در آغاز طلبگی (سال ۱۳۲۱ش) در حدود سهماه در درس اخلاق امام شرکت کردم و شیفتهی آن بودم. در مرتبهی دوم که به قم آمدم، متأسفانه درس اخلاق تعطیل شده بود. چندی بعد در جلسهای که با دوستان داشتیم سخن از درس اخلاق امام بهمیان آمد. من از تعطیلشدن آن اظهار تأسف کردم؛ یکی از آنان گفت خوشبختانه ایشان کتابی در اخلاق نوشته که هنوز چاپ نشده است. در یکی از ایام به امام عرض کردم: «شنیدهام کتابی در اخلاق دارید؛ اگر مانعی ندارد لطف کنید مطالعه کنم.» فرمود: «مانعی ندارد». نسخهی خطی کتاب را گرفتم و مشغول مطالعه شدم. جلد چرمی مشکی داشت و در حدود پانصد صفحه و به خط زیبای امام نگاشته شده بود. با دقت و شوق فراوان کتاب را خواندم، و عمیقاً تحت تأثیر قرار گرفتم. بعد از چندی کتاب را تحویل ایشان دادم و تشکر کردم. سؤال کرد: «کتاب را چگونه یافتی؟». عرض کردم: «بسیار جالب بود».
کتاب را به دوبخش میتوان تقسیم کرد: بخشی از آن شرح احادیث سادهی اخلاقی بود که برای همه ما قابل فهم است؛ ولی بخشی دیگر مربوط به شرح احادیث عرفانی است که جز برای علما و فضلا قابل فهم نبود.
متأسفانه بعد از دستگیری امام و حملهی مأموران ساواک به منزل ایشان، آن نسخهی گرانبها به همراه سایر کتابها به تاراج رفت و هرگز پیدا نشد. بعد از پیروزی انقلاب هم هرچه در بایگانیهای ساواک جستوجو شد چیزی بهدست نیامد. از چند نفر از فضلا که احتمال میدادم از آن نسخهبرداری کرده باشند سؤال کردم؛ ولی اظهار بیاطلاعی کردند.
یک روز بر حسب اتفاق یکی از فضلا گفت: من در کتابخانهی آخوند ملاعلی همدانی نسخه خطی کتاب اربعین حاجآقا روحﷲ خمینی را استنساخ کردم. از این خبر مسرتبخش بسیار خشنود شدم؛ به او گفتم: این نسخه را به هر قیمت شده خریداری کنید؛ پولش را میپردازم. بعد از چندی خبر دا
د: نسخه را گرفتم و با اجازهی امام در حال چاپ و نشر است. این کتاب با نام «چهل حدیث» منتشر شد.