مهمترین مسأله و در واقع مسألهی دارای اولویت برای رسانهی ما این است که نگاه خودش را نسبت به سیاست اسلامی، اصلاح کند. این که من میگویم اصلاح کند دلیلش این هست که در آنچه طی این سالها اتفاق افتاده ـ چه انتخابات و چه غیرانتخابات ـ ما یک مسیر روشن و شفافی را ندیدیم و نمیبینیم در رسانهها؛ مخصوصاً صدا و سیما در حوزهی سیاست اسلامی؛ به عبارت دیگر، صدا و سیمای ما در تبیین و ارائهی سیاست اسلامی بهعنوان یک الگوی مستقل و یک سیاست الهی در جهان، خیلی شفاف عمل نکرده و حتی در سطح کشور هم این را نمیبینیم؛ یعنی الآن اگر از مردم که بینندگان اصلیِ صدا و سیما هستند سؤال بشود که به نظر شما سیاست اسلامی با سیاست غیراسلامی چه فرقی دارد، من بعید میدانم که جواب روشنی بتوانند بدهند. بخشی از این مسأله برمیگردد به این که در صدا و سیمای ما فضای مستقلی برای سیاست اسلامی باز نشده است. در واقع سیاست بهعنوان یک امر عمومی و جهانی تلقی شده و به شکل التقاطی ارائه شده است. یک جاهایی ممکن است که به شکل کاملاً تصادفی بحثهایی از سیاست اسلامی ارائه شده باشد؛ یا با توجّه به این که صدا و سیما فرمایشات امام و رهبری را پخش کرده، ابعادی از سیاست اسلامی تبیین شده باشد. امّا به لحاظ کارِ کارشناسی، صدا و سیما در حوزهی سیاست اسلامی به نظر من تا حالا از آن انتظاراتی که بوده در واقع عقبتر حرکت کرده و این را خیلی راحت میشود تشخیص داد. شما وقتی نگاه میکنید به گروههای سیاسی صدا و سیما در شبکهها و بخشهای مختلف ـ حتی در رادیویی مثل رادیو معارف ـ گروه یا هستهای بهنام سیاست اسلامی یا اندیشهی سیاسی اسلام نداریم.
وقتی در این قسمت ضعیف هستیم، طبیعی است که در بحث انتخابات هم نمیتوانیم دیدگاه روشنی را در قالب آن الگوی اسلامیاش ارائه بکنیم؛ یعنی آنچه که از انتخابات در صدا و سیمای ما ارائه میشود، غیر از بخشهایی از فرمایشات حضرت امام و مقام معظم رهبری و یا برخی از بزرگان دیگر، یک کارِ سازمانیافته، تئوریک و تبیینشده توسط پژوهشگران این عرصه ارائه نمیشود. وقتی که اینها را نبینیم، چهبسا صدا و سیمای ما به جای این که بیاید در این فضا خوب عمل بکند، ممکن است بعضی وقتها فضاهایی را باز بکند به تقلید از کشورهای خارجی که در جامعه زمینهی تنش را فراهم کند.
مثلاً ما در فرهنگ اسلامی میگوئیم که غیبت حرام است؛ تهمتزدن حرام است. حضرت امام(ره) در کتاب شرح چهل حدیث خودشان فرمودند که غیبت در اسلام حرام است؛ مکتوب هم باشد حرام است؛ یعنی اگر کسی مقاله یا یادداشتی بنویسد و از آن طریق غیبت کند هم حرام است؛ در صدا و سیما هم اگر کسی بگوید، حرام است.
بنابراین به نظر من صدا و سیما باید یک بازنگری بکند در نحوهی ارائهی سیاست به جامعه؛ باید فضای مستقلی را برای سیاست اسلامی و اندیشهی سیاسی اسلام باز کند که در ضمن آن این مجموعهها بتوانند برای تبیین دیدگاه اسلامی در حوزهی انتخابات هم برنامهریزی کنند. آن وقت این شاخههای مختلفی پیدا میکند؛ یعنی ما باید هم فلسفهی انتخابات را از منظر اسلام تشریح و تبیین کنیم، هم فقه انتخابات را و هم اخلاقِ انتخاباتی را.
بنابراین کارِ رسانه سه محور اساسی پیدا میکند. وقتی این سه محور را جلوی چشممان میگذاریم، میبینیم که در هر سه محور، خلأ جدّی وجود دارد؛ یعنی هنوز صدا و سیما با فقه انتخابات ـ به معنای آن نگاهِ شرعیای که باید به انتخابات وجود داشته باشد؛ چه از ناحیهی شرکتکنندگان، چه از جانب نامزدها و چه از سوی مجریان ـ به شکل کاملاً ارتکازی برخورد میکند. ممکن است یک استادی که دارد صحبت میکند، یک گریزی هم به این بحث داشته باشد؛ بدون این که برایش یک برنامهی مستقلی لحاظ شده باشد؛ با پشتوانهی پژوهشی.
در اخلاقِ انتخاباتی هم همینطور است؛ وزارت کشور یک منشور اخلاق انتخاباتی تهیه کرد که بازتابی در رسانهی ملی پیدا نکرد. در حالی که رسانهی ملی خودش باید باعث و بانی این اخلاق انتخاباتی میشد؛ و حتی میتوانم بگویم نیازمند یک اخلاقِ انتخاباتی ویژهی رسانه هستیم؛ یعنی غیر از این که رسانه باید بیاید این را به شکل عمومی ترویج کند، برای خودش هم باید یک منشور اخلاق انتخاباتی داشته باشد؛ تا برسد به بحث فلسفهی انتخابات که جزو بحثهای بسیار کلیدی و مهم هست و تصور من این است که رسانه در اینها هنوز ورود پیدا نکرده و برایش طرح مسأله صورت نگرفته؛ چه رسد به این که بخواهد در این چهارچوبها حرکت کند.
اینها هم جزو اموری نیست که معمولاً رسم شده تا یک چیزی به رسانه گفته میشود به لحاظ اسلامی، میگویند که خب، حوزهی علمیه بیاید، ما در خدمتیم! اصلاً اینها راه حلش این نیست؛ باید در خودِ مراکز پژوهشی صدا و سیما، مخصوصاً مرکزی چون پژوهشهای اسلامی صدا و سیما یا جایی مثل رادیو معارف، یا شبکهی قرآن و معارف، یعنی آن بخشهایی که متکفّل کارهای اسلامی هستند، این گروهها به لحاظ پژوهشی و اجرایی به شکل مستقل راه بیفتند و با کانونهای پژوهش سیاست اسلامی در حوزههای علمیه ارتباط برقرار کنند؛ پروژه تعریف شود تا در درازمدت بتواند به نحو بنیادی، حوزههایی را که ذکر شد پوشش بدهد؛ والاّ اگر به شکل موسمی نگاه بکنیم، ده سال دیگر باز در همین جایی هستیم که الآن هستیم.
(عکس از : ابنا)
ناشناس
استادی داشتیم در حوزه علمیه که همیشه می گفت هیچ وقت یک طلبه غیبت نکرده است یا هیچ وقت یک طلبه دروغ نگفته است، بلکه آنچه طلبه انجام می دهد این است که ابتدا طرف مقابل خود را واجب الغیبه محسوب می کند (در شرع موارد داریم که غیبت فردی اشکال شرعی ندارد و این را جزء آن موارد محسوب می کند) و سپس غیبتش را می کند یا ابتدا طرف مقابل را واجب کند که به او دروغ بسته شود (جزء مصادیقی محسوب می کند که شرع اجازه داده دروغ گفته شود) سپس دروغ به او می بندد، صدا وسیما و رسانه های ما هم همین طور هستند (که خیلی کارمندانشان هم سابقه طلبگی داشته یا دارند) که ابتدا مخالفان را جزء مواردی قرار می دهند که شرع اجازه داده به آنها دروغ بسته شودیا غیبت شود و پس اقدام به دروغگویی وغیبت کردن و بهتان زدن می کنند ، لذا حرف استاد لک زایی در این مقاله بطور کامل نادرست است ، زیرا همانطور که گفتم خیلی از این سخنرانان که مطالب از این دست که استاد لک زایی اشاره کرده اند را می گویند یا سابقه طلبگی دارند یا بالفعل خودشان طلبه معمم هستند و یا در جمعی که بسیاری از آنها طلبه هستند سخنرانی می کنند یا اینکه مطالب آنها به صورت مکتوب به رویت طلاب می رسد و علت اینکه هیچ کسی اعتراضی نمی کند همان است که گفتم