کتاب سودای تفکیک، نوشته حجتالاسلام والمسلمین سید حسن اسلامی، بهتازگی از سوی نشر کرگدن انتشار یافته است. جستارهایی در سنت فکری، روششناسی و شخصیتهای مکتب تفکیک، زیرعنوان این اثر است؛ کتابی که حاصل جمعآوری ۱۳ مقاله سید حسن اسلامی درباره مکتب تفکیک، نوشتهشده در میانه سالهای ۱۳۸۳ تا ۱۳۹۰ شمسی و یک گفتوگو مربوط به سال ۱۳۹۵ است و در بدو ورود، با نظرات بسیار مختلفی مواجه شد.
از سید حسن اسلامی، پیش از این نیز کتابی با عنوان «رؤیای خلوص» انتشار یافته بود که در کنار گزارش و بررسی اصول مکتب تفکیک، به نقد مکتب تفکیک از منظر اخلاقی پرداخته بود؛ بیآنکه به درستی یا نادرستی آموزههای مذکور بپردازد. همین رویکرد را دستکم در بخشی از کتاب «سودای تفکیک» هم میتوان دید که سید حسن اسلامی، صرفنظر از پذیرفتن یا نپذیرفتن دلایل مکتب تفکیک در رد فلسفه، مقصود خود را بررسی قوت دلایلی معرفی میکند که ضد فلسفه اقامه شده است؛ چنانکه در مقدمه کتاب هم تصریح کرده است که «مسأله و دغدغه من، امکان یا عدم امکان تفکیک حوزههای معرفتی نبوده است؛ بلکه عمدتاً بحث روشمندی و بیروشی در طرح مدعیات مختلف است که مسیر فکری و قلمی مرا تعیین میکند».
سودای تفکیک، به رغم نقاط قوت بسیار، و از جمله همین پای فشردن بر اخلاق تفکر و پژوهش، و فراهم کردن گزارشی روشن از میزان پایبندی اصحاب تفکیک به اخلاق و روش تفکر و تحقیق، اما حاوی نقاط ضعفی است که آن را دستکم نیازمند اصلاحات میسازد. از برخی همپوشانیها و تشابههای «رؤیای خلوص» با «سودای تفکیک» که بگذریم، خوانندهی کتاب اخیر، علاوه بر آشنایی با کلیاتی درباره رویکردهای نظری مکتب تفکیک، با گزارشی روشن مواجه میشود که نمونههای متعددی از اشتباهات یا مغالطات روشی را پیش چشم او میگذارد؛ از جمله مواردی از انتساب برخی فلاسفه به مکتب تفکیک یا انتساب نادرست برخی سخنان به چهرههای مشهور در ضدیت با فلسفه. از همین جمله است تلاش سید حسن اسلامی، برای نقض دلایل اصحاب مکتب تفکیک، در مخالفت با فلسفه.
با همه آنچه گفته شد، در «سودای تفکیک» میتوان سه ضعف اساسی یافت:
۱. ناکافی بودن تلاش نویسنده در تبدیل مقالات پراکنده به یک کتاب منسجم و یکدست.
۲. استفاده از ادبیاتی که «سودای تفکیک» را واجد نقدهایی از جنس نقدهای سید حسن اسلامی به اصحاب تفکیک میسازد؛ اتکا به زبان جدلی، و در مواردی، به کارگیری ادبیاتی نهچندان اخلاقی. از آنجا که سید حسن اسلامی، رویکرد خود را نقد از منظر اخلاق و روش پژوهش میداند، دقت بر این موارد در نوشته وی، میتواند ادامه کار وی تلقی شود.
۳. تکرار عبارات، مضامین و حتی جملهها در نقاط مختلف کتاب؛ به صورتی که برخی مضامین تا سه بار تکرار شدهاند.
جاده ناتمام مقالات پراکنده تا یک کتاب منسجم
چنانکه گفته شد، «سودای تفکیک»، حاصل جمعآوری ۱۳ مقاله و یک مصاحبه سید حسن اسلامی درباره مکتب تفکیک است. هرچند وی در مقدمه کتاب، تلاش کرده است توضیح دهد که مقالات، گرچه در هدف مشترکند، اما ساختار و محتوای نسبتاً مستقلی دارند؛ تا آنجا که ممکن است شاهد تداخل یا تکرار مباحث باشیم. وی البته این توضیح را هم اضافه کرده که در بازنگری مقالات، سعی کرده تا حد امکان، مطالب مشترک را خلاصهسازی کند؛ گرچه خود وی نیز معتقد است چهبسا همچنان برخی مباحث همپوشانی داشته باشند.
به رغم همه توضیحاتی که سید حسن اسلامی ارائه کرده، اما فاصله مقالات جمعآوریشده در کتاب، با یک کتاب منسجم چنان زیاد است که شاید نیاز به بازنویسی کتاب، دور از ذهن نباشد. برای نمونه، چهارمین مقاله، یعنی «ققنوس فلسفه؛ روششناسی مکتب تفکیک»، و پنجمین مقاله، «ده اصل روشی مکتب تفکیک»، ساختار و محتوای مستقلی ندارند، و حداکثر مقاله اخیر را میتوان نسخهای بهروز شده از مقاله اول دانست که در مقاله اول، تنها ۴ مورد از روشهای نظری مکتب تفکیک، نقل و نقد شده، اما در مقاله دوم، این موارد به ۱۰ رسیده و نقدها نیز ارتقا یافتهاند.
از برخی همپوشانیها و تشابههای «رؤیای خلوص» با «سودای تفکیک» که بگذریم، خوانندهی کتاب اخیر، علاوه بر آشنایی با کلیاتی درباره رویکردهای نظری مکتب تفکیک، با گزارشی روشن مواجه میشود که نمونههای متعددی از اشتباهات یا مغالطات روشی را پیش چشم او میگذارد؛ از جمله مواردی از انتساب برخی فلاسفه به مکتب تفکیک یا انتساب نادرست برخی سخنان به چهرههای مشهور در ضدیت با فلسفه. از همین جمله است تلاش سید حسن اسلامی، برای نقض دلایل اصحاب مکتب تفکیک، در مخالفت با فلسفه.
علاوه بر نمونه مذکور، «سودای تفکیک» از ابهام رنج میبرد؛ چرا که خوانندهی کتاب، دستکم در ابتدای آغاز بخشها، نمیتواند دریابد که دلیل حضور هر کدام از مقالات در این کتاب چیست؛ برای نمونه، بخش شخصیتها که با مقالهای درباره نسبت میرزا جواد تهرانی و مکتب تفکیک آغاز میشود، گرچه در اولین مقاله، هدف مقاله و ربط آن به کتاب «سودای تفکیک» بیان شده، اما در دو مقاله دیگر، یعنی «طباطبایی و دفاع از منزلت عقل»، و «آشتیانی و سنت فلسفهستیزی»، علاوه بر آنکه در صفحات ابتدایی مقاله، اشارهای به نسبت این مقالات و مکتب تفکیک نشده، در متن آن نیز چندان صراحتی در این باب دیده نمیشود. در مقاله «طباطبایی و دفاع از منزلت عقل»، تلاشهای علامه طباطبایی در برابر نگرشهای عقلستیزانه یا عقلگریزانه، گزارش شده است، و مکتب تفکیک چندان مورد تصریح قرار نگرفته است؛ گرچه از قلم هم نیفتاده است.
همین ابهام، در دو مقاله «آیا قیاس فقهی همان قیاس منطقی است» و «رتوش واقعیت»، تا حد زیادی دیده میشود؛ چرا که بر خلاف آنکه در نقد کتاب «الاهیات الهی و الاهیات بشری»، توضیحی هرچند اندک درباره نسبت کتاب مذکور و مکتب تفکیک داده شده، اما در ابتدای مقاله «قیاس فقهی»، توضیحی در این باب دیده نمیشود و خواننده باید به تدریج و در خلال خواندن مقاله، دریابد که ارتباط کتاب مسأله قیاس با مکتب تفکیک چیست.
آغشتگی به جدل و خطابه
«سودای تفکیک» گرچه خود سودای نقد اخلاقی و نقد روشی دارد، اما گاه به همان آسیبهایی دچار شده است که اصحاب تفکیک را از آن بازمیدارد. گرچه تعداد چنین مواردی اندک است، اما میتواند سودای تفکیک را از اثری موشکافانه و دقیق که پروای صدق دارد، به مواجههای جدالی شبیه سازد که تنها در پی اسکات خصم است.
برای نمونه، در صفحه ۱۰۱ کتاب، به گفتاری از هوشی مین، اولین رئیس جمهور در جمهوری دموکراتیک ویتنام اشاره شده که: «تاریخ را نباید نقل کرد؛ باید آن را خلق کرد». سید حسن اسلامی سپس اضافه کرده است که «به نظر میرسد این فرمول به نیکی به وسیله این کسان به کار گرفته شده است…». این یادداشت هم، همانطور که سید حسن اسلامی در صفحه ۸۸ کتاب خود تأکید کرده، «در پی فهم و تحلیل و بررسی» است؛ نه لزوماً اثبات یا رد مدعا. بر همین اساس، حتی اگر همه یا برخی از اصحاب مکتب تفکیک، چنان باشند که در کتاب «سودای تفکیک» آمده، اما انتساب خلق تاریخ به تفکیکیان، خارج از حوزه «بررسی قوت دلایل» آنان در برابر فلسفه است و بیشتر به کار محاکمه آنان میآید، تا نشان دادن ضعف دلایل و مستندات.
نمونه دیگری از ادبیات جدال در «سودای تفکیک» را میتوان در پاسخ سید حسن اسلامی به اصحاب تفکیک در استناد به رأی ابن خلدون برای مخالفت با فلسفه دید؛ آنجا که در نقد اتکای مکتب تفکیک به مخالفت ابن خلدون با فلسفه، به جای آنکه همین اتکا و استناد را به نقد بکشد، به باورهای دیگر ابن خلدون اشاره میکند تا سستی اتکای مکتب تفکیک به ابن خلدون را نشان دهد. سید حسن اسلامی، انکار آموزه مهدویت از سوی ابن خلدون، امکانناپذیری ظهور مهدی(ع) در نظر او و نیز مخالفتش با قیام سیدالشهدا(ع) را مورد اشاره قرار داده تا این سؤال را مطرح کند که مکتب تفکیک چطور به رأی چنین فردی در مخالفت با فلسفه اتکا میکند؟ اسلامی گرچه تصریح میکند که مخالفت ابن خلدون با شیعه و امامت و مهدویت، لزوماً نادرستی داوریاش درباره فلسفه را به دست نمیدهد، اما اتکا به رأی او را توسط کسانی که «خورشید مغرب مینویسند و مهدویت را از ارکان اعتقادی خود میدانند»، چندان موجه نمیداند (ص۱۱۴-۱۱۶). ادبیات «سودای تفکیک» در این مورد و مواردی دیگر، آغشته به روشهای خطابی، جدلی و سرزنشآمیز شده است؛ ادبیاتی که گاه دستکم در پایینترین سطوح، حاوی نوعی حمله شخصی است.
تکرار زیاد، پیشدرآمد ملال
بسیاری از مضامین و حتی گاه جملات کتاب، در نقاط مختلف تکرار شده و علاوه بر آنکه به حجیمشدن کتاب انجامیده، موجب ملالآور بودن آن شده است. برخی تکرارها هم از آنجا که حاوی جملات یا عبارات غیرعلمی و سست اصحاب مکتب تفکیک است، ظاهری آزاردهنده به متن داده است. از جمله اشاره به استعاره بوییدن عذره که همان یک بار ذکر آن در صفحه ۱۶۳ کتاب، کافی مینماید و هیچ نیازی به تکرار آن نیست.
داستان صفدی و اشاره به این سخن او که «انتقال فلسفه به هر کشوری مایه تباهی آن میگردد»، و اتکای اصحاب مکتب تفکیک به آن، دستکم سه بار، به طور خلاصه یا مفصل در کتاب آمده است (صص۷۳، ۱۳۷ و ۲۷۲). بررسی حدیثی که در نقلی منسوب به میرزای اصفهانی، از امام زمان دانسته شده و از منظر وجود کلمات «مساوق» و «معارف» در آن، نقد شده است، دستکم در سه جای کتاب ذکر شده است (صص۱۴۴-۱۴۹، ۹۲-۹۲ و ۲۷۶-۲۷۷).
تکرار نقد اتکای اصحاب تفکیک به رأی ابن خلدون در صفحات ۱۱۴ و ۱۸۴، اشاره به داستان برآمدن ققنوس در صفحات ۳ و ۲۹۷، استناد به پاسخ علامه طباطبایی درباره ردّ باورهای فلاسفه درباره طبیعیات از سوی کشفیات جدید در صفحات ۱۱۱-۱۱۲، ۱۸۴ و ۲۲۸، و همچنین توضیح اتکا به مغالطه منشأ در یونانی انگاشتن فلسفه از سوی اصحاب تفکیک، در صفحههای ۱۳۹ و ۱۶۷، برخی دیگر از موارد تکرار در کتاب «سودای تفکیک» است.