مباحثات

رسانه فکری تحلیلی حوزه و روحانیت

مقدمه: «ما اقتصاد اسلامی نداریم». مطلبی بود که چندی پیش از سوی آیت‌ﷲ علوی بروجردی در کنار برخی مطالب مهم دیگر بیان شد که واکنش جمعی از سطوح مختلف حوزویان را در پی داشت. سایت مباحثات اصل بیان مطلب و نوع واکنش‌ها و نسبت آن با معیارهای آزاداندیشی و کرسی‌های نظریه‌پردازی را با حجت‌الاسلام دکتر محمدرضا باقرزاده عضو هیئت علمی موسسه امام خمینی و دبیر سابق کرسی‌های آزاداندیشی حوزه به گفت‌وگو نشسته است.

–         جناب آقای باقرزاده! شما مدتی دبیر کرسی‌های آزاداندیشی حوزه‌های علمیه بودید. جنابعالی مباحثاتی که اخیرا در خصوص «اقتصاد اسلامی» صورت گرفته را از منظر «کرسی‌های آزاد‌اندیشی» چگونه ارزیابی می‌کنید؟ بویژه آنکه برخلاف گذشته شاهد هستیم که اغلب پاسخ‌ها تلاش دارند در فضایی علمی باشند.

اصل این جریان، یک اتفاق مبارکی است که باید آن را به فال نیک بگیریم. بنده عرایضم را با این موضوع مهم آغاز می کنم که رهبر معظم انقلاب در سال ۸۱  در دیداری که با اعضای انجمن قلم داشتند در خصوص آزاداندیشی و نظریه‌پردازی نکاتی را فرمودند. پس از آن جمعی از فضلای حوزوی در نامه‌ای خطاب به ایشان درخواست کردند در این خصوص ارشاداتی را بفرمایند تا مورد استفاده محافل حوزوی و دانشگاهی قرار گیرد. ایشان در بهمن همان سال در نامه‌ای این موضوع مهم را تبیین کردند که می‌توان آن را «مانیفیست آزاداندیشی» نام نهاد.

ایشان در بخش مهمی از این نامه با اظهار تاسف از اینکه برخی دو راه بیشتر نمی‌بینند یا «جمود و تحجر» و یا «خوباختگی و تقلید»، که این راه‌ها افراط و تفریط هستند متذکر شدند جامعه علمی زمانی به سعاد ت وکامیابی می‌رسد که بین این دو یک راه سومی را انتخاب کند و آن «نشاط اجتهادی» و «تولید فکری و علمی» است. در خصوص روش‌های نظریه پردازی نیز می‌فرمایند باید «شجاعت در نظریه‌پردازی» در ضمن «وفاداری به اصول و اخلاق و منطق» انجام گیرد.

عرض بنده این است که اساسا شجاعت در نظریه‌پردازی و حرف نو زدن کار سختی نیست. چراکه نواندیشی و حرف نو زدن و تجددخواهی مورد پسند و اقبال بسیاری از افراد است. در حالی که هر نوآوری مطلوب نیست. نوآوری زمانی مطلوب است که در یک چارچوب سه ضلعی «وفاداری به اصول و اخلاق و منطق» باشد. یعنی بتواند این مثلث را حفظ کند.

مقام معظم رهبری همچنین می‌فرمایند:« نباید از آزادی بترسیم. نباید از نقد و انتقاد و مناظره بترسیم و به آن به عنوان یک امر تشریفاتی نگاه کنیم. باید آزادی را پاس ‌داشت اما در کنار آزادی باید سهم منطق و اخلاق را حفظ کرد»

هم اکنون که به ماجرای اخیر یعنی اظهار نظری از سوی آقای علوی بروجردی و پاسخ‌های داده شده نگاه می کنیم خوشبختانه این اتفاق خوب را شاهد هستیم. هرچند بنده خودم نسبت به نظر ایشان نقد جدی دارم و معتقدم دیدگاه ایشان بخاطر عدم اشراف به تاثیر مکاتب در علوم است و به گونه ای سخن گفته اند که گویی علم با مکتب با یکدیگر اجنبی هستند در حالی که علم بر اساس هر مکتبی محصول متفاوتی ارائه می کند و چنانکه خود ایشان هم در سخنانش اعتراف دارد که علم اقتصاد مارکسیستی و سوسیالیستی متفاوت از علم اقتصاد لیبرالیستی و کاپیتالیستی است و در عین حال از علم اقتصاد سوسیالیستی برائت می جویند و به اقتصاد لیبرالیستی تمایل نشان می دهند که این خود یک تناقض است. اما از جایگاه هلیکاپتر ویو که به ماجرا می نگریم شاهد یک اظهار نظر و در مقابل واکنش های علمی متفاوت و متنوع هستیم که در عین اظهار نظر مبتنی بر نفی اقتصاد اسلامی می تواند به باور عمومی به وجود اقتصاد اسلامی کمک نماید.

در مجموع این فرایندی که اتفاق افتاد به صورت ناخودآگاه حرکت در مسیری بود که رهبر انقلاب به عنوان یک حرکت مطلوب قلمداد کردند. اینکه یک فاضل حوزوی یک مطلبی را بیان کند که عموم حوزویان مخصوصا حوزویان پرورش یافته در عصر انقلاب اسلامی آن را برنمی‌تابند و واکنش علمی نشان می دهند نشان از بالندگی حوزه های علمیه و حرکت به سمت جلو و مقاومت در برابر دیدگاه های بازدارنده از مسیر نظام ساز انقلاب اسلامی دارد. در فضای امروز حوزه های علمیه بویژه با توجه به شکل‌گیری مراکز تخصصی علوم انسانی و اقتصاد پژوهی های حوزوی و دانشگاهی، اگر انتظار داشته باشیم همه در برابر اظهار نظر ها سکوت کنند و کسی نقدی وارد نکند و به فرموده رهبری یک «مرداب جمود» ایجاد شود؛ کسی جرات نکند نقدی وارد کند، اساسا انتظار غلطی است هر چند اظهار نظر از جایگاههای سنتی حوزه باشد. در این فضا چه بسا در آینده اگر یک شخصیت بزرگواری یا حتی مرجع تقلیدی نظری را بیان کند که نیاز باشد مورد نقد جامعه علمی و حوزوی قرار گیرد این شجاعت وجود دارد چنانکه ابزار نقد هم که تجهیز به ابزار علم و منطق هست هم کم و بیش قابل مقایسه با سابق حوزه ها نیست. چنین بحث‌هایی و این زاد و ولد فرهنگی نیاز امروز حوزه و کشور ما است.

انقلاب اسلامی این خیر و برکت را داشته است که بین فضای ولنگاری غربی که هرکه هرچه خواست بیان کند و فضای جمود، یک فضای منطقی و مباحثه جدال احسن و گفت‌وگو وتضارب آراء و عقول را ایجاد کرده‌است که امر مبارکی است.

–         جناب آقای باقرزاده! گاهی اوقات به بهانه نقدها و پاسخ‌ها شاهد این هستیم که برخی دنبال نیت‌خوانی یا برچسب‌زنی می‌روند. مرز بین جریان شناسی و برچسب‌زنی چه چیزی است؟

باید به این نکته مهم اشاره کنیم. ما منکر جریان شناسی تفکرات و اشخاص نیستیم. یعنی ضرورتی وجود دارد که باید بفهمیم برخی حرف‌ها چرا از سوی برخی جریان‌های فکری بیان می‌شود. این کار خود یک شاخه دانشی است که اصطلاحا و به طور تخصصی، «جریان شناسی» نامیده می‌شود. اگر کسی با روش درست و براساس تخصصی که دارد جریان‌شناسی کند نباید حمل بر تخریب یا به قولی برچسب‌زنی شود. جریان شناسی در جای خود و از سوی کسانی که تخصص‌شان جریان‌شناسی است قابل پذیرش است.

اما کسانی که در حوزه تخصصی وارد می‌شوند باید بدانند هر موضوعی را در چارچوب و دریچه تخصصی خود بررسی کنند. اگر مطلبی اقتصادی است، کسی که تخصص علم اقتصاد دارد نباید جریان‌شناسی او فراتر از حوزه اقتصادی باشد. اگر بحث فقهی است فرد فقیه باید در نقد آن فقط از منظر فقهی و به صورت محترمانه و منطقی و بدون هیاهو و جوسازی با اسلوب فقهی نقد کند. چیزی که ما از آزاداندیشی انتظار داریم این است.

حواسمان باشد در دام فضایی نیافتیم که اگر فردا کسی خواست یک مطلب جدیدی ارائه کنده مورد اتهام قرار گیرد. اگر از همان ابتدای اظهارنظر، برخی تعابیری خلق کنیم که به نوعی برچسب زنی از نوع مذموم آن باشد، باعث می شود گفت‌وگو به بیراهه کشیده ‌شود و حاشیه افزون بر متن ایجاد کند.

ما باید از فضای آزاداندیشی در حوزه استقبال کنیم. چه‌بسا اگر این رفت‌وبرگشت و مناظرات در حوزه اتفاق نیافتد این مسائل وارد فضای عام جامعه و رسانه‌های ماهیتا ژورنالیستی و عوامانه مانند اینستاگرام و … می‌شود که آن وقت نامحرم‌ها از این مسائل سوءاستفاده می‌کنند.

–         البته همین مباحثات اخیری که اتفاق افتاده به دلایل مختلف همگی غیر حضوری و در بستر فضای مجازی رخ داده است. حتی برخی افرادی که امکان برگزاری جلسات داشتند مانند جناب آقای خسروپناه ترجیح دادند از طریق فضای مجازی نقد خود را ارئه بدهند. به نظر شما چه راهی وجود دارد؟

باید راهکاری اندیشید. مثلا برخی سامانه‌ها یا پورتال‌هایی را ایجاد کنیم که افراد متخصص دسترسی داشته باشند. این کار می‌تواند توسط نهاد متولی برگزاری کرسی‌های آزاداندیشی در حوزه ایجاد شود. در دانشگاه‌های پیشرفته دنیا هم همه‌ی کتاب‌ها مانند روان‌شناسی در دسترس همگان یا هر دانشجوئی قرار نمی‌گیرد. یعنی دارای طبقه‌بندی هستند. برخی از منابع و کتاب‌ها در دسترس اساتید یا برخی فقط در اختیار دانشجوهای دوره دکترا است.

درست نیست که توقع داشته باشیم هر حرفی را در هرجایی بتوانیم بیان کنیم. یکی از علت‌هایی که هر از چندی شاهد یک هیاهوی سیاسی یا غیره هستیم این است که حرف در جای خود وبستر مناسب خود گفته نشده‌است. بنابراین حتی سخن اولیه که «اقتصاد اسلامی نداریم» وقتی در فضای غیر تخصصی مطرح می‌شود ممکن است اینگونه تلقی شود که گوینده با نظام یا ولایت‌فقیه مخالف یا حتی بدیهیات اسلام مخالف است. چرا باید خود را در معرض اتهام قرار دهیم؟ بنابراین باید این مسائل در بسترهایی که هم فضای مجازی محسوب می‌شود و هم استفاده از آن قابل کنترل باشد بیان شود. به نظر بنده برخورد ژورنالیستی با چنین مسائل علمی بسیار خطرناک است.

–         اگر قرار باشد پیشنهاد شما عملی شود باید یک نهاد یا یک متولی خاصی آن را سامان بدهد. در حالی‌ که شاهد بودیم در همین گفت‌وگوی اخیر که اتفاق افتاده‌است عملا هیچ مرکزی مخصوصا مراکز حوزوی متولی کرسی‌های آزاداندیشی ورود پیدا نکرده‌است و مطالب به صورت کامل فردی در صفحات مختلف فضای مجازی منتشر می‌شود:

در ابتدا باید این مطالبه شکل بگیرد و حتی خبرگزاری‌های حوزوی هم می‌توانند این کار را انجام دهند. هم مطالب را در سطوح مختلف تنظیم کنند و هم زمینه برگزاری نشست‌ها را فراهم کنند.

 برای نمونه برخی مطالبی که جناب آقای سیدکمال حیدری بیان می‌کنند واقعا جامعه را گمراه می‌کند. چرا که عموم مردم ظرفیت و زمینه‌ی شنیدن این حرف‌ها را ندارند و باید اهل‌فن آنها را شنیده و پاسخ بدهند. یک اصل راهبردی مهم این است که جامعه را نباید به یأس و ناامیدی بکشانیم. ممکن است جامعه دچار یک بحران فکری شود. متاسفانه جناب آقای سیدکمال حیدری هر نظریه را در هر طرازی به صورت عمومی منتشر می‌کنند. حتی برخی مطالب خاص مانند اینکه امام زمان متولد نشده است یا ازاین دست مطالب دیگر. این مطالب باید در یک جامعه علمی بیان شود تا مورد بحث و نقد قرار گیرد.

ما مخالف این هستیم که اگر فردی نظری داشت، نظریه‌اش را در ذهن خود حبس کند و آن را ارائه ندهد. اما شرایط درست نظریه‌پردازی هم باید رعایت شود تا هم به سوخته شدن نظریه منتهی نشود و هم بدعت گذاری به نام نظریه پردازی صورت نگیرد.

–         اگر بخواهیم به اتفاق اخیر برگردیم، آیت‌ﷲ علوی بروجردی مطلبی را بیان کردند که متقابلا پاسخ‌های زیادی منتشر شد. بخش زیادی از آنها در فضایی منطقی و اخلاقی بود و ممکن است برخی دیگر شرایط یک پاسخ منطقی و اخلاقی را نداشته باشد. اگر قرار باشد این گفت‌وگوها ادامه پیدا کند و برای نمونه شاگردان یا هم‌فکران آقای علوی بروجردی قصد پاسخ داشته‌باشند و این رفت‌وبرگشت علمی اتفاق بیافتد، شما چه توصیه‌ای به طرفین بحث دارید؟

هم باید آزادی بیان، نظریه پردازی و نقد آن را پاس بداریم و هم باید بپذیریم که این مهم باید دو قید و شرط مهم داشته باشد. «منطق» و «اخلاق»

اخلاق یعنی حقوق مادی و معنوی افراد رعایت شود و آبروی یکدیگر را نبریم و همدیگر را لجن‌مال نکنیم و با برهان و استدلال به سخنان یکدیگر پاسخ بدهیم. پروتکل‌های بحث علمی باید رعایت شود. اینکه فلانی «متحجر» یا «منحرف» است خارج از قواعد یک گفت‌وگوی درست است و باعث می‌شود اهل علم نتوانند وارد چنین فضاهایی شوند. ما اگر فضای «گفت» و «گو» یعنی گفتن و شنیدن را بازکنیم هردو طرف سود می‌برند. حتی انقلاب اسلامی هم از این مناظره‌ها سود می‌برد.

ما اتفاقا نیاز داریم فردی بیان کند که اقتصاد اسلامی نداریم تا مدافعان اقتصاد اسلامی بتوانند از این فرصت استفاده کرده و نظریه «اقتصاد اسلامی‌» را اثبات کنند. به تعبیر رهبر معظم انقلاب که فرمودند «آزادی باعث بالندگی دین می‌شود». اگر دیگران بیاییند ضد انقلاب یا ولایت فقیه سخن بگویند ـ توجه کنید منظور سخن علمی است نه هیاهوـ باعث می‌شود اهل انقلاب دفاع منطقی و اخلاقی کنند.

-خیلی متشکر از اینکه وقت خود را در اختیار ما قرار دادید.

رده‌های مرتبط

پاسخ دهید