در آغاز ورود به نمایشگاه، آقای وزیر و معاون فرهنگی و رئیس نمایشگاههای وزارت ارشاد، و مختارپور، رئیس نهاد کتابخانههای کشور و بنده، از آقا استقبال کردیم و ایشان وارد شدند. در اولین غرفه خیلی تأمل کردند، گمان میکنم نزدیک به ۲۰ دقیقه بود. در آن غرفه ایستادند و کتابها را طبق معمول از نزدیک بررسی کردند، برخی از کتابها را ورق زدند. در مجموعهای که ناشر، کتابهای مورد توجه را تقریبا براساس قطع جیبی و رقعی تنظیم کرده بود، یکی از آنها، کتاب شعری بود، آقا برداشتند و نگاه کردند. چون عکس شاعر روی جلد بود و از شاعران بلندآوازهی ایران هست (احمد شاملو)، در صفحات مجازی انعکاس مختلفی پیدا کرده است. اما به نظر من خیلی طبیعی بود؛ به هرحال کتاب جلوی آقا بود و برداشتند. من در گفتوگوی دیگری هم گفتم، اگر بخواهیم خیلی دقیق صحبت کنیم و تسامح نکنیم ایشان بهترین کسی است که شعر را میشناسد و طبیعتاً شعر هم توجه ایشان را جلب میکند. در هرحال نگاه کردند، مسئلهی خاصی نبود.
بعد هم ادامه دادند و در دیگر غرفهها هم اینطور بود، همهی چیزهای تازه، توجهشان را جلب میکرد و با دقت نگاه میکردند. یکی از انتشاراتها قصههای مثنوی را به سبک خاصی نثر کرده بود و آن مثنویهای مربوط به آن قصهها را اعرابگذاری کرده بود که برای خوانندهی متوسطالحال بسیار قابل توجه است و نظرشان را جلب کرد.
در نشر دیگری، کتابی که اخلاقیات شاهنامه را بحث کرده بود، آن هم توجه آقا را جلب کرد و فرمودند، در مورد شاهنامه هر کاری شود و از هر جهتی در ابعاد گوناگون آن کار شود، خوب است. من پیشتر هم این کتاب را دیده بودم و به نظرم جالب آمده بود، کتاب «نامهی خسروان». قبلاً هم با همین عنوان، سال گذشته توضیحاتی درباره آن عرض کردم.
به ایشان گفتم این از کارهای بسیار خوب و محققانه است. ایشان فرمودند، یکی برای من فرستادند که آن را مطالعه کردم، بسیار خوب بود.
کتابهای اخیر آقای شفیعی را «انتشارات سخن» نشر میدهد، اما قبلاً یک مجموعهی زیادی را یک ناشر دیگر، چاپ کرده است که اخیراً همه را جلد یکسانی زده و بسیار به چشم میآید، اینها را کنار هم گذاشته بود و آقا یکی را برداشتند و بعد گفتند همهی اینها متعلق به آقای شفیعی است؟ یعنی کمی اعجاب کردند، ناشر گفتند، بله همه آثار آقای شفیعی است، و ایشان از آقای شفیعی کدکنی تجلیل کردند. بعد هم از کارهای دیگرشان یاد کردم.
کتاب «مستدرکات علمالرجال» مرحوم شیخ علی نمازی را دست گرفتند. من عرض کردم که از جهتی بسیار خوب است و بسیار از راویان مجهول با این کتاب از جهالت درآمدند و بسیار از راویان مهمل از اهمال خارج شدند. بعد ایشان تأمل کردند و فرمودند، چطور زمانی که آقایان میگویند یک راوی مجهول است، به این معناست، یک توضیح فنی و مفصلی دادند که یعنی ایشان در این کتاب چه کار کردند که این اتفاق افتاده است؟ من هم خدمتشان عرض کردم در مشهد که خدمت شما بودیم نکتهای میفرمودید که به نظرم -هم در تاریخ تشیّع و هم در شناخت رجال- نکتهی بسیار کلیدی است و آن اینکه میفرمودید، بین داوریهای تاریخی ما با داوریهای رجالی ما بسیار فاصله است؛ گاهی یک شخصیتی از شخصیتهای صحابی در تاریخ بسیار مهم است؛ اما در رجال مبهم شده، مثل «معلیبن خنیس» به هرحال شما حتی میفرمودید، زمانی که شخصیتی در تاریخ، روابط و اجتماعیاتش همه به نوعی مورد توجه قرار میگیرد، آن زمان معلوم میشود که این در همان مقطع هم خیلی اثر میگذارد، گفتند بله همینطور است، حالا آقای نمازی این کار را کرده است و با این کتاب این اتفاق میافتد؟ گفتم بله.
ایشان در جایی که میخواستند استراحت کنند، نشستند و مقداری صحبت کردند که حتماً این صحبتها انعکاس پیدا کرده است. فرمودند اولاً اکنون برای من یقین است که مردم کتاب میخرند و خوب هم میخرند، کتاب هم میخوانند، قدیم بیشتر کتاب را برای دکور میخریدند، البته بعضاً و گاهی حتی رنگ آن را هم تعیین میکردند، اما اکنون اینطور نیست و من از ناشران که سؤال کردم غیر از یک مورد، همه از فروششان راضی بودند و معلوم میشد که خوب بوده، آقای صالحی در اینجا گفتند بله ما فقط ۴ روز اولمان، فروش قابل توجهی داشت و آقای جوادی فرمودند ۳۲ درصد (فکر میکنم) نسبت به سال قبل افزون بوده است. بعد فرمودند «حالا اگر اینطور که مردم کتاب میخرند و کتاب هم میخوانند و واقعاً جایگاه کتاب بیبدیل است و هنوز هم همینطور است، مشخص میشود که خیلی حساس است و مسئولیت و رسالت شما سنگینتر میشود. باید توجهتان بیشتر شود و به کتاب توجه و دقت کنید. برخی کتابها، بد بودنشان بسیار روشن است، همه هم متوجه میشوند. اما برخی کتابها به این سادگی نیست و به این راحتی نمیتوان متوجه شد که بد است. اینها را باید توجه بیشتری کنید و از اینکه سر و صدای بیشتری درمیآورند که ممیّزی و سانسور و … است، نباید بهراسید، هر چیزی اگر معقول و منطقی و دقیق باشد مشکلی ندارد، همهی دنیا، آنها که ادعای آزادی و … میکنند بیشتر از کارهایی که شما انجام میدهید، انجام میدهند. زمانی که کتاب به دست یک کسی میرسد و هنجارها را میشکند و چنین و چرا، طبیعی است که شما باید رسالتتان را با کتاب سالم به دست مردم برسانید، البته ممیّزی منطقی و درست را انجام دهید».
آقای صالحی یک صحبت مفصلی از چشمانداز کارهای ارشاد کردند که برای گام دوم میخواهند چه کارهایی را بکنند و چه برنامهریزیهایی را دارند، بعد هم ایشان عوامل برگزارکنندهی نمایشگاه را معرفی و از آنها تشکر کردند. من قسمت بعدی را دیگر واقعاً خسته بودم و نرفتم! نیم ساعت هم بیشتر نبود. تقریباً دو ساعت و نیم غرفهها را دیدند و نیم ساعت هم استراحت کردند.
کامران
جالب نبود. که چی مثلا؟
غ
عالی بود کوتاه و مفید و خلاصه
غلامی
مفید و عالمانه