میگویند که در مجادلات سیاسی وارد نمیشود و شأن مرجعیت را فراتر از این نزاعها میداند. آیتﷲ وحید خراسانی سالها پیشتر زمانی که با حاکمیت پهلوی مواجه بود نیز چنین رویّهای داشت. نقل شده است «زمانی که ایشان از نجف اشرف به مشهد مقدس مشرف شده بود، بنابر اصرار طلاب و فضلای مشهد حدود یک سال در آنجا به تدریس خارج فقه و اصول پرداخته و پس از یک سال تصمیم به مهاجرت به قم میگیرد. این بار نیز طلاب مشهد از ایشان درخواست میکنند که در آنجا مانده و درس خود را ادامه دهند؛ وی درخواست فضلای مشهد را اجابت نکرد تا اینکه جمعی از طلاب متوسل به آیتﷲ میلانی شدند تا بلکه از طریق وساطت ایشان بتوانند به خواستههای خود برسند. آیتﷲ میلانی تقاضای طلاب را همراه با نظر خود مبنی بر ماندن آیتﷲ وحید در مشهد به اطلاع وی میرساند. آیتﷲ وحید دلایل خود را برای مهاجرت به قم با مرحوم میلانی در میان میگذارد. از جمله به مشکلی اشاره میکند که آن روزها شخص آیتﷲ میلانی درگیر آن بودهاند؛ یکی از دلایل مهاجرت من به قم فشاری است که ساواک هنگام آمدن محمدرضا به مشهد به علما جهت استقبال از او میآورده است؛ آیا شما تضمین میکنید که بنده در مشهد بمانم و این قبیل فشارها را دفع کنید؟ آیتﷲ میلانی پس از چند لحظه سکوت میگوید بله! هر وقت از شما چنین تقاضایی را داشتند، بگویید هر وقت سید محمدهادی میلانی به استقبال آمد من هم میآیم؛ به حول و قوه الهی هرگز با آنها چنین ملاقاتی را انجام نخواهم داد».[۱]
آیتﷲ وحید خراسانی اگرچه کمتر در وادی سیاست وارد میشود، اما از مواضع اجتماعی نیز غفلت نمیورزد. وی عافیتطلبی پیشه نساخته که در کنج خلوتی بنشیند و فتاوای فقهی از انبان دینی صادر کند. در سالهای جنگ تحمیلی بود که آیتﷲ به مناطق عملیاتی رفت و در جمع رزمندگان حاضر شد. وی در یکی از آن محافل جنگی گفته بود: «من خودم مدتی است که آرزو داشتم به این سرزمین و دیار سفری کنم؛ آن هم به حساب اینکه فقط خودم بیایم از این سفر استفاده کنم و فقط مقصدم این بوده که در مجلس شما شرکت کنم؛ چون مجلس شما مجلس دعا است. این دعا به نظر من مستجاب است و تمام شرایط اجابت دعا در این سرزمین فراهم است».
آیتﷲ وحید بر این باور است که پذیرفتن مسئولیتها و تصدی امور در اجتماع نیاز به تخصص و تبحری دارد که از هرکسی ساخته نیست. در دیدار شهردار تهران با ایشان بود که آیتﷲ بر این مسأله تأکید کرده و گفته بود یکی از مشکلات ما در حوزه تصدی مسئولیتها این است که ما متصدی مقامهایی میشویم که نه مقام را میشناسیم و نه کرسی که آن را میگیریم. یکی از اشتباهها در امر مدیریت استفاده از افرادی است که شایستگی آن کار را نداشته باشند و این یعنی به دستورات دینی درست عمل نمیکنیم. آیتﷲ با دغدغههای دینی به مسائل اجتماعی نظر میکند. حساسیتهای آیتﷲ در مسائل دینی و حتی ظواهر دینی است. این رویکرد ایشان البته سببساز برخی انتقادات نیز به جانب وی بوده است. در ماجرای فیلم رستاخیز و نمایش چهره حضرت اباالفضل العباس(ع) بود که دفتر آیتﷲ پیامی صادر کرد که: «ائمه و امامزادگان عظیمالشأن مانند حضرت اباالفضل العباس(ع) بالاتر از آن هستند که در فیلم و غیر آن تصویرشان نشان داده شود و این عمل جایز نیست». این سخن اما مقبول بسیاری نیفتاد و موجبات انتقاداتی را فراهم آورد.
آیتﷲ در مواردی که خلاف مشی فقهی و دینی در جامعه عملی صورت میپذیرد نیز بارها تذکار داده و از ایجاد رویّهای نامقبول در اجتماع برحذر داشته است. درس خارج آیتﷲ در مسجد اعظم قم محلی برای بروز آرا و بعضاً سخنان وی در مسائل اجتماعی است. اسفند ماه ۸۹ بود که آیتﷲ موضوع زندان از نظر فقه را پیش کشید و از حساسیت آن سخن گفت. وی در آن سخنان خود گفته بود که اساس دین بر حریّت است؛ فقیهی که به مُخّ فقاهت رسیده میداند حبس در چه مواردی است و زندانی کردن او و حرمان وی از جامعه و از خانواده در چه حد از شدت است و موارد حبس در شریعت در چه مواردی و با چه دقتی مطرح شده است. وی با این توصیههای خود عنوان میکرد که وقتی پای دین در عرصه اجتماع گشوده میشود، حساسیتهای فراوانی را بههمراه میآورد و دقت بسیاری را نیز طلب میکند. رویکرد آیتﷲ بهگونهای است که درانداختن مبانی دینی را در عرصه اجتماعی آرزو میبَرد و میکوشد تا بر آن جهد بلیغ بورزد. در دیداری که علی جنتی با ایشان داشت، آیتﷲ تأکید کرده بود که اگر بذری کاشته و دویست سال بعد هم به ثمر نشیند، مسئولیت آن بهعهده ماست.
با همین دغدغه بود که به وزیر فرهنگ توصیه کرد اگر بتوانید کاری کنید که در همه مدارس شروع و خاتمه دروس با دعا برای امام زمان(عج) انجام شود، اکسیر اعظم خواهد شد. با این نگاه است که آیتﷲ وحید، دانشگاه آزاد اسلامی را نیز دانشگاهی برای توسعه فرهنگ آزاداندیشی بر مبنای اصول اسلامی دانسته بود. هاشمی رفسنجانی از این سخن آیتﷲ خرسند شده بود؛ اما بعدها گفت که دانشگاه آزاد در ابتدا چنین بود اما با مقرراتی که شورای عالی انقلاب فرهنگی وضع کرد ما از هدفمان دور شدیم.
وحید خراسانی بر رویکردهای دینی در روابط بینالمللی هم تأکید کرده است. وی در دیدار با وزیر ارتباطات بر سنت حسنهی مدارا انگشت تأکید نهاده بود: «همانطور که ما برای سران کشور خود احترام قائلیم، مردم کشورهای دیگر هم برای سران خود احترام قائلند و باید حرمت آنها را نگه داریم تا آنان نیز حرمت سران ما را نگه دارند». وی بر تکریم نسبت به سایر ادیان نیز تأکید کرده و گفته بود: «پیامبر اکرم(ص) نیز نسبت به ادیان دیگر همواره احترام قائل بودند». این منش آیتﷲ در قبال مذاهب رقیب نیز وجود دارد.
آیتﷲ وحید در پاسخ به استفتایی که توجیه شرعی اهانت به اهل سنت را طلب میکرد نیز این عمل را برنتابیده و حکم داده بود که هرکس شهادت به وحدانیت خداوند متعال و رسالت خاتم انبیا(ص) بدهد، مسلمان است و جان و عرض و مال او مانند پیروان مذهب جعفری محترم است.
آیتﷲ به بحث کاهش خشونت نیز بها میدهد و چند سال پیش در دیدار با جمعی از اساتید دانشگاه مفید و اعضای کمیته علمی همایش «نقش ادیان و رهبران دینی در کاهش خشونت علیه کودکان» ضمن با ارزش دانستن دغدغه کاهش خشونت گفته بود: کار شما کار با ارزشی است؛ چون سه جهت دارد؛ یک جهت مربوط به خود بشریت است، آن هم کودکان که احقّ افراد بشر به ترحم و رحمت هستند. جهت دوم آن است که نظر اسلام – بما هو اسلام- به این امر چیست؟ جهت سوم درباره مذهب شیعه است که در این زمینه نظرش چیست؟».
آیتﷲ وحید خراسانی با این رویکرد اجتماعی است که هم بر دغدغههای دینی پای میفشرد و هم بر مدارای با مخالفین انگشت تأکید مینهد و هم به پاسداری از مذهب جعفری میپردازد. او بذرهای عدیدهای در این راه کاشته است؛ بذرهایی که هرکدام میتواند ثمرات گرانبهایی در عرصه دینی و اجتماعی به ارمغان آورد؛ «اگر بذری کاشته شود و دویست سال بعد هم به ثمر بنشیند مسئولیت آن به عهده ماست».
(نقل از مجله تقریرات، شماره سوم)