آیتﷲ شیخ محسن اراکی چهره ناشناختهای برای حوزههای علمیه نیست. از تأسیس کانون بیداری اسلامی و ریاست دادگاه انقلاب اسلامی در خوزستان در اوایل انقلاب و نمایندگی ولی فقیه در سپاه بدر گرفته تا تأسیس مراکز اسلامی در شهرهای مختلف انگلیس و همچنین عضویت در مجلس خبرگان رهبری و تدریس خارج فقه و اصول در حوزه علمیه و اخیرا تدریس فقه نظام سیاسی اسلام در قم، از ایشان چهرهای جامع الاطراف در عرصههای علمی، سیاسی و بین المللی به نمایش گذاشته است. آیتﷲ اراکی در این مصاحبه درباره مطالبات رهبری در عرصه بین الملل سخن گفت و با صراحت، کاستیهای این عرصه را تببین نمود.
* جنابعالی در طول سالیان گذشته سفرهای متعدد علمی و تبلیغی به کشورهای غربی و همچنین عربی داشتهاید و از سوی دیگر به دلیل ده سال نمایندگی مقام معظم رهبری در انگلستان، مسئولیت در مجمع جهانی اهل بیت و مسئولیتهای دیگر، قطعا از مطالبات رهبری در عرصه بین الملل اطلاع دارید. به نظر شما بر اساس دغدغههای رهبری، چه اقدامات و تحولاتی باید در عرصه بین الملل صورت بگیرد؟
ما در عرصه بینالملل در سه حوزه اساسی و اصلی باید کار کنیم، یعنی مطالبات بینالمللی از ما را میتوان در سه حوزه دستهبندی کرد. حوزه اول مربوط به حوزه عامه مردمی است که خارج از کشور باید با انقلاب اسلامی و اندیشههای اسلامی در ارتباط باشند. این عامه مردم چند دائره دارند. خود ایرانیان خارج از کشور، شیعیان جهان در کشورهای گوناگون، مسلمین و غیر مسلمین در این حوزه قرار میگیرند که این چهار حلقه را میتوان در این حوزه از یکدیگر تفکیک کرد زیرا مطالبات هم با هم متفاوت است.
من وقتی که میرفتم به خارج از کشور مقام معظمرهبری دایره اولویتهای کار را که برای ما ترسیم فرمودند این چند حلقه را دارای اولویت دانستند. اولویت اول ایرانیان، اولویت دوم شیعیان، اولویت سوم مسلمین و اولویت چهارم عامه مردم جهان. اینها مخاطبین ما هستند و هر دستهای از این چهاردسته یک سری از مطالبات را نیاز دارند، اما باید برای هر یک از این دستهها یک سری آمادگیها و استعدادها را در حوزه فراهم کنیم تا بتوانیم پاسخگو باشیم و این را هم باید بدانیم که پاسخگو نبودن ما نسبت به این حوزههای چهارگانه بینالملل، یعنی این حوزههای مردمی چهارگانه این چنین نیست که اگر ما پاسخگو نباشیم چنین نیست که اگر مردم آنجا پاسخی را به دست نیاورند بلکه حتماً دنبال پاسخ خواهند رفت و پاسخ غلط به آنها داده خواهد شد. این پاسخ غلط هم احیاناً از سوی این نهادهایی است که سازمان یافته مرتبط با دستگاههای جاسوسی و دستگاههای اطلاعاتی تنظیم میشود و آن وقت مشکلساز خواهد شد. یعنی یک محورهایی را بر ضد انقلاب و علیه خط انقلاب در جهان به وجود میآورند و این نه تنها ما را از فعالیتمان باز میدارد، بلکه برای ما یک جریان متضاد به وجود میآورد و ما به جای اینکه از نیروی خودمان برای نشر و ترویج اندیشههای اسلامی استفاده کنیم باید این نیرو را برای مقابله با آنها مصرف کنیم. این یک عرصه مهم است زیرا نیاز به مسائل دینی و مسائل مربوط به علوم انسانی، نیازهای بسیار فوری است و موضوعاتی پیرامون جوان، دختران، پسران، کودک، زن، خانواده، آموزش و پرورش، برخورد با قوانین دیگر کشورها، برخورد با جماعات و گروهها مطرح میشود.
* چه سازو کاری باید ترسیم شود که حوزه این مسئولیتها را انجام دهد؟
اولین سازوکاری که حوزه باید تنظیم کند این است که سازمان مرتبط با مجموعهها را قوی و پرمحتوا کند. باید سازمان داشته باشیم، باید حضور سازمانیافتهای در این کشورها داشته باشیم. ما باید خود را برای مراکز اسلامی، مراکز فرهنگی، عناصر فرهنگی و روحانیون مؤثر آماده کنیم. ما برای تربیت مبلغین آشنا به زبان و زمان و مکان آن کشورها خودمان را آماده کنیم؛ حوزه باید در این عرصه پاسخگو باشد.
* جنابعالی، نخستین حوزه از سه حوزه را عامه مردم دانستید، بقیه حوزهها چگونه است؟
حوزه دیگر، حوزه سازمانهای دینی و مجموعههای دینی خارج از کشور است. سازمانهای دینی اعم از سازمانهای دینی شیعی خارج از ایران، یا سازمانهای دینی اهل سنت یا مسلمین یا سازمانهای دینی غیر مسلمان است. ما باید رابطهمان با این سازمانهای دینی را تنظیم و استراتژی هر تعامل را ترسیم کنیم. هدفها، ابزار، تکنیک و تاکتیک را باید ترسیم کنیم. به هر حال باید ببینیم که چگونه باید با اینها تعامل داشته باشیم.
* الان این استراتژی اتخاذ شده است؟
خیر، ما هنوز سیاست ساماندهی مجموعه های غیر ایرانی در خارج از کشور را نداریم، یعنی نیامدهایم بنشینیم که ما چگونه باید با سازمانهای شیعی غیر ایرانی خارج از کشور برخورد کنیم.
* تعدادشان هم کم نیست.
بله، یک قدرت فعال در جهان هستند. ما باید عرصه استراتژی با اینها را ترسیم نموده و عمل کنیم. همینطور استراتژی تعامل با نهادهای اهل سنت را داشته باشیم که مهمترین اینها جامعة الأزهر است. با علمای الازهر و همینطور دانشگاههای دینی دیگری که در کشورهای اسلامی مانند عراق، پاکستان،سوریه، لبنان، شمال آفریقا و خیلی از کشورهای دیگر وجود دارند. حتی در کشورهای غیراسلامی هم نهادهای سنی و فعالی وجود دارند که باید با آنها در ارتباط باشیم و استراتژی تعامل با آنها را تدوین کنیم و اگر این کار را انجام ندهیم نباید فکر کنیم که این حوزه خالی میماند. این عرصه، توسط دشمن و جریانهای متضاد با انقلاب و خط انقلاب صورت خواهد گرفت و پر خواهد شد و کاری میکنند که حتی نیروهای شیعی خودمان را هم را در خط دیگری میاندازند و احیاناً اینها را تبدیل به یک جریان متضاد با اسلام ناب میکنند، چه رسد به مجموعههای مذهبی غیر شیعی. چیزی را که عرض میکنم با یک احتمال خیلی قوی عرض میکنم.
یکی از دلائل این که ما میبینیم در جهان اهل سنت برای سازمانهای اطلاعاتی دشمن این توفیق حاصل میشود که چیزی مثل طالبان بسازند و طالبان میتواند با دست باز در این کشورها عمل کند، شیعهکشی کند و وهابیون اینقدر بیپرده علیه تشیع حمله میکنند، ضعف ارتباط ما با بدنه اهل سنت است. چون ضعف ارتباط داریم، دشمن میدان را در برابر خودش باز میبیند. اگر ارتباط ما قوی بود خود اهل سنت میتوانست در مقابل گروههای انحرافی ایستادگی کند و فضا را بر آنها تنگ کند، ما الان فضای تنگی در اهل سنت برای فعالیت بر علیه شیعه نداریم و ایجاد نکردهایم در حالی که میتوانستیم این کار را انجام دهیم و این ارتباط را ائمه اطهار(ع) و اصحاب ائمه اطهار(ع) و علمای پیشین ما همیشه ایجاد میکردند و و تلاش در ایجاد این ارتباط بود.
بسیاری از مجتهدین بزرگ ما اساتید خیلی از علمای اهل سنت بودند. بسیاری از بزرگان ما نزد بسیاری از علمای اهل سنت درس خواندهاند. ارتباط در این حد بوده است و هیچ وقت این تعامل را منشأ صدمه وارد کردن به بنیه مذهبی این طائفه یا آن طائفه هم نمیدانستند. این تعامل باید فعال بشود. حالا نمیخواهم بگویم در این شکل ولی در شکلهای مختلف باید این تعامل حفظ شود تا بتوانیم به عنوان یک پارهای از جهان اسلام شناخته شویم. ما خیلی حرف برای ارائه به علمای ادیان و مذاهب دیگر داریم. برای مسیحیها، برای یهودیها، برای بوداییها و برای خیلی از نهادها و مؤسسات مذهبی حرفهای زیادی برای گفتن داریم.
آن وقتی که من انگلیس بودم، یک بار آیتﷲ سید محمد خامنهای به مناسبت شرکت در یکی از کنفرانسهای علمی به انگلیس آمده بودند. در خلال این کنفرانسها ملاقاتی با برخی از رجال کلیسای انگلیس از جمله اسقف اعظم انگلیس داشتیم. اسقف اعظم انگلیس در آن دیدار مطلبی را بیان داشت که برای ما جالب بود، او گفت ما یک پدیده ای را در عالم روحانیت شیعی میبینیم و آن این است که عالم و روحانی شیعی درون جامعه مردمی جهان شیعه زندگی میکند و مردم حتی در مشکلات شخصی و خصوصی خودشان به روحانی محل مراجعه میکنند، زن و شوهر دعوایشان میشود به روحانی محل مراجعه میکنند، حتی در مسائل حقوقی که برایشان پیش میآید با ایشان مشورت میکنند و روحانی در زندگی مردم حضور دارد در حالی که ما این گونه نیستیم و نمیتوانیم باشیم و روحانیت مسیحی از مردم فاصله دارد و دو جهان کاملا جدا هستیم.
سؤال اسقف این بود که راز این پدیده چیست؟ میگفت شما چه روشی را به کار بردهاید که این همبستگی بین دستگاه روحانیت شیعه و توده مردم به وجود آمده است. امثال این پرسشها و دیدگاهها در روابط ما و جهان مسیحیت وجود دارد، گاهی میتوانیم با همین روابط بسیاری از سوءتفاهمها را کم کنیم حتی همکاری در بسیاری از زمینهها داشته باشیم. ما اگر دستگاهها مسیحی ولو بخشی از این دستگاهها را با خود همراه کنیم باز هم این همه دشمنی که جهان غرب با ما میکند حتما تحقق نمییافت یعنی الان جهان غرب در دشمنی با ما هیچ حد و مرزی را قائل نمیشود و هیچ قوه بازدارندهای وجود ندارد که آنها را از این گستاخی بازدارد و رفتاری که آنها با ما دارند، از حدود بینالمللی کاملا فراتر است در حالی که اگر آنها احساس میکردند یک نیروی بازدارندهای وجود دارد، این طور با ما رفتار نمیکردند و اینها حتی میتواند در بعد ملی برای ما مفید باشد.
علاوه بر این در قرآن کریم دستور به ما داده شده، «قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْاْ إِلَى كَلَمَةٍ سَوَاء بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللّهَ وَلاَ نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلاَ يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللّهِ فَإِن تَوَلَّوْاْ فَقُولُواْ اشْهَدُواْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ»؛ (سوره آلعمران، آیه ۶۴)؛ به ما دستور داده شده که برویم و با آنها ارتباط برقرار کنیم کلام خدا را به آنها منتقل کنیم. امر توحید را به آنها بگوییم و امر به مجادله احسن شده است. «وَلَا تُجَادِلُوا أَهْلَ الْكِتَابِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِلَّا الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ وَقُولُوا آمَنَّا بِالَّذِي أُنزِلَ إِلَيْنَا وَأُنزِلَ إِلَيْكُمْ وَإِلَهُنَا وَإِلَهُكُمْ وَاحِدٌ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ»؛ (سوره عنکبوب، آیه ۴۶)؛ با این دستورات قرآنی و با این ضرورتها و اقتضائاتی که وجود دارد باید رابطه ما با جهان رابطه فعالی میبود که نیست.
* منظور از رابطه فعال چیست؟
یعنی مطالعه شده و از روی حساب و کتاب باشد. این رابطهای که شخصی یا افرادی بخواهند آنجا ارتباطی برقرار کنند و رفت و آمد کنند و یا بعضی از نهادها ارتباط داشته باشند، معلوم نیست برای ما چقدر فایده داشته باشد. من احساس میکنم این ارتباطی که ما داریم بیش از این که به نفع باشد به نفع طرف مقابل ماست.
* چطور؟
ببینید نتیجهای که این ارتباطات شخصی دارد این است که آنها نسبت به وضعیت ما شناخت پیدا میکنند و از همه زیر و بم اطلاع مییابند و گاهی هم تحت نفوذ دستگاههای ارتباطی جاسوسی هستند و از این اطلاعات به نفع دستگاههای سیاسی خود استفاده میکنند و این مطلب را از روی اطلاع عرض میکنم که قطعا برخی از این ارتباطگیریها به ضرر ماست چون کارها به صورت سازمانی و سازماندهی شده و بر اساس هدفگذاری مشخص و دارای غایت انجام نمیگیرد و راه را برای سوء استفاده باز میگذارد.
* بسیارخوب، بعد از عامه مردم و مراکز دینی، سومین حوزه در عرصه بین الملل چیست؟
حوزه سوم، ارتباط با نخبگان و متفکران و دانشمندان است. ما در جهان چه در جهان شیعه خارج از کشور، چه در جهان اهل تسنن و چه در خارج از دایره جهان اسلام متفکرانی داریم که واقعاً اهل تفکر و اندیشهاند. بسیاری از جناحها در فکر اصلاح جوامعاند و در پی اندیشههای صحیح هستند و در پی یافتن راههایی برای گرهگشودن از مشکلات و گرههای کور جامعه چه در جوامع اسلامی و چه در جوامع غیر اسلامی هستند. الان جهان در یک بحران از لحاظهای مختلف به سر میبرد. خیلی احتیاج به اندیشه و فکر است.
* در این عرصه چه باید کرد؟
ما در عرصه تولید اندیشه مخصوصا در حوزه قم به نسبت جمعیت و جغرافیای آن خیلی بالا هستیم یعنی اندیشهای که در قم به تنهایی تولید میشود شاید معادل اندیشهای است که در تمام جهان اسلام تولید میشود. بسیاری از این اندیشهها گرهگشاست و در حد نیاز جوامع بشری است و بسیاری از استفهامات و بسیاری از این پرسشهای کلان و بزرگ جامعه بشری را پاسخگوست. متأسفانه این اندیشه در خود کشور هنوز حضور مناسبی ندارد؛ نه در سطح معرفی نه در سطح بهرهبرداری نه در سطح حضور، در حالی که این اندیشهها باید در شبکه نشر حضور داشته باشد و به دست نیازمندان برسد و اطلاعرسانی شود و ما در همه این سطحها کاملاً عقبمانده هستیم و کاملا دچار یک ایستایی مطلق هستیم به طوری که اندیشههای حوزوی معمولا در حوزهها دفن میشود و غالبا کتاب حوزوی محدودهای فراتر از محدوده خود حوزه ندارد چه برسد که ما بتوانیم مرزهای جغرافیایی، نژاد، مذهب و سایر مرزها را درنوردیم و بتوانیم فراتر از این مرزها حضور داشته باشیم.
* به فرض که زمینه حضور این اندیشه در مجامع جهانی فراهم شود. آیا زمینه و مقبولیت برای پذیرش آن وجود دارد؟
امروزه، زمینه جهانی برای آشنایی با اندیشه ما بسیار فراهم است، امروز هیچ اندیشهای مانند اندیشه ما برای جهان امروز و بالاخص قشر جوان امروز نه تنها در کشورهای اسلامی، بلکه قشر جوان کشورهای اروپایی، جاذبه ندارد. امروز مقولههایی که چه در عرصه فلسفه، چه در عرصه عرفان و علوم معقول و چه در عرصه فقه و سایر عرصههای فکری تولید میشود، پرجاذبهترین اندیشهها و پرجاذبهترین مقولههای فکری است.
* چرا اینها به دست مخاطب نمیرسد، نقیصه اصلی چیست؟
عدم ارتباط؛ یعنی کسی اصلاً نمیداند که ما چه هستیم، کجا هستیم و کارهای ما به دست آنها نمیرسد. ما اصلا در شبکه نشر دنیا حضور نداریم در شبکه فرهنگی دنیا حضور نداریم در شبکه نشر دانش دنیا ما حضور نداریم.
* اگر فعال باشیم، اجازه حضور به ما داده میشود؟
بله، قطعا این اجازه را میدهند، نمیتوانند ندهند، چون ما اندیشه داریم، اندیشه خودش اقتدار دارد. ما در طول حضورمان در لندن در طی این ده سال قویترین ارتباط را با همه دانشگاههای معروف انگلیس و اروپا برقرار کردیم و با آنها کارهای مشترک انجام دادیم. از این کار عجیبتر نبود که ما به مناسبت صدمین سال تولد امام خمینی(ره) بیاییم کنفرانسی را در خود دانشگاه لندن با مشارکت برخی از دانشجویان اروپایی و بسیاری از فرهیختگان و اندیشمندان اروپایی و انگلیسی در بررسی اندیشه امام خمینی(ره) و نوآوریهای امام برگزار کنیم ولی ما این کنگره را برگزار کردیم که متأسفانه با اینکه اطلاع داده بودیم، در ایران انعکاسی نداشت.
ما در همان دوران با چند دانشگاه مهم انگلیس ارتباط برقرار کردیم. کرسیهای شیعهشناسی و ایرانشناسی در آنها تأسیس کردیم که بعضی از آنها هنوز هم فعالاند.ولی متأسفانه آن مؤسسهای را که ما برای همین منظور در آنجا تأسیس کردیم و یک مؤسسه شناخته شده به نام مؤسسه مطالعات اسلامی شد، پس از بازگشت ما تخریب شد. یک کرسی شیعهشناسی در دانشگاه کمبریج تأسیس کردیم که آن کرسی مال ما بود، یعنی استادش را ما معرفی میکردیم و ما به عنوان استاد در این دانشگاه حضور داشتیم و دانشجوی کارشناسی ارشد و دکتری کمبریج در رشتههای اسلامشناسی، شیعهشناسی و ایرانشناسی، باید تز خود را نزد استاد ما میگذراند و استاد ما باید به عنوان مشرف بر او آنجا حضور میداشت. در دانشگاه بریستول هم همین قرارداد را داشتیم. با دانشگاه لندن این قرارداد را بستیم و هنوز هم در این دانشگاه یک دفتری برای این کار هست ولی از مرکز اسلامی ما و از آن مؤسسه مطالعات اسلامی جدا شده است.
اینها همه نشاندهنده زمینه بسیار آمادهای است که آنجا در مراکز فرهنگی و مراکز دانشگاهی وجود دارد. به هر حال هنوز روحیه علمی در بسیاری از دانشگاههای آنجا حاکم است و وقتی روحیه علمی حاکم باشد، اگر اندیشهای وجود داشته باشد حتما گوشهای شنوا خواهد داشت و بسیار اثرگذار خواهد بود. بنده یک زمانی مجموعه سخنرانیهایی در رابطه با عرفان اسلامی در دانشگاه لندن داشتم که چاپ شده است، آن وقت از نظر زبان انگلیسی تسلط زیادی نداشتم و از رو میخواندم با این حال سالن همایش لبریز از جمعیت میشد و این نشاندهنده این بود که چقدر اشتیاق بود. ما باید حضور پیدا کنیم. ما اندیشههایی داریم که هیچ مرکزی در دنیا این تولیدات را ندارد. در عرصه فلسفه و در مسائل علوم انسانی اخیراً کارهای بسیار خوب و عمیقی در حوزه قم شده اما اینها همه مجهول و ناشناخته است و اگر ما اینها را به دنیا عرضه کنیم، هم در اندیشه دنیا اثرگذار خواهد بود و هم ما با مسئلهشناسیها و روششناسیها میتوانیم اندیشه خودمان را نیز فعالتر و پربارتر و پاسخگوتر کنیم.
* رهبر معظم انقلاب در سفر خود به قم تاکید کردند که ما در عرصههای فلسفی، فقهی و کلامی دنیا غایبیم و پاسخگوی سؤالاتی که نو به نو مطرح میشود نیستیم. مهمترین اقدام برای تحقق این مطالبه چیست؟
بنده عمدهترین علت را ضعف سازمان میدانم، یعنی باید سازمان داشته باشیم و این سازمان، هدف را تعریف کند و راهکارهای دستیابی به آن هدف تعریف بشود، بعد دستهبندی نیروها و بازشناسی نیروها و طراحی برنامهها انجام بگیرد؛ ما مجموعه بسیار کلانی از نیروهای مستعد داریم که اینها روی هم انباشته شدهاند، و این انباشتگی به این معنی نیست که همیشه اینها بتوانند آن سرزندگی خود را داشته باشند، نخیر، اینها بعد از مدتی نیروی جوانی و آمادگی شان کم میشود. وقتی یک مدتی که کالایشان خریداری نشود و از کارشان استقبال زیادی نشود، خواه ناخواه آن حرارت و نشاط را از دست خواهند داد و تبدیل به یک نیروی بازنشسته خواهند شد لذا ما الان در حوزه بیش از اینکه نیروی عامل داشته باشیم، نیروی بازنشسته داریم و اینکه نیروی بازنشسته ما این همه تراکم پیدا کرده به این دلیل است که سازمان نداریم تا از این نیروها بهرهمند شویم وگرنه ما در حوزه نیروی بهدردنخور نداریم. ما هر چه نیرو در حوزه داریم به درد میخورند، منتها باید سازمانی باشد که آنها را شناسایی کند و آنها را در عرصههای مورد نیاز به کار گیرد. امیدواریم جامعه مدرسین، شورای عالی و مدیریت حوزه و نهادهای حوزوی بتوانند با هماهنگی و همکاری بیشتر به این سمت حرکت داشته باشند و ما شاهد سازمانی در حوزه باشیم که این هدفها را تعیین کند و برای این هدفها راه کار ترسیم نماید.
تقریب مذاهب؛ امری دینی یا سیاسی؟
آسیبشناسی مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی
مراقب باشیم در دام تفرقهافکنان نیفتیم
نجف، قم، لندن در گفتوگو با آیتالله محسن اراکی