مباحثات

رسانه فکری تحلیلی حوزه و روحانیت

«مباحثات» پرونده‌ای را با موضوع «مشارکت اجتماعی طلاب» به بهانه‌ی سیل اخیری که در برخی از شهرهای وطن عزیزمان رخ داده است، دنبال می‌کند و سعی دارد با اساتید و صاحب‌نظران حوزوی، این پرسش را در میان بگذارد که آیا اساساً شرکت طلاب در یاری رساندن به هم‌وطنان سیل‌زده، در راستای وظایف طلبگی می‌باشد و اگر، آری، چگونه و در چه قالبی باید صورت پذیرد و آیا این مشارکت، برای طلاب باید مطلوبیت ذاتی داشته باشد و یا در راستای انتقال مفاهیم دیگری صورت پذیرد. در این مصاحبه با حجت‌الاسلام والمسلمین محسن مهاجرنیا گفت‌وگویی کوتاه انجام داده‌ایم که متن آن را در ادامه می‌خوانید.

به‌نظر شما طلاب در چه جنسی از فعالیت‌های اجتماعی می‌بایست مشارکت داشته باشند و این مشارکت در چه قالب‌هایی باید صورت پذیرد؟

سوال بسیار خوبی است، زیرا به‌ نظر بنده، این مسئله، بخشی از دغدغه‌ی امروز جامعه‌ی ما است. آنچه مبرهن است این است که وظایف ذاتی روحانیت، به‌ عنوان اصل اولی از وظایف این قشر محسوب می‌شود، اما ورود ایشان به عرصه‌های ضروری و موردی که در کشور ایجاد می‌شود، می‌بایست مد نظر روحانیت باشد و در این موقعیت‌ها باید سعی داشته باشد آنچه که از او انتظار می‌رود را برآورده سازد. به‌ تعبیر دیگر مسئولیت‌های ذاتی روحانیت، تبلیغ دین است و هر نوع کم و کاستی در این بخش، موجب زیر سوال رفتن کارکرد روحانیت خواهد بود. اما برخی از مسئولیت‌های زمان‌مند و موردی نیز طبیعتاً در مقاطع مختلف زمانی پیش خواهد آمد که روحانیت می‌بایست در آنها نیز فعال باشد. به‌ عنوان مثال در برخی موارد لازم است که روحانیت وارد شود و سعی داشته باشد به برخی از اتهام‌هایی که به نظام اسلامی وارد می‌شود، پاسخ منطقی و سازنده دهد. البته این حرف بدین معنا نیست که فقط روحانیت این وظیفه را دارد، اما از آنجایی که روحانیون موثرترین گروه در تحقق این انقلاب اسلامی را داشته‌اند، از آنها بیشترین انتظار وجود دارد. لذا، وقتی جنگ ۸ ساله بر ایران تحمیل شد، روحانیون نگفتند که وظیفه‌ی روحانیت فقط تبیین و تبلیغ دین است و ما نباید در دفاع از وطن مشارکت داشته باشیم؛ اتفاقاُ روحانیت از اقشاری بود که وارد شد و شهدای زیادی نیز تقدیم کشورمان کرد. لذا، با توجه به ضرورتی که برای آن دوره‌ی خاص به وجود آمده بود، موجب شد روحانیت پای کار باشد. در واقع ضرورت زمانی می‌تواند بعد جدیدی از مسئولیت‌های روحانیت را ـ که البته با شأن و اولویت‌های کارکردی او در تضاد نباشد ـ نمایان کند. اجازه دهید یک مثال را در اینجا مطرح کنم. اگر بر فرض مثال، سیل به ساختمان حوزه‌ی علمیه و یا منزل بنده‌ی طلبه آسیب بزند، بنده نخواهم گفت که نجات این ساختمان‌ها با وظیفه‌‌ی ذاتی بنده در منافات است و اتفاقاً تمام تلاشم را برای رفع این مشکل، به‌ کار خواهم بست. حالا همین سیل، جامعه و مردم ما را به‌ خطر انداخته است و از روحانیتی که همیشه در کنار مردم بوده است، انتظار می‌رود که در این وضعیت مقطعی هم که انشاﷲ به‌زودی رفع خواهد شد، در کنار مردم و برای مردم، بأیستد و البته روحانیت با تدبیری که دارد می‌تواند وظایف تبلیغی و تبیینی خود را نیز به‌ صورت هم‌زمان پیگری کند و انصافاً اکثریت مردم نیز به شیطنت‌هایی که علیه روحانیت می‌شود، بی‌توجه هستند و تلاش‌های دل‌سوزانه‌ی روحانیون را نظاره‌گر می‌باشند؛ هم‌چنان‌ که تلاش‌های سایر نیروها و تلاش‌گران امدادی را نیز مدنظر دارند و قدردان آنها هستند. این را هم عرض کنم که روحانیت در اثنای همین کمک‌رسانی‌های عملی خود می‌تواند با بیان و زبان خود به شبهاتی که در مدت‌های اخیر در جامعه ـ در مورد ارتباط خشک‌سالی و گناهان صورت گرفته در یک سرزمین ـ رواج یافته پاسخ دهد.ضمن اینکه اصل حضور روحانیت در چنین عرصه‌هایی می‌تواند تا حد زیادی رافع شبهاتی که در مورد ناکارآمدی روحانیت و یا نظام اسلامی مطرح می‌شود، باشد.

فرمایش شما شاید صحیح باشد ولی چه بسا منظور منتقدین از ناکارآمدی این باشد که چرا دولت‌های مختلفی که در رأس امور اجرایی بوده‌اند، مثلاً اقدام به لایروبی مسیل‌ها نکرده‌اند تا حجم این فاجعه تا این حد زیاد نباشد؟

مطلب شما نیز صحیح است، اما آنچه که واضح است این می‌باشد که بعد از استقرار نظام جمهوری اسلامی کشورمان به‌ صورت مداوم با مسائل و مشکلات بزرگ و مهم و متعددی هم‌چون جنگ تحمیلی و تلاش‌های برای رفع آثار آن، رویارویی با نظام متخاصم آمریکا، رفع فشار تحریم‌ها از روی مردم و غیره، مواجه بوده است. بدون تعارف باید گفت که نظام ما، به‌ خاطر همین مشکلات و موانع، برنامه‌ریزی و فرصت رسیدگی به مواردی مانند لایروبی مسیل‌ها و رفع آثار خشک‌سالی و ریزگردها را نداشته است. در واقع میزان زیادی از انرژی و توان ما برای رفع مسائل و گرفتاری‌هایی که به‌ صورت روزمره پیش آمده، گذشته است و البته اگر فرصت می‌بود و به این مسائل نیز می‌توانستیم رسیدگی کنیم، بسیار مطلوب می‌بود.

به نظرتان آیا مردم نیز این استدلال را می‌پذیرند، به‌خصوص که روحانیت در طول تاریخ نشان داده است که در کنار مردم بوده و سعی داشته از آلام و رنج‌های آنان بکاهد؟

درست است و واقعاً هم روحانیت همیشه در کنار مردم بوده و هست و سعی داشته و دارد در رفع مشکلات مردم، سهیم باشد و اگر هم بتواند از مشکلات مردم بکاهد، اما اگر برای آن اقدام نکند، زیر سوال خواهد بود و اینکه در این روزهای سیل در کنار مردم ایستاده است، بسیار به‌جا و مغتنم می‌باشد و همین اقدامات، شکل جدی‌ای از مشارکت اجتماعی روحانیت را به‌ تصویر می‌کشد.

آیا به‌ نظر شما این مشارکت اجتماعی روحانیت را می‌توان در قالب‌های خاصی صورت‌بندی کرد؟

به‌ نظرم قالب این مشارکت را وضعیت و شرایط زمانی، مشخص می‌کند و مثلاً نمی‌توان یک‌سری از روحانیون را جدا کرد و گفت این افرادِ سازمان یافته هستند که فقط می‌بایست در بستر قالب‌های از پیش تعیین شده، وارد عمل شوند. لذا، راه صحیح آن است که روحانیت با روحیه‌ی بسیجی‌ای که همیشه داشته، وارد شود و به یاری مردم بشتابد؛ این وضعیت را در زمان جنگ تحمیلی نیز شاهد بودیم و می‌دیدیم که روحانیت نه تنها در عرصه‌ی عملیِ جنگ، که در عرصه‌های تبلیغی و تشویق مردم برای مشارکت در دفاع از میهن عزیزمان، فعال بود.


از دیدگاه شما، آیا مشارکت‌هایی که روحانیت در جامعه صورت می‌دهد، متأثر از فضای خاصی می‌باشد و به‌ منظور انتقال مفهوم خاصی در حال انجام است و یا فکر می‌کنید به اقتضای ذات وظایف روحانیت است که شاهد مشارکت روحانیون هستیم؟

به یک لحاظ می‌توانیم بگوییم از وظایف ذاتی روحانیت است. با مراجعه‌ی به تاریخ روحانیت و در زمانی که هنوز نظام اسلامی را نتوانسته بودیم بنا نماییم، روحانیون و مراجع در کارهای عمرانی و سازندگی و گونه‌های دیگر مشارکت‌های اجتماعی، فعال بودند. به‌ عنوان مثال آیت‌ﷲ صدوقی ـ شهید محراب ـ به‌ منظور رونق معیشت مردم، بخش‌هایی از زمین‌های بایر قم را زیر کشت کشاورزی برده بود و عواید حاصل از آن را به مردم می‌پرداخت. لذا، الان هم روحانیت به‌ صورت هدف‌مند وارد ماجرا می‌شود. بدین معنا که در اولین گام روحانیت می‌خواهد باری از روی دوش مردم برداشته شود. در گام بعدی روحانیت می‌خواهد نشان دهد که ما بخشی از همین مردم و جامعه و برادران آسیب‌دیدگان هستیم و می‌خواهیم هویتی واحد را از جامعه‌ی اسلامی به نمایش بگذاریم و بنا به اقتضای دستور دینی است که به کمک شما مردم آسیب دیده، شتافته‌ایم.

رده‌های مرتبط

پاسخ دهید