مباحثات

رسانه فکری تحلیلی حوزه و روحانیت
حجت الاسلام زائری در کارگاه بررسی تجربه‌های تبلیغی مسیحیت؛

حجت‌الاسلام و المسلمین محمدرضا زائری، دانش‌آموخته حوزه علمیه که تحصیلات دانشگاهی‌اش در مقطع ارشد و دکترا متمرکز بر مسیحیت و فعالیت‌های رسانه‌ای کلیسا بوده، پنج‌شنبه گذشته (۳۰ اردیبهشت) در مدرسه اسلامی هنر، به بیان تجربه‌های تبلیغی و تبشیری مسیحیت پرداخته است؛ تجربه‌هایی که به باور وی، می‌تواند برای حوزه علمیه و روحانیان و مبلغان حوزوی، قابل استفاده و درس‌آموز باشد. در ادامه گزارشی از این نشست را می‌خوانید.

حجت‌الاسلام محمدرضا زائری در مقدمه صحبت خود در بیان اینکه چرا حوزه علمیه نیازمند استفاده از تجربه‌های مبلغان مسیحی است، گفت: یکی از دلایل لزوم بررسی تجربه‌های تبلیغی مسیحیت این است که آن‌ها دست‌کم ۷۰۰ سال از ما جلوترند و تقدم زمانی آن‌ها باعث شده تجربه‌های عملی و موفقیت‌های بیشتری داشته باشند. ضمن اینکه مسیحیت اساسا یک دین تبلیغی است.

وی با مقایسه نظام تبلیغی حوزه علمیه و کلیسا، سه مسئله را مانع تبلیغ قدرتمند طلاب دانست. یکی اینکه نظام آموزشی حوزه از اول برای تربیت فقیه و مجتهد طراحی شده است، در حالی که بسیاری از کشیش‌های کلیسا از اول می‌دانند که قرار نیست به مقام پاپی برسند. دوم اینکه محدودیت‌های زیادی برای تبلیغ طلاب وجود دارد و مثلا اگر یک روحانی با اهداف تبلیغی، به رنگ متفاوتی لباس بپوشد، رفتار او خلاف مروت دانسته شده و به دردسر خواهد افتاد، در حالی که یک مبلغ مسیحی ممکن است به خاطر بازی کردن با کودکان و جوانان در خیابان، مورد تشویق کلیسا نیز قرار گیرد. سوم اینکه مهارت‌های لازم برای تبلیغ، در حوزه به طلاب آموزش داده نمی‌شود. به عنوان مثال، کلیسا دوره مهارتی برگزار می‌کند برای شیوه مکالمه با بیمار مبتلا به ایدز و یا آموزش کشیشان برای تعامل با معتادان.

تقدم زمانی مسیحیت باعث شده تجربه‌های عملی و موفقیت‌های بیشتری داشته باشند.

حجت‌الاسلام زائری درباره نظام تبلیغی کلیسا و ارتباط مستمر مبلغان مسیحی با رعیت خود، گفت: مانند پزشک خانواده، یک شخص مسیحی از وقتی غسل تعمید داده می‌شود، با کشیش خودش در ارتباط است. وقتی به دانشگاه می‌رود، ازدواج می‌کند، بیمار می‌شود و نهایتا زمانی که می‌میرد، زیر نظر این کشیش است و کشیش به او سر می‌زند. و چه بسا کشیشی که عقد یک شخص را می‌خواند، از زمان تولد او و غسل تعمیدش بالای سرش بوده است.

به گفته زائری، برنامه‌ریزی سیستماتیک از نظر جغرافیا و جمعیت نیز یکی دیگر از دلایل موفقیت کلیسا در تبلیغات است. مثلا اگر ساکنان یک منطقه، رقم انگشت‌شماری باشند، کشیش موظف است به آن‌ها سر بزند ولی اگر تعداد آن‌ها از رقم مشخصی بیشتر شد، کشیش باید در آن منطقه مستقر شود. از رقم مشخصی به بالا باید برای آن روستا یا شهر، کلیسا ساخته شود و اگر جمعیت باز هم بیشتر شد، باید مقام کلیسایی بالاتری بر عملکرد کلیسای آنجا نظارت داشته باشد. به دلیل همین ساختار تبلیغی منسجم و نظام‌مند، نزدیک به ۱۵۰ سال پیش وقتی دانشگاه آمریکایی بیروت تأسیس شد، که در واقع یک دانشگاه کلیسایی است، اولین کاری که توسط کشیش‌ها انجام شد، نقشه‌برداری کشور بود.

حجت‌الاسلام زائری با بیان اینکه تبلیغ و فعالیت‌های تبشیری برای کلیسا بسیار بااهمیت است و سرمایه‌گذاری بسیار جدی بر روی امر تبلیغ می‌شود گفت: اوانجلیست‌های مسیحی که امروزه بیشتر تلویزیون‌های مسیحی صهیونیستی در دنیا متعلق به آن‌هاست، کارشان به قدری در حوزه تبلیغ تلویزیونی جدی است که از ابتدا کلیساهایشان را به صورت استودیو می‌سازند. یعنی از همان ابتدا عناصر مرتبط با تصویربرداری مانند نور و دکور و دوربین را در معماری کلیسا تعبیه می‌کنند.

محمدرضا زائری در ادامه صحبت خود به آسیب‌شناسی تبلیغ در حوزه پرداخت و برداشت نادرست و تفسیر غلط از وجود مبارک امام زمان را یکی از عوامل تأثیرگذار در سستی‌ها و کاستی‌های نظام تبلیغی حوزه علمیه دانست و گفت: دلیل دومی که من فکر می‌کنم تجربه‌های مسیحی برای ما آموزنده است، این است که آن‌ها امام زمان ندارند. بخشی از مشکلات ما به خاطر این است که تنبلی و بی‌عرضگی و ناتوانی خودمان را به گردن امام زمان می‌اندازیم. ولی مسیحی‌ها چون امام زمان ندارند مجبورند زحمت بکشند و تلاش کنند. متأسفانه از ابتدا فهم غلطی از امام زمان در ذهنمان شکل گرفته است. مسیحی‌ها چون این چیزها را ندارند مجبورند تلاش کنند و در چارچوب سنت‌های الهی در نظام خلقت کار کنند. پس، اگر وقت بگذارند و عرق بریزند، نتیجه می‌گیرند.

وی در ادامه توضیح داد که تبلیغ مستقیم، تنها یکی از روش‌های تبلیغی و امروزه شیوه‌های تبلیغی بسیار جدیدی به وجود آمده که سعی می‌کنند رفتار انسان‌ها را بدون اینکه خودشان بخواهند و متوجه باشند، تغییر دهند. امروز اگر ملت بی‌حجاب می‌شوند، مأمور بالای سر آن‌ها نبوده که آن‌ها را مجبور کرده باشد. در خیابان‌ها بنر نزده‌اند که بی‌حجاب شوید. مجموعه‌ای از عوامل همچون فیلم‌های سینمایی، آگهی‌های تبلیغاتی و تلویزیونی، محیط اجتماعی، نیاز به محبوب بودن و متشخص بودن و عوامل دیگر، این فشار را ایجاد کرده که شخص، بی‌حجاب شود. بنابراین می‌شود به شکل غیر مستقیم به نتیجه رسید.

نظام آموزشی حوزه از اول برای تربیت فقیه و مجتهد طراحی شده است، در حالی که بسیاری از کشیش‌های کلیسا از اول می‌دانند که قرار نیست به مقام پاپی برسند.

وی درباره تبلیغ غیر مستقیم در کلیسا به یکی از تجربه‌های تبلیغی مسیحی اشاره کرد که مثلا دختر مبلغ جوانی را برای تبلیغ به قبایل دورافتاده آفریقایی ارسال می‌کنند و او در آنجا به فعالیت‌های خدماتی می‌پردازند و تنها کار او انجام امور بهداشتی مردم و رسیدگی و آموزش آن‌هاست و چه بسا تا سال‌ها سخنی از مسیح و مسیحیت به زبان نیاورد. ولی پس از چند سال که ممکن است بالاخره یکی از مردم آنجا از او بپرسد که چرا این کارها را انجام می‌دهد، او پاسخ می‌دهد: «چون مسیح به من دستور داده»؛ شیوه‌ای منطبق با روایت مشهوری که می‌گوید: «کونوا دعاة لنا بغیر ألسنتکم» و یا حدیث دیگری از امام صادق(ع) که می‌گوید: «کونوا دعاة لنا صامتین».

بنیان‌گذار مجله خیمه، تأکید کرد که البته تجربه‌های موفقی نیز در کشور ما وجود داشته است. از جمله شخصی به نام آقای معینی که طلبه‌ای در مشهد بود و به جای تبلیغ به شیوه مرسوم حوزه، زبان اشاره را یاد گرفت و به مدرسه ناشنوایان در مشهد رفت و زندگی خود رو وقف تبلیغ برای ناشنوایان کرد. در زمانی که هیچ آخوندی به کر و لال‌ها احکام یاد نمی‌داد، مرحوم معینی این کار را به عهده گرفت. و حتی در ماه محرم به زبان اشاره برای کر و لال‌ها روضه می‌خواند و به این صورت به تبلیغ پرداخت. روز تشییع جنازه این روحانی، غوغا شد.

زائری در ادامه صحبت‌های خود از مثال‌های موفقیت‌آمیز کلیسا در مخاطب‌شناسی استفاده کرد: اولین مسئله در تبلیغ این است که محیط تبلیغ و مخاطب را بشناسیم و بدانیم مخاطب ما از چه چیزی خوشش می‌آید و از چه چیزی متنفر است. کشیشی برای تبلیغ به یک روستا رفته بود و می‌خواست در آنجا کلیسا بسازد. این کشیش در ابتدا بررسی کرده بود و فهمیده بود که زن‌های آن روستا باید برای آب آوردن، هر روز یک ساعت از روستا تا چشمه بروند و یک ساعت برگردند. وی با شناخت این وضعیت، شش ماه فعالیت کرد و بدون اینکه سخنی بگوید، از چشمه تا میدان مرکزی روستا را لوله‌کشی کرد. روزی که تلمبه آب در میدان مرکزی روستا را افتتاح کرد، همه خوشحال شدند. سپس به مردم گفت شما تا امروز روزی دو ساعت برای آب آوردن از چشمه وقت صرف می‌کردید و دیگر مجبور به این کار نیستید. از امروز، یک ساعت از این دو ساعتی که برای شما به دست آمده را در اختیار من بگذارید تا برایتان کتاب مقدس بخوانم. از آن پس، آن روستا به پایگاه مسیحیت تبدیل شد. یکی از عظمت‌های امام موسی صدر در لبنان نیز همین بود که ابتدا وقتی رفته بود لبنان، به جای سخنرانی و خطابه، ابتدا به آمار گرفتن در لبنان مشغول شده بود. تعداد جوانان شیعه، تعداد بیکاران، مساحت مزارع تحت کشت، وضعیت اشتغال بانوان، مسئله فقر و… را استخراج کرد که بداند با چه مخاطبی روبه‌روست و قرار است چه کاری انجام دهد. مخاطب من اگر نان شب ندارد، من نباید بروم در مذمت پرخوری برای او سخن بگویم.

وی با بیان اینکه مخاطب‌شناسی در کلیسا کاملا نظام یافته است و حتی کتاب‌های راهنما نیز در این باره تدوین شده است، به یک نمونه از این راهنماها اشاره کرد: کتابی  توسط یکی از معروف‌ترین کشیش‌های فعال در زمینه روان‌شناسی و مشاوره به نام مک‌کوئل نوشته شده با عنوان «راهنمای مشورت به جوان‌ها». این کتاب که برای کشیشان نوشته شده، ۵۰ فصل دارد و در این فصول، مشکلات مختلف را توضیح داده و وظیفه کشیش در برخورد با هر یک را بیان کرده است. سیر مباحث به این صورت است که ابتدا نگاه مقدس درباره مشکل را بیان کرده، سپس راه حل مشکل را در اختیار کشیش قرار داده است. مثلا دو صفحه کامل درباره خصوصیات انواع مواد مخدر صحبت کرده و به دقت آن را تشریح کرده است تا کشیش بداند در برخورد با جوانی که معتاد به مواد مخدر است، باید چگونه رفتار کند.

مؤسس خانه روزنامه‌نگاران جوان، در همین باره به آسیب‌شناسی وضعیت در حوزه علمیه پرداخت و فگت: امروز طلبه ما به یک روستا می‌رود و مجبور است به صورت آزمون و خطا به ویژگی‌ها و حساسیت‌های مردم آن روستا پی ببرد. در حالی که پیش از او طلبه‌های دیگری نیز به این روستا آمده‌اند و همین تجربه‌ها را داشته‌اند ولی این طور نبوده که یادداشت روزانه بنویسند و تجربه‌شان به نفرات بعدی منتقل شود. این در حالی است که یادداشت‌های روزانه در میان کشیش‌های مسیحی بسیار زیاد است و در دیرهای مسیحی، مستنداتی از ۵۰۰ سال قبل هست که همگی یادداشت‌های کشیشان آن دیرهاست. بدین ترتیب وقتی کشیش جدیدی مدیریت یک کلیسا یا دیر را به عهده می‌گیرد، کل تاریخچه آن را می‌داند.

در زمانی که هیچ آخوندی به کر و لال‌ها احکام یاد نمی‌داد، مرحوم معینی این کار را به عهده گرفت. و حتی در ماه محرم به زبان اشاره برای کر و لال‌ها روضه می‌خواند.

لزوم تشکیل گردهمایی‌های منظم مبلغان، از دیگر مسائلی بود که حجت‌الاسلام زائری بر آن تأکید کرد: یکی دیگر از کارهایی که کشیش‌های مبلغ انجام می‌دهند، جلسات منظم گردهمایی است که در این جلسات، جمع‌بندی سال گذشته و برنامه‌ریزی برای سال آینده انجام می‌شود. به عنوان مثال، این متنی است از یک گردهمایی تبشیری در کلورادوی آمریکا در سال ۱۹۷۸: «دین ما دین محبت است. یک زن مسلمان در یک بیمارستان مسیحی در ایران بعد از اینکه درمان شده، گفته است در دین ما مسلمان‌ها اثری از محبت نیست.» من این گزارش را دیده بودم ولی فکر می‌کردم اغراق باشد یا مبلغی که گزارش را نوشته، از خودش این عبارات را نوشته است. ولی چند ماه بعد در تهران، با خانواده‌ای روبه‌رو شدم که چند نفر از آن‌ها مسیحی شده بودند. در خلال صحبت از آن‌ها پرسیدم که قصه چیست. گفتند ما از وقتی با مسیحی‌ها آشنا شده‌ایم همیشه صحبت از محبت و دوستی و زیبایی است ولی هر وقت به مسجد رفتیم، سخن از ناراحتی و عذاب و جهنم و گریه بود. این چند زن مسلمان در حالی مسیحی شده بودند، که فراوان در روایات داریم که ناامید کردن مردم از رحمت خدا گناه بزرگی است.

سردبیر سابق روزنامه همشهری، یکی دیگر از عوامل موفقیت تبلیغی کشیشان مسیحی را لحن به‌روز و متناسب با مردم دانست و گفت: بارها به من گفته‌اند که برای پرسیدن سؤال خود با دفتر آیت‌ﷲ فلانی تماس گرفته‌اند ولی متوجه جوابی که به آن‌ها داده شده، نشده‌اند. دیکشنری آکسفورد، یک شورای واژه‌گزینی دارد که سال به سال، واژه‌هایی را که دیگر استعمال نمی‌شود کنار گذاشته و واژه‌های جدیدی را که وارد زبان انگلیسی شده‌اند، به این دیکشنری اضافه می‌کند. ولی رساله توضیح المسائلی که پدربزرگ من استفاده می‌کرده، بچه من هم همچنان از همان رساله استفاده می‌کند و در این رساله‌ها از عبارت‌ها و اصطلاحاتی استفاده شده که فرزند من متوجه آن‌ها نمی‌شود. پنجاه سال پیش اگر در مجلس ختم شرکت می‌کردیم شاید یکی از حاضران در جلسه، لیسانس داشت و شاید چهار نفر دیپلم. ولی الان در یک مجلس ختم ممکن است چهار نفر عضو هیئت علمی باشند، چند نفر فوق لیسانس داشته باشند. این در حالی است که ادبیات و لحن و مثال‌های یک آخوند از پنجاه سال پیش تا الان در مجلس ختم، تغییر چندانی نکرده است. یعنی میانگین سطح سواد مردم، خیلی بیشتر از ادبیات حوزوی تغییر کرده است.

زائری یکی از دلایل کم بودن تغییرات و تحولات در حوزه را برخورد نامناسب با کسانی دانست که روش‌های جدید تبلیغی را وارد فضای تبلیغی حوزه می‌کنند. وی تأکید کرد: البته در ایران خودمان، موفقیت‌های بسیاری داریم. ولی نه‌تنها این موفقیت‌ها برجسته نشده و مورد الگوگیری واقع نمی‌شود. بلکه حتی گاهی تخطئه نیز به دنبال خواهد داشت. یک بار در یک پادگان، طلبه‌ای از طرف عقیدتی سیاسی رفته بود و روحانی پادگان شده بود و فهمیده بود که یکی از درجه‌دارهای پادگان برای نماز نمی‌آید و عذرش هم این بود که پایش در پوتین عرق می‌کند و برای او سخت است. این روحانی به آن درجه‌دار گفته بود با پوتین نماز بخواند و آن شخص هم آمده بود و مدتی با پوتین نماز خوانده بود و پس از چندی، بالاخره پوتین را از پا درآورده بود و به یکی از نمازگزاران پادگان تبدیل شده بود. ولی مدتی بعد، از تهران خبر آمد و آن روحانی را به این دلیل که حکم خدا را تغییر داده است، از سمتش عزل کردند.

بنیانگذار مؤسسه انتشاراتی ترینگل بیروت، در تحلیل این واکنش‌های منفی به نوآوری‌های تبلیغی را نادرست بودن آموزش‌های طلبگی از ابتدا دانست و گفت: طلبه‌ای که از ابتدا برای فقاهت تربیت شده، از ابتدا با کتاب قانون وارد جامعه می‌شود. درست مانند این است که کسی کتاب حقوق مدنی دست بگیرد و به خیابان برود. اما طلبه‌ای که از ابتدا برای تبلیغ آماده شده، موضعش شبیه موضع پیامبر می‌شود و به تعبیر امیرالمؤمنین طبیب دوار بطبه می‌شود که مسئله‌اش انسان‌سازی است، نه قانون. مسئله‌اش کتاب حقوق مدنی و رساله توضیح المسائل نیست، مسئله‌اش انسان‌سازی است. یکی از دوستان روحانی من چندی پیش تصادف کرده بود و با موتور به زمین افتاده بود و خون از بدنش سرازیر شده بود. تعریف می‌کرد که یک آقای روحانی تصادفا از آنجا عبور می‌کرده و او را دیده است ولی اولین واکنش آن روحانی این بوده که «خون! نجس نشوی!». نهایتا هم بدون اینکه به او دست بزند، رفته است.

بارها به من گفته‌اند که برای پرسیدن سؤال خود با دفتر آیت‌ﷲ فلانی تماس گرفته‌اند ولی متوجه جوابی که به آن‌ها داده شده، نشده‌اند.

وی مثال دیگری تعریف کرد و گفت: یکی دیگر از روحانیون سرشناس می‌گفت که در زمان بچگی‌اش سیم برق در حوض خانه افتاده بوده و مادرش را برق گرفته بوده و در حوض افتاده بوده است. عموی آن‌ها که در همسایگی آن‌ها بوده از صدای جیغ بچه‌ها به خانه می‌آید و می‌بیند که این زن نیاز به کمک دارد ولی چون نامحرم بوده به او دست نزده و این زن جلو چشمان بچه‌اش در حوض خفه شده است. فرق دینی که از اول با رساله توضیح المسائل شروع شود با دینی که ابتدا از پیغمبر شروع شود در اینجاست. نقل شده که شخصی بچه‌اش را نزد پیامبر برد و پیامبر بچه او را بغل کرد و بچه، پیامبر را نجس کرد. مادر هول شد ولی پیامبر گفت کاری به کار بچه نداشته باش. واقعا اگر این اتفاق برای من روحانی بیفتد چه می‌کنم؟ مسئله اولم طهارت و نجاست است، نه انسان. مسئله اول، حکم شرعی است، نه خدا!

مسئله دیگری که به عنوان تجربیات تبلیغی کلیسا مورد بحث قرار گرفت، تغییر و به‌روزرسانی متون دینی در کلیسا بود. زائری در این باره گفت: کلیسا وارد فرایند تغییر متون دینی شده است. البته ما مبنای متفاوتی داریم و معتقد به وحیانی بودن متن قرآن هستیم. طبیعتا در این نقطه اختلاف داریم. ولی درباره ادعیه، یا بعضی از صیغه‌هایی که قصد انشاء در آن‌ها لازم است و شخص باید عالما و با نیت آن‌ها را بخواند، می‌توان مجددا تأمل کرد. آیا نمی‌شود به بعضی از صیغه‌های عقود مثل عقد ازدواج، فارسی را نیز اضافه کرد؟ آیا اصالتی دارد که صرفا از زبان عربی استفاده شود؟ قصدم جواب به این سؤال‌ها نیست. ولی موضوع قابل تأملی است.

یکی دیگر از تجربه‌های موفق کلیسا، آموزش‌های مهارت‌های تبلیغی برای موقعیت‌های ویژه است. حجت‌الاسلام زائری در این باره تأکید کرد: ما باید برای بیمارستان، مبلغ جدا تربیت کنیم. اصلا آداب تعامل با بیمار فرق می‌کند. مبلغ برای پادگان و سرباز فرق می‌کند. هر کدام از این‌ها یک جنس دارد. مدرسه دخترانه، مبلغش فرق می‌کند. اگر یک روحانی خودش دختر ندارد، نمی‌تواند برود مدرسه دخترانه تبلیغ کند. روحانی‌ای که سربازی نرفته باشد و جنس سربازی را نفهمد، نمی‌تواند برای سربازها تبلیغ کند. برای هر یک از این حوزه‌ها باید دفترچه راهنمای مشخصی وجود داشته باشد که همه جزئیات لازم برای آن‌ها را به روحانی یاد بدهد. اگر یک روحانی بخواهد یک برنامه تاک شو (Talk Show) برای جوانان داشته باشد باید چه کند؟ آیا عبایش را می‌تواند در بیاورد؟ آیا می‌تواند قدم بزند؟ آیا می‌تواند کنار جمعیت بنشیند؟ باید خانم‌ها چطور باید حرف بزند؟ همه این‌ها نیازمند بررسی است.

ما باید برای بیمارستان، مبلغ جدا تربیت کنیم. اصلا آداب تعامل با بیمار فرق می‌کند. مبلغ برای پادگان و سرباز فرق می‌کند. هر کدام از این‌ها یک جنس دارد.

حجت‌الاسلام زائری در ادامه صحبت‌های خود به مقایسه بنیان‌ها و شالوده‌های اسلام و مسیحیت پرداخت و گفت: تجربه‌هایی که از کلیسا مطرح کردم، در حالی است که مسیحیت مبنای عقلانی ندارد. این شعار در بعضی از کلیساها هست که ایمان نقطه‌ای است که عقل تعطیل می‌شود. کلیسایی که نه مبنای عقلی دارد و نه جریان اخلاقی در آن حاکم است و حتی به جهت محتوایی ضعیف است، این موفقیت‌ها را داشته است. گاهی یک بیت از مثنوی با دو دست ترجمه به دست کشیش رسیده و آن را برای مردم نقل می‌کند و همه لذت می‌برند.اگر این‌ها دعای ابوحمزه ما را داشتند چه می‌کردند؟ یک کشیش به من گفت یکی از دعاهای صحیفه سجادیه را جزء مناجات محراب روز یکشنبه‌هایش قرار داده است. آن‌ها هیچ ندارند و با استفاده از روش‌ها و تکنیک‌ها به توفیقاتی دست پیدا کرده‌اند. ما باید از این همه داشته خودمان و پشتوانه اخلاقی‌مان استفاده کنیم.

سردبیر سابق نشریه خانه، یکی از راه‌های بهبود وضعیت تبلیغی حوزه را راه‌اندازی مرکز رصد و مطالعات اجتماعی حوزه دانست و گفت: ما در قم نیازمند مرکزی برای مطالعات اجتماعی هستیم که جدیدترین جوک‌هایی که درباره آخوندها می‌گویند را رصد کند. آخرین شبهه‌ها و برنامه‌های شبکه‌های ماهواره‌ای درباره روحانیت را بداند. خبر داشته باشد که در شبکه‌های مجازی درباره آخوندها چه می‌گویند و نتایج این تحقیقات در اختیار روحانیون قرار گیرد که اگر امروز به خیابان و پارک و پاساژ می‌روند، بدانند که مردم از چه زاویه‌ای به آن‌ها نگاه می‌کنند. ولی متأسفانه مدیران حوزه در این باره به فکر نیستند. متأسفانه فاصله معناداری میان بزرگان حوزه و واقعیت اجتماعی وجود دارد. وقتی روحانیان ما نزد مراجع و بزرگان حوزه می‌رسند، نمی‌گویند چه خبر است. به مرجع تقلید ما و زعیم حوزه ما و رئیس حوزه ما و به استاد برجسته درس خارج ما، آمار را ارائه نمی‌کنند و نمی‌گویند که آخرین پیمایش‌های اجتماعی به چه نتایجی رسیده است. نمی‌گویند وضعیت سرمایه اجتماعی روحانیت در طی سی و چند سال گذشته مرتبا در حال نزول بوده است و الان پزشک‌ها و اساتید دانشگاه بالاتر از روحانیت قرار گرفته‌اند. به خاطر وجود این فاصله، من و شما هم اگر پیش آن بزرگ حوزوی برویم و از این حرف‌ها بزنیم، از ما نمی‌پذیرند.

فقدان نقشه راه جامع، یکی دیگر از آسیب‌هایی است که به نظر محمد رضا زائری، دامن‌گیر تبلیغ در حوزه علمیه است. به باور وی، آموزش‌های طلبگی ما یک نقشه عملیاتی جامع نیست که به طلبه، نگاهی از بالا بدهد تا بتواند همه مسیر را ببیند، بلکه از دالانی وارد می‌شویم و همه مسیر را متوجه نمی‌شویم. طلبه به خاطر فقدان این نقشه، کلیت را نمی‌بیند و متوجه نمی‌شود که فقه وسیله‌ای است برای تحقق هدف انسان‌سازی. به قول آقای قرائتی، ممکن است طلبه ما مجتهد شود ولی قرآن بلد نباشد. طلبه ما ممکن است مجتهد شود ولی جز بعضی روایات، روایات را بلد نباشد.

محمدرضا زائری به استناد روایاتی در بحار الانوار، تأکید کرد که نوع برخورد مبلغان با مردم باید بر اساس مدارا و رفق باشد؛ چرا که مردم در جامعه اسلامی، ایتام آل محمد هستند. یعنی بنده‌ای که گناه می‌کند، فسق و فجور دارد، در واقع پدر بالای سرش نیست. باید با آن‌ها مدارا کرد. این خودش یک راهبرد است که من با این یتیمی که کافلش هستم چطور باید برخورد کنم. متأسفانه در حوزه علمیه درباره این چیزها برای ما صحبت نمی‌شود.

حجت‌الاسلام زائری یکی دیگر از مشکلات پیش روی مبلغان حوزوی را فقدان تفاهم کافی با مردم دانست. به بیان وی، تصور آن روحانی بالای منبر این است که آن بی‌حجاب، مأمور استکبار جهانی است و او را فرستاده‌اند تا در خیابان صفائیه قدم بزند و جوان‌های مردم را منحرف کند. ولی چه بسا او یک زن معمولی است که خواسته زیبا باشد و او را بپسندند. یا مثلا خواستگار نداشته و خواسته خواستگار پیدا کند. فاصله میان صحبت‌های آن روحانی و فهم مردم به قدری زیاد است که مشکل ایجاد می‌کند. علت این فاصله میان ما و مخاطب، این است که دنیایمان با هم فرق می‌کند. فهم و ادبیاتمان با هم فرق می‌کند و در دو فضای کاملا متفاوتیم. ما گاهی با مخاطبی طرفیم که اصلا او را نمی‌شناسیم.

کلیسایی که نه مبنای عقلی دارد و نه جریان اخلاقی در آن حاکم است و حتی به جهت محتوایی ضعیف است، این موفقیت‌ها را داشته است.

زائری مشکل بعدی را افراط و تفریط دانست و گفت: خطر دیگری نیز حوزه علمیه را تهدید می‌کند. طلبه ما هنر یاد می‌گیرد که برود تبلیغ، برود با مخاطب ارتباط برقرار کند، مخاطب را جذب کند، ولی فضای خودش عوض می‌شود و طلبگی‌اش را از خاطر می‌برد. در همین قم داشته‌ایم طلبه‌هایی را که اول عمامه را گذاشته‌اند کنار، بعد یواش یواش فضای فکری‌اش عوض شده و سرانجام از ایران رفته‌اند و ضد انقلاب شده‌اند. بنابراین من به زعمای حوزه حق می‌دهم که نگران و دلواپس باشند. قرار بوده است من قال الصادق و قال الباقر را به زبان امروز بگویم. نه اینکه بروم دنبال حرف‌هایی که کسان دیگری،  پیش از من و بهتر از من زده‌اند. اگر مردم اصالتا دنبال فیلم باشند، چرا فیلم من طلبه را تماشا کنند؟ کارگردان و فیلم‌ساز بهتر از من هست.

در قسمت‌های پایانی صحبت‌ها، محمدرضا زائری به تلویزیون به عنوان یکی از ابزارهای قدرتمند رسانه‌ای و تبلیغی برای حوزه اشاره کرد و گفت: قرار بود تلویزیون جمهوری اسلامی دانشگاه باشد و مردم را به خدا برساند. ۳۷ سال از انقلاب گذشته، به جای اینکه حوزه علمیه صدا و سیمای جمهوری اسلامی را مدیریت کند، امروز کارگردان و تهیه‌کننده‌ای تدبیر می‌کند که اتفاقا همه ما را هم به رنگ خودش در آورده است و تمام این ۳۷ سال، همان خط سابق را تعقیب کرده‌اند و همین صدا و سیمای جمهوری اسلامی کاری کرده که مردم بچه‌دار نشوند، بی‌حجاب بشوند، فقط به دنیا فکر کنند و بالاترین ارزش مردم، پولی باشد که در بانک دارند.

وی به لزوم آگاهی به اصول استفاده و رعایت ضوابط متناسب با رسانه‌ای همچون تلویزیون پرداخت و گفت: اگر بهترین معارف الهی را در تلویزیون پخش کنید، ولی مردم مشغول تماشای شبکه‌های ماهواره‌ای باشند، فایده‌ای ندارد. گاهی حتی نقض غرض هم می‌شود. تلویزیون ما برنامه‌ای از مراجع تقلید پخش می‌کرد و زیرش ساعت معکوس می‌گذاشت! این کار به مخاطب این پیغام را می‌فرستد که «تحمل کنید. چند دقیقه دیگر تمام می‌شود». متأسفانه دفاتر مراجع نه‌تنها متوجه این مسئله نبودند، بلکه راضی هم بودند و از صدا و سیما تشکر می‌کردند که مرجعیت را ترویج می‌کند. واقعیت این است که اگر کسی متخصص‌ و حرفه‌ای باشد، می‌تواند یک روحانی را در تلویزیون نشان بدهد و با این کار به او ضربه بزنند. ولی در مقابل، ممکن است برنامه‌ای بدون حضور حتی یک روحانی‌ نشان داده شود، ولی بهترین تبلیغ و ترویج برای روحانیت و دین باشد.

حجت‌الاسلام زائری با اشاره به فعالیت‌های تبشیری کلیسا در شبکه‌های تلویزیونی و ماهواره‌ای گفت: کلیسا صدها سال است به این اصول و ضوابط، تسلط یافته و آن‌ها را اجرا می‌کند و نتیجه هم می‌گیرد. به عنوان مثال، مدت‌ها پیش به این استاندارد رسیده‌اند که برنامه‌های تراژیک را نمای بسته نشان ندهند. مثلا اگر عزاداری است، اگر روز به صلیب کشیدن مسیح است و مردم گریه می‌کنند، این را نمای بسته نشان نمی‌دهند. چون کسی که کنار شما در محیط نشسته است، از تأثیر شما حس می‌گیرد ولی وقتی در مدیوم تلویزیون قرار گیرد، نه‌تنها آن حس منتقل نمی‌شود، بلکه منزجر می‌شوند. یا مثلا گفته می‌شود که فلان نوع برنامه نباید شات بیشتر از ۲۰ ثانیه داشته باشد. ولی در صدا و سیمای ما نمونه‌هایی بوده که یک روحانی ۲۵ دقیقه تمام در یک شات صحبت می‌کند و یا برنامه‌ای مذهبی نمایش داده می‌شود که خانم‌های چادری در مجلس نشسته‌اند و دوربین نمای بسته از دماغ یک خانم محجبه گرفته است. اگر قرار است اثر بگذاریم، قاعده دارد. خود خدا در خلقت، سنت‌هایی قرار داده که اگر کسی رعایت کند، نتیجه می‌گیرد. بنابراین، رعایت ضوابط و قواعد برای تأثیرگذاری بر مخاطب لازم است. و رسانه‌های مسیحی دقیقا به این قواعد و ضوابط عمل کرده و به نتیجه می‌رسند.

تلویزیون ما برنامه‌ای از مراجع تقلید پخش می‌کرد و زیرش ساعت معکوس می‌گذاشت! این کار به مخاطب این پیغام را می‌فرستد که «تحمل کنید. چند دقیقه دیگر تمام می‌شود».

آخرین مسئله‌ای که حجت‌الاسلام زائری به آن اشاره کرد، لزوم توجه به ادبیات درون‌دینی و ادبیات برون‌دینی بود. وی گفت: یکی از بزرگ‌ترین درس‌هایی که زندگی به من آموخت، مربوط است به اوایلی که رفته بودم لبنان. مشکلی در ادامه گمرگ پیش آمده بود و خیلی اذیتم کردند و چند ساعت معطل شده بودم و آخر کار که حوصله‌ام سر رفته بود، ناخودآگاه به مأمور آن بخش گفتم: «تو مسلمان نیستی؟!». جواب داد: «نه». قبلا این عبارت را توی دعوا توی ایران به کار می‌بردم مثل خیلی از مردم و نتیجه می‌داد. ولی این شخص با لبخندی گفت نخیر. آن چند ثانیه به اندازه چند ترم جامعه‌شناسی و مردم‌شناسی و مخاطب‌شناسی برای من درس داشت. چون از آن نقطه به بعد، من با کسی طرف بودم که مسلمان نبود. حوزه علمیه به من یاد نداده که چطور باید با کسی که مسلمان نیست صحبت کنم. یکی از اشتباهات تبلیغی ما این است که ادبیات درون‌دینی را در فضای خارج از دین استفاده می‌کنیم. و طلبه باید حتما مواظب باشد که گفتمان محفلی را با ادبیات و گفتمان بیرونی اشتباه نگیرد. این، نکته‌ای نیست که از خارجی‌ها یاد گرفته باشیم. چقدر در خود روایات ما آمده است و لعن داریم درباره کسی که اسرار اهل بیت را نشر بدهد. چون این اسرار برای همه نیست. به عنوان مثال، مرحوم میرجهانی در یکی از کتاب‌هایشان گفته‌اند که این روایت که «لو لاک لما خلقت الأفلاک…» از اسرار اهل بیت است و قرار نیست در تلویزیون برای همه گفته شود.

سخنرانی دو ساعته حجت‌الاسلام محمدرضا زائری با پرسش و پاسخ‌های طلاب حاضر در جلسه به پایان رسید.

عکس تزئینی: نسیم

رده‌های مرتبط

دیدگاه‌ها

  1. طلبه 

    شاید فاصله اصلی بین ایشان و مرجعیت باشه!

  2. محسن برجی 

    آقای زائری یکی از شخصیت‌های حوزوی هستند که نگاه خوبی به رسانه دارند.
    از معدود افرادی که رسانه را به ما هو رسانه می‌شناسد و نسبت به آن تحلیل دارد.
    نکاتی که در رابطه بین روحانیت و رسانه در این گفتار اشاره کرده بودند، بسیار راهگشا و کلیدی هستند.

  3. طلبه جوان 

    فاصله بین بزرگان و جامعه رو از میزان شهریه دادن بزرگواران میشه فهمید

  4. عباس طهرانی 

    ممنون. خواندم و خلاصه کردم و فرستادم برای دوستان.

  5. سید هادی 

    سلام علیک به طلبه جوانی که معیار وجود و و عدم فاصله را مسئله شهریه دانسته اند عزیزم فکر میکنم مسائل مهمتر هم هست اگرچه وظیفه حکومت اسلامی است که تامین کند مبلغین دین را (البته نه در شرایط موجود فکری بلکه بعد از تزکیه) التماس دعا

پاسخ دهید