کتاب«نظام آموزشی حوزه» مجموعهای حاوی دیدگاهها و نظرات ارکان متعدد و مختلف حوزههای علمیه درباره روزآمدسازی متون درسی است، که غالبا از انعکاس مفصل رویکردهای مخالف تغییر در متون درسی اجتناب کرده، و در بخشهایی از جمله نظرسنجی و مصاحبهها، اشاراتی به نظرات مخالف هم داشته است.
بخش اول: شناخت وضعیت
کتاب «نظام آموزشی حوزه»، در سه بخش تنظیم شده است. بخش «وضعیتشناسی» که بنابر مقدمه آن تلاشی است برای شناخت صحیح و واقعی «بیماری»، تا بتوان براساس آن «بهترین راه برای درمان آن انتخاب شود». در این بخش با اشاره به گوشه هایی از سخنان آیتﷲ خامنهای آمده است : «مسائل حوزه را نمیتوان محدود به تغییر متون درسی دانست، و علاوه بر آن، تحول در حوزه و از جمله تغییر در متون درسی، امری طبیعی و لازم است که علاوه بر صرفهجویی در وقت طلاب حوزه، به تسهیل فهم دروس نیز کمک میکند». در این بیانات، پاسخهای مقام معظم رهبری به برخی اشکالات درباره تحول در حوزه علمیه و تغییر دروس نیز مورد اشاره قرار گرفته است.
فصل دوم از بخش وضعیتشناسی، مشتمل بر اشاره به سخنان ۳۴ تن از چهرههای مرتبط با حوزههای علمیه، از جمله مدیران فعلی و پیشین حوزه علمیه قم، برخی اساتید سطح عالی، و همچنین مدیران برخی از حوزههای علمیه سراسر کشور می باشد، از جمله: آیتﷲ اعرافی، حسینی بوشهری، کعبی، و علیدوست. این فصل گرچه دیدگاه های چهرههای مختلفی را بازتاب داده است، اما عدم انعکاس دیدگاههای مراجع عظام تقلید پیرامون تحول در حوزه علمیه، اصلاح و روزآمدسازی متون درسی در آن سؤال برانگیز است.
پدیده شب امتحانی شدن طلاب
نویسنده کتاب «نظام آموزشی حوزه»، برای نشان داده اهمیت و ضرورت اصلاح متون درسی حوزه های علمیه به نتایج یک نظرسنجی اشاره می کند.» در سال ۱۳۸۹ و در ۹ استان مختلف یک نظرسنجی صورت گرفت، که نزدیک به ۷۰ درصد شرکتکنندگان طلاب قم، و بقیه آنها طلاب تهران، تبریز، شیراز، مازندران، اهواز و… بودند،۸۶ درصد طلاب، با تغییر متون درسی حوزه های علمیه، موافق یا کاملا موافق بوده، و ۶۱ درصد نیز با تاثیر بالای عدم جذابیت کلاسها و متون درسی در شب امتحانی شدن طلاب و مراجعه به تلخیصها، موافق یا کاملا موافق بودند. مهمترین مسائل آموزشی از دیدگاه طلاب که اتلاف وقت آنها را درپی داشته، و نیز کافی نبودن آموزشهای رسمی حوزه علمیه برای انجام وظایف یک روحانی، به عنوان مهم ترین دغدغه های طلاب معرفی شده است. این نظرسنجی گرچه تنها نظرات طلاب را پوشش میدهد و چندان هم روزآمد نیست، اما دستکم نشاندهنده این گزاره است که طلاب حوزههای علمیه، با تغییر متون درسی موافق هستند.
فهرستی از متون درسی مرسوم در حوزههای علمیه صد سال اخیر، طبقهبندی متون درسی براساس کتابهای درسی رایج در سه دوره مقدمات، سطح و خارج، و همچنین اشاره به متون درسی ای که از اواخر دوره زعامت آیتﷲالعظمی بروجردی(ره) رسمیت یافتند، فصول دیگر این بخش را شامل می شوند. همچنین نویسنده در تحلیلی بسیار اجمالی، به دغدغه تحول در متون درسی حوزه های علمیه اشاره کرده و سرآغاز آن را حذف «جامع المقدمات» از برنامه درسی «مدرسه حقانی» و اضافه شدن کتاب «صرف ساده» و همچنین افزودن «علوم اسلامی فراموش شده» همچون تفسیر قرآن، نهج البلاغه، رجال و تاریخ اسلام معرفی می کند. در آخرین فصل از بخش وضعیتشناسی، آن دسته از مصوبات شورای عالی حوزههای علمیه از سال ۱۳۸۸ تاکنون که به طور مستقیم در ارتباط با تدوین متون درسی بوده، به طور مختصر مورد اشاره قرار گرفته است.
بخش دوم: بازخوانی نظرات صاحبنظران در ۱۷۰ منبع
بخش دوم کتاب، با عنوان «فراتحلیل» به بازخوانی نظرات پژوهشگران و صاحبنظران مختلف درباره نظام آموزشی حوزه های علمیه در ۱۷۰ منبع علمی (مقاله، کتاب، مصاحبه و …) می پردازد. از جمله سرفصل های این بخش می توان به موارد ذیل اشاره کرد:
۱- بایستههای نظام آموزشی حوزه علمیه: لزوم ایجاد ساختار آموزشی پویا با هدف بارورسازی استعدادهای حوزویان.
۲- آسیبهای نظام آموزشی فعلی حوزه علمیه: آموزشی نبودن و ساده نبودن متون درسی حوزه علمیه.
۳- عوامل ضعف نظام آموزشی حوزه علمیه: مانند کمبود امکانات آموزشی و عدم حمایت کافی از اساتید.
۴- راهکارهای اصلاح نظام آموزشی حوزه علمیه: راهکارهایی در جهت تکمیل ساختارهای آموزشی، تخصصی کردن دروس، بازنگری و اصلاح روشهای آموزشی و نیز اصلاح امور اساتید.
وحید نجفی، نویسنده کتاب «نظام آموزشی حوزه»، در فصلی با عنوان «بایستههای متن آموزشی استاندارد»، تلاش کرده با اتکاء به منابعی در این زمینه، شاخصهها و الزامات تدوین متون درسی را برشمرد. در این بخش گرچه کوشش شده تا پیچیدگیهای طراحی آموزشی به اجمال نشان داده شود، اما دو اشکال عمده موجب ناکارآمدی فصل مذکور شده است؛ اول آنکه متن مذکور، احتمالا به دلیل اتکاء به منابع غیرحوزوی، ارتباط چندانی با پیچیدگیهای تدوین متون درسی حوزه علمیه ندارد، و دوم آنکه آنچنان خلاصه و مجمل است که شاید عدم ذکر آن، اثری یکدستتر و کاربردیتر را پدیدار میساخت.
بخش سوم: مصاحبهها
بخش سوم و انتهایی کتاب، حاوی شش مصاحبه درباره تدوین و تغییر متون درسی حوزه های علمیه است که تا حد زیادی تنوع قابل توجهی از نظرات و دیدگاهها درباره اصل تغییر متون یا شیوههای آن را نشان می دهد.
حجتالاسلام سید حمید جزایری، مدیر تدوین متون درسی حوزه های علمیه، بارها محتاطانه تأکید میکند که با پرهیز از اقدامات شتاب زده باید متون درسی را ارتقا داد و از ۳۰ متنی سخن میگوید که در طول ۲ سال تدوین و وارد چرخه آموزشی شده است، با این حال تصریح میکند که دفتر تدوین متون، همچنان وارد تدوین متون درسی سطح دو و سه نشده و همه آنچه انجام شده، مربوط به دروس مقدمات است. هیچ شخصیت علمی برجسته، با تغییر و تطور متون آموزشی مخالف نیست و عمده اشکالات، مصداقی است.
حجتالاسلام محمدرضا رضوانی، مدرس و پژوهشگر ادبیات عرب، گرچه به صراحت با تغییر متون درسی مخالفت نمیکند، اما معتقد است با وجود کاستیهایی که وجود دارد، اما همچنان جایگزینی برای متون موجود در دست نیست. به باور ایشان، اگر اشکالی هست، از متن نیست، بلکه از استاد است. رضوانی با تعریض به تدوین متون درسی، آن را «بخشنامهای» میخواند. متون درسی باید در روندی کاملا طبیعی از سوی اساتید و مدرسان نوشته شده، سپس با استفاده از نقدها و نظرات دیگر مدرسان، اشکالات آن رفع شود؛ در این صورت، اساتید خودبخود آن کتاب را به عنوان کتاب درسی به رسمیت میشناسند.
حجتالاسلام سید محمود مرتضوی شاهرودی، استاد سطح عالی حوزه، گرچه با کنار گذاشتن کتابهایی مانند شرح لمعه، مکاسب و رسائل موافق نیست و معتقد است کفایه،کاملا فکر شده است و اسلوب درسی مناسبی دارد، اما در عین حال شاید بتوان مقداری از مباحث اصول را کم کرد یا بخشهایی از آن را به عنوان کتاب کمکی جدا کرد. مرتضوی شاهرودی، پژوهش را وظیفه ذاتی طلبه میداند. مبلغان هم باید دستی در پژوهش داشته باشند؛ چرا که به باور وی، طلبهای که پژوهشگر نباشد، نه منبری خوبی خواهد شد، و نه قاضی شایستهای.
مصاحبه دیگر کتاب «نظام آموزشی حوزه»، مربوط به حجتالاسلام محمدتقی اکبرنژاد، استاد سطح عالی حوزه است که برخلاف حجتالاسلام مرتضوی شاهرودی، معتقد است کتابهای درسی حوزه، عاری از ویژگیهای متون آموزشی است و از آن جمله، در کتاب کفایه آخوند خراسانی، بیشترین انرژی طلبه، برای فهم ظاهر متن صرف میشود. از این روی به تعبیر قرآن، فرصتی برای تعقل پیدا نمیکند؛ بنابراین، طلاب خسته شده و مطالعه آن را رها میکنند. اکبرنژاد، اصلاح کتابهای درسی موجود به جای تألیف متون درسی جدید را به معنای عقیم بودن متون درسی مرسوم در حوزه میداند؛ اگر معتقدیم این کتابها زایش دارند، پس اکنون باید علمایی داشته باشیم که از شهید اول و ثانی جلوترند و توان نگارش کتابی بهتر از لمعه را دارند.
علی الهیفر، مسئول اداره ارزیابی متون درسی در معاونت آموزش حوزه های علمیه، معتقد است که مبنای ارزیابی در متون درسی، باید کسب مهارت باشد، نه فقط کتابخوانی. باید کتابهای مختلفی در هر کدام از علوم و دروس به رسمیت شناخته شود، نه آنکه آموزش یک درس، تنها محدود به یک کتاب واحد شود. عدم تصریح به نام کتاب درسی در مصوبات شورای عالی حوزه، فرصت مناسبی است برای بازگشت به سنتهای اصیل حوزوی، و دانشمحوری به جای کتابمحوری.
حجتالاسلام رضا مختاری که ریاست دفتر تدوین کتب حوزه را پیشتر به عهده داشته، معتقد است رسانهای شدن اشکالات و ایرادات متون درسی حوزه، بدون آنکه متن بهتری جایگزین شده باشد، موجب دلسردی طلاب مبتدی خواهد شد. اگر کتابی متقن و بهتر از متن سابق تولید شده باشد، متن جدید خودبخود و طی یک فرایند طبیعی و بدون هیچ بخشنامهای جایگزین میشود. با این حال، مختاری با اشاره به کسانی که معتقدند حتی جلد چرمی کتب قدیمی هم نباید عوض شد، تصریح میکند که تعصب به متن، حوزه را از دانشمحوری به سمت متنمحوری میراند. ایشان همچنین در اشاره به اقدامات اولیه برای تشکیل مرکز تدوین متون درسی از سال ۱۳۸۷، تنگناهای مالی و اداری در مرکز تدوین متون درسی حوزه های علمیه را بسیار تاثیرگذار می داند.
کتاب «نظام آموزشی حوزه: جستاری پیرامون نظام آموزشی و متون درسی حوزههای علمیه»، به رغم پراکندگی و اجمالی که در برخی بخشها و فصول دارد، اما آغاز شایستهای برای تولید آثاری درباره تحول در حوزه و روزآمدسازی متون درسی حوزه است. امید میرود آثار بعدی درباره «تحول در حوزه»، علاوه بر انعکاس تنوع و گوناگونی نظرات و دیدگاههای چهرههای حوزوی درباره تحول در نظام آموزشی حوزه، گزارشی روشنتر از روند تدوین متون ارائه کرده و تا حد امکان، به نقد و بررسی متون درسی تألیف شده و کارنامه مرکز تدوین کتب درسی حوزه بپردازد.