دکتر الویری در نشستهای مذکور، لباس طلبگی را به مثابه معیاری دانست که میتوان با مشاهده و مطالعه نوع واکنش مردم در برابر آن، به وضعیت جامعه و ذهنیت آنها درباره روحانیت پی برد. نکتهای که همانند بسیاری از فرازهای این نشست، همراه با خاطرهای از مواجهه با گروههای مختلف مردم بیان میشود و در این مورد، مربوط به گذشتن از کنار یک دبیرستان است. به باور الویری، روحانیون در نگاه مردم، پرچمداران تحول مثبت در جامعه هستند و حتی در بحرانهای اجتماعی معترضان از روحانیون توقع داشتهاند جانب آنها را بگیرند.
وی همچنین لباس طلبگی را معیار دین در بین مردم خوانده و تصریح کرد که گرچه این باور در نزد نخبگان و تحصیلکردهها کمرنگ شده است، اما همچنان بخش وسیعی از مردم، به سخنان یک روحانی کم سن و سال هم اعتماد میکنند و در شرایط برابر، دیدگاه یک طلبه را بر غیرطلبه ترجیح میدهند.
وی با وجود آنکه سخنان خود را با محوریت پایبندی به پوشیدن همیشگی لباس طلبگی سامان داده بود، اما در پایان، بر این نکته نیز پای فشرد که تنها در پی تشویق طلبههای مستعد، علاقمند و دارای صلاحیت، به پوشیدن لباس روحانیت است و همانند نظام کنونی مدیریت حوزه، اصراری ندارد همه کسانی که وارد حوزه میشوند، معمم باشند.
حجتالاسلام محسن الویری، سخنان خود را بیان «تجربه زیسته» دانست که بر این اساس میکوشد یافتههای خود را که بر تجربه شخصی استوار است، به صورت روشمند منعکس کند و در عین حال، قابل تعمیم نیست، چرا که تجربیات تبلیغیِ تشریحشده، بیشتر محدود به فضای نخبگانی است و ممکن است قابل تطبیق بر شهرهای کوچک و روستاها نباشد.
شکلاتهای خدا
دکتر الویری، وجود بحران هویت و احساس خلأ هویتی در میان طلاب حوزههای علمیه، فضلا و حتی مدرسان درباره پوشیدن لباس روحانیت را یکی از انگیزههای خود برای سخن گفتن در این باره بیان کرد و گفت: کم نیستند طلاب فاضل، فهیم و متخلقی که هیچ مشکلی برای پوشیدن همیشگی لباس طلبگی ندارند، اما به دلیل ضعف اعتماد به نفس و خلأ هویتی، تمایلی به آن ندارند.
وی با اشاره به استقبال همسر خود از معمم شدن، شدت همدلی همسر خود را با عالم طلبگی، یکی از نعمتهای خداوند دانست و در این زمینه، به ابتکار آیتﷲ مهدویکنی و تلاش وی برای همراه ساختن همسران طلاب درباره معمم شدن آنها اشاره کرد. الویری، معتقد است توجیه بودن همسران طلبهها و درک درست آنها از مفهوم و عالم طلبگی، نقش بسیار مؤثری در موفقیت آنها دارد؛ مشروط بر اینکه آقایان طلاب هم درک درستی از مفهوم همسری و خانواده داشته باشند و گمان نکنند آسمان دهان باز کرده و آنها به زمین افتادهاند و همسرشان باید خدمتگزاری آنها را بکند.
الویری از مخالفت آیتﷲ مهدویکنی با دوزیست بودن طلاب سخن گفت. بر این اساس، وی معتقد بوده اگر قرار باشد لباس طلبگی را فقط در جایی بپوشید که با ورود شما بگویند «به افتخار حاج آقا صلوات»، و در جایی که احتمال برخورد منفی هست، نپوشید، این درست نیست. وی در خاطرهای دیگر توضیح میدهد که آن زمان، اوج اقتدار مرحوم آیتﷲ هاشمی رفسنجانی بود و آیتﷲ مهدوی کنی، در یکی از جلسات توجیهی گفتند که مردم دستشان به من و آقای هاشمی نمیرسد، ولی شما که معمم شوید، در دسترس مردم خواهید بود. مردم دستشان به شماها میرسد؛ اگر نمیتوانید حرف مردم را تحمل کنید، اگر تحمل این حرفها را ندارید، معمم نشوید.
برای فراهم کردن زمینه اتصال و ارتباط اقشار مختلف مردم با دین و جلوگیری از قطع این رابطه، و فراتر از آن، تقویت دینداری مردم، باید دست از اصرار برای اینکه طلبهها همگی یک تفکر سیاسی خاص داشته باشند، برداریم و آنها را با تمام تنوعهایی که دارند، در جامعه معرفی کنیم؛ مهمترین عامل اجتماعی کم شدن تمایل بخشی از مردم و به ویژه نخبگان به معممین، همین است.
این استاد دانشگاه باقرالعلوم(ع)، به لحظات خاص، بسیار اثرگذار و معنوی معمم شدن اشاره کرد که تا حدود چهل روز، با احساسی بسیار ویژه همراه بوده است و روی دادن خاطراتی شیرین پس از معمم شدن را شکلاتهایی توصیف کرد که خداوند در اول کار برای بندهای فرستاد که عقلش در چشمش بود و معرفت درستی نداشت تا دچار تزلزل نشود. به باور او، این خاطرات شیرین و همچنین احترامهای مردم، باعث شد همه نگرانیهای اولیه اجتماعی درباره معمم شدن برطرف شود. وی همچنین یادآور شد که تلاش کرده است همیشه و تا حد امکان، معمم باشد و -برای نمونه- تنها در صورت گرمای زیاد یا کلافگی ناشی از کسالت و خستگی عمامه از سر بردارد. یا در مواردی مانند کوهنوردی با لباس شخصی باشد؛ چرا که به باور او «فضای کوه اصلا مناسب نبود».
برخوردهای ایجابی، برخوردهای سلبی
محسن الویری که مؤلف کتابی با عنوان «تبلیغ اسلامی و دانش ارتباطات اجتماعی» است، در سخنان خود بارها به تبیین اهمیت برخوردهای ایجابی به جای رویکردهای سلبی و تأثیرات مثبت تبلیغی آن پرداخت و از همین رو به مواردی اشاره میکند که اگر حکم شرعی آن قطعی نیست، لزومی به احتیاط نمیبیند و چنانکه خود میگوید، آسانگیرتر از برخی دوستان خود است. با این حال تصریح میکند که در مجالسی که احتمال لهو، بالا باشد، یا اصلا شرکت نمیکند، یا با هماهنگی قبلی تنها چند دقیقه در ابتدای مجلس حضور مییابد یا با صمیمیت از مجلس خارج میشود. بر این اساس، الویری معتقد است در این موارد ضمن آنکه نباید برخورد تند و بد داشت، در عین حال نباید به لاابالیگری دچار شد.
دکتر الویری در بخشی دیگر از سخنانش که باز هم مرتبط با برخوردهای ایجابی است، درباره دشواری مواجهه با افراد غیرپایبند به ضوابط توضیح میدهد و در ابتدا این سؤال را مطرح میکند که وقت گذاشتن، نشستن و صحبت کردن با زنانی که رعایت ضوابط را نمیکنند، کار درستی است یا نه؟ به باور او، در اینگونه موارد که در خارج از کشور هم بیشتر ممکن است پیش بیاید، باید مراقبت بیشتری به عمل آورد و چنین نشستهایی را در فضاهای عمومی انجام داد. وی با این حال، تأکید میکند که نمیتوان چنین کسانی را ردّ کرد و پای حرف آنها ننشست؛ چرا که برخی از این موارد واقعا نیازمند راهنمایی هستند و با جان و دل به توصیه عمل میکنند. در مقابل، تذکر سلبی و مستقیم به این افراد، اغلب آنها را دچار سرخوردگی میکند. الویری معتقد است که قطعا برخی روحانیون در این موضوع با وی اختلاف نظر دارند و میخواهند خیلی قاطع از همان ابتدا امر به معروف کنند، اما این روش امر به معروف نهتنها ثمر ندارد، بلکه ثمرات منفیای همراه خواهد داشت. الویری با اشاره به توصیههای مقام معظم رهبری، معتقد است احترام گذاشتن به این افراد، به آنها احساس آرامش و امنیت میدهد که زمینهساز بسیاری از خیرات و برکات و همچنین تحولات مثبت در آنهاست؛ و این، نهتنها با زیّ طلبگی منافاتی ندارد، بلکه کاملا همسو با وظیفه تبلیغی طلاب است. چرا که اگر خانه یک طلبه باید به روی همه باز باشد و همه باید بتوانند برای حل مشکل خود و دریافت پاسخ سؤالهایشان به او مراجعه کنند، در اینگونه موارد هم باید پذیرای همه افراد بود. وی معتقد است شیوه ایجابی، هر چند ممکن است در کوتاهمدت نتیجهبخش نباشد، اما در درازمدت، ثمرهای بیش از برخوردهای سلبی دارد.
اینکه طلبهها از ترس مؤاخذههای بعدی، از ایفای نقش واقعی خود دست بکشند، دردناک است. اینطور محدودیت درست کردن برای آحاد مردم و برای طلبهها که باید در کنار مردم باشند، در یک جامعه اسلامی نگرانکننده است.
الویری معتقد است همانطور که از روایات هم برداشت میشود، هر فردی که طرف صحبت یا تعامل با ما قرار میگیرد، هر کس که هست با هر جنسیت، آیین، مرام و منشی، اصل بر این است که احتمال دارد از ما برتر و بالاتر و مقربتر باشد. وی تصریح میکند که من به این موضوع باور قلبی دارم، نه اینکه تظاهر کنم، این احساس را درباره متفاوتترین افراد هم داشتهام. الویری این را هم میگوید که این پیشفرض، حتی در مواردی که لازم است تذکری به فرد داده شود یا نظر مخالفی با او مطرح شود، به طلاب کمک میکند.
محسن الویری حتی پا را فراتر از این میگذارد و در ضمن بیان یک خاطره، از وضعیتی سخن میگوید که یکی از حاضران در سخنرانی او در یک سفارتخانه، اعتراضاتی علیه نظام جمهوری اسلامی ایران مطرح میکند، اما به رغم تلاش کارکنان سفارت برای وادار کردن وی به سکوت، فرصت مییابد حرف بزند. به باور او، تا زمانی که شیرازه مجلس از هم نمیپاشد، نباید مانع این کارها شد؛ چرا که خیلی وقتها اینگونه افراد همین که اجازه صحبت پیدا میکنند، احساساتشان فروکش میکند. چنانکه الویری میگوید، او حتی در منبرهای تهرانِ خود هم چنین روشی داشته و از حاضران میخواسته اگر ملاحظهای به ذهنشان میآید، بلافاصله آن را مطرح کنند.
استفاده از ظرفیتهای مشورتی زنان
حجتالاسلام الویری، در بخشهای مختلفی از توضیحات خود، به ضرورت استفاده از ظرفیتهای همسران و نیز دخالت دادن مستقیم آنها در مواجهه با موارد خاص میپردازد و معتقد است در مواردی که خانمها به طلاب مرد مراجعه میکنند و برخی از مراجعات، از پرسشهای متعارف فقهی یا مباحث علمی فراتر میرود، نیازمند کارشناسی علمی و ارجاع به دیگران است. علاوه بر این، الویری معتقد است طلاب بهتر است مراجعات زنان را در مواردی که به هر دلیل استمرار پیدا میکند، با حفظ حرمت انسانها و با رعایت همه باید و نبایدهای دینی و شرعی، به اطلاع همسران خود برسانند؛ چرا که این کار علاوه بر حفظ سلامت اینگونه گفتگوها، از نظر مشورت گرفتن برای چگونگی برخورد هم بسیار سودمند است.
اگر طلبهها نتوانند با همه وجود و همیشه، در خدمت محرومان و مظلومان باشند، چگونه میتوانند انتظار داشته باشند که مردم در جاهای دیگر به آنها اعتماد کنند؟
چنانکه وی میگوید، مشورت گرفتن از همسران برای فعالیتهای تبلیغی معطوف به زنان، چندان متداول نیست، اما برای آگاهی از اینکه کجا باید با ملاطفت بیشتری رفتار کرد، کجا جدیت بیشتر، یا کجا باید یک موضوع دنبال شود و کجا نباید ادامه پیدا کند، میتوان از مشورت همسران بهره برد. علاوه بر این، اطلاع همسران از این مراجعات، مانع از لغزشهای احتمالی است و همچنین دیدگاه و مشورت آنها بسیار سودمند و راهگشاست. به نظر وی، چنین رفتاری، راهحلِ رعایت موازین شرعی در مواجهه با زنان، در کنار نبستن راه مراجعات آنهاست. وی همچنین در همین رابطه، آٰرزو میکند «ای کاش مراجع بزرگوار تقلید هم یک مشاور زن داشتند».
نبایدها و نمیشودهای لباس طلبگی
دکتر الویری به نمونههایی از محدودیتها و دشواریهای لباس طلبگی و پوشیدن همیشگی آن نیز اشاره کرد و توضیح داد که با لباس طلبگی نمیتوان به برخی مراکز تفریحی رفت، به باور او حتی مراکز تفریحی سالم مانند سینما یا لااقل برخی سینماهای تهران هم نمیشود رفت. بخشی از توضیحات الویری مربوط به خرید کردن با لباس طلبگی است؛ وقتی به میوهفروشی میروی و میبینی مردم میآیند و انواع میوهها را قیمت میکنند و بدون خرید بیرون میروند، یا با خرید حداقلی بیرون میروند، فردی در لباس طلبگی هر چند دستش به دهانش برسد، نباید در حضور این مردم، زیاد خرید کند. او حتی معتقد است در صورت نیاز، باید با رعایت اصل سادهزیستی و پرهیز از تجمل، خرید را در چند نوبت، یا از چند مغازه انجام داد و یا آن را بین اعضای خانواده تقسیم کرد تا حسرتی در دل کسی ایجاد نشود. الویری این کار را ریاکاری و تظاهر نمیداند، بلکه معتقد است برای احترام به احساسات مردم باید چنین محدودیتهایی را رعایت کرد.
محسن الویری همچنین رفتن به رستورانهای گرانقیمت را یکی دیگر از محدودیتهای لباس طلبگی میداند، اما در عین حال معتقد است که طلاب حتما باید خانوادههایشان را به رستوران ببرند؛ چرا که چنین مواردی نباید به حسرت در دل خانواده و فرزندان تبدیل شود؛ گرچه معتقد است طلاب حتی در خانه هم نباید غذاها یا میوههای گرانقیمت و غیرمتعارف مصرف کنند.
با وجود آنچه گفته شد، الویری در پاسخ به این سؤال که پوشیدن همیشگی لباس طلبگی چه هزینهها و محرومیتهایی در پی دارد، تصریح کرد که چون دشواریهای پایبندی به لباس روحانیت برای او کم بوده، توجه جدی به آن نداشته است؛ گرچه معتقد است باید این وجه لباس روحانیت هم ارزیابی شود.
لباس طلبگی، حتی در منطقه ممنوعه
حجتالاسلام الویری، ضمن تأکید مداوم بر تعهد حداکثری به پوشیدن دائمی لباس روحانیت، به سفرهای خارجی خود اشاره میکند و برای نمونه سفر به بلاروس را یادآور میشود که رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در بلاروس، احتمال میداده است که به دلیل ممنوعیت تبلیغ و فعالیت آشکار مذهبی در بلاروس، اجازه ورود به الویری داده نشود، اما با این حال، او در پاسخ به مأمور بررسی اوراق هویتی درباره هدف سفر، تبلیغ دین برای دانشجویان ایرانی ساکن بلاروس را هدف خود بیان میکند و مشکلی برای اقامت وی نیز پیش نمیآید.
الویری همچنین به ذکر خاطراتی درباره سفرهای خارجی خود پرداخته که شهروندان با کنجکاوی درباره لباس طلبگی میپرسند و پس از اطلاع درباره آن، تقاضای عکس گرفتن میکنند. با این حال وی تأکید میکند که اهل مقاومت کور نیست، و اگر در مواردی مقامات سفارت ایران یا رایزنی جمهوری اسلامی در کشورهای مختلف، بگویند که پوشیدن لباس روحانیت به صلاح نیست، رعایت میکند؛ گرچه این نکته را هم ناگفته نمیگذارد که گاه متوجه میشود که حساسیت آنها بسیار محتاطانه است و پوشیدن لباس چندان مشکلآفرین نیست. برخی از این موارد عبارتند از اینکه مقامات مذکور -برای نمونه- میگویند «اینجا منافقین زیاد هستند و یا در جایی دیگر میگویند اینجا پاتوق جوانهای مست و یا جوانهای نژادپرست غربی است و به تلقی اینکه شما مهاجر یا پناهجو هستید، به شما حمله میکنند و یا بطری خالی پرتاب میکنند».
تنوع طلاب را به رسمیت بشناسید
دکتر محسن الویری، برای حل یکی از معضلات بسیار مهم و محوری حوزه معاصر، راهحلی ارائه میکند که برای جلوگیری از سوءفهمهای احتمالی، آن را با توضیحاتی همراه میسازد. به باور وی، برای فراهم کردن زمینه اتصال و ارتباط اقشار مختلف مردم با دین و جلوگیری از قطع این رابطه و فراتر از آن، تقویت دینداری مردم، باید دست از اصرار برای اینکه طلبهها همگی یک تفکر سیاسی خاص داشته باشند، برداریم و آنها را با تمام تنوعهایی که دارند، در جامعه معرفی کنیم؛ چرا که به باور او، مهمترین عامل اجتماعی کم شدن تمایل بخشی از مردم و به ویژه نخبگان به معممین، همین است.
وقتی قم و حوزه و روحانیان تنها با یک صدا معرفی میشوند، لاجرم مخاطبان نیز محدود به کسانی میشوند که میتوانند با همان صدا ایجاد ارتباط کنند. با توجه به تنوع استعدادی که در حوزه دیده میشود، اگر فضای ابتکار و خلاقیت به طلاب داده شود، هر کس میتواند مخاطب خود را در میان مردم و نخبگان پیدا کند.
الویری معتقد است گروهی در حوزه قم، صدایشان بلندتر از بقیه است و اصرار دارند همه قم را همراه و همنوای خود معرفی کنند و این رویکرد، موجب شکافی عمیق بین بخشی از مردم و روحانیت شده است. در حالی که اینها اگر بگذارند که مردم صداهای مختلف در قم را بشنوند، اعتمادی که هر روز کمتر میشود، دستکم به صورت نسبی برمیگردد. به تصریح وی، ظرفیتهای بسیار بالایی در قم وجود دارد، ولی حتی نخبگان جامعه از آن آگاهی ندارند و رغبتی هم به دنبال کردن اخبار قم ندارند، چون چهرهای که از قم برای آنها ترسیم شده، اجازه نمیدهد انتظار مناسبی از قم داشته باشند؛ چرا که اصلا احتمال نمیدهند زیر پوست قم، فضایی متفاوت از آنچه در فضای سیاستزده ارائه میشود، وجود داشته باشد.
الویری، تلاش برای یکصدا جلوه دادن حوزه را رهزن و زیان اصلی آن را متوجه خود حوزه میداند. به باور او، جریان سیاسی مذکور حتی اگر بهترین، نابترین، خالصترین و پاکترین جریان سیاسی کشور باشد -که نیست-، باز هم نباید چنین کند و نباید به دنبال همسو و همنظر جلوه دادن حوزه با خود باشد. محسن الویری پس از بیان این مقدمات، تأکید میکند که وقتی قم و حوزه و روحانیان تنها با یک صدا معرفی میشوند، لاجرم مخاطبان نیز محدود به کسانی میشوند که میتوانند با همان صدا ایجاد ارتباط کنند. به باور او، با توجه به تنوع استعدادی که در حوزه دیده میشود، اگر فضای ابتکار و خلاقیت به طلاب داده شود، هر کس میتواند مخاطب خود را در میان مردم و نخبگان پیدا کند.
این استاد دانشگاه باقرالعلوم، در بخش دیگری از سخنان خود، در پاسخ به سؤالی گفت: اینکه طلبهها از ترس احضار از سوی دادگاه ویژه روحانیت نتوانند در کنار مظلومان بایستند، با شناخت دورادوری که از این مجموعه دارم، قابل قبول نیست، ولی به هر حال اینکه طلبهها از ترس مؤاخذههای بعدی، از ایفای نقش واقعی خود دست بکشند، اگر راست باشد، دردناک است. اینطور محدودیت درست کردن برای آحاد مردم و برای طلبهها که باید در کنار مردم باشند، در یک جامعه اسلامی نگرانکننده است. البته احساس من این است که دوستان احساس محدودیت میکنند و به واقع چنین محدودیتی وجود ندارد. اگر طلبهها نتوانند با همه وجود و همیشه، در خدمت این محرومان و مظلومان باشند، چگونه میتوانند انتظار داشته باشند که این مردم در جاهای دیگر به آنها اعتماد کنند؟
گزارشی از روند شکلگیری حوزه علمیه قم
مؤسس حوزه؛ پایهگذار مبارزه با اسرائیل
نقدی بر «پایههای ویران یک استدلال»
روحانیت، حوزههای علمیه و اغتشاشات آبان 98