تربیت دینی مردم نباید با آموزههای شعاری و صوری همراه باشد؛ زیرا باورهای دینی باید با تعقل پذیرفته شوند. مهمترین نقش روحانیت نیز تربیت معقول مردم در داشتن باورهای دینی و پرهیزدادن آنها از برخوردهای شعاری و احساسی و تربیت صوری صرف است. به عبارت دیگر وظیفه روحانیون این است که یک دین معقول را به مردم عرضه کنند تا در نتیجه آن یک حیات معقول داشته باشند. روحانیون نباید در ارائه دین احساساتی شوند و نگرههای احساساتی و صرفاً شعاری را به مردم عرضه کنند.
روحانیون و تمام مبلغین دینی میبایست تا سر حد امکان با پیروی از روش قرآن، به مردم آموزش دهند تا اهل تعقل و تأمل باشند و به مردم بگویند که باورهای دینی، باورهایی هستند که باید با تعقل پذیرفت. به نظرم، در حال حاضر مشکل جامعه ما این است که تربیت دینی مردم تحت تأثیر مسائل احساساتی، شعاری و صوری است. موجهایی در جامعه ایجاد میشود و عدهای فکر میکنند راه هدایت و تربیت مردم، ایجاد این قبیل موجهاست. این افراد نمیدانند که این موجها، همانطور که میتواند مردم را به سمت دین بکشاند، میتواند از دین باز بدارد؛ چراکه زمانی که کسان دیگری قادر شوند تا موجهای مخالف ایجاد کنند، مردم باز دنبال آنها خواهند رفت. اما اگر ما به مردم آموزش دهیم که با استدلال سخن بگویند، باورهای منطقی داشته باشند و بینش متفکرانه داشته باشند، آن وقت باورهای مردم و انتخابهای آنها انتخابهای درستی خواهد بود.
این راه ـ یعنی ارائه دین معقول به مردم ـ راهی است که علامه طباطبایی و شهید مطهری رفتهاند. ما باید راه شهید مطهری و علامه طباطبایی را برویم؛ ما باید راه شیخ طوسی، شیخ مفید و سید مرتضی را به مردم نشان دهیم؛ اینها افراد معقول در میان رهبران شیعه هستند. ما نباید دنبال کسانی برویم که اهل خواب و داستان و قصهگویی هستند و روشهای عوامانه دارند و تعدادشان ماشاءﷲ فراوان شده است. شهید مطهری از روحانیون عوامزده انتقاد میکند. متأسفانه یکی دو دهه است که جامعه ما، گرفتار روشهای عوامانه در دینداری شده و امکانات هم غالباً در اختیار کسانی است که این سبک از دینداری را رواج میدهند. این موضوع به دین و حکومت دینی آسیب میزند. ممکن است در کوتاهمدت موجی ایجاد کند؛ اما دوام ندارد. همانطور که گفتم ما باید مردم را از سطحینگری دور کنیم؛ اگر سطحی نگر شدند، امروز طرفدار ما و فردا طرفدار دیگران خواهند بود.
اگر ما مردم را معقول بار نیاوریم و آنها احساساتی باشند، اگر کس دیگری هم بتواند احساسات آنها را تحریک کند مردم به سمت او هم گرایش پیدا میکنند. این مسائل این روزها جامعه ما را به شدت تهدید میکند. خواهش من از مدیران حوزههای علمیه این است که در آموزش روحانیون مخصوصاً خانمها دقت کنند. یک روحانی سطحینگر، مردمی سطحینگر را تربیت خواهد کرد. این مشکل جدی است. طلبهها باید در فهم دین بینش عالمانهای داشته باشند؛ و این یعنی باید زمان بیشتری برای تربیت علمی آنها اختصاص داد. در حال حاضر شمار زیادی از طلبهها در مدارسی تربیت میشوند که آموزشهای دقیق و علمی در آنها نیست؛ به سرعت هم به برخی مناطق برای خدمت و تبلیغ عازم میشوند؛ آنهم در شرایطی که هنوز آموزش کافی ندیدهاند. به اینها میتوان گفت نماز جماعت بخوانند؛ اما لطفاً سخنرانی نکنند تا وقتی که آموزشهای بهتری ببینند.