تشکر میکنیم از اینکه فرصتی را در اختیار ما قرار دادید. یکی از خدمات علمی مرحوم آیتﷲ هاشمی، بحث تفسیری و مجموعهی مجلّداتی است که از ایشان به عنوان تفسیر راهنما منتشر شده است. با توجه به تخصص حضرتعالی در علوم قرآنی و بحث تفسیر، اگر صلاح میدانید موضوع گفتوگو را بر این بحث متمرکز کنیم. هرچند ما در این سلسلهمباحثاتی که دربارهی آیتﷲ هاشمی با برخی بزرگان داشتهایم، معمولاً اولین سؤال دربارهی نحوهی آشنایی آقایان با مرحوم هاشمی بوده است. آشنایی شما با ایشان به چه صورت بوده است؟
بسم ﷲ الرحمن الرحیم. قاعدتاً اصل آشنایی من با ایشان دیرهنگام بوده است. ما در مشهد طلبه بودیم. ارتباط بنده با مقام معظم رهبری بسیار نزدیک بود؛ به جلسات ایشان میرفتم و گاهی در آنجا از آقای هاشمی یاد میشد. اما اولین مواجههی جدی من با نام و یاد آقای هاشمی، عکسی بود مربوط به زمانی که رسالهی امام(ره) و برخی آثار مرحوم شریعتی و مرحوم طالقانی را بهصورت مخفیانه پخش میکردیم؛ آن عکس را نیز پخش میکردیم؛ عکسی بود با یک کادر بسیار جالب؛ بالا عکس امام(ره)، یک طرف عکس مرحوم آقای طالقانی، طرف دیگر عکس مرحوم آقای منتظری و در پایین عکس آقای هاشمی بود. دقیقاً خاطرم هست که عکس ایشان با همین لبّادهای بود که نوعاً میپوشیدند. در زیر عکس به سه زبان انگلیسی، عربی و فارسی نوشته بودند که این سه شخصیت را رژیم زندانی کرده و دربارهی آنها مطالبی نوشته بود. بعدها که فکر میکردم برایم بسیار جالب بود که ایشان یک شخصیت جهانی داشت. درهرحال ما در آن فضا این عکس را نیز به عنوان سند ظلم و ستم رژیم ستمشاهی پخش میکردیم. این تقریباً اولین مواجههی من بود. کمی پس از آن هم در مشهد، بهطور مخفیانه سرگذشت فلسطین و سرگذشت امیرکبیر را نیز پخش میکردم؛ البته مخفیانهبودن امیرکبیر کمتر بود؛ اما سرگذشت فلسطین بهدلیل تعهد رژیم شاه به اسرائیل بهشدت حساسیتبرانگیز بود؛ عنوانش نیز کارنامهی سیاه استعمار بود. پس از آن نیز آشنایی با مکتب تشیّع در کنار مکتب اسلام بود. سپس به قم آمدیم و هنگامی که انقلاب پیروز شد من مدتی کارهای اجرایی انجام میدادم. از سال ۶۱ یا ۶۲ مرکز مطالعات و تحقیقات – که اکنون پژوهشگاه شده است – در دفتر تبلیغات راهاندازی شد. دوستی داشتم بهنام آقای علیزاده که اولین مدیر مرکز مطالعات و تحقیقات بود. آقایان جعفری گیلانی، عبایی، موسوی تبریزی و… که هیأت مدیره بودند میدانستند که آقای هاشمی یک سلسله دفترهای تفسیری دارد. مرحوم هاشمی این را به جاهای متعددی داده بود و دیگر کمکم از اینکه این کار انجام شود ناامید شده بود. اولین بار هم که برای این دفترها به ایشان مراجعه کرده بودند، ایشان دفترها را نداده بودند و گفته بودند که من این را برای دورهی بازنشستگیام میگذارم. این به آن دلیل بود که آن را مدتی به حزب و مدتی به یک گروه دانشجویی داده بودند. جزوهی کوچکی که مرحوم آقای دعاگو به نام «مستضعفین و مستکبرین» دارد، از درونمایهی این استخراج شده که در حزب انجام شده است. سپس آنها گفته بودند که ما نیرو داریم و انجام میشود. ایشان نیز قول داده بودند که یکی از دفترها ـ که هر دفتر ۲۰۰ برگ بود ـ را بیاورند و کار مختصری روی آن انجام دهند تا اگر خوب بود قبول کنند. آقای شیخ حسین علیزاده که بعدها به مشهد رفت، این دفتر را آورد. ما لجنهی کوچکی درست کردیم و مدت کوتاهی روی آن کار کردیم. سپس آن دفتر را بردند و ایشان پسندیده بودند.
دقیقاً در چه سالی این اتفاق افتاد؟
حدود سال ۶۲.
آن لجنه را هم خاطرتان هست که چه کسانی بودند؟
لجنهی اولیه متشکل بود از آقایان ایازی، معادیخواه، موسوی تبریزی، عبایی و بنده.
سبک مرحوم آیتﷲ هاشمی در تفسیر چگونه است؟
بین تفسیر ترتیبی و موضوعی است. البته هدف اولیهی ایشان از ابتدا تفسیر موضوعی بوده است. مثلاً در حاشیهی آیهی «وَاذْكُرْ أَخَا عَادٍ إِذْ أَنذَرَ قَوْمَهُ بِالْأَحْقَافِ» ابتدا مینویسند: «یادکردِ تاریخ یهود و برخورد قوم عاد»؛ سپس مینویسند: «زندگی و بعثت هود پس از نوح» و… به همین ترتیب ادامه مییابد؛ یعنی هرچه که از آیه به ذهنشان میآمده است مینوشتند؛ آن قسمت از آیه که این مطلب از آن استفاده میشود را نیز میآوردند تا بعدها این برداشتهای پراکنده کنار هم گذاشته شوند و یک موضوع را تشکیل دهند. تفسیر راهنما به همین صورت و بسیار فنی به اتمام رسید؛ زیرا ۳-۲ نفر از فاضلان و بزرگواران مانند مرحوم آقای حرّی که سبک نمایهزدن را بهصورت فنی میدانستند، آمدند و آن را آموزش دادند. هر آیه و سورهای که تمام میشد نمایه میشد و نتیجهی آن نمایهها فرهنگ قرآن شده است.
بهنظر بنده اولین نقطه، ویژگی یا مشخصهی مهم این تفسیر، همان چیزی است که قرآن هم برای آن آمده است؛ یعنی هدایت در ابعاد فردی و اجتماعی زندگی انسان. مرحوم محمدحسین فضل ﷲ میگفت: «قرآن برنامهی سلوک فردی و اجتماعی است و به همین جهت در مسیر انقلاب نازل شده و به یکباره نیامده است». و به قول مرحوم هاشمی که میگفت: «هرکس درگیر جریانهای مسائل اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و نظامی نیست اصلاً قرآن را نمیفهمد». برای آقای هاشمی و دوستانشان، چگونهبرنامهبودن، چگونهراهنمابودن و چگونهدستورالعمل بودن قرآن مسأله بود؛ تلاش کردند که اینها را یکی یکی از قرآن استخراج کنند. این مهمترین ویژگی آن است.
خود مرحوم هاشمی را بهلحاظ ویژگیهای علمی چگونه میبینید؟
وشمندی، درایت، دقت و تأمل آقای هاشمی بسیار عجیب است. در تاریخ نیز مشخص است که گاهی یک وجهی از شخصیت یک فرد، بر سایر وجوه شخصیتیاش سایه میافکند. واقعاً جنبهی مبارزاتی و انقلابی آقای هاشمی وجوه دیگر ایشان را پنهان کرده است. هنگامی که ما در مجلهی حوزه با ایشان و آقای خامنهای (زمان ریاست جمهوری) مصاحبه کردیم، ابتدا به این دلیل که خراسانی بودیم ـ دوست داشتیم ابتدا مصاحبهی آقای خامنهای را چاپ کنیم؛ اما خود ایشان فرمودند: «شما بیخود میکنید! (با همین تعبیر) من چقدر ایشان را دوست دارم؛ ۲۹ سال است که با ایشان زندگی میکنم؛ هیچ دوستی مخلصتر و به من علاقهمندتر از ایشان ندارم؛ بروید مصاحبهی ایشان را چاپ کنید». هنگامی که کار چاپ کردیم گفتند که چقدر کارتان خوب است.
من نمیدانستم که مرحوم هاشمی نزدیک دو دوره اصول رفته است! یک دورهی کامل؛ و یک دوره هم نزدیک به اتمام. واقعاً کسی این وجوه شخصیت ایشان را نمیداند. یعنی ایشان قطعاً و جزماً یک فقیه ارزشمند، مجتهد و مستنبط بهمعنای واقعی کلمه بوده است. بهویژه که آن زمان طور دیگری درس میخواندند.
در بحث تفسیرشان ایشان به آیات فقهی توجه خاصی داشتند، به این دلیل که معتقد بودند که فقه، برنامهی زندگی ماست و ما هرچه آن را از درون قرآن استخراج کنیم، مهمتر است. در پژوهش جدید ایشان، آیات فقهی قرآن از ۱۲۰۰ آیه گذشته است! ماجرای ارث زنان را هم که این اواخر خود ایشان از قرآن استنباط کردند؛ سپس خدمت مقام معظم رهبری مطرح کردند؛ پس از آن نیز به مجلس رفت و در نهایت هم تبدیل به قانون شد.
میدانیم که یادداشتها و برداشتهای اولیه در زندان بوده و همانطور که فرمودید یک بخش از آن اصلاً بدون هیچگونه منبعی انجام گرفته؛ در مرحلهی بعد هم یکی دو تفسیر بوده است. به نظر شما یک نفر چطور میتواند بدون داشتن منبع و بدون آنکه بخواهد به بقیهی تفسیرها مراجعه کند، تا این اندازه از آیات قرآن، نظریات مختلف بنویسد؟
در قسمت اول که ایشان در سلول بودهاند، تنها کاغذهای ریزی در دست داشتند و آنطور که خودشان میفرمایند بر اساس آیاتی بوده که حفظ بودهاند. در مرحلهی دوم هم المیزان و هم مجمع البیان در درست ایشان بوده است. اما بنده فراتر از اینها میخواهم نکتهی مهمی را خدمت شما عرض کنم؛ بارها نیز گفته شده که زبان قرآن، زبان فطرت است و گاهی مفسّر بدون مراجعه به تفسیرهای مختلف، مسائلی را متوجه میشود؛ از قضا ممکن است آن مراجعهها حاجب شوند و باعث شوند دیگر آن مسائل را متوجه نشود. آقای هاشمی دو ویژگی داشت؛ یکی اینکه در متن جریانهای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و مبارزه بوده است و دیگری اینکه حافظ قرآن بوده است. من همیشه تأسف میخورم که چرا قرآن را حفظ نکردم؛ اکنون پس از سیسال انس با قرآن وقتی به یک آیهای میرسم مفاهیمی به ذهنم میآید؛ اما آیههای آن را به راحتی در ذهنم پیدا نمیکنم؛ باید بگردم و آیهها را پیدا کنم. اما مرحوم هاشمی قرآن را حفظ بود و به همین دلیل اینها گاهی به ذهنش میآمده است. واقعاً هم گاهی تأملات ایشان عجیب است.
استحضار دارید که تفسیر موضوعی دو نوع است؛ نوع اول که مخصوصاً در این سالهای اخیر رواج دارد اینچنین است که آیاتی از قرآن را مانند آیات تقوی بگیرید و به قرآن بازگردید؛ نوع دوم این است که ما اندیشههای خودمان و یا برآیند فکر بشری را در گشودن گرههای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی بگیریم و به قرآن عرضه کنیم؛ یا به تعبیر آقای صدر(رضوان ﷲ علیه) قرآن را استنطاق کنیم؛ این بسیار مهم است و تفسیر راهنما اینچنین است؛ فرهنگ قرآن بیشترش اینگونه است. مثلاً دربارهی مفهوم «استبداد»؛ شما در قرآن کلمهی و موضوع استبداد ندارید؛ اما ایشان در موارد متعددی از آیات، استبداد و آثار آن از جمله استثمار، ایجاد ترس، استضعاف، ایجاد نظام طبقاتی، تهمت و… را استخراج کرده است؛ یا مثلاً مفهوم آزادی در کجای قرآن آمده است؟ ما کلمهی «حرّیت» در قرآن نداریم؛ اما بخش قابل توجهی از فیشهای ایشان در مورد اصل آزادی، آثار آن، نبود آن و… است. بنابراین عملاً تفسیر راهنما، تفسیر استنطاقی قرآن است؛ چون از ابتدا در ذهن آیتﷲ هاشمی این بوده است که ما در جریان مبارزه، یا بعد از آن هنگام ساختن جامعه و پاسخ به مطالبات جامعه، چگونه میخواهیم از قرآن استفاده کنیم؟ یعنی با این تأمل، آیات را خوانده و هرچه به ذهنش آمده در حاشیه نوشته است؛ حجم این مطالب ۲۴ دفتر ۲۰۰ برگی شده است.
آیا در اینجا نگرانی از برداشتهای روشنفکرانه بهوجود نمیآید؟ بهویژه در مواردی مثل بحث ایشان دربارهی آزادی در قرآن که اشاره فرمودید.
طبیعی است که این نگرانی باشد و خود ایشان نیز این نگرانی را داشتند که چیزی به قرآن وصل نکرده باشند که نباشد. اما همانطور که بارها عرض کردم ما پنج طلبه بودیم که غیر از من همه اهل فضل بودند و ما حتی یک مورد از برداشتهای ایشان را کنار نگذاشتیم.
نکتهی بسیار مهمی که میخواهم عرض کنم این است که زمانی که امثال مرحوم آیتﷲ هاشمی مبارزه میکردند و در زندان بودند، کسی جز خدا را نداشتند؛ فردی که در حال شکنجه و شلاق است و سپس آیهی قرآن را تفسیر میکند به چه چیزی فکر میکند؟ این اخلاص، یک ویژگی بسیار عجیبی است؛ با اخلاص در همهچیز وسعت پیدا میشود. اینها همه نتیجهی اخلاص آقای هاشمی بود. من قاطعانه میگویم که مرکز فرهنگ و معارف قرآن دفتر تبلیغات که ریشهی آن همینهاست و هنوز نیز از این آبشخور استفاده میکند، مهمترین مرکز مطالعات و پژوهشهای قرآنی در خاورمیانه است؛ من با کشورهای عربی و مراکزی که قرآن کار میکنند ارتباط دارم؛ این از ثمرات اخلاص ایشان بوده است. ما اکنون دو دورهی تفسیر و دهها کتاب در علوم قرآنی و موضوعات قرآنی داریم که از اینجا سرچشمه گرفتهاند.
یک نوع از تفسیر موضوعی این است که ما اندیشههای خودمان و یا برآیند فکر بشری را در گشودن گرههای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی بگیریم و به قرآن عرضه کنیم؛ یا به تعبیر آقای صدر(رضوان ﷲ علیه) قرآن را استنطاق کنیم؛ این بسیار مهم است و تفسیر راهنما اینچنین است.
بنده به اتفاق آقایان عبایی، معادیخواه، موسوی تبریزی و ایازی، یک روز رفتیم خدمت ایشان زمانی که رئیس مجلس بودند و به اصطلاح قدرت داشتند؛ گفتیم این کاری که اکنون بهصورت تفسیر در حال پیش رفتن است (که بعدها نام آن تفسیر راهنما شد) و نمایههای آن زده شده، وقتی تمام شود میخواهید چه کار کنید؟ حیف است که این کار اینجا رها شود. گفتند: منظورتان چیست؟ گفتیم پول بدهید برای آنکه یک کتابخانهای درست کنیم که در جمهوری اسلامی ایران مرکز مطالعات قرآنی باشد. ایشان گفتند: من از ابتدا در ذهنم این بود که یک فهرست موضوعی ناب برای قرآن درست کنم؛ حالا شما این تفسیر راهنما را به یک فهرست موضوعی خیلی مختصر تبدیل کنید و این کافی است. هرکس صحبتهایش را کرد. من هم صحبت کردم. ایشان سپس در یک سمت دیگر به آقای عبایی گفته بودند که این طلبه بسیار خوب صحبت میکند. سپس برگشتند و گفتند حالا هرچه میخواهید بگویید. آن زمان، جنگ بود و ما پولهایی از سوریه میخواستیم و آنها در پرداخت آن مشکلاتی داشتند و مجبور بودند گاهی بهصورت غیرنقدی (جنسی) آن را تسویه کنند. در آن زمان آقای اختری ـ خدا حفظش کند ـ در آنجا سفیر بود. ما با آقای ایازی به آنجا رفتیم. پول قابل توجهی به ما لیر دادند و ما انبوهی تفسیر خریدیم و کتابخانهی مرکز فرهنگ و مطالعات قرآن به این صورت شکل گرفت؛ آن هم در نتیجهی اخلاص ایشان؛ اکنون شما در هیچ جای کشور، چنین چیزی ندارید. ما یک کتابخانهی تخصصی تفسیر و علوم قرآنی داریم که وابسته به آیتﷲالعظمی سیستانی است؛ اما کتابخانه است؛ دیگران میآیند آنجا و استفاده میکنند؛ خیلی هم خوب است و کاربرد دارد؛ اما در اینجا کار پژوهشی در حال انجام است؛ بهترین مکان جهت رصد کردن حملهها و ضربهها به قرآن و پاسخدادن به آنهاست.
بهعنوان صحبت پایانی اگر نکتهای هست بفرمایید.
نکتهای را میخواهم در کاربرد این فرهنگ عرض کنم؛ من این ادعا را دارم و با هرکس هم بخواهد میتوانم بحث کنم؛ ذیل این فرهنگ قرآن آمده است: «کلید راهیابی به موضوعات و مفاهیم قرآن کریم». ما فهرستهای و معجمهای لفظی از پیش داشتیم؛ بهترین آن نیز «المعجم المفهرس لألفاظ القرآن» است که تا مقداری نیز کار موضوعی برای ما انجام میدهد؛ اما معجم معنایی (موضوعی) کارآمدی گستردهای نداشته است. مفصّلترین فرهنگ موضوعی قرآن مجید که ما تا پیش از این کتاب داریم، «المعجم المفهرس لمعانی القرآن الکریم» است. پس از آن به همین فهرست موضوعی که براساس تفسیر راهنماست میرسیم. اکنون ۳۴ جلد است که شاید در بازنگری بیشتر هم بشود. من به همه میگویم هرکس میخواهد یک موضوع قرآنی را مطالعه کند بهترین راه آن این است که ابتدا به اینجا مراجعه کند. دانشجویان بسیاری را به آن ارجاع میدهم که راضی بازمیگردند. اخیراً یکی از دانشجویان آمد و گفت که من احساس میکنم که حضرت اسماعیل(ع) بسیار مظلوم است؛ هیچکس به او توجه ندارد و در سایهی ابراهیم(ع) مانده است. به ایشان گفتم بروید اینجا را نگاه کنید. پس از مراجعه آمد و با تعجب گفت که چقدر فیش و موضوع در مورد حضرت اسماعیل(ع) دارد. پس، از این نظر مفصلترین کلید راهیابی به موضوعات و مفاهیم قرآن کریم است. از نظر خود تفسیر هم که تفسیر راهنماست. نکتهی اول آن همان دغدغههایی است که خود ایشان هم میفرمود و ما هم واقعاً غیر از آن را ندیدیم و نکتهی دوم آن گسترهی حوزهی مفهومی قرآن است؛ آن هم به دلیل آن دیدگاه اجتماعی، فرهنگی و اقتصادیای که ایشان داشت.
حقیقتاً کار ایشان در حوزهی تفسیر و مطالعات تفسیری برکت و آبروی بسیار بزرگی برای حوزه بوده و هست و من مطمئن هستم که این مرکز بر اساس آن اخلاصی که وجود داشت، پیشتر میرود و کارهای مهمتری انجام خواهد داد.
(عکس اول متن از ایکنا)