یکی از بحثهایی که در دوران تمامی ائمه معصومین(ع) شاهد آن هستیم، مبارزه سیاسی آنهاست؛ مبارزهای که هدف آن تشکیل نظام اسلامی و تأسیس حکومت اسلامی بر پایه امامت است و چیزی غیر از این نبوده است و ما شاهد آن هستیم که از زمان امام سجاد(ع) و بعد از حادثه عاشورا ائمه معصومین(ع) به زمینهسازی در این مورد پرداختند. اما این مبارزه سیاسی گاه بهطور جدی مورد توجه پژوهشگران و مردم قرار نگرفته است و گاه با تحریفها و کجفهمیهایی همراه بوده است. البته در بسیاری اوقات زمینه پیروزی نهایی فراهم آمد؛ اما باز موانعی وجود داشت. لطفاً به عنوان اولین سوال، در ارتباط با تقیه – که در آموزههای دینی نیز بر آن تأکید شده است – در دوران امام رضا(ع) مطالبی بیان فرمایید؛ بهویژه که بسیاری معتقدند دوران آن حضرت با دوران ائمه پیشین به اقتضای زمان متفاوت است.
بنده نیز ولادت این امام رئوف را به تمامی مسلمانان و بهویژه شیعیان تبریک عرض مینمایم و امیدوارم که آن حضرت توفیق آشنایی با معارف الهی در این دنیا و شفاعت در آن دنیا را به ما عطا نمایند. درباره امام رضا(ع) در محورها و زوایای مختلف میتوان صحبت کرد؛ اما قصد بنده این است که به یکی از بحثهای اساسی که در دوران امام رضا(ع) اتفاق میافتد اشاره داشته باشم؛ یعنی بحث تقیه. یکی از مواردی که شیعه به تبع آموزههای اهلبیت(ع) بر آن تأکید دارد، رعایت تقیه است. آیات و روایات متعددی نیز در این زمینه داریم که بر امر تقیه اشاره دارند که به یک آیه و یک روایت مهم اشاره میکنم. مشهورترین آیه در جواز تقیّه، آیه ۲۸ سوره آل عمران است که می فرماید: «لاَّ يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاء مِن دُوْنِ الْمُؤْمِنِينَ وَمَن يَفْعَلْ ذَلِكَ فَلَيْسَ مِنَ اللّهِ فِي شَيْءٍ إِلاَّ أَن تَتَّقُواْ مِنْهُمْ تُقَاةً وَيُحَذِّرُكُمُ اللّهُ نَفْسَهُ وَإِلَى اللّهِ الْمَصِيرُ»؛ «مؤمنان نباید کافران را بهجای مؤمنان به دوستی بگیرند و هرکه چنین کند، در هیچ چیز از خدا، برای او بهرهای نیست؛ مگر اینکه از آنان به نوعی تقیّه کند و خداوند شما را از عقوبت خود میترساند و بازگشت همه بهسوی خداست». همچنین امام صادق(ع) در روایتی میفرماید: «اِتَّقُوا عَلی دِینِکُمْ فَاحْجُبُوهُ بِالتَّقِیَّةِ فَاِنَّهُ لا اِیمانَ لِمَنْ لا تَقِیَّةَ لَه…»؛ «برای حفظ دین خودتان تقیّه کنید و آن را زیر پرده تقیه بدارید؛ زیرا هرکه تقیه ندارد، ایمان ندارد…». این عبارتها بسیار مورد تأکید اهل بیت(ع) بوده است و رعایت نیز میکردند. سیره امامان(ع) خصوصاً امام صادق(ع) و امام موسی کاظم(ع) این بوده که باید تقیه رعایت شود. حتی بسیاری از مشکلاتی که متوجه شیعیان و ائمه(ع) بوده به علت عدم رعایت تقیه از سوی بعضی شیعیان بوده است. تندروهایی که از امام(ع) جلوتر بودند باعث شدند بعضی اسرار حفظ نشوند و گرفتاریها و سختیهایی ایجاد گردد.
اما در دوران امام رضا(ع) ما شاهد این هستیم که حضرت در عین تحفظهایی که داشتند – چه در برخورد با شیعیان و چه در برخورد با دیگران – دوران متفاوتی را به لحاظ تقیه سپری میکنند؛ بهگونهای که برخی اطرافیان ایشان، امام را به رعایت تقیه توصیه میکردند و میگفتند شما تقیهای که پدران داشتند را ندارید و ایشان میفرمود: دوران من با پدرانم متفاوت است و لازم است بعضی از فعالیتها توسعه یابد. البته ما باید راجع به تقیه کار مبسوطی انجام دهیم تا به الگو و شاخصهایی برسیم تا تقیه را بهعنوان اصول حیات شیعی تبدیل کنیم و بدینوسیله تفاوتهای عصر ائمه(ع) را نیز بفهمیم؛ مثلاً اینکه چرا در برخی دوران بسیار تأکید است اما در دوران امام رضا(ع) خیر؛ کار علمی شایستهای نیاز دارد تا ما را به ضابطههای عالمانه استفاده از تقیه رهنمون سازد.
تقیه ظرف موضوعی خاصی دارد؛ اگرچه اصل کلی حفظ اسرار است؛ اما این امر تابع شرایط خاصی است. بنابراین باید این مطالب بحث شود که آیا تقیه اختصاص به زمانی خاصی دارد؟ آیا شرایط خاصی دارد؟ به هر صورت آنچه اهمیت دارد این است که امام معصوم حضور دارد و فعل و عمل امام، خود بهترین و صحیحترین کار و تدبیر است. کمااینکه در زمان امام حسن(ع) بهترین عمل، صلح بوده است؛ اما در زمان امام حسین(ع) مبارزه و قیام بهترین عمل بوده است.
یکی از احادیث معروف، حدیثی است که از علیبنموسیالرضا(ع) هنگام ورودشان به نیشابور نقل شده و عده کثیری آن را نوشتهاند و به حدیث سلسلةالذهب معروف است: «کَلِمَةُ لا إلهَ إلّا اللّهُ حِصنی فَمَن دَخَلَ حِصنی اَمِنَ مِن عَذابی، بِشَرْطِهَا وَشُروُطِهَا وَ أنَا مِن شُروطِها». لطفاً رمز یگانگی این حدیث را بفرمایید و همچنین در ارتباط با قیودی که امام فرمودند نیز توضیح دهید.
حدیث سلسلهالذهب بدینگونه است که کَلِمَه «لا إلهَ إلّا اللّهُ» حصن است و این حصن و محافظ بودن به سعادت اخروی منجر میگردد و فوز ابدی را محقق میسازد. حضرت با درنگ و فاصله زمانی در بیان حدیث، بعد از مدتی از کجاوه سر بیرون میآورند و میفرمایند: «بشروطها و انا من شروطها». این پیام حضرت بر این مسأله تأکید دارد که دین حتماً باید با صاحب دین باشد؛ دین حتماً باید با فردی که از جانب خدا بهعنوان حافظ دین است باشد. شرط تحقق ثمرات و فواید دین که رسیدن به عزت ابدی و فوز است، با امام تحقق مییابد؛ کما اینکه پيامبر اكرم(ص) نيز در نخستين روزهاي دعوت خود از مردم مكه خواست تا شرك را كنار نهاده و بندگي خداي يكتا را بپذيرند. فرمود: «يا قومي قولوا لا إله إلا ﷲ تفلحوا». پس فلاح و رستگاری زمانی تحقق پیدا میکند که همراه پیامبر باشید. البته مسأله را میتوان بهصورتی دیگر نیز تبیین نمود؛ طوری که شاید مبین و مفسر این حدیث نبوی باشد: «مَنْ ماتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إمامَ زَمانِهِ ماتَ مَيْتَةً جاهِلِيَّةً»؛ «کسي که بميرد و امام زمان خويش را نشناخته باشد، در واقع به مرگ جاهليّت مرده است». بنابراین اگر انسان میخواهد به فوز و نجات برسد، حتماً باید با امام باشد وگرنه حیات او ثمری ندارد. در ارتباط با این عبارت حدیث سلسلةالذهب که میفرماید: «بشروطها و انا من شروطها» نیز میتوانیم بگوییم توحید هنگامی نجاتدهنده است که با امام باشد. در تاریخ نیز هرکجا افراد همراه با امام حرکت کردهاند، رستگاری بوده است و هر کجا همراه امام نبودهاند، برداشتهای غلط و برداشتهای افراطی و تفریطی داشتهاند؛ مثل حرکتهای خوارج، حرکتهای سلفی و تکفیری که امروز شاهد آن هستیم؛ حرکتهایی که به اسم عمل به آیات دین و قران جز ذلت و تاریکی در کارنامه آنها دیده نمیشود. میشود گفت این برداشت دقیقاً تفسیر حدیث ثقلین است؛ یعنی در کنار دین خدا، حتماً باید عترتی که از جانب خدا منصوص است باشند و با این دو ثقل، راه هدایتی از که از جانب پیامبر(ص) بیان شده، به غایتی که روشن و کرامتبخش است و فوز ابدی را بهدنبال دارد منتهی میشود.
یکی از مسایل مهم، بحث برکات و ثمراتی است که حضور امام رضا(ع) در بین شیعیان و ایرانیان داشته است و مختص به دوران خاصی هم نیست؛ لطفاً ثمرات حضور این امام همام در جامعه ما را بیان بفرمایید.
ایران از همان ابتدایی که با اسلام آشنا میشود بهعنوان ایرانی که اسلام شیعی و اهلبیتی دارد، از برکات متعددی برخوردار بوده است. بعد از سقوط ساسانیان، کسانی که به ایران میآیند از خاندان علویون هستند که با بیان آموزههای دینی، مردم را با اسلامی که از منظر اهلبیت(ع) تعریف شده (که ما آن را اسلام شیعی میشناسیم) و مورد تأکید اهلبیت(ع) بوده است، دعوت میکنند. کمااینکه خاندان اشعری به قم میآیند و حسنیها به گرگان میآیند یا از زیدیه به مناطق دیلمان و … . البته بسیاری نیز ممکن است مسافرتهایی داشتهاند تا از محضر ائمه(ع) استفاده کرده باشند. اما در زمان امام رضا(ع) اتفاق مبارکی که می افتد، خود امام قدم به ایران میگذارند و با قدوم خود، رفتار و برخوردی که از نزدیک با مردم دارند، بسیاری از این باورها، حالت ریشهدارتر و عمیقتری پیدا میکند؛ بهگونهای که بعد از امامرضا(ع) علیرغم فتنههایی که در اعصار مختلف شاهدیم و رشد نیز کردند، جوامع شیعی اعلام موجودیت کردند و تابلوهای شیعه شکل گرفتند. شاید بتوان بهطور مدلل و مستدل ادعا کرد که تمام برکات موجود در ایران شیعی، به یمن حضور امام رضا(ع) است؛ برکت قدوم مبارک امام رضا(ع) که از جنوب غربی ایران شروع و به شمال شرقی منتهی میشود و تاکنون ادامه دارد.
لطفاً در ارتباط با سیره اخلاقی و رفتاری امام نیز نکاتی را بیان بفرمایید.
سیره رفتاری امام نسبت به اقشار، اصناف و گروههایی که حضرت با آنها ارتباط داشتند، بسیار مؤثر بوده است؛ طوری که بسیاری از مردم الگوهای رفتاری حضرت را وارد زندگی خودشان میکنند. حتی در خراسان بسیاری به تأسی از امام عمامهای بر سر میبستند و اکنون نیز این سیره مرسوم است و موارد دیگر. رفتارهای امام با مردم – که مردم از آنها بهعنوان سبک زندگی الگوبرداری میکردند – میتواند برای ما مطالب بسیار آموزندهای داشته باشد؛ مثلاً حضرت رضا(ع) در حکومتی بودهاند که مأمون خلیفه آن بوده و گسترهی آن بسیار وسیع بوده است؛ از آفریقای عربی تا نقاط خاور دور و مشرقزمین و چین را دربرمیگرفته است؛ با آن همه تشریفات و الزامات و اشرافیگری که در سلسله خلفای عباسی وجود داشته است. اما حضرت نهتنها خود را ملزم به آنها نکردند و به آن فضا وارد نمیشدند، بلکه بهترین رفتارها را – که برگرفته از مبانی اعتقادی درباره رفتار با انسانها بوده است – از خود بروز می دادند. همین مطلب میتواند الگوی بسیار مناسبی باشد برای افرادی که در پستهای حکومتی قرار میگیرند و به نوعی ارتباطشان با مردم کمتر میشود یا بنابر ضرورت، به علت قرار گرفتن در منصبی، نمیتوانند مانند قبل به ایفای نقش و ارائه خدمات بپردازند و حوایج مردم را برطرف نمایند. بنابراین سیره رفتاری حضرت میتواند حتی در سبک زندگی سیاسی، حکومتی نیز شاخصهای اساسی برای ما داشته باشد.
اکبرنژاد: اصل بر عدم مشروعیت پوشش متمایز است/ سیفی مازندرانی: لباس روحانیت فی حد نفسه فضیلت دارد
دوست و دشمن، از امام رضا (ع) خرسند بودند
رویکرد فقهی در آثار سید یزدی
لعنهایی که نامقدسند!