمی، اخلاقی و در عین حال سیاسیاش در هر دوره انتخاب رئیس، کاندیدای بلامنازع بود و خبرگان ملت ترجیح دادند آیتﷲ مشگینی تا پایان عمر به عنوان رئیس مجلس خبرگان باقی بماند. پیش از تشکیل مجلس خبرگان رهبری، خبرگان قانون اساسی نیز به ریاست آیتﷲ حسینعلی منتظری تشکیل شده بود.آیتﷲ منتظری نیز همچون آیتﷲ مشگینی در متن حوزه حضور داشت و علیرغم فعالیت های سیاسی، همچنان فقیهی کاملا حوزوی بود.
اگرچه در دورههای مختلف، تغییر و تحولاتی در نواب رئیس و سایر اعضای هیات رئیسه خبرگان رهبری رخ میداد اما مجلس خبرگان با نام آیتﷲ مشگینی گره خورده بود. با رحلت آیتﷲ مشگینی در سال ۱۳۸۶ و در نخستین جلسه، اعضای خبرگان ترجیح دادند نائب رئیس پیشین را که اداره اغلب جلسات برعهده او بود به عنوان رئیس برگزینند. اگر چه این انتخاب از جهت فراز و فرودهای سیاسی برای خود آیتﷲ هاشمی رفسنجانی بسیار مهم بود، اما مهمتر از آن انتقال ریاست مجلس فقها به شخصیتی سیاسی بود و برای نخستین بار یک چهرهی سیاسی ریاست خبرگان را برعهده گرفت.
اواخر دهه هشتاد را میتوان پرتنش ترین سالهای پس از انقلاب دانست. انتخابات سال ۸۸ به دلایل مختلفی شکاف عمیقی در بین نیروهای انقلاب پدید آورد و در این بین آیتﷲ هاشمی رفسنجانی نیز بخاطر برخی مواضعش نتوانست اعتماد مجدد اعضا را جلب کند و بیش از یک دوره ریاست این مجلس را در اختیار نگرفت.نمایندگان ترجیح دادند در نخستین رایگیری برای انتخاب رئیس، آیتﷲ مهدوی کنی را به عنوان رئیس انتخاب کنند. آیتﷲ مهدوی کنی اگرچه ریش سفید اصولگرایان بود اما بواسطه سابقه انقلابی و منش اخلاقی در امور سیاسی مورد احترام همه گروهها و چهرههای سیاسی واقع شده بود. از جمله نکات جالب توجه این انتخاب، رقابتی منصفانه و حرکت جالب توجه آیتﷲ هاشمی رفسنجانی بود که ترجیح داد با ورود آیتﷲ مهدوی کنی به رقابت، از کاندیداتوری برای کسب ریاست مجلس خبرگان انصراف دهد و نشان دهد همچنان خبرگان در رقابت برای ریاست فاصله قابل توجهی با دیگر مجالس و مجامع کشور دارد.
این انتخاب هم همچنان منصب ریاست خبرگان را در علمای پایتخت نگه داشت. علمایی که چهره سیاسی آنان در بین مردم معروفتر از سبقه حوزویشان بود.اگرچه آیتﷲ مهدوی کنی علاوه بر ریاست دانشگاه امام صادق(ع)، تولیت حوزه علمیه مروی تهران را هم برعهده داشت، اما مناصب و فعالیتهایش در سطوح عالی نظام چهرهای سیاسی به او داده بود.
مجلس خبرگان در سی و اندی سال فعالیت خود، رحلت دومین رئیسش را تجربه کرد و آیتﷲ مهدوی کنی در شهریور ۱۳۹۳ پس از چندماه حالت کما دارفانی را وداع گفت.
درحالی که بسیاری از بزرگان و علما عزادار رحلت او بودند، بازهم رسانه ها اولین گمانهزنی های خود را برای انتخاب رئیس مجلس خبرگان آغاز کردند. این بار به نظر میرسید انتخابات ریاست جمهوری و سرکار آمدن جناح های حامی آیتﷲ هاشمی رفسنجانی میتواند در انتخاب مجدد او تاثیرگذار باشد. برهمین اساس از همان روزهای نخست فوت آیتﷲ مهدوی کنی، رسانههای حامی آیتﷲ هاشمی رفسنجانی او را یک طرف رقابت دانسته و دنبال رقیب برای او بودند.
اسامی مختلفی از رقبای کسب ریاست مجلس خبرگان نام برده می شد که اصلی ترین آنها آیتﷲ سیدمحمود هاشمی شاهرودی بود.
با فرارسیدن اسفند و نزدیکی تشکیل جلسه خبرگان که در نخستین گام باید رئیس برای آن انتخاب شود تیتر و تصویراصلی برخی روزنامه ها که اغلب حامی آیتﷲ هاشمی رفسنجانی بودند مربوط به این انتخاب بود.
اما صبح روز ۱۹ اسفند پیامها و اخبار فوری پیش بینی بسیاری از رسانهها و سیاسیون و حوزوی ها را برهم زد. آیتﷲ محمد یزدی با ۴۷رای در مقابل۲۴رای آیتﷲ هاشمی رفسنجانی به عنوان رئیس مجلس خبرگان انتخاب شد. شیخالرئیس این دوره اما برخلاف دو رئیس پیشین از متن حوزه بود.او همزمان ریاست شورای عالی جامعه مدرسین و دبیر شورای عالی حوزه بود. دو سمتی که در حوزه حرف نخست را بعد از مراجع تقلید می زند.
آیتﷲ محمد یزدی در حالی در ۸۴ سالگی به ریاست مجلس خبرگان انتخاب شد که سوابق مختلفی از جمله دو دوره ریاست قوه قضائیه و عضویت در شورای نگهبان را برعهده داشت.اما این مشاغل باعث نشد که از حوزه فاصله بگیرد و حضور هشت ساله او در صدر قوه قضائیه خروجی موقت از قم بود و بلافاصله پس از اتمام دوره مسئولیتش به قم بازگشت تا پررنگ تر از گذشته در متن حوزه قرار گیرد.
مدت کمی از بازگشت دوباره آیتﷲ یزدی به حوزه نگذشته بود که با فوت آیتﷲ مشگینی، اعضای جامعه مدرسین وی را به عنوان ریاست این جامعه انتخاب کردند و تاکنون نیز این ریاست ادامه دارد. وی یک دوره نیز همزمان با ریاست جامعه مدرسین، دبیرشورای عالی حوزه بود.
اما انتخاب آیتﷲ یزدی به عنوان رئیس مجلس خبرگان شاید پیامهای دیگری هم داشته باشد. پیامهائی که چندماه مانده به انتخابات دور پنجم مجلس خبرگان اهمیت دوچندانی مییابد.
خبرگان؛ سیاسی فقاهتی یا فقاهتی سیاسی
تنها چندماه به پایان سومین دوره مجلس خبرگان که «انتخاب و نظارت بر عالیترین مقام جمهوری اسلامی ایران» را برعهده دارد مانده است.مجلس خبرگان در جمهوری اسلامی ایران بواسطه وظایف قانونی و هم فقهای تکیه زده برصندلیهایش، بالاتر از سایر نهادهای انتخاب شده از سوی مردم شناخته شده است.
اما پیش از آنکه رسانهها و افکار عمومی به انتخابات چندماه آینده فکر کنند، انتخاب اخیر رئیس مجلس خبرگان داغترین موضوع مورد توجه اجلاسیه اخیر بود. آیتﷲ مهدوی کنی رئیس فقید مجلس خبرگان در شهریور ماه سال ۹۳ درگذشت و باید رئیس جدیدی برای این مجلس انتخاب می شد. به رسم ناپسند همهی عزل و نصبها و انتخابهای کشورمان، رسانهها با وابستگیهای مختلف سیاسی سعی کردند گمانهزنیهای خود را به روش های مختلف به خبرگان تحمیل کنند در حالی که نمیدانستند اساسا اعضای مجلس خبرگان تفاوت ماهوی با نمایندگان مجلس و .. دارند و با چند تیتر و مصاحبه، نظرشان در مورد افراد تثبیت یا تغییر نمیکند. اما به هرحال ذهن افکار عمومی درگیر گمانهزنیهای رسانهها ماند تا آنکه برخلاف پبشبینیهای موجود آیتﷲ محمد یزدی به عنوان رئیس مجلس خبرگان انتخاب شد.
بازگشت ریاستِ حوزوی بر مجلس فقیهان
۲۳ تیرماه سال ۱۳۶۲ نخستین جلسه اولین دوره مجلس خبرگان رهبری با پیام مهم امام خمینی(ره) تشکیل شد. در این جلسه اعضای مجلس خبرگان آیتﷲ علی مشکینی را به ریاست این مجلس انتخاب کردند. آیتﷲ علی مشکینی چهره سرشناس حوزه در انقلاب بود که علیرغم فعالیتهای مختلف سیاسی ترجیح داد در قم و حوزه علمیهاش بماند و ریاست جامعه مدرسین حوزه و امامت جمعه قم را بر دیگر مناصب دولتی ترجیح داد. او بواسطه چهره کاملا علمی، اخلاقی و در عین حال سیاسیاش در هر دوره انتخاب رئیس، کاندیدای بلامنازع بود و خبرگان ملت ترجیح دادند آیتﷲ مشگینی تا پایان عمر به عنوان رئیس مجلس خبرگان باقی بماند. پیش از تشکیل مجلس خبرگان رهبری، خبرگان قانون اساسی نیز به ریاست آیتﷲ حسینعلی منتظری تشکیل شده بود.آیتﷲ منتظری نیز همچون آیتﷲ مشگینی در متن حوزه حضور داشت و علیرغم فعالیت های سیاسی، همچنان فقیهی کاملا حوزوی بود.
اگرچه در دورههای مختلف، تغییر و تحولاتی در نواب رئیس و سایر اعضای هیات رئیسه خبرگان رهبری رخ میداد اما مجلس خبرگان با نام آیتﷲ مشگینی گره خورده بود. با رحلت آیتﷲ مشگینی در سال ۱۳۸۶ و در نخستین جلسه، اعضای خبرگان ترجیح دادند نائب رئیس پیشین را که اداره اغلب جلسات برعهده او بود به عنوان رئیس برگزینند. اگر چه این انتخاب از جهت فراز و فرودهای سیاسی برای خود آیتﷲ هاشمی رفسنجانی بسیار مهم بود، اما مهمتر از آن انتقال ریاست مجلس فقها به شخصیتی سیاسی بود و برای نخستین بار یک چهرهی سیاسی ریاست خبرگان را برعهده گرفت.
اواخر دهه هشتاد را میتوان پرتنش ترین سالهای پس از انقلاب دانست. انتخابات سال ۸۸ به دلایل مختلفی شکاف عمیقی در بین نیروهای انقلاب پدید آورد و در این بین آیتﷲ هاشمی رفسنجانی نیز بخاطر برخی مواضعش نتوانست اعتماد مجدد اعضا را جلب کند و بیش از یک دوره ریاست این مجلس را در اختیار نگرفت.نمایندگان ترجیح دادند در نخستین رایگیری برای انتخاب رئیس، آیتﷲ مهدوی کنی را به عنوان رئیس انتخاب کنند. آیتﷲ مهدوی کنی اگرچه ریش سفید اصولگرایان بود اما بواسطه سابقه انقلابی و منش اخلاقی در امور سیاسی مورد احترام همه گروهها و چهرههای سیاسی واقع شده بود. از جمله نکات جالب توجه این انتخاب، رقابتی منصفانه و حرکت جالب توجه آیتﷲ هاشمی رفسنجانی بود که ترجیح داد با ورود آیتﷲ مهدوی کنی به رقابت، از کاندیداتوری برای کسب ریاست مجلس خبرگان انصراف دهد و نشان دهد همچنان خبرگان در رقابت برای ریاست فاصله قابل توجهی با دیگر مجالس و مجامع کشور دارد.
این انتخاب هم همچنان منصب ریاست خبرگان را در علمای پایتخت نگه داشت. علمایی که چهره سیاسی آنان در بین مردم معروفتر از سبقه حوزویشان بود.اگرچه آیتﷲ مهدوی کنی علاوه بر ریاست دانشگاه امام صادق(ع)، تولیت حوزه علمیه مروی تهران را هم برعهده داشت، اما مناصب و فعالیتهایش در سطوح عالی نظام چهرهای سیاسی به او داده بود.
مجلس خبرگان در سی و اندی سال فعالیت خود، رحلت دومین رئیسش را تجربه کرد و آیتﷲ مهدوی کنی در شهریور ۱۳۹۳ پس از چندماه حالت کما دارفانی را وداع گفت.
درحالی که بسیاری از بزرگان و علما عزادار رحلت او بودند، بازهم رسانه ها اولین گمانهزنی های خود را برای انتخاب رئیس مجلس خبرگان آغاز کردند. این بار به نظر میرسید انتخابات ریاست جمهوری و سرکار آمدن جناح های حامی آیتﷲ هاشمی رفسنجانی میتواند در انتخاب مجدد او تاثیرگذار باشد. برهمین اساس از همان روزهای نخست فوت آیتﷲ مهدوی کنی، رسانههای حامی آیتﷲ هاشمی رفسنجانی او را یک طرف رقابت دانسته و دنبال رقیب برای او بودند.
اسامی مختلفی از رقبای کسب ریاست مجلس خبرگان نام برده می شد که اصلی ترین آنها آیتﷲ سیدمحمود هاشمی شاهرودی بود.
با فرارسیدن اسفند و نزدیکی تشکیل جلسه خبرگان که در نخستین گام باید رئیس برای آن انتخاب شود تیتر و تصویراصلی برخی روزنامه ها که اغلب حامی آیتﷲ هاشمی رفسنجانی بودند مربوط به این انتخاب بود.
اما صبح روز ۱۹ اسفند پیامها و اخبار فوری پیش بینی بسیاری از رسانهها و سیاسیون و حوزوی ها را برهم زد. آیتﷲ محمد یزدی با ۴۷رای در مقابل۲۴رای آیتﷲ هاشمی رفسنجانی به عنوان رئیس مجلس خبرگان انتخاب شد. شیخالرئیس این دوره اما برخلاف دو رئیس پیشین از متن حوزه بود.او همزمان ریاست شورای عالی جامعه مدرسین و دبیر شورای عالی حوزه بود. دو سمتی که در حوزه حرف نخست را بعد از مراجع تقلید می زند.
آیتﷲ محمد یزدی در حالی در ۸۴ سالگی به ریاست مجلس خبرگان انتخاب شد که سوابق مختلفی از جمله دو دوره ریاست قوه قضائیه و عضویت در شورای نگهبان را برعهده داشت.اما این مشاغل باعث نشد که از حوزه فاصله بگیرد و حضور هشت ساله او در صدر قوه قضائیه خروجی موقت از قم بود و بلافاصله پس از اتمام دوره مسئولیتش به قم بازگشت تا پررنگ تر از گذشته در متن حوزه قرار گیرد.
مدت کمی از بازگشت دوباره آیتﷲ یزدی به حوزه نگذشته بود که با فوت آیتﷲ مشگینی، اعضای جامعه مدرسین وی را به عنوان ریاست این جامعه انتخاب کردند و تاکنون نیز این ریاست ادامه دارد. وی یک دوره نیز همزمان با ریاست جامعه مدرسین، دبیرشورای عالی حوزه بود.
اما انتخاب آیتﷲ یزدی به عنوان رئیس مجلس خبرگان شاید پیامهای دیگری هم داشته باشد. پیامهائی که چندماه مانده به انتخابات دور پنجم مجلس خبرگان اهمیت دوچندانی مییابد.
خبرگان سیاسی فقاهتی یا فقاهتی سیاسی
یکی از منحصربه فردترین نهادهای پس از انقلاب که با رای مستقیم مردم شکل میگیرد مجلس خبرگان است. ویژگی خاص خبرگان از جهت شرح وظیفه و به تبع آن شرایط نمایندگانش است. انتخاب و نظارت بر رهبری تنها در حدود اختیارات فقها تعریف شده است به گونه ای که اولا اعضا باید دارای درجهای از فقاهت و آگاهی بر مسائل سیاسی و اجتماعی روز باشند که قدرت تشخیص «اعلم به احکام و موضوعات فقهی یا مسائل سیاسی و اجتماعی یا شخص واجد مقبولیّت عامه» را داشته باشند و ثانیاً، دارای مرتبهای از تقوا باشند که در اظهار نظر خویش، فقط مصالح اسلام و مسلمانان را در نظر گیرند و نه منافع فردی و گروهی را.
نگاهی به منتخبان خبرگان رهبری در دوره نخست نیز نشان میدهد طیفی از فقهای درجه اول حوزههای علمیه در آن عضویت داشتهاند و همان اعضا هم اینک بزرگان بلامنازع و در چند مورد در جایگاه مرجعیت قرار دارند.
البته ناگفته پیداست مجتهدان تکیه زده بر صندلی خبرگان لازم است بینش و درایت در مسائل سیاسی و قدرت تشخیص شرایط رهبری در امور سیاسی و مدیریتی را داشته باشند، اما شرایط علمی همچنان حرف نخست را می زند.اگر چه نحوه احراز این شرط همیشه مورد چالش و انتقاد طیفهای مختلف سیاسی بوده است اما به هرحال احراز آن چه از سوی مراجع و چه از طرف شورای نگهبان امری انکار ناپذیر است.
با بازگشت ریاست خبرگان به آیتﷲ یزدی که در متن حوزه و مدیریت یکی اصیلترین نهادهای حوزوی قرار دارد شاید به حضور بیشتر مجتهدان و فقهای حوزوی که ویژگی اصلی و نخست آنان فضل علمی و رجلیت فقاهتی است امیدوار بود. مجتهدانی که تا به امروز وزنه و اعتبار مجلس خبرگان بودند و مردم بنابر اعتقاد و باور به جایگاه علمی آنان، منتخب این مجلس را به عنوان «ولی فقیه» قبول کردهاند
یکی از منحصربه فردترین نهادهای پس از انقلاب که با رای مستقیم مردم شکل میگیرد مجلس خبرگان است. ویژگی خاص خبرگان از جهت شرح وظیفه و به تبع آن شرایط نمایندگانش است. انتخاب و نظارت بر رهبری تنها در حدود اختیارات فقها تعریف شده است؛ بهگونهای که اولا اعضا باید دارای درجهای از فقاهت و آگاهی بر مسائل سیاسی و اجتماعی روز باشند که قدرت تشخیص «اعلم به احکام و موضوعات فقهی یا مسائل سیاسی و اجتماعی یا شخص واجد مقبولیّت عامه» را داشته باشند و ثانیاً، دارای مرتبهای از تقوا باشند که در اظهار نظر خویش، فقط مصالح اسلام و مسلمانان را در نظر گیرند و نه منافع فردی و گروهی را.
نگاهی به منتخبان خبرگان رهبری در دوره نخست نیز نشان میدهد طیفی از فقهای درجه اول حوزههای علمیه در آن عضویت داشتهاند و همان اعضا هم اینک بزرگان بلامنازع و در چند مورد در جایگاه مرجعیت قرار دارند.
البته ناگفته پیداست مجتهدان تکیه زده بر صندلی خبرگان لازم است بینش و درایت در مسائل سیاسی و قدرت تشخیص شرایط رهبری در امور سیاسی و مدیریتی را داشته باشند، اما شرایط علمی همچنان حرف نخست را میزند. اگرچه نحوه احراز این شرط همیشه مورد چالش و انتقاد طیفهای مختلف سیاسی بوده است اما به هرحال احراز آن چه از سوی مراجع و چه از طرف شورای نگهبان امری انکار ناپذیر است.
با بازگشت ریاست خبرگان به آیتﷲ یزدی که در متن حوزه و مدیریت یکی اصیلترین نهادهای حوزوی قرار دارد شاید بتوان به حضور بیشتر مجتهدان و فقهای حوزوی که ویژگی اصلی و نخست آنان فضل علمی و رجلیت فقاهتی است امیدوار بود؛ مجتهدانی که تا به امروز وزنه و اعتبار مجلس خبرگان بودند و مردم بنابر اعتقاد و باور به جایگاه علمی آنان، منتخب این مجلس را بهعنوان «ولی فقیه» قبول کردهاند
طوسی
اولاً درباره آیت الله یزدی به صرف اینکه ایشان رییس جامعه مدرسین هستند نمی توان گفت که وجهه حوزویشان بر وجهه سیاسیشان غلبه دارد؛ به ویژه که جامعه مدرسین هم به زعم بسیاری از تحلیلگران سیاسی بیشتر چهره ای سیاسی دارد تا حوزوی. ثانیاً حوزه علمیه به ویژه پس از انقلاب، یک کل منسجم و یکدست نیست؛ بدنه سنتی حوزه – که از قضا زیاد هم نحیف نیست – غالبا به دور از مشاجرات و مناسبات سیاسی است و مثلاً بسیاری از اساتید استخوان دار بدنه سنتی حوزه در نهادهایی مثل جامعه مدرسین حضور ندارند؛ بنابراین نمیتوان جامعه مدرسین و نهادهای مشابه را نماینده تمام بدنه حوزه قلمداد کرد؛ ثالثاً آیا خبرویت مجلس خبرگان صرفا در خبرویت فقهی متمرکز است؟ فقیه بودن یکی از شرایط رهبری است که قرار است توسط خبرگان انتخاب شود؛ اما سیاستمدار بودن، شجاع و مدبر بودن و… ویژگیهایی نیستند که احصای آنها لزوما از عهده یک فقیه برآید.