ابتدا مروری داشته باشیم بر چگونگی شکلگیری کنگره علامه بهبهانی در عراق؛ چون این کنگره در نوع خود اقدامی منحصر به فرد بود و توانست بسیاری از علما و محققان حوزههای قم، نجف و کربلا را گردهم آورد.
لازم است – از باب ضرورت – برای تشریح چگونگی شکلگیری این کنگره، به فعالیتهای پیشین خود در عراق بپردازم؛ چون زمینه برگزاری این کنگره ارتباط خوب و مؤثر با علمای عراق بوده است. بنده پس از سقوط صدام در سالهای ابتدایی دهه هشتاد، توفیق پیدا کردم نُسَخ خطی حرم حضرت امیرالمؤمنین، عتبه حسینی و حرم حضرت ابوالفضل علیهمالسلام را بررسی و فهرستنگاری کنم. این سه کتابخانه، گنجینههای بسیار ارزشمندی برای تشیع و جهان اسلام بهشمار میآیند. نسخههای بسیار گرانبها و منحصربه فردی در این کتابخانهها وجود داشت که بهخاطر شرایط دوران صدام عملاً امکان استفاده از آنها وجود نداشت.
این حضور بنده و فهرستنویسی نُسخ کتابخانهها، باعث ایجاد ارتباط بسیار خوبی با علمای عراق بهویژه مرجعیت عالی جهان تشیع حضرت آیتﷲالعظمی سیستانی گردید. در سال ۱۳۸۵ بود که احساس کردم لازم است یک کتابخانه و مؤسسه تحقیقاتی در نجف یا کربلا ایجاد شود که بحمدﷲ با حسن نظر و عنایات آیتﷲالعظمی سیستانی و نماینده ایشان حضرت آقای شهرستانی این مهم محقق شد و همزمان با ایران که کتابخانه تخصصی علامه مجلسی را دایر کردیم، مؤسسه دارالتراث در نجف را هم تأسیس کردیم.
در این مجال کوتاه فرصت توضیح درباره خدمات و فعالیتهای این مؤسسات و کتابخانهها نیست؛ اما بهطور کلی عرض کنم علیرغم عمر کوتاه این مرکز در عراق، شاهد استقبال گستره محققان و فضلای عراقی از این مؤسسه هستیم و تعداد کتابهای کتابخانه مرکز در سال ۱۳۹۴ به هشتادهزار جلد رسیده است.
بنده شخصاً در همان سالهای فهرستنگاری کتابخانههای حرم، دغدغه احیا و بزرگداشت علمای مدفون در حرم حضرت امیرالمؤمنین و حضرت اباعبدﷲ الحسین را داشتم و تلاش میکردم بهنوعی قدر و منزلت مدفونین در حرم – که شامل تعداد بسیاری از علمای طراز اول جهان تشیع است – احیا شود.
با تشریففرمایی جناب آقای شیخ مهدی کربلایی – تولیت عتبة حسینی – دوستان توصیه کردند این ایده را به ایشان ارایه کنیم؛ چون تولیت جدید عتبة حسینی به شدت علاقهمند خدمت به حریم تشیع است و میتوان این مهم را انجام داد. خوشبختانه پس از ارایه طرح خدمت تولیت حرم حضرت اباعبدﷲ(ع)، ایشان از این طرح استقبال کردند و قرار شد در گام نخست، بزرگداشت علامه وحید بهبهانی برگزار شود.
به چه صورت این کنگره با مشارکت علمای ایران و عراق برگزار شد؟
در گام اول قرار شد برای مشارکت جدی دو حوزه بزرگ ایران و عراق در این امر، دو کارگروه یکی در ایران و یکی در عراق تشکیل شود و هر کارگروه با حضور اعضای هیأت علمی، پیگیر امور کنگره از جمله آثار علمی در کشور خود باشند. از سوی دیگر آثار علامه بهبهانی توسط جمعی از محققین با دقت بررسی شد و موضوعات مقالات – که شامل ابعاد شخصیتی علامه بهبهانی و همچنین نظرات و آثار علمی وی بود – استخراج گردید.
تلاش کردیم در تولید آثار علمی، خود ما سراغ محققان، پژوهشگران و فضلا برویم و از آنها بخواهیم با توجه به تخصصشان برای ما مقالات علمی تهیه کنند. خوشبختانه در ایران این امر بهخوبی محقق شد؛ چون حوزه علمیه قم در سالهای گذشته توانسته است در تولید آثار علمی بهصورت کاملاً روشمند آثار پژوهشی تولید کند. برای کنگره علامه بهبهانی نزدیک به یکصد و سی اثر در زمان مقرر بهدست ما رسید که یکصد اثر آن محصول تلاش محققان حوزه علمیه قم بود.
دوستان ما در عراق نیز تلاشهای زیادی کردند و نهایتاً سی مقاله از سوی محققان حوزوی و دانشگاهی عراق تهیه و به دبیرخانه کنگره ارسال شد. همچنین باتوجه به آرا و نظرات مختلف علامه بهبهانی در فقه، اصول، کلام و حدیث، بیست موضوع استخراج و برای هریک کتابی عالمانه و محققانه توسط فضلا و بزرگان حوزوی آماده شد؛ مجموعاً آثار علمی این کنگره به سی اثر میرسد.
نکته جالب توجهی که وجود داشت ارایه کلیه مقالات به زبان عربی بود. درباره این موضوع هم توضیح بفرمایید.
این نکتهی مهمی در برگزاری همایش بود و بهنظر میرسد نتایج و تجربیات بهدست آمده از آن میتواند کمک زیادی در شناخت بیشتر حوزههای علمیه قم و نجف نسبت به یکدیگر داشته باشد. البته بیان این نکته ضروری است که حسن انجام این برنامه علمی مهم، نیازمند ظرافتهایی بود که خوشبختانه تجربه تعامل بنده با علمای عراق و ایران توانست در این مورد راهگشا باشد.
به نظر بنده یکی از عوامل اصلی فاصله گرفتن و ایجاد برخی حواشی مضر در رابطه دو حوزه گرانسنگ قم و نجف، عدم شناخت دقیق این دو حوزه از توانمندیهای یکدیگر است. معتقدم حوزه نجف با سابقه درخشان خود و حوزه قم نیز با توانمندیهای بسیار بالا لازم است با زبان مشترک به تبادل علوم بپردازند. این زبان مشترک همان زبان عربی است که زبان مادری و اصلی علوم دینی و فقه و اصول ماست.
قریب به اتفاق علما و اندیشمندان عراقی در اظهارنظرهای کتبی و شفاهی خود بیان داشتند که اصلاً چنین تصوری درباره حوزه علمیه قم و نشاط علمی آن نداشتیم! آنها میگفتند واقعاً فضلا و اندیشمندان ایرانی بسیار فراتر از تصور آنها بودند.
متأسفانه علیرغم عربی بودن متون و منابع اصلی علوم مختلف حوزوی، حوزه علمیه قم تولیدات علمی خود را کمتر به زبان عربی ارائه کرده است؛ این ضعف، در تعامل با حوزههای علمیه سایر کشورها – از جمله حوزه نجف – خود را به خوبی نشان میدهد. البته این مسأله عوامل مختلفی دارد و قبول داریم که بیان مفاهیم علمی به زبان عربی برای غیرعربها دشواریهای خاص خود را دارد؛ اما با مداومت و در صورت رسیدن به ضرورت آن میتوان این کار را انجام داد. خود من نیز در ابتدای امر، نگارش به زبان عربی را به سختی انجام میدادم؛ اما با توجه به ضرورتی که احساس کردم و مداومتی که داشتم هماینک مشکل خاصی ندارم.
باتوجه به این تجربهای که بنده داشتم، از همان ابتدا شرط حضور در این کنگره برای مهمانان ایرانی که قریب بر یکصدتن از اساتید و فضلای حوزوی و دانشگاهی بود را بیان چکیده مقاله به زبان عربی قرار دادیم. همچنین اصل مقالات فارسی را به عربی ترجمه کردیم و همهی مقالات به زبان عربی منتشر شد. خوشبختانه استقبال و همکاری خوبی نیز از سوی اساتید و محققان محترم ایرانی صورت گرفت که بسیار فراتر از حد انتظار ما بود.وقتی سالهاست در حوزهی علمیهی قم انبوه نظرات علمی در علوم مختلف فقه، اصول، حدیث، تاریخ و… به زبان فارسی تولید میشوند، چگونه برخی دیگر از حوزههای مدعی مثل حوزه علمیه نجف میتوانند با توانمندیها و رشد علمی حوزه قم آشنا شوند؟
در دوروز برگزاری همایش نیز سخنرانی آیتﷲ حسینی بوشهری – که محتوایی غنی داشت – به زبان عربی صورت گرفت؛ همچنین در کمیسیونهای تخصصی همه مقالات به زبان عربی ارایه شد و حتی بحثها و محاضراتی که بعد از ارایه هر مقاله صورت میگرفت به زبان عربی بود.
واکنش اساتید و علمای عراقی به این ابتکار عمل شما چه بود؟
نتیجه این اقدام ما واقعا تأثیر شگفتانگیزی داشت. قریب به اتفاق علما و اندیشمندان عراقی در اظهارنظرهای کتبی و شفاهی خود بیان داشتند که اصلاً چنین تصوری درباره حوزه علمیه قم و نشاط علمی آن نداشتیم! آنها میگفتند واقعاً فضلا و اندیشمندان ایرانی بسیار فراتر از تصور آنها بودند.
خب این شناخت بهتری که از حوزه علمیه قم در اذهان بزرگان حوزه نجف ایجاد شد، در سایه یک اقدام سنجیده نمایندگان حوزه علمیه ایران بود. تصور بفرمایید اگر این حسن تدبیر در حوزه علمیه قم از سی سال گذشته رقم میخورد و غالب تولیدات نرمافزاری و علمی حوزههای علمیه به زبان عربی نیز منتشر میشد، علاوه بر قرار گرفتن بهعنوان منبع اصلی مراجعات اسلامشناسان در جهان، میتوانست بهترین معرفِ رشد و شکوفایی علمی حوزه علمیه قم برای علمای سایر کشورها باشد.
بهنظرم هنوز دیر نشده و مسئولان طراز اول حوزه، مراجع و بزرگان باید در این زمینه تدبیری بیاندیشند و تلاش کنند بیان مفاهیم علمی به عربی نیز صورت گیرد. حتی فکر میکنم اگر در آینده چنین همایشی در قم برگزار شود و قرار باشد هیأتهای علمی حوزههای علمیه عراق در آن شرکت کنند، بازهم باید زبان اصلی همایش عربی باشد و مقالات نیز به زبان عربی نگاشته شوند.
البته این موضوع منافاتی با پاسداشت زبان فارسی ندارد. مرحوم سیدمحسن امین در اعیان الشیعه نوشتهاند: خدمتی که عجمها به زبان عربی کردهاند، خود عربها این خدمت را نداشتهاند و لیست بلند بالایی از ادبای زبان عربی که همگی غیرعرب و ایرانی بودند را بیان میکند. خب هر علمی یک زبان تخصصی خود را دارد و لازم است تولیدات علمی هم به همان زبان باشد تا فهم کامل و مشترکی برای طالبان آن علم ایجاد شود. علم پزشکی یا علم حقوق هم زبان اصلی و مادری خود را دارد.
بهطور کلی فکر میکنم حوزه نجف و حوزه قم بسیار فراتر از وضعیت امروزی میتوانند در کنار یکدیگر از تجربیات هم استفاده کنند. به هرحال حوزه نجف چنددهه زیر سلطه صدام ضربه سهمگینی خورد و در همان سالها حوزه علمیه قم یک رشد و شکوفایی چشمگیری داشت. از سوی دیگر حوزه قم مدیون خدمات علمی بزرگانی است که در مکتب حوزه نجف تربیت شدهاند. همهی اینها رسالت سنگینی بر دوش بزرگان هر دو حوزه نهاده است و باید برنامههای منظمی برای ارتباط بیشتر این دو حوزه برگزار شود.