گاهی میان سنتهای دینی و ملی ناساگاریهایی مشاهده میشود؛ همچنان که روز دوم نوروز پیشرو، مصادف با وفات حضرت زینب است. ابتدا، بنده برای ارائهی تصویری از مسئلهی مورد بحث، موارد تعارض پنجگانهای که میان سنتهای دینی و ملی دستهبندی کردهام را بیان مینمایم.
یکی از این تعارضات، تعارضات مناسبتی است که به نمونهای از آنها، اشاره کردم. دیگری، تعارض موجود در آداب و رسوم ملی و دینی است. سومین تعارض، در نامگذاریهاست که بسیار هم محل بحث است. تعارض چهارم، در پوشش، و تعارض پنجم، در زبان است.
ما در مورد سنتهای ملی میتوانیم از چهار موضع، صحبت کنیم. یکی، مباحث کلامی است که جایگاه این سنتهای ملی در دینشناسی را رصد میکند. دیگری، مباحث روایی است که به بررسی روایات میپردازد. سومی، موضع تاریخی و در نهایت، موضع فقهی است. بنده در این جلسه به مباحث کلامی و رواییِ ناظر به نوروز اشاره خواهم داشت.
در موضع کلامی دو سوال مطرح است. یکی اینکه آیا اساساً دین نفیاً و اثباتاً میتواند به این مسائل ورود داشته باشد و مثلاً روزهایی از سال را بهعنوان روز سعد و یا نحس مشخص نماید یا خیر. سوال دیگر این است که دینی که ادعای جهانی بودن دارد آیا میتواند با مناسبتهای مختلف بشری و ملی، برخورد کند و آنها را نفی نماید یا خیر؟
راجعبه سوال اول، بنده بر این باورم که رسالت دین، ورود به اینگونه مسائل نیست و آنگونه که قرآن ـ بهعنوان مانیفست دین ـ بیان میدارد، وظیفهی دین، هدایت بشر است و قرار نیست دین، جایگزین عقل بشری و مناسبتهای میان انسانها شود. بهعبارت دیگر، حوزهی اصلی دین، یادآوری کمالات اساسی بشر است تا از این رهگذر، انسان هدایت شود. در واقع بر این باورم که مناسبتهایی مانند نوروز، تفرجگاههایی برای تنفس و نشاط و حیات انسان است و ساختهی دست انسان است و دین، قصد ورود به آنها را ندارد.
ضمن اینکه پاسخ به این پرسش که آیا دین جهانی میتواند با این مناسبتها، در بیفتد یا خیر، منفی است و قرار نیست دین جهانی، با فرهنگها و خرده فرهنگها دربیفتد، زیرا اساساً اگر قصد مخالفت با آنها را داشته باشد، جهانی نخواهد بود و برای جهانی بودن، میبایست روی اقلِ مشترکات، دست بگذارد و صرفاً سنتها و فرهنگهایی را باید کنار بزند که با اصول اساسی دین، در تعارض باشد. همچنین میتوان از آیات قرآن بهعنوان شاهدی برای نشان دادن این مسئله که دین، قصد درافتادن با این مسائل را ندارد، استفاده کرد، چرا که آیات قرآن به اشکال مختلف، تکثر و فرقهها و گروههای مختلف را پذیرفتهاند. لذا، دینِ جهانیِ پذیرندهی تکثرهای میان انسانها، قصد مخالفت با سنتهای بشری غیرمتعارض با اصول اساسی دین را ندارد. شاهد دیگر، نامهی پنجاهوسوم حضرت امیر در نهجالبلاغه است که بهعنوان دستورالعملی سیاسی، خطاب به مالکاشتر میفرماید: قرار نیست با سنتهای خوب مردمی که مخاطب تو هستند، مخالفت بورزی. ضمن اینکه در ابتدای ظهور اسلام، پیامبر(ص) بسیاری از سنتهای دورهی جهالت را که با اصل دین، مخالفتی نداشت، امضاء فرمود. لذا، میتوان گفت اگر هویت اصلیِ یک سنت و مناسبت، با اصول اساسی دین، در تضاد نبود، دین، آنها را تأیید میکند و نمیتوان به این بهانه که مثلاً در ایام نوروز، به نامحرمها، بیشتر نگاه میشود، این سنت را تعطیل کرد، زیرا اگر این استدلال را بپذیریم، باید عزاداریها را هم تعطیل کنیم، چون ممکن است برخی افراد در این عزاداریها و یا حتی در وسط نماز، چشمچرانی کنند. این مسائل، مربوط به جنبهی کلامیِ مسئله بود.
جنبهی دیگر مسئله، مباحث حدیثیِ آن است. در اینجا لازم است اشاره داشته باشم که مواجههی با حدیث، در سه سطحِ احراز صدور، احراز اصالت متن و اِعمال قواعد فقهالحدیث صورت میپذیرد. معنای این جمله این است که قبل از هر چیزی لازم است از صدور ـ و نه سند ـ یک حدیث مطمئن شویم، زیرا صدور، چیزی بالاتر از سند است و احراز صدور از طریق سند، متن و قرائن دیگری همچون فراوانیِ بیانِ یک حدیث در میان فرقههای مختلف مسلمین، صورت میپذیرد. مرحلهی بعدی، احراز اصالت متن است و به معنای این است که باید ببینیم این کلماتی که در این حدیث ذکر شده است، آیا دقیقاً همان واژههایی است که معصوم نقل کرده است و یا راویان در طول تاریخ، این حدیث را به بیان و زبان خودشان، بازگو کردهاند. ذیل احراز اصالت متن هم سه مسئلهی نقل به معنا، تقطیع و تحریفهای لفظی مورد توجه قرار میگیرد. در مرحلهی سوم نیز اِعمال قواعد فقهالحدیث صورت میپذیرد، به این معنا که بعد از اطمینان از صدور و اصالت متن، میبایست این قواعد را جاری کنیم. اولین قاعده هم این است که این واژهای که در این حدیث ذکر شده است، در آن زمان به چه معنا بوده است و یا آیا این حدیث برای مخاطب و شرایط خاصی بیان شده است یا خیر.
بنده توانستم حدود ۱۶ حدیث مربوط به مخالفت و یا تأیید عید نوروز را از میان منابع شیعی و سنی، جمعآوری کنم و در اینجا میخواهم گزارشی از این روایات را بیان کنم. یکی از این روایات، در کافی و از امام صادق(ع) بیان شده و موافق نوروز میباشد. شرح حدیث این است که از حضرت پرسیده میشود در نوروز، برای کسی هدیهای آورده میشود. آیا این شخص، هدیه را بپذیرد یا خیر که حضرت پاسخ میدهد اگر او مسلمان است، اشکال ندارد. در من لایحضره الفقیه شیخ صدوق میگوید برای حضرت علی(ع) هدیهای آورده شد و ایشان سوال کرد این چیست و پاسخ داده شد بابت نوروز است و ایشان فرمودند هر روز ما را نوروز کنید. روایت دیگر، از شیخ طوسی و در کتاب مصباح المتهجد میباشد که آداب گرامیداشت نوروز را بیان میکند. روایت دیگر از ابن فهد حلی و در کتاب المهذب البارع آمده است که به اتفاقاتِ نیک رخ داده در نوروز اشاره مینماید. روایت دیگر را مرحوم حاجی نوری از مفضل بیان میکند که امام صادق(ع) نوروز را روز شریف، خطاب میکند. این چند روایت موافقِ با نوروز را از منابع شیعی بیان کردم. همچنین در منابع اهلسنت نیز روایات موافقی وجود دارد از جمله روایتی که در تاریخ کبیر بخاری آمده است و به همان ماجرای هدیهای که برای حضرت امیر آورده شد، اشاره مینماید.
در ابتدای ظهور اسلام، پیامبر(ص) بسیاری از سنتهای دورهی جهالت را که با اصل دین، مخالفتی نداشت، امضاء فرمود.
چهار روایت مخالف با نوروز را هم بنده شناسایی کردم. یکی مربوط به قطبالدین راوندی است که میگوید پیامبر(ع) جای دو عید مهرجان و نوروز را با عید فطر و قربان عوض کردند. این روایت را آلوسی در بلوغ الارب نیز بیان کرده است. روایت دیگر در مناقب ابنشهر آشوب است که میگوید منصور، از امام کاظم(ع) دعوت میکند که امروز عید است و شما هم تشریف بیاورید و در مراسم ساندیدن از نیروهای نظامی که تدارک دیدهام شرکت کنید و حضرت میفرماید من چنین چیزی را در بیانات جدم ندیدهام. در تاریخ کبیر بخاری نیز روایتی در مخالفت با نوروز آمده است.
در مورد این روایات، بحثهای فنی مختلفی وجود دارد که یکی از آنها این است که نوروز اساساً عیدی ایرانی است و ربطی به اعراب ندارد و چگونه است که گفته میشود پیامبر(ص) جای دو عید مهرجان و نوروز را با اعیاد فطر و نوروز عوض کردند؟ یا وقتی برای حضرت علی(ع) هدیهای را بابت نوروز میآورند، ایشان میپرسد نوروز چیست و این سوال ایشان نشانگر این است که نوروز، در فرهنگ عربی، ناشناخته بوده است. با توجه به اشکالات سندی و رجالی که به روایات موافق و مخالف با نورز وارد شده است، نمیتوان به آنها استناد کرد.
دینِ جهانیِ پذیرندهی تکثرهای میان انسانها، قصد مخالفت با سنتهای بشری غیرمتعارض با اصول اساسی دین را ندارد.
آنچه که میتوان در باب نوروز گفت اجمالاً محل اعتبار است، کلمهای است که بخاری نقل کرده و در کتب شیعه هم آمده است و به ماجرای هدیهای که برای حضرت امیر آورده شده است، اشاره میکند؛ گرچه در منابع مختلف، هدیههایی که برای ایشان آورده شده، متفاوت از همدیگر بیان شده است. ضمن اینکه حتی در برخی از منابع، گفته شده که این هدیه برای پیامبر آورده شده است و نه حضرت امیر.
عید نوروز در روایات اسلامی
بررسی دینی و اجتماعی کودکهمسری
نوروز باستانی در حاشیه اعیاد اسلامی
از نیروز تا نوروز