حوزه علمیه قم باید یک مکان بینالمللی باشد. وقتی میگوییم قم مرکز حوزه است، یعنی طلبه پاکستانی، افغانی و لبنانی در آن آزادانه مشغول تحصیل هستند؛ لذا باید رفت و آمد طلاب خارجی میسر باشد. اینها در رونق حوزه یا کساد بودن آن تأثیر دارد. زعمای حوزه، میتوانند در مرکزیت حوزه خیلی نقش داشته باشند. اگر زعمای حوزه خودشان وسعت نظر داشته باشند مسلماً در توسعه حوزه تأثیرگذار خواهد بود. الآن در حوزه قم باید به فکر ارتباط با جهان اسلام باشیم. باید طلبههایی در صنفهای مختلف داشته باشیم که زبانهای خارجی را بلد باشند. الآن زبان اسپانیولی خیلی برد دارد؛ چندنفر طلبه به این زبان آشنا هستند؟ ما با بعضی افکار و اندیشههایی که در جهان غرب عرضه میشود هیچ آشنایی نداریم؛ چون تسلط دانشگاهیها به زبان انگلیسی بیشتر است؛ ولی ما حوزویها در زبان انگلیسی کار نکردهایم و با دیدگاههای روز دنیا زیاد آشنا نیستیم. اما زبان عربی رونق دارد و بعضی از ما فکرهای جدیدی که در دنیای علم حقوق در غرب مطرح میشود را از طریق ترجمههای عربی فرا میگیریم؛ یعنی در اروپا و امریکا فکر جدیدی مربوط به علم حقوق عرضه شده، بعد یک عده عربزبان، متن انگلیسی یا فرانسوی اصلی را به عربی ترجمه میکنند و ما از آن ترجمه عربی استفاده میکنیم؛ مستقیم نمیتوانیم استفاده کنیم.
اگر زبان دوم در حوزه اهمیت پیدا کند، تعامل مستقیم میشود. الآن تعامل واسطه خورده؛ باید مدیران حوزه دید خود را وسیع کنند؛ چنانکه الآن حوزه قم برنامهای برای اعزام اساتید به خارج کشور دارد. ما باید مراکز مختلف را ببینیم و با دانشگاههایی که مربوط به علوم اسلامی است – در سراسر دنیا – تعامل داشته باشیم؛ در حالی که خودمان با همدیگر به زور تعامل داریم؛ مثلاً زمانی که برای یک نشست علمی راجع به موضوعی به شهرستانی میروم و بحث میکنم، میبینم اصلاً بعضیها برایشان عجیب است و انگار برای اولین بار چنین بحثی به گوششان میخورد؛ چون تعامل وجود ندارد.