مباحثات

رسانه فکری تحلیلی حوزه و روحانیت
به مناسبت دومین سال درگذشت سید مجتبی موسوی لاری؛

mousavi-lari«طلبه‌ای از لارستان که یکی از گرم‌ترین مناطق ایران است به قم می‌آید و چند سال مشغول تحصیل می‌شود، بدون اینکه کسی از او حمایت کند و یا متصدی مقام و منصبی شود. فقط با امید به خدا و برای انجام وظیفه، شروع به تلاش می‌کند، نامه می‌نویسد و بحث می‌کند. کتاب‌های وی ترجمه می‌شود. ایشان هیچ حق الترجمه‌ای به کسی نپرداختند، معمولاً داوطلبانه و از روی عشق و علاقه‌ای که به شخص ایشان و به کتاب‌های ایشان داشته‌اند، کتاب‌هایشان را به زبان‌های مختلف ترجمه کرده‌اند. انسان می‌تواند در کنار دلایل عقلی و نقلی، با تجربه هم دریابد که کار برای خدا چقدر برکت دارد، تازه این مُزد دنیایی انسان مخلص است، خداوند همه اجرها را فقط برای آخرت نگذاشته است بلکه گاهی نمونه‌ای از پاداش را هم در دنیا عطا می‌کند تا باعث تشویق دیگران شود.»

این بخشی از عباراتی است که آیت‌ﷲ مصباح یزدی، در بزرگداشت سید مجتبی موسوی لاری بیان کرده است. سید لاری، دانشمند فرهیخته‌ای بود که اگر چه شهرت جهانی داشت اما نام او در کشور مغفول مانده بود. وی در سال ۱۳۱۴ شمسی در لار از توابع استان فارس به دنیا آمد. وی فرزند سید علی اصغر و نوهٔ سید عبدالحسین لاری است.

سید مجتبی از اوان جوانی دست به گریبان بیماری شد و همین مشیت خداوندی سبب شد تا او رخت سفر ببندد و به جانب کشورهای غربی سفر کند. در این سفرها بود که وی به معضلات دنیای غرب پی برد. وی در این زمینه کتاب «اسلام و سیمای تمدن غرب» را نگاشت. این کتاب بود که یکی پس از دیگری بر شیفتگان اسلام افزود. وی در این کتاب به بحث درباره ابعاد تمدن غرب و اسلام پرداخت و مقایسه‌ای جامع میان تمدن غربی و اسلامی به تصویر کشید. این کتاب مورد توجه فرانسیس گولدن، شرق‌شناس انگلیسی قرار گرفت و بدون هیچ حق الترجمه‌ای آن را به انگلیسی برگرداند. ترجمهٔ این کتاب مورد توجه بسیاری قرار گرفت به طوری که رادیوی رسمی انگلستان مصاحبه‌ای با مترجم آن ترتیب داد و موضوع این کتاب را مورد تحلیل و بررسی قرار داد. حتی یکی از رهبران حزب سوسیال دموکرات آلمان پس از ترجمه و انتشار این کتاب به زبان آلمانی در نامه‌ای نوشت، مطالعه این کتاب تأثیر عمیقی در من بخشید و دیدگاه مرا نسبت به اسلام عوض کرد. گروهی از اندیشمندان ایتالیایی که در سال ۱۳۸۰ به ایران آمده بودند نیز اظهار داشتند که تعدادی از شهروندان ایتالیایی به واسطه مقالات این کتاب، به اسلام گرویده‌اند. با فروپاشی شوروی و خروج مردم از زندان‌های عقیدتی که شوروی ایجاد کرده بود، این کتاب جزو اولین کتاب‌هایی بود که به دست جوانان در کشورهای تجزیه شده می‌رسید. وقتی کتاب «اسلام و سیمای تمدن غرب» در جمهوری آذربایجان منتشر شد، دانشگاه باکو به واسطه سطح عالی محتوایی این کتاب، دکترای افتخاری به سید مجتبی موسوی لاری اهدا و ارسال کرده بود.

دیگر کتب سید نیز از این توفیقات بی‌نصیب نبود. «مشکلات اخلاقی و روانی» دیگر اثری بود که بسیاری را از رنج غربت معنوی نجات داد. این کتاب به ۱۱ زبان ترجمه شد. جوانی تایلندی به سید نوشت: «من به علت دور بودن از یاد خداوند و غفلت از ارزش‌های معنوی، چندی پیش با یک نسخه از کتاب‌های شما آشنا شدم. این کتاب در اختیار یک زندانی بود که من هم با او هم‌بند بودم و در یک محل، دوران زندان خود را می‌گذراندیم. من این کتاب را با اشتیاق فراوان و دقت خواندم و از مطالعهٔ آن جان تازه‌ای گرفتم و دل و روحم به درک حقیقت و نور معرفت روشن شد.»

فرد دیگری در وصف کتاب سید مجتبی این‌گونه نوشت: «دوست من در یکی از بیمارستان‌ها به علت مشکلات روانی بستری بود و با داروهای مختلفی هم دست به درمان می‌زد که اثر نداشت. شخصی پیش او رفت و گفت: حالا که با مواد شیمیایی و دارویی به جایی نرسیدی، کتابی را به تو معرفی می‌‌کنم تا با خواندن آن آرام بگیری؛ زیرا من با خواندن آن آرام گرفتم. شخص بیمار، بعد از یکی دو روز از خواندن این کتاب به صورتی بهبود یافته بود که پزشکان تعجب می‌کردند که چه آرامشی بدون دارو به او رسیده است».

دیگری از خوانندگان آثار سید، نامه‌ای نوشت و این‌گونه بیان کرد: «من در محیطی زندگی می‌کنم که نتوانسته‌ام فرزندم را مسلمان تربیت کنم، زیرا شرایط محیط طوری است که نمی‌گذارند، معنوی و دینی فکر کند. فرزند ۱۷ ساله‌ام کتاب شما را با اشتیاق خوانده است. او روزی پیش از طلوع آفتاب نزدم آمد و از من خواست اجازه دهم برای نخستین بار با من نماز بخواند. از شدت خوشحالی و هیجان به گریه افتادم و او را در آغوش گرفتم و از آن روز به بعد نمازمان را با هم می‌خوانیم.»

من که امر و دستور و تهدیدم تأثیری بر روی مورچه‌ای ندارد، چه تأثیری می‌توانم بر هدایت دیگران داشته باشم، مگر اینکه خدا خواسته است.

اینها اما تنها نامه‌هایی نبود که به سید مجتبی رسید. هزاران نامهٔ دیگر نیز نگاشته شد و از آثار او تقدیر شد. حامد الگار، متفکر بزرگ انگلیسی- آمریکایی و استاد دانشگاه کالیفرنیای آمریکا، در نامه‌ای به سید مجتبی نوشت: «من چند بار ترجمه کتاب شما را خواندم و هر بار که آن را خواندم، به مذهب شیعه نزدیک‌تر شدم و از ماه رمضان تغییر مذهب داده و شیعه شده‌ام».

آقا سید مجتبی گویی از همان ابتدای معرفی اندیشهٔ اسلامی، دغدغهٔ جهانی شدن اسلام را در خاطر داشته است. زمانی که در نشریهٔ مکتب اسلام مقالاتی می‌نگاشت نیز در کنار امام موسی صدر، در فکر جهانی شدن اندیشهٔ اسلام بود. بارها با امام موسی به بحث می‌نشست و اندیشهٔ ترویج جهانی اسلام را بررسی می‌کرد. موسی صدر اگر چه هم‌فکر او در این وادی بود، اما ارتباط سببی هم با آقا مجتبی پیدا کرد. نوهٔ سید رضا صدر، عروس خانوادهٔ سید مجتبی شد. سید رضا صدر برادر بزرگ امام موسی صدر بود. سید مجتبی همچنین با بنیانگذار حوزهٔ قم نیز ارتباط سببی یافت. صبیهٔ آقا مصطفی محقق داماد، عروس دیگر خانوادهٔ آقا مجتبی است. مصطفی محقق داماد که یکی از اندیشمندان حال حاضر کشور است، داماد آیت‌ﷲ میرزا هاشم آملی (پدر لاریجانی‌ها) است. شیخ عبدالکریم حائری بنیانگذار حوزهٔ علمیه، پدر بزرگ محقق داماد است و از این طریق نیز سید مجتبی به خاندان دیگری از مرجعیت متصل و مرتبط است.

ایشان همچنین با بیت امام خمینی(ره) نیز ارتباط سببی پیدا می‌کند. نوهٔ آقا مجتبی به عقد مرتضی اشراقی- نوهٔ امام خمینی – در آمده است. و از این طریق هم دو خاندان مرجعیت به هم مرتبط شده‌اند. آقا سید صالح موسوی لاری – برادر سید مجتبی – نیز داماد آیت‌ﷲ شبیری زنجانی از مراجع حال حاضر شیعه است.

به دنبال فراگیر شدن آثار ایشان در سایر کشورها، سید مجتبی، مؤسسه‌ای با نام «مرکز نشر معارف اسلامی در جهان» بنا نهاد؛ دفتری که اگرچه بسیار محقر است، اما اثرات بسیاری بر جای گذاشته است. بارها از مراکز پر قدرتِ تبلیغی توصیه شد تا این دفتر، زیر پوشش سازمان‌های بزرگ‌تر قرار گیرد، که با مخالفت سید مجتبی روبه‌رو شد. او می‌دانست که کم نبوده‌اند آثاری که در ترویج اندیشهٔ اسلامی نگاشته شده‌اند، اما کمتر اثری بر جای گذاشته‌اند. حامد الگار، در دیداری که با سید علی اصغر – فرزند آقا مجتبی- داشت گفته بود: «کتاب‌های سید، دارای بیانی منطقی و کلامی مستدلّ است و از این رو جایگاه ویژه‌ای دارد». این اندیشمند بزرگ شیعی، رمز فراگیری اندیشهٔ موسوی لاری را کلام منطقی و عقلانی سید می‌دانست و بی‌شک نمی‌توان این عامل را در رمز موفقیت آثار وی نادیده گرفت؛ اما آقا مجتبی پرده از جنبه‌ای دیگر از این فراگیری را برمی‌دارد. نقل است که روزی سید، مورچه‌ای را در حیات خانه می‌بیند، به او امر می‌کند که بایست! مورچه اما به راه خود ادامه می‌دهد. سید بر او دستور می‌دهد که بایست. مورچه همچنان می‌رود. سید تهدید می‌کند که بایست ولی مورچه همچنان در راه خود می‌رود. سید مجتبی آنجاست که می‌گوید: «من که امر و دستور و تهدیدم تأثیری بر روی مورچه‌ای ندارد، چه تأثیری می‌توانم بر هدایت دیگران داشته باشم، مگر اینکه خدا خواسته است».

mousavi-lari-hospitalاحوال او کفایت می‌کرد که قلمش بر دیگران اثر کند. از برادرزادهٔ ایشان نقل شده است: «در معیت عده‌ای به محضر آقا رسیدیم و از ایشان خواستیم تا بر ما نصیحتی کنند. آقا سید مجتبی فرمودند: «همین حال بنده بزرگ‌ترین نصیحت برای شما و دیگران است». و اینچنین است که قلم، در دلِ دیگران اثر می‌کند و گِره می‌گشاید.»

در درونشان صَد قیامت نقد هست کمترین آنکه شود همسایه مست

سید مجتبی موسوی لاری سرانجام در ۱۹ اسفند ۱۳۹۱ در سن ۷۷ سالگی، در لارستان درگذشت؛ شهری که با نام وی شهرت جهانی یافت.

رده‌های مرتبط

دیدگاه‌ها

  1. همشهری 

    خدای رحمان روح آیت الله سید مجتبی موسوی لاری راشاد فرماید باذکر صلوات برمحمدوآل محمد.

پاسخ دهید