مباحثات

رسانه فکری تحلیلی حوزه و روحانیت
آیت‌الله علوی بروجردی در کمیسیون اول پیش کنگره نکوداشت آیت‌الله‌العظمی بروجردی:

اشاره: پیش‌نشست نکوداشت آیت‌ﷲ‌العظمی بروجردی(ره) که مقدمه‌ای برای کنگره بین‌المللی نکوداشت این عالم برجسته است، در قالب چهار کمیسیون (فقه، اصول، رجال و درایت اجتماعی) به همت انجمن اصول فقه حوزه علمیه قم و مسئولین کتابخانه آیت‌ﷲ بروجردی و با همراهی مراجع عظام و آیت‌ﷲ علوی بروجردی و دیگر عزیزان برگزار گردید. مباحث کمیسیون فقه که به مباحث فقهی آیت‌ﷲ بروجردی می‌پردازد، با سخنرانی حضرت آیت‌ﷲ سیدمحمدجواد علوی بروجردی (نوه‌ی آیت‌ﷲ‌العظمی بروجردی) آغاز گردید. بحث ایشان درباره‌ی نگاه آیت‌ﷲ بروجردی بود به این مسأله که آیا فقه شیعه حاشیه‌ای بر فقه اهل‌سنت است؟ در پایان این کمیسیون چهار مقاله نیز ارائه گردید. مباحثات گزارش مبسوط این کمیسیون را تقدیم خوانندگان عزیز می‌نماید.

مقدمه

انجمن اصول فقه در اسفند ماه ۱۳۹۰ تأسیس گردید و از ابتدا رهنمودهای مراجع عظام تقلید، مقام معظم رهبری و اساتید ملاک عمل این انجمن بوده است. انجمن اصول فقه در همه زمینه‌های اصولی (نقد و بررسی مسائل علم اصول، کاربردهای قواعد اصولی، اصول فقه مقارن، تاریخ علم اصول و فلسفه علم اصول) فعالیت‌های بسیاری داشته است. یکی از فعالیت‌های مهم این انجمن، برگزاری نکوداشت بزرگان حوزه است. در این راستا، سال ۱۳۹۴، هیئت مدیره انجمن اصول فقه حوزه، برگزاری نکوداشت عالم پرآوازه، فقیه اصولی، رجالی سترگ، شخصیت کم‌نظیر عالم تشیع، شکوه مرجعیت، حضرت آیت‌ﷲ‌العظمی بروجردی را تصویب نمود. شخصیتی که به فرموده مقام معظم رهبری در زمان بسیار حساس و پرتلاطم آن روزگار، حوزه علمیه قم را برای ایجاد انقلاب شکوهمند اسلامی توسط بزرگ‌مرد تاریخ حضرت امام خمینی آماده نمود. شخصیت عظیمی که امام در نامه‌ای به آیت‌ﷲ‌العظمی شیخ مرتضی حائری درباره‌ی ایشان می‌نویسد: «آیت‌ﷲ بروجردی همانند شیخ طوسی است» و به ایشان سفارش فرمود که از نجف به قم بیاید.

مباحث آیت‌ﷲ علوی بروجردی

پیش از ورود بحث، نکته شبهه برانگیزی که مکرر و به صور مختلف از مرحوم آقای بروجردی نقل می‌شود که ایشان گفته‌اند «فقه شیعه حاشیه‌ای بر فقه سنی است» را مطرح می‌کنم. طبیعتاً ظاهر این کلام قابل قبول نيست؛ چون شكل‌گيری و تدوين فقه سنّی به‌وسيله ائمه اربعه اهل تسنن است و فقه شيعه در دوران امام باقر و امام صادق علیهماالسلام مرحله اوج خود را طی كرده است. پس مراد و مقصود ايشان چيست؟ چه چیزی را می‌خواستند بیان نمایند؟ چون به صور مختلف از ایشان نقل می‌شود و برخی از عزیزان هم همين ظاهر کلام را اخذ می‌كنند.

استنباط براساس مکتب نجف (ضمن احترام به اعاظم و بزرگان آن) كه ما به آن فقه فنی یا فقه اصولی می‌گویيم و اوجش در فقه مرحوم آيت‌اللّه‌العظمی خویی متجلی هست، ساده‌تر است؛ يعنی اين روايات را می‌بينیم و بر اساس مبانی‌ای که در اصول داریم، اعمال می‌کنیم. اما براساس نظريه مرحوم آقای بروجردی، نیاز به تتبّع است. ما بايد آرای فقهای عامه قبل از اين ائمه اربعه (مالک، ابوحنیفه و…) را به دست بياوريم.

مرحوم آقای بروجردی نظریه خاصی در این‌جا داشتند که آثار بسیار زیادی در مقام استنباط و اجتهاد دارد؛ ایشان  می‌فرمودند: رسول اكرم(ص) در دوران خودشان فقه را برای مردم تبيين فرمودند. بعضی از اين فروع در قرآن كريم آمده؛ اما اكثر اين‌ها در قرآن نيامده؛ بلکه به‌وسيله خود پيامبر اكرم(ص) برای مردم تبيين شده است. آن‌چه كه بعداً به معنای سنت پيغمبر اکرم(ص)  به‌عنوان يك مستند برای ما در مقام استنباط به‌كار می‌رود، همین مطالبی است كه پيغمبر فرموده‌اند؛ كه شامل همه آن چیزهایی است كه ضرورت داشت مردم بدانند و عمل بكنند. به عبارت دیگر، بعضی از اين احكام بعداً بيان شده‌اند و به فرمايش صاحب كفايه احكامی هستند كه فعليتشان بعد از ظهور حضرت است. لذا آن‌چه كه پيغمبر اکرم(ص) تبيين فرمودند، همان چیزی است که آن زمان لازم بوده است مردم بدانند و به آن عمل کنند. بنابراین ذهنیت مردم از احكام دين، همان مواردی بوده که رسول خدا(ص) تبیین فرمودند. در زمان امیرالمؤمنین، امام مجتبی و امام حسین علیهم السلام، یک‌سری اجتهاداتی از سوی خلفا صورت گرفت که البته وسیع و زیاد نبود. مرحوم شرف‌الدین در کتاب النص و الاجتهاد مقداری از این‌ها را بیان فرمودند. فی الجمله مشخص بود که خلیفه به‌عنوان خودش در مقابل پیامبر تصرف می‌کند؛ از قبیل تصرف در نماز تراویح، تصرف در اذان و… اما از اواخر دوران امام سجاد(ع)، مردم نسل‌شان تغییر پیدا کرد؛ صحابه کم شدند؛ تابعین پیدا شدند و ذهنیتی که همه مردم از احکامی که پیغمبر(ص) عنوان فرموده بود کم‌رنگ شد و در این وضعیت، فقها و قضاتی که همه حکومتی بودند، پیدا شدند. مردم به این‌ها مراجعه می‌کردند و این‌ها نیز جواب مسائل فقهی را می‌دادند و چون در نظر بسیاری از مردم، این فتوا با ذهنیتی که از زمان پیامبر مانده بود، منافات داشت، این‌ها گاه اختلاف پیدا می‌کردند و در یک مسأله احکام متعددی گفته می‌شد. همان زمان بود که بحث تخطئه و تصویب در کلام عامه شکل گرفت؛ این مسأله مطرح شد که حکم‌ﷲ واقعی یکی است؛ پس چطور این فقها، انظار متعدد دارند؟ پس این موضوع مطرح شد که خداوند حکم‌ﷲ واحد ندارد و حکم خداوند به تعداد انظار مجتهدین است. خود آقای بروجردی نیز در اصول‌شان چند جا به این مطلب اشاره می کنند که «تصویب باطل است، اما اجماع قابل استدلال و استناد برای بطلانش نیست؛ چون اجماع در مسأله فقهی نیست؛ بلکه در مسأله کلامی است».

وقتی که این تفاوت پیدا شد، در آن زمان مردمی که اهل دقت بودند، به ائمه اهل بیت(ع) و امام سجاد(ع) مراجعه می‌کنند و این مسأله در زمان امام باقر و امام صادق علیهما‌السلام اوج پیدا می‌کند. بنابراین نظر ایشان این بود که در غالب روایاتی که از ائمه(ع) سوال شده است، پیش زمینه‌ای وجود دارد و آن، آرائی است که فقهای عامه و قضات عامه در مسائل مطرح کرده‌اند. آرائی که با ذهنیت مردم و ذهنیت باقیمانده از زمان رسول خدا(ص) تنافی نداشته، کم‌تر مورد سوال واقع می‌شده و احکامی که تنافی داشته بیش‌تر. بنابراین وقتی راوی از امام باقر و امام صادق علیهما‌السلام سؤال می‌‌کرده، ناظر بوده به فتاوی خلافی که از ناحیه علمای عامه عنوان می‌شده است.

آقای بروجردی می‌فرماید: عمده مستند در فقه خودمان، روايات ائمه(ع) است؛ اما به اين نکته توجه داشته باشيم که اين روايات به همین سادگی قابل استدلال و استناد نيستند ‌و فقيه لازم است پيش‌زمينه اين روايات ـ كه از آن به شأن صدور تعبیر می‌شود ـ را بداند؛  این‌که آيا سؤال راوی،  هيچ پيش‌زمينه‌ای ندارد يا این‌که راوی بر اساس زمينه قبلی سوال می‌كند.  برای رسيدن به اين مهم، آرای اهل تسنن، فقها و قضات عامه در آن عصر بايد ديده شود. در این جا دیگر فتوای ابوحنیفه و مالك مناسب و کارآمد نیست؛ بلکه باید نسبت به آرای پيش از اين‌ها ـ كه عمدتاً فقها و قضات عامه‌‌ی هم‌زمان با امام سجاد(ع) و قبل از آن و اوائل امام باقر(ع) هستند ـ اطلاع داشته باشيم.

حال سؤال این است: ثمره دانستن شأن صدور روایات در فقه و مقام استنباط چیست؟ اثرش در فقه اين است که در مقام استنباط و استدلال تا روايتی اطلاق يا عموم دارد، فوراً اطلاق را اخذ نکنیم و به آن اطلاق بخواهیم استناد كنيم. خيلی از اين اطلاق‌ها به آن زمينه قبلی انصراف دارند و اين در استنباط خيلی كارآمد است.

پس نظریه‌ی ایشان این است؛  و لذا فقه شيعه حاشيه بر فقه عامه است؛ و منظور از حاشيه معنای مصطلح آن نیست؛ منظور این است که اگر کسی بخواهد فقه شيعه را متوجه بشود باید اين پيش‌زمينه را در نظر بگيرد و آرای ‌فقهايی كه خلاف آن امر مرتكَز بازمانده از زمان رسول خدا(ع) عنوان می‌كردند را بداند. این‌که اسم این قضیه را حاشيه‌بودن فقه شیعه بر فقه سنی بگذاریم،  خيلی تعبير خوبی نيست. بسیاری خیال می‌کنند که آغاز فقه سنی از زمان ائمه اربعه بوده؛ در حالی که قبل از اين‌ها هم بوده است. اختلاف هم زياد بود و حكومت مداخله كرد و اين چهار مذهب را انتخاب كرد. لذا در اين‌جا  ناچاريم اين پيش‌زمينه را در نظر بگيريم.

البته استنباط بر اين اساس كار ساده‌ای نيست. استنباط براساس مکتب نجف (ضمن احترام به اعاظم و بزرگان آن) كه ما به آن فقه فنی یا فقه اصولی می‌گویيم و اوجش در فقه مرحوم آيت‌اللّه‌العظمی خویی متجلی هست، ساده‌تر است؛ يعنی اين روايات را می‌بينیم و بر اساس مبانی‌ای که در اصول داریم، اعمال می‌کنیم. اما براساس نظريه مرحوم آقای بروجردی، نیاز به تتبّع است. ما بايد آرای فقهای عامه قبل از اين ائمه اربعه (مالک، ابوحنیفه و…) را به دست بياوريم و يكی از مشكلات این‌جاست؛ علت اين‌كه روش ايشان به‌طور اساسی به‌ وسيله شاگردان‌شان يا فقهای بعد دنبال نشد همين مشكل‌بودن آن است؛ چون تتبع وسيعی‌ می‌طلبد. ما به همه آرای اين فقها در عصر قبل از ائمه اربعه دسترسی نداريم. يكی از منابع بسيار مهم برای ما كتب مرحوم علامه حلی است. علامه حلی كتاب‌های زيادی از اين فقهای عامه در اختيار داشته است؛ لذا وقتی در كتاب‌های مختلف مسائل را مطرح می‌كند، کم و بیش به آرای اين فقها نیز اشاره می‌كند. نظر مرحوم آقای بروجردی اين بود كه وقتی ما خودمان دسترسی مستقيم پيدا نمی‌كنيم، به نقل مرحوم علامه اعتماد كنيم. علامه حلی هم آن‌قدر تتبّعش وسيع بوده است که چند سال پيش كه مؤسسه آل‌البيت کتاب تذكرة الفقهاء از علامه حلی را می‌خواست تحقيق بكند، مصیبت داشت؛ چون بسياری از اين آرای فقهای عامه از كتبی نقل شده بود كه الآن در اختيار ما نيستند یا از بين رفته‌اند. آن زمان علام حلی رئيس بوده و اين كتاب‌ها را در اختیار داشته است. حتی استاد بزرگوارمان حضرت آقای وحيد خراسانی حفظه‌ اللّه و روحی فداه در درس عنوان می‌فرمودند که ما برخلاف مرحوم آقای خویی به توثيقات علامه اعتماد می‌كنيم؛ ولو علامه مثل شيخ طوسی يا نجاشی قریب نيست و دور است؛ اما آن اسباب شهادت در كتب (اگر قول رجالی را از باب شهادت بگيريم)، به ايشان رسيده است. مرحوم آقای خوئی اين جهت را نفی می‌كنند، ايشان اصرار داشتند و استدلال‌شان هم اين بود كه علامه رئيس بوده و غیر از ریاست، مرجع هم بوده است و از همه جا برای ايشان كتب مختلف می‌آوردند. این مطلب از تتبعی كه در كتاب‌ها دارد پيداست. به هرحال ما اين آرای را می‌توانيم لااقل تا آنجايی كه ممكن است، به‌دست بياوريم. لذا اگر ما مستقيماً به روايات مراجعه کنیم بدون اين‌كه به پيش‌زمينه نظر داشته باشيم، نمی‌توانيم ادعا كنيم آن چيزی كه اهل بیت(ع) در اين روايات می‌خواستند تبيين بفرمايند را فهميده‌ايم. اين نكته اصلی مرحوم آقای بروجردی در نظریه‌شان است.

حال سؤال این است: ثمره دانستن شأن صدور روایات در فقه و مقام استنباط چیست؟ اثرش در فقه اين است که در مقام استنباط و استدلال تا روايتی اطلاق يا عموم دارد، فوراً اطلاق را اخذ نکنیم و به آن اطلاق بخواهیم استناد كنيم. خيلی از اين اطلاق‌ها به آن زمينه قبلی انصراف دارند و اين در استنباط خيلی كارآمد است.

اين نظریه آثار زيادی دارد؛ انصراف موضوع پيدا می‌كند. بعضی بزرگان انصراف را دعوايی بی‌پدر و مادر می‌دانند. اما مرحوم آقای خویی، انصراف را دائرمدار تشكيك در صدق می‌داند؛ و می‌شود ضابطه برایش تعيين كرد. ما نياز پيدا می‌كنيم. يک قدری شكل استنباط تغيير می‌کند. باید توجه داشته باشيم اين‌طور ‌ نيست كه همه اين روايات، اطلاقی كه دارند را در همه‌جا به كار بگيريم و از آن پيش‌زمينه غافل باشيم. طبیعتاً اگر برای آن تعبير بهتری از حاشیه وجود داشته باشد، بهتر است که حاشیه نگوییم. آن‌چه عرض شد، نظریه‌ی آقای بروجردی بود؛ نظریه‌ای که مورد شبهه واقع شده است و ایشان به آن ملتزم بودند و در فقه‌شان به‌کار می‌بردند. تقريراتی كه از ايشان هست، نه به‌طور كامل، اما فی‌الجمله، در بسیاری از موارد اين معنا را نشان می‌دهد.

يك مشكلی كه ما در مورد مرحوم آقای بروجردی داريم اين است كه از ایشان آثار کمی در دست است؛ يعنی نوشته فقهی مستقيم نداريم. ما در طول اين مدت فقط يك كتاب مهور پيدا كرديم كه چاپ شد و حاشيه‌ای بود بر مهور جواهر و شرايع. كتاب خوبی است و تتبّع دارد؛ اما آثار فقهی نداريم. لذا امر منحصر است در تقريراتی كه از ايشان وجود دارد. در آن تقریرات هم ـ با حفظ احترامی كه برای صاحبان‌شان قائليم ـ آن‌گونه كه بايد و شايد اين معنا متجلی نيست. علتش هم اين است كه تقريرنويسی در قم مثل نجف نبوده است؛ مثلاً ميرزای نائینی، مقررهای بزرگی مانند آقاشيخ محمدعلی كاظمينی و مرحوم آقای خوئی داشتند. ما اين نحوه تقريرنويسی و فرهنگ بالای تقريرنويسی را در قم نداشتيم. اين برای ما مشکلی است. بنابراین پی‌بردن به اين جهات كار می‌طلبد.

درباره‌ی نظرات رجالی ایشان ـ که بعداً در كميسيون رجال به‌طور تفصیلی عرض خواهم كرد ـ ما خيلی تلاش می‌كنيم كه اين نظرات رجالی‌ لااقل در اختيار قرار بگیرد.  الان جامع احاديث شيعه كه با معماری ايشان تنظيم شده در اختيار همه نيست؛ مجلداتش در بازار موجود نيست. يک طبع اينجا و يك طبع هم در بيروت خورده است. ما الآن در مؤسسه مرحوم آقای بروجردی مشغول کار بر روی آن هستیم. ان‌شاءاللّه تمام بشود و به‌صورت وسیع عرضه كنيم. به‌هرحال اين آثار در اختيار نيست.

حجت‌الاسلام والمسلمین رضا اسلامی

حجت‌الاسلام  رضا اسلامی دبیر این پیش کنگره، پس از مباحث آیت‌ﷲ علوی بروجردی بیان داشت که این نکوداشت در مرحله مقدماتی است که مقالات در کمیسیون‌ها ارائه می‌شود و زمینه لازم برای برگزاری نشست اصلی با حضور اندیشمندان کشورهای دیگر، فراهم می‌شود. ایشان در ادامه ضمن برشمردن مقالاتی که به این کنگره ارسال گردیده بود، چهار مقاله را جهت ارائه انتخاب نمود که طرح بحث این مقالات بدین شرح است:

  1. «معالم الذوق الفقهی لدی المرجع الظاهر السید بروجردی»؛ استاد سیدریاض حکیم

هدف از این مقاله توجه به ذوق فقهی آیت‌ﷲ برووجردی است که در بحث‌های مختلف کم‌تر به این موضوع پرداخته شده است؛ مثلاً ایشان با همان ذوق فقهی خود ثابت می‌کند که وصیت ایقاع است؛ نه عقد. نکاتی که در روایات نیست و بلکه ایشان با ذوق خود آن را بیان می‌کند. همچنین به عوامل سخت شدن تحصیل ملکه اجتهاد در پنج مورد در مقاله اشاره شده است؛ مواردی چون: پیشرفت جوامع بشری؛ لوازم حصول ملکه اجتهاد؛ اتیان نافله در اول وقت فریضه؛ و… .

  1. مقاله « قبله‌شناسی از دیدگاه آیت‌ﷲ بروجردی»؛ حجت‌الاسلام والمسلمین محمدحسن زمانی

آیت‌ﷲ بروجردی در مسأله قبله‌شناسی با صاحب‌عروه، هم‌گام هستند؛ فقط حاشیه مختصری دارند که روح آن نیز به هر دو یکی بودن بازگشت دارد. قبله‌شناسی یکی از مسائل عامه تمام مسلمانان در کره زمین است. دقیق‌ترین و بهترین راه برای قبله‌شناسی، از راه مثلثات کروی و کرات و هندسه فضایی است که در تمام دنیا جوابگوست؛ چون قبله‌شناسی امری مرتبط به فضا و زمین است. بنده این مقاله را نوشتم تا امروزه با مسائل جدیدی که دنیا با آن ارتباط دارد بحث کنیم؛ فرمول‌های هندسی را استخراج کردم و برای تسهیل در فهم، روایات را نیز به‌کار گرفته‌ام.

  1. «میراث الازواج عند السید البروجردی»؛ استاد شکوری

آیه ۱۳ سوره نساء که مربوط به ارث زوجه هست،  از این جهت که چه مقدار از مال زوج به زوجه می‌رسد اطلاق دارد. البته در اطلاق آیه برخی آقایان حرف دارند. نوشتن مقاله در این زمینه جرأت و جسارت می‌خواهد. البته علمیت مرحوم بروجردی فوق آن است که کسی بخواهد مسأله را خدشه‌دار کند. صرف نظر از آرای معاصرین، وقتی بحث ارث زوجه را ملاحظه می‌کنیم، آیه اطلاق دارد؛ و البته برخی در اطلاق آن تشکیک کرده‌اند. کم‌تر کسی را پیدا می‌کنیم که نسبت به ارث زوجه، قائل به این باشد که از تمام اموال زوج به زوجه ارث می‌رسد؛ مگر ادعایی که از سوی علامه نسبت به قول ابن جنید، مرحوم سلار و قاضی نعمان و… شده است. مرحوم بروجردی به قول سلار اشاره نمی‌کند. بنابراین دو نفر باقی می‌مانند. ادعای اجماع در این مسأله که زوجه در تمام اموال از زوج ارث نمی‌برد، مسلم است.

  1. «کثیرالسفر و مشابهات آن جهت وجوب نماز تمام و روزه در سفر از دیدگاه آیت‌ﷲ بروجردی»؛ استاد تعظیمی‌فر

مقاله درباره این است که عنوان کثیرالسفر که در کلمات بزرگان مطرح می‌شود برای حکم وجوب قصر صلاة و افطار صوم، آیا این عنوانی است که از روایات فهیمده می‌شود یا عنوان دیگری هست. در مقاله بحث کرده‌ایم که قدما چه عناوینی استفاده می‌کردند و دیگر این‌که در روایات چه استفاده می‌شده است. در مجموع روایات، ده عنوان به‌دست می‌آید: مکاری، جمّال، کری، راعی، اشتقان و… و همچنین دو تعلیل در روایات معتبره. از تراث مکتوب برمی‌آید که نوعاً این عنوان از شروط قصر آمده: «ان لا یکون سفره اکثر من حضره». این عنوان و تعبیر در اکثر و بلکه موارد زیاد نزدیک به تمام آمده است. مرحوم بروجردی با مبنایی که در مسائل اصلی شهرت حجت است و در مسائل تفریعی حتی اجماع هم حجت نیست، این مسأله را باز می‌کند.

رده‌های مرتبط

پاسخ دهید