«امروز سهشنبه ۲۹ رمضان المبارک ۱۴۳۷ در اخباری که میخواندم به خبری جالب برخوردم که در آن آمده بود: فضاپیمایی پس از پنج سال و نزدیک به ۱.۸ میلیارد مایل در سفر، دیروز دوشنبه ۱۴ تیر ماه در مدار سیاره مشتری قرار گرفته و واقعهای بینظیر برای بشریّت را رقم زده است و چشم همه جهانیان را به خود خیره نمود. کارشناسان این برنامه اعلام کرده بودند که این همه رنج و تلاش را برای این متحمّل شدند که اسراری از سیاره مشتری را بفهمند؛ بفهمند که مثلاً در مشتری چه اسراری پنهان است؟ و کشف کنند که داخل بزرگترین سیاره منظومه شمسی چیست؟ و بفهمند که این سیاره چه زوایای پنهانی دارد و صدها و هزاران سؤال و کشف جدید دیگر».[۱]
این بخشی از یادداشتهای روزانه آیتﷲالعظمی شیخ لطفﷲ صافی گلپایگانی در ماه رمضان گذشته است؛ فقیه کهنسالی که به تازگی صد سال قمریاش تمام شده؛ ولی هنوز پیگیر مسائل علمی روز است؛ اخبار متنوع روز را میخواند و از تازههای نشر خبر دارد.
کهنسالترین مرجع تقلید شیعه که متولد ۱۳۳۷ قمری (۱۲۹۷ش) در شهر گلپایگان است، در یک دهه گذشته، بیش از پیش بهعنوان یکی از فقهای سنتگرا و حساس نسبت به حفظ ظواهر شرعی شناخته شده است. اگر دهه شصتیها و دهه هفتادیها آیتﷲ صافی را با حساسیتهایش نسبت به حجاب، منع وزیر شدن زنان، تفکیک جنسیتی، عدم اختلاط زن و مرد، عدم حضور زنان در ورزشگاهها، حرمت مطلق موسیقی و مخالفت با فلسفه و عرفان اسلامی میشناسد، دهه پنجاهیها نام آقای صافی را در جریان حضور هشت سالهاش بهعنوان اولین دبیر شورای نگهبان و تنشهایی که با دولت و مجلس چپگرای دهه شصت داشت بهخاطر میآورند و نسل قبلتر نیز او را بهعنوان مهمترین منتقد «شهید جاوید» میشناسند که با تألیف کتاب «شهید آگاه» بهعنوان سخنگوی برجستهترین منتقدین کتاب صالحی نجفآبادی در برابر آن قد علم کرد.
فقیه-متکلم و دغدغه تحدید قدرت
آقای صافی و برادر بزرگش مرحوم آیتﷲالعظمی شیخ علی صافی گلپایگانی (که بهعنوان جانشین مرجعیتی مرحوم آیتﷲالعظمی بهجت اعلام شد) از شاگردان برجسته و نزدیک مرحوم آیتﷲالعظمی بروجردی بودند. پیوند خویشاوندی با مرحوم آیتﷲالعظمی سید محمدرضا گلپایگانی موقعیت آیتﷲ صافی را در حوزه قم تقویت کرد و پس از اقامه نماز به امامت ایشان بر پیکر مرحوم گلپایگانی، وی از آذر ۱۳۷۲ بهعنوان یکی از مهمترین مراجع تقلید شیعه در دهههای هفتاد تا نود مطرح بوده است. هرچند مرحوم حاج علی آقای صافی (برادر ارشد) بهعنوان یک فقیه-عارف شناخته میشد و از همین رو مرحوم آقای بهجت وی را به مقلدان خود معرفی کرد تا پس از وفاتش از وی تقلید کنند، اما شیخ لطفﷲ طی نیمقرن گذشته دغدغههای کلامی و اعتقادی پررنگی داشته و بیشتر آثار وی نیز در دفاع از اعتقادات شیعه بوده است.
آیتﷲ صافی در سال ۱۳۶۴ مجدداً در نامهای به امام خمینی اعتراض خود را در پی تصویب حدود سیزده قانون در مجلس تحت عنوان «ضرورت» علنی کرد: «… اگر خطر اینکه مجلس در زمانی بتواند مثل دوره گذشته قوانین خلاف شرع تصویب نماید، با درنظر گرفتن شورای نگهبان دفع شده است، این که همان خطر به این صورت بازگشته است و این امکان حاصل شده که با عنوان «ضرورت» هر حلالی را حرام و هر حرامی حلال و قانونی اعلام شود. دافع این خطر چیست؟ و از چه راهی ضرورتهای غیر واقعی دفع خواهد شد؟»
آقای صافی با تألیف بیش از صد جلد کتاب که بیشتر آنها در حوزه مسائل کلامی و اعتقادی شیعه است، بهعنوان یک نویسنده پرکار شیعی شناخته میشود. دو کتاب «منتخب الاثر فی الامام الثانی عشر» و «شهید آگاه» تألیفات اثرگذار وی بوده که اولی را به توصیه آیتﷲالعظمی بروجردی درباره امام دوازدهم و دومی را در نقد شهید جاوید و درباره امام سوم شیعیان نوشته است. التعزیر؛ احکامه و حدوده و بیان الاصول نیز دو اثر مهم فقهی و اصولی این مرجع تقلید شیعه است. کتاب دوم، تقریرات درس اصول آیتﷲالعظمی بروجردی است که به دلیل نزدیکی آیتﷲ صافی به استادش از اهمیت خاصی در گزارش آرا و مبانی دوره معاصر قم برخوردار است که زیر سیطره هیمنهی علمی آقای بروجردی قرار داشته است. از ویژگیهای ملموس این دوره قمیها توجه به ادبیات و پیشینه تحقیق است. مثلاً در گزارشی که آقای صافی از مباحث آقای بروجردی در بحث اصولی «دلیل انسداد» نوشته است، ضمن بررسی سیر نگاه فقها به بحث انسداد باب علم و علمی که از مباحث بنیادین مرتبط به بحث حجیت خبر واحد است، از تناسب تقریر متأخرین (بعد از محقق خوانساری در قرن یازدهم) با شریعت مسیح سخن گفته شده که فقط یک شریعت عبادی بوده است[۲]
کتب فقهی آیتﷲ صافی گلپایگانی نیز واجد مختصات دوره معاصر قم است که توجه ویژه به روایات، تتبع در نظرات فقها و بررسیهای تاریخی در پژوهشهای فقهی حرف اول را میزند. البته نمیتوان از یک نظام واحد و منسجم فکری در میان شاگردان آیتﷲ بروجردی سخن گفت؛ ولی با وجود اختلافاتی که در آرای فقهی خود دارند، از متدهای همسان و حتی یکسانی بهره میگرفتهاند. نزدیکی در مبانی استنباط و تنوع در آرا و فتاوا از مختصات شاگردان آیتﷲ بروجردی است. در بررسی آرا و کارنامه عملی آیتﷲ صافی به یک نکته پررنگ میرسیم و آن، اصرار بر محدودکردن چارچوب اختیارات قدرت است. حضور آقای صافی گلپایگانی در صدر فقهای شورای نگهبان در دهه شصت سبب شد شورای نگهبان بر حفظ حریم حقوق خصوصی تأکید بیشتری داشته باشد.[۳]
نقطه عطف اندیشه آیتﷲ صافی در کتاب فقهی مشهورش درباره تعزیر قابل ردیابی است که صریحاً خواستار تحدید اختیارات حاکمان غیر معصوم شده است:
«حکومت باید به اجرای قانون و ادبکردن بزهکاران بپردازد؛ ولی لازمه این امر، آن نیست که حکومت، مطلقالعنان باشد و مثل نظامهای قبیلهای رفتار کند. پس مصلحت در این است که اختیارات حکومت مشخص شود تا منجر به استبداد حاکمان و تسلط آنان بر ضعیفان و حتی غیر ضعیفان نشود. چرا که حکومت نباید مظهر سختگیری و خشونت باشد. در قرآن هم آمده است: ای پیامبر، اگر تو فرد بداخلاق و تندخویی بودی، مردم از اطراف تو پراکنده میشدند… پس حتی اگر حاکم، نائب خاص یا عام امام معصوم باشد، باز هم مصون از خطا و اشتباه و استبداد نیست».[۴]
روایت سعید حجاریان از فرایند تشکیل وزارت اطلاعات نیز میتواند مؤید التزام عملی آقای صافی به همین دیدگاه باشد:
«آن موقع آقای صافی گلپايگانی دبير شورای نگهبان بود. ايشان البته جزو روحانيت سنتی به حساب میآمدند و گرايشات راست هم داشتند. من با ايشان بحث كرده بودم. ايشان معتقد بود كه چون وظايف و اختيارات رهبری در قانون اساسی احصا شده است و اين به معنی حصر اين اختيارات است، عملاً تشكيل سازمان اطلاعات توسط رهبری مخالف قانون اساسی است و اگر امام بخواهد كه اين تشكيلات را سامان بدهد بايد از موضع بنيانگذار نظام حكم حكومتی بدهد و خارج از قانون اساسی اقدام كند. من اين استدلال آقای صافی را به اطلاع امام رساندم. موضوع ديگری را هم كه مطرح كردم اين بود كه بالاخره ممكن است در جريان كارهای اطلاعاتی و امنيتی اقداماتی خلاف قانون صورت بگيرد؛ شكنجهای شود؛ مشكلی برای بیگناهی بهوجود آيد. اينها اگر كارشان مستقيم زير نظر امام باشد اين مسائل هم به پای ايشان گذاشته میشود. امام هر دوی اين استدلالها را پذيرفت و نظرشان تغيير كرد».[۵]
میتوان نتایج عملی این مبنا را در استعفاهای آیتﷲ صافی از شورای نگهبان هم ردیابی کرد. نخستین استعفا در ۲۲ مهر سال ۶۰ که مورد پذیرش امام خمینی قرار نگرفت و آقای صافی بهعنوان نخستین دبیر شورای نگهبان در جمهوری اسلامی به فعالیت خود ادامه داد؛ و دومین استعفا در ابتدای تیر ۶۷ که منجر به خروج کامل آقای صافی از ساختار سیاسی جمهوری اسلامی شد. نخستین استعفا به افزایش اختیارات مجلس در بحث قانون اراضی شهری برمیگشت و دومین استعفا نیز به رفتار وزارت کشور با شورای نگهبان. در هر دو بار آقای صافی دغدغه تحدید قدرت را داشت. نامه امام به نامه اعتراضآمیز آیتﷲالعظمی سید محمدرضا گلپایگانی – پدر همسر آیتﷲ صافی – میتواند نشاندهنده ماهیت این تنش باشد:
«شورای نگهبان حق تشخیص موضوعات به حسب قانون ندارند … لکن باید نکتههایی را عرض کنم که جنابعالی یک طرف صفحه را ملاحظه میفرمایید، طرف دیگر اگر وضع به همان منوال خانخانی و بورسبازی و زمینخواری بماند که باز یک طبقهی اشراف بدون رسیدگی به وضعشان، که غالباً بر خلاف موازین شرعیه است، در اروپا به عیش و عشرت مشغول و یک طبقهی عظیم فقرا برای آنان ـ برخلاف موازین ـ کار کنند و با فقر و فاقه زندگی کنند، برای حکومت اسلام و اسلام و قانون اساسی باید فاتحه خواند… من میل ندارم که تهمتی که سالهاست به روحانیون میزنند و میزدند که اینان طرفدار زمینخواران و سرمایهداران بزرگ هستند و با طرفداری خود موجب ظلم به مردم مستمند میشوند، شاهد پیدا کند و به ما بچسبانند».[۶]
حمید روحانی (زیارتی) در کتاب بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی گفته بود که امام در سال ۴۱ با روش مرحوم آیتﷲالعظمی سید احمد خوانساری که با لوایح ششگانه انقلاب سفید بهدلیل تقسیم و واگذاری اجباری اراضی خانها مخالفت میکرد، چندان همدل نبود و میگفت اصرار بر این مسأله میتواند این ذهنیت را ایجاد کند که روحانیون به نفع خوانین و علیه کشاورزان و دهقانان عمل میکنند و منافع مشترکی با سرمایهداران دارند. نامه امام به مرحوم آیتﷲ گلپایگانی تأییدی بر این ادعای حمید روحانی بود.
دکتر حسین مهرپور حقوقدان برجسته دوره نخست شورای نگهبان که قائممقام آقای صافی هم بود، از جلسه مشترک این شورا با امام گزارش داده که دبیر شورای نگهبان (آیتﷲ صافی) تقریباً با لحن گلهآمیز از دخالت امام به نفع مجلس در جریان قانون اراضی شهری گلایه کرده است.[۷] هاشمی رفسنجانی رییس وقت مجلس نیز که در این اختلافات، در برابر آقای صافی و شورای نگهبان قرار گرفته بود، از نگرانی امام نسبت به بروز این اختلاف جدی، آن هم در مدت بسیار کوتاهی پس از ترور مقامات ارشد کشور در تابستان ۶۰ خبر داده است.[۸]
در جدال سال ۶۰، هم آقای صافی به عضویت و هدایت شورای نگهبان ادامه داد و هم نظر مجلس اجرایی شد. اما چندسال بعد بار دیگر اختیارات گسترده مجلس مورد مناقشه آیتﷲ صافی قرار گرفت و دبیر شورای نگهبان در سال ۱۳۶۴ در پی تصویب حدود سیزده قانون در مجلس تحت عنوان «ضرورت» مجدداً در نامهای به امام خمینی اعتراض خود را علنی کرد و اینگونه نسبت به احتمال «تضعیف و تحریم دین» از سوی نمایندگان مجلس هشدار داد:
«سؤال این است اگر بنا باشد شورای نگهبان در مورد ضرورتها حق نظر نداشته باشد، خطر تصویب ضرورتها بر اساس جوسازیها و اعمال نفوذ افرادی ذینفوذ در مجلس و مکتبگراییها که بسیاری پیاده کردن آن مکتبها را ضرورت و بلکه واقعیت میدانند چگونه رفع میگردد؟ و اگر خطر اینکه مجلس در زمانی بتواند مثل دوره گذشته قوانین خلاف شرع تصویب نماید، با درنظر گرفتن شورای نگهبان دفع شده است، این که همان خطر به این صورت بازگشته است و این امکان حاصل شده که با عنوان «ضرورت» هر حلالی را حرام و هر حرامی حلال و قانونی اعلام شود. دافع این خطر چیست؟ و از چه راهی ضرورتهای غیر واقعی دفع خواهد شد؟».[۹]
این بار هشدار آقای صافی کارگر شد و شتاب مجلس کاهش یافت. اما بحث قانون کار در سال ۶۶ به سومین نزاع آقای صافی با چپگرایان مجلس و دولت بدل شد. دبیر شورا دوباره به امام نامه نوشت و معترض شد؛ ولی امام این بار پاسخ داد: «حضرات آقایان محترم به شایعاتی که از طرف سودجویان بیبند و بار یا مخالفان با نظام جمهوری اسلامی پخش میشود اعتنایی نکنند که شایعات در هر امری ممکن است».[۱۰] اختلاف شورای نگهبان و مجلس بر سر قانون کار تا زمان حضور آیتﷲ صافی در شورای نگهبان ادامه داشت و لاینحل باقی ماند. پیمانه صبر آقای صافی سرانجام در جریان انتخابات مجلس سوم به سرآمد و تنش شدید میان شورای نگهبان و وزارت کشور (دوره محتشمیپور) منجر به کنارهگیری کامل اولین دبیر شورای نگهبان از این نهاد و نیز خروج کاملش از ساختار سیاسی کشور شد.
افزایش بیاعتنایی به حجاب، وزیر و فرماندارشدن زنان، تفکیک جنسیتی، اختلاط زن و مرد، حضور زنان در ورزشگاهها، حرمت مطلق موسیقی و مخالفت با فلسفه و عرفان اسلامی از مهمترین و پررنگترین دغدغههای آقای صافی در ربع قرن اخیر بوده است که بهطور مکرر بیان شده و نشاندهنده نگاه وی به برخی صورتهای مدرن بحرانها و مسائل اجتماعی است. از همین منظر است که میگوید: «وجود فرهنگسراها باعث حزن حضرت حجت میشود»
آیتﷲ صافی هشت سال از نه سال فعالیت شورای نگهبان در زمان حیات امام خمینی (از خرداد ۵۹ تا خرداد ۶۷) بهعنوان دبیر شورا در ساختار تقنینی جمهوری اسلامی حضور داشت و سال ۵۸ نیز بهعنوان نماینده مجلس خبرگان قانون اساسی، در تدوین دومین قانون اساسی تاریخ ایران ایفای نقش کرده بود. نام این فقیه که کهنسالترین عضو دورههای اول تا سوم شورای نگهبان بود، تنها در جدالهای حقوقی و فقهی بر سر زبانها بود و هیچگاه در جدالهای حزبی و سیاسی وارد نشد و کوشید بیطرفی سیاسی خویش را حفظ کند. از سال ۶۷ نیز بهطور کامل در قم بر فعالیتهای درسی و تحقیقی متمرکز شد و تا سال ۷۲ که بعد از وفات پدرهمسرش مرحوم آیتﷲالعظمی گلپایگانی اعلام مرجعیت کرد، در هیچ فعالیت رسمی نقش نداشت. با اینکه از آذر ۷۲ بهعنوان یکی از مراجع شیعه مطرح شد، اما نامش در اعلامیه معروف جامعه مدرسین که در آذر ۱۳۷۳ به معرفی مراجع پرداخت دیده نمیشد. با این حال مرجعیت او نیز همانند مرجعیت آیتﷲالعظمی سیستانی که در اعلامیه جامعه مدرسین مورد اشاره قرار نگرفته بود، بهدلیل حمایت طیف سنتی مقلدان که عمدتاً مقلد مرحوم گلپایگانی بودند، به سرعت رواج یافت و آقای صافی را بهعنوان یکی از ارکان حوزه قم تثبیت کرد.
همه دغدغههای کهنسالترین مرجع قم
دوره ۲۳ ساله مرجعیت آیتﷲالعظمی صافی گلپایگانی با تحولات بنیادینی در حوزه، کشور و دنیا همراه بوده است. تعدد بیسابقه مراجع تقلید، ورود اینترنت و ابزارهای کامپیوتری به حوزه، تنشهای بیسابقه سیاسی و فکری در جامعه ایران، تغییر پارادایم در معادلات جهانی، رشد حیرتانگیز ابزارهای ارتباط جمعی و احیای مجدد حوزه نجف فرصتها و چالشهای جدی و نوینی پیش روی مراجع قم ایجاد کرد.
آیتﷲ صافی پس از مرحوم آیتﷲ منتظری، دومین مرجع تقلید قم بود که سایت اینترنتی ایجاد کرد. سایت آقای صافی از ابتدای سال ۲۰۰۱ راهاندازی شد[۱۱] و دفتر وی نخستین نرمافزار حاوی کتب و منابع اصلی علوم دینی را روانه بازار کرد. پیشگامی این مرجع سنتگرا در استفاده از ابزارهای نوین، سبب تثبیت و تقویت روزافزون مرجعیت دینی وی در جامعه دینی و ساختار سیاسی کشور شد. اهمیت وسایل ارتباطی نوین را میتوان در سخنان آقای صافی در دیدار با سفیر آلمان هم دید. وی در دیدار با سفیر آلمان با اشاره به وسعت حوزه علميه قم از نظر امكانات و نرمافزاریهای كامپيوتری تصريح كرد: «ما به مظاهر اين تخصصهای گوناگون احترام میگذاريم و از آنها استفاده میكنيم و پيشرفت علم و تكنولوژی برای كل بشريت مفيد است».[۱۲]
همچنین در جای دیگری میگوید: «بايد برای نشر روزافزون معارف اسلامی، بهروز شدن حوزه علميه قم و آشنايی بيشتر طلاب با جهان معاصر برنامههای ويژهای تهيه و تدوين شود».[۱۳]
دغدغههای اجتماعی و فرهنگی
دیگر نقشآفرینی آقای صافی، توصیهها و انتقادهایی است که وی نسبت به مسائل اجتماعی و اقتصادی مطرح کرده است. افزایش بیاعتنایی به حجاب، وزیر و فرماندارشدن زنان، تفکیک جنسیتی، اختلاط زن و مرد، حضور زنان در ورزشگاهها، حرمت مطلق موسیقی و مخالفت با فلسفه و عرفان اسلامی از مهمترین و پررنگترین دغدغههای آقای صافی در ربع قرن اخیر بوده است که به طور مکرر بیان شده و نشاندهنده نگاه وی به برخی صورتهای مدرن بحرانها و مسائل اجتماعی است. از همین منظر است که میگوید: «وجود فرهنگسراها باعث حزن حضرت حجت میشود»[۱۴] بر اساس همین مؤلفههاست که آقای صافی بارها از وضعیت دینی جامعه ابراز نگرانی میکند و هشدار میدهد: «باید برای دینگریزی جوانان فکری کرد»[۱۵] این مرجع تقلید نشان داده که در بیان دغدغههای خود هیچ مصلحتی را مراعات نمیکند و مثلاً در جایی صریحاً میگوید: «همين چند روز ملتفت شدم كه قرار است همايشی در شاهرود بهعنوان عرفان ملّی شرق برای ابوالحسن خرقانی و بايزيد بسطامی برگزار كنند. شما اگر تذكرة الاولياء را ببينيد، متوجه خواهيد شد كه اينها چه عقايدی دارند. اگر ما بخواهيم مثل بايزيد را معرفی كنيم و بگوييم سابقه ما اين است واقعاً اسباب خجلت میشود. حرفهايی در تذكرة الاولياء از قول او نقل شده است كه انسان واقعاً خندهاش میگيرد و هيچ توجيه و تأويلی نمیپذيرد».[۱۶] انتقادهای مکرر آقای صافی نسبت به بزرگداشت مولوی و دیگر گلایههای وی نیز در راستای نگرانی این فقیه نسبت به تبعات ناخواسته «تضعیف دین» و «تجددخواهی»[۱۷] قابل فهم است.
دغدغههای آقای صافی درباره وضعیت کنونی حوزه، منحصر به بحث استقلال نیست؛ بلکه وی همچون مراجع برجسته دیگر قم، نسبت به دانشگاهیشدن حوزه نیز نگران است و میگوید: «اگر حوزه بخواهد با کيفيت دانشگاه، طلبه تربيت کند در آينده از ماهيت خود خارج خواهد شد»
اما اینها همه دیدگاههای آقای صافی نیست. برای فهم و تحلیل هر شخصیت متفکری باید همه آرای او را در کنار هم دید و چید. سوگیری خاص رسانهها بر اساس اهمیت مسائل روز و نیاز مخاطبانشان سبب شده که نگاهی ناقص و گزینشی از آقای صافی و بسیاری از چهرهها به افکار عمومی منتقل شود و بدفهمیهای بزرگی شکل گیرد. آقای صافی در کنار این دیدگاههای تخطئهآمیز، آرای قابل توجه دیگری نیز دارد که برخی از آنها را در بخشهای نخستین این مقاله آوردیم. اعتنا به حفظ محیط زیست[۱۸] ، ضرورت خودکفایی اقتصاد کشور و عدم اتکا به درآمد نفت[۱۹] و ساماندهی به وضعیت مالیاتگیری و ترغیب مرد به پرداخت مالیات[۲۰] از دیگر ابعاد فکری شخصیت آقای صافی است که حاصل سالها تحقیق و تجربه اداره کشور در شرایط بحرانی است. واکنش آقای صافی به وقایع بیسابقه سال ۸۸ به وضوح حاکی از ثبات و انسجام فکری این مرجع کهنسال بود. وی در نخستین روزهای آغاز تنش، ضمن دعوت نیروی انتظامی به مدارا، خطاب به هیأت اعزامی شورای نگهبان گفت: «بايد اين قضايا به شكلی منطقی و مستدل طوری حل شود كه تمام بحثها و نزاعها در اينباره تمام گردد و اصرار به اين نكته كه به طرف مقابل بگوييم تو مقصری، كار صحيحی نيست. ما بايد از همان ابتدا كاری میكرديم كه جلوی اين مطالب گرفته میشد و مواضع و سخنرانیها و اظهارنظرها را تعديل میكرديم»[۲۱]
دغدغههای حوزوی
دومین جنبه از دغدغههای دوره مرجعیت آقای صافی، بحث مهم و قدیمی استقلال حوزه بوده که میتوان آن را در امتداد دغدغههای جدی مرحوم آیتﷲالعظمی گلپایگانی تبیین کرد. تأکیدات پیوسته آقای صافی بر موضوعیت و اهمیت «استقلال حوزه»[۲۲] منجر به شکلگیری تشکلی بهنام «نشست دورهای اساتید سطوح عالی و خارج حوزه علمیه قم» حول محوریت حضرات آیات عظام وحید و صافی شده است. این تشکل که صدها استاد حوزه را جذب کرده است، از سوی بخشی از طیف سیاسی اصولگرای حوزه متهم به نگاه سکولار و غیرانقلابی شده که ساز جدایی از حکومت میزند. با این حال اعضای برجسته این تشکل با توجه به حمایت آیتﷲ صافی بهعنوان یکی از چهرههای مهم تقنینی تاریخ جمهوری اسلامی و نیز حضور چند عضو جامعه مدرسین (آقایان علیدوست و فقیهی) در این تشکل، غیرانقلابی بودن خود را برنمیتابند[۲۳] دیگر عضو مهم این تشکل نیز با اشاره به اینکه آغاز فعالیتشان در سال ۸۱ با ۳۰ نفر بوده و اکنون به هزار نفر از استادان حوزه رسیده است، بر عدم دخالت در مسائل «جناحی سیاسی» مثل معرفی کردن کاندیدا و فعالیت سیاسی حزبی به عنوان یکی از مشخصههای این تشکل تأکید کرده است.[۲۴]
دغدغههای آقای صافی درباره وضعیت کنونی حوزه، منحصر به بحث استقلال نیست؛ بلکه وی همچون مراجع برجسته دیگر قم، نسبت به دانشگاهیشدن حوزه نیز نگران است و میگوید: «اگر حوزه بخواهد با کيفيت دانشگاه، طلبه تربيت کند در آينده از ماهيت خود خارج خواهد شد»[۲۵]
دغدغههای اعتقادی
دیگر جنبه دغدغههای آقای صافی، دغدغههای کلامی و هویتگرایانه شیعی است که وجه مشترک همه مراجع سنتی حوزه است. گفتیم که اغلب تألیفات آقای صافی، کتب کلامی و اعتقادی است و نیمقرن است که وی به تألیف و نشر آثار کلامی درباره معتقدات شیعه اهتمام و حساسیت دارد. همین دغدغه سبب شد که حدود نیمقرن پیش مهمترین نقد را بر کتاب «شهید جاوید» بنویسد. آیتﷲ در ابتدای کتاب «شهید آگاه» آورده است:
«شايد برخی بگويند در اين موقع كه اسلام از هر سو مورد هجوم استعمارگران و مزدوران آنها شده و شرق و غرب با سلاحهای خطرناك سياسی، اقتصادی، فرهنگی، جنگی، موجوديت جامعه مسلمانان را تهديد كرده و اجتماعات اسلامی را بهصورت اجتماعات بيگانگان و كفار درآورده … و اين همه مطبوعات گمراهكنندهای كه اساس اسلام و تربيت مذهبي را ترويج میكنند، شب و روز بهصورت، كتاب، نشريه، ترجمه، مجله، روزنامه، كتابهای… و… در دسترس مسلمانان گذارده میشود و اختلافات و جداییهای گوناگون، جامعه مسلمانان را بهسوی انقراض سوق میدهد، پرداختن به گفتوگوهایی مانند بحث پيرامون مطالب كتاب شهيد جاويد، جز هيزمريختن در آتش اختلافات چه ثمری دارد؟ و چه دردی را درمان مینمايد؟ … ما اين دردها را میدانيم و خدا گواه است كه حتی من ناچيز از احساس اين دردها چقدر رنج میبرم و ناراحتی میكشم و بیخوابی دارم… اما اگر كسی آمد در يك موضوعی كه فعلاً مطرح افكار نيست و افكار به اصطلاح متجدد و پيشرفته هم آن را پذيرفته و مترقیترين مكتب جهاد و عالیترين نمونه مبارزه مردان فضيلت و خيرخواه و نوعدوست و آزادمنش شناخته شده نظری مخالف داد و در دسترس افكار گذارد و هفتسال عمر خود را بيهوده روی آن گذاشت چه بايد كرد؟».[۲۶]
و در ادامه میگوید: «در اين كتاب ما قصدی غير از آشكارشدن حق و دفاع از قيام سيدالشهدا عليهالسلام نداريم و نمیخواهيم احساسات كسی را برانگيزيم و يا نويسنده محترم شهيد جاويد را توبيخ يا تحقير كنيم؛ و اگر در ضمن بعض مباحث گاهی عنان قلم رها شده و از حدودی كه شخصاً در بحثهای علمی به آن التزام دارم خارج شده باشم معذرت میخواهم و از خوانندگان محترم خواهشمند است كه در هنگام مطالعه اين عذرخواهی را فراموش نفرمايند. من ترجيح میدهم كه كتاب بنده بهعنوان توضيحاتی پيرامون مطالب كتاب شهيد جاويد شمرده شود».
به باور شیخ لطفﷲ صافی، شیخ نعمتﷲ صالحی با تألیف کتاب شهید جاوید، بدعتهایی پدید آورده که باید با آنها مقابله کرد[۲۷] نویسنده منتقد با نامیدن کتابش به «شهید آگاه» و نامگذاری فصلی از کتاب به نام «امام آگاه بود» به رد نظریه شهید جاوید مبنی بر عدم اطلاع کامل امام حسین(ع) از شهادتشان در سفر به مکه و کوفه پرداخته است. آقای صافی در بخش «اساس کتاب شهید جاوید باطل است» مینویسد: «نويسنده شهيد جاويد میخواهد بگويد امام صلحجو بود. ما هم میگوييم امام صلحجو و اصلاحطلب بود؛ اما با اين منطق شما صلحجويی ثابت نمیشود». بهگفتهی آیتﷲ صافی، مؤلف شهید جاوید سعی داشته «چهرهای سُنّیپسند» از امام حسین(ع) ارائه دهد.[۲۸]
پس از انقلاب نیز آیتﷲ صافی با وجود مشغلههای حکومتی و مرجعیتی، به تألیف آثار کلامی ادامه داد و البته با درک تغییر ذائقه خوانندگان کتب اعتقادی کوشید به نقل اکتفا نکرده و به تحلیل و بررسی موضوعات اعتقادی شیعه نیز بپردازد. وی در پیشگفتار کتاب «پرتوی از عظمت امام حسین(ع)» نوشته است: «در زمان ما بيشتر افكار روی تحليل حوادث و علل و نتايج وقايع حساب مینمايند و عظمت حوادث تاريخی را از اين راه اندازهگيری میكنند و كتابهايی كه موضوع آن تحليل حوادث تاريخی باشد برايشان جالبتر و بيشتر مورد توجّه خوانندگان و نسل جوان و روشنفكران واقع میشود. راجع به شهادت حضرت سيّدالشّهدا (علیه السلام) هم كتابهايی كه از فلسفه و اسرار شهادت و علل و عوامل اين قيام و تأثير آن در جوامع اسلامی و تحوّل فكری مسلمين بحث مینمايند، خواننده بسيار دارند».
یکی از شروط قباله های ازدواج را از روی قانون انگلستان نوشتم
جماران نوشت: آیت الله موسوی بجنوردی از شاگردان امام خمینی که همچنان مکتب فقهی ایشان را با دیدگاه های نوگرایانه فقهی خود دنبال می کند، آیت الله سید محمد موسوی بجنوردی، مدیرگروه فقه و حقوق پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی در گفت و گویی که در پایگاه اطلاع رسانی جماران منتشر شده می گوید:
قباله های ۱۲ شرطی ازدواج را من درست کردم. یکی از آن شروط را از کانون انگلستان – آمریکا گرفتیم، آن هم مبنی بر این که اگر مردی زنش را طلاق داد، باید نصف دارایی خود را به زن بدهد. دراروپا این طوری است که اگر زن طلاق داد، زن باید نصف دارایی خود را به مرد بدهد و اگر هم مرد طلاق دهد، او باید نصف داراییش را به زن بدهد که ما آمدیم و تنها بخش دوم آن را گرفتیم. یعنی اگر مردی زن خود را بدون عذر موجهی طلاق داد باید نصف دارایی خود را که در زمان زناشویی تحصیل کرده است را به زن بدهد. یادم است آیت الله صافی گلپایگانی به ما گفتند، این چه قانونی است که شما وضع کردید؟ این کار باعث می شود تا خانم ها کیسه بدوزند.
… مرحوم آقای گلپایگانی فرمود که بگذارید تا نصف. یعنی این که تا نصف دارایی خود را بدهد. الان هم اگر در پیش نویس های موجود نگاه کنید می بینید اون «تا» هست و کمی هم رنگش با باقی کلمات جمله فرق می کند.
منبع:
http://www.entekhab.ir/fa/print/157685
ناشناس
«واکنش آقای صافی به وقایع بیسابقه سال ۸۸ به وضوح حاکی از ثبات و انسجام فکری این مرجع کهنسال بود. وی در نخستین روزهای آغاز تنش، ضمن دعوت نیروی انتظامی به مدارا، خطاب به هیأت اعزامی شورای نگهبان گفت: «بايد اين قضايا به شكلی منطقی و مستدل طوری حل شود كه تمام بحثها و نزاعها در اينباره تمام گردد و اصرار به اين نكته كه به طرف مقابل بگوييم تو مقصری، كار صحيحی نيست. ما بايد از همان ابتدا كاری میكرديم كه جلوی اين مطالب گرفته میشد و مواضع و سخنرانیها و اظهارنظرها را تعديل میكرديم»
اگر پختگي سياسي آيت الله خامنه اي را به عنوان رهبر عالي جمهوري اسلامي بپذيريم ، اين مطالب مطروحه توسط شيخِ مرحوم (رضوان الله عليه) نشان از ناپختگي سياسي ايشان به رغم ۸ سال دبيري شوراي نگهبان است.