مذهب مسلمانان فلسطین
بیشتر مردم فلسطین، پیرو مذهب شافعی هستند و اتفاقاً، ابوعبدﷲ محمدابن ادریس شافعی، رهبر این فرقه، متولد غزه بوده است[۱] . جالب اینجاست که در میان فرقههای چهارگانه اهل سنت، نزدیکترین فرقه به تشیع از نظر علاقه و احترام به اهلبیت و احکام فقهی، همین فرقه شافعی است.
در مورد شبهه ناصبی بودن مردم فلسطین، شهید مطهری در سال ۱۳۴۹ سخنانی داشتهاند که در ادامه آن را میخوانیم:
«یک وقتی شایع بود و شاید هنوز هم در میان بعضیها شایع است، یک وقتی دیدم یک کسی میگفت: این فلسطینیها ناصبی هستند. ناصبی یعنی دشمن علی(ع). ناصبی غیر از سنی است. سنی یعنی کسی که خلیفه بلافصل را ابوبکر میداند و علی(ع) را خلیفه چهارم میداند و معتقد نیست که پیغمبر(ص) شخصی را بعد از خود به عنوان خلیفه نصب کرده است. میگوید پیغمبر(ص) کسی را به خلافت نصب نکرد و مردم هم ابوبکر را انتخاب کردند. سنی برای امیرالمؤمنین(ع) احترام قائل است، چون او را خلیفه چهارم و پیشوای چهارم میداند و علی(ع) را دوست دارد. ناصبی یعنی کسی که علی(ع) را دشمن میدارد.
سنی مسلمان است، ولی ناصبی کافر است، نجس است. ما با ناصبی نمیتوانیم معامله مسلمان بکنیم. حال یک کسی میآید و میگوید این فلسطینیها ناصبی هستند. این به آن میگوید، او هم یک جای دیگر تکرار میکند و همین طور. اگر ناصبی باشند کافرند و در درجه یهودیها قرار میگیرند. هیچ فکر نمیکنند که این، حرفی است که یهودیها جعل کردهاند. در هر جایی یک حرف جعل میکنند برای اینکه احساس همدردی نسبت به فلسطینیها را از بین ببرند. میدانند مردم ایران شیعهاند و شیعه دوستدار علی(ع) و معتقد است هر کس دشمن علی(ع) باشد کافر است، برای اینکه احساس همدردی را از بین ببرند، این مطلب را جعل میکنند. در صورتی که ما یکی از سالها که مکه رفته بودیم، فلسطینیها را زیاد میدیدیم، یکی از آنها آمد و به من گفت: فلان مسأله از مسائل حج حکمش چیست؟ بعد گفت من شیعه هستم، این رفقایم سنیاند. معلوم شد داخل اینها شیعه هم وجود دارد. بعد خودشان میگفتند بین ما شیعه و سنی هست. شیعه هم زیاد داریم. همین لیلا خالد (چریک فلسطینی که در چند عملیات هواپیماربایی شرکت داشت) معروف، شیعه است. در چندین نطق و سخنرانی خودش در مصر گفته من شیعهام. ولی دشمن یهودی یک عده مزدوری را که دارد، مأمور میکند و میگوید: شما پخش کنید که اینها ناصبیاند. قرآن دستور داده در این موارد اگر چنین نسبتهایی نسبت به افرادی که جزو شما هستند و مثل شما شهادتین میگویند، شنیدید وظیفهتان چیست»[۲] .
در میان خبرهای منتشر شده از تهاجم رژیم صهیونیستی، خبری بود که دقت در آن نشاندهنده علاقهمندی مردم فلسطین به اهلبیت پیامبر(ص) است. بمباران مسجد علی ابن ابی طالب واقع در محله الزیتون شهر غزه توسط جنگندههای اسرائیلی در روز ۱۰ دی ۸۷. حال مدعیان ناصبی بودن مردم فلسطین، به این سؤال جواب دهند که چگونه مردمی میتوانند هم نسبت به اهلبیت جسارت داشته باشند و هم آنقدر برای آنها احترام و تقدس قائل باشند که نامشان را بر مساجد خود بگذارند؟!
همچنین در کنار مسجد امام علی ابن ابی طالب شهر غزه، مساجد دیگری نیز به نام اهلبیت وجود دارد: مسجد «الامام علی ابن ابی طالب» واقع در نابلس، این مسجد در حواره از توابع شهر نابلس، در کرانه باختری رود اردن واقع شده است. مسجد فاطمة الزهراء(س)، حداقل ۲ مسجد با این نام در فلسطین وجود دارد. یکی در قریه ارتاح، واقع در جنوب طولکرم و دیگری در شهر نابلس. مسجد «الحسین بن علی» واقع در نوار غزه و الخلیل! حداقل ۲ مسجد به این نام در فلسطین وجود دارد: یکی در حیالصبرة واقع در نوار غزه، مسجد «حسین بن علی»، و دیگری در خیابان «عین سارة» شهر الخلیل واقع شده است.
نگاه شافعی درباره اهلبیت(ع)
در میان رهبران مذاهب اسلامی، امام شافعی بیش از دیگران ارادت قلبی خود را نسبت به خاندان اهلبیت به ویژه علی(ع) و حسین(ع) ابراز داشته است. شافعیان به تبعیت از امام شافعی نسبت به اهلبیت به ویژه امام حسین(ع) ارادت ویژه دارند. علاقه امام شافعی به خاندان رسالت باعث نزدیکی هرچه بیشتر پیروان این مذهب با شیعیان علی ابن ابیطالب(ع) شده است. شافعی همچنان که درباره علی(ع) اشعار نغز و پرمغزی سروده، درباره واقعه عاشورا نیز اشعاری زیبا و جانسوز دارد. امام شافعی که در دوستی اهلبیت زبانزد میباشد، اشعار بسیاری در فضائل اهلبیت سروده است. او همچون سایر ائمه اهل سنت در ابراز ارادت خود نسبت به خاندان پیامبر(ص) از هیچ کوششی دریغ نکرده و حتی از اینکه او را به خاطر این ارادتمندی رافضی خوانند، ابا نکرد. او معتقد است که محبت خاندان رسالت حکم واجبی است که خداوند در قرآن دستور داده و برای نشان بزرگی و فضیلت ایشان همین کافی است که اگر کسی بر آنها در نماز و سلام و صلوات نفرستد، نمازش ادا نخواهد شد.
وجود مشکلات و معضلات در کشور نمىتواند توجیهکننده کنارهگیرى و بىتوجهى ایران، از وضعیت نابسامان سایر مسلمانان و اهداف سیاست خارجى خود باشد.
ارادت و علاقه امام شافعی به اهلبیت پیامبر چنان بود که برخی از اهل سنت او را شیعه پنداشتند و حتی جهت محاکمه به بغداد برده شد. او معتقد بود که ارادت به خاندان علی(ع) را باید علنی و آشکار ساخت و این پندار باطل را از اذهان دور کرد که رفض را در دوستی علی(ع) و فاطمه(س) و فرزندان آن دو میداند و یا ناصبیگری را در دوستی ابوبکر و عمر. به اعتقاد او جریان رافضیگری و ناصبیگری که دوستی و دشمنی افراطی را در حق علی(ع) دنبال میکردند، نادرست است. یعنی انسان مومن به خدا و رسولش کسی است که محبت اهلبیت را آشکار کند. تقسیمبندی مسلمانان به رافضی و ناصبی تقسیمبندی مطرودی است و افرادی که مسلمانان را به این دو دسته تقسیم میکنند، قطعاً مجرم و گناهکارند، زیرا محبت علی(ع) و خاندانش از اصول دین اسلام است و اگر کسی چنین امری را آشکار کند به اصل اسلام عمل کرده و به ایمان خویش استحکام بخشیده است[۳] .
از سوی دیگر، بسیاری از مردم مسلمان فلسطین شیعه میباشند که همواره ارتباط خود با لبنان به عنوان یکی از مراکز مهم شیعی را حفظ کردند و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز این ارتباط تنگتر شد. جهاد اسلامی به عنوان شیعیترین جنبش فلسطینی پیوند مستحکمی را با حزبﷲ و ایران برقرار کرد و به همین واسطه نقش مهمی را در گسترش شیعه در این کشور داشت. شهید فتحی شقاقی دبیر کل پیشین این جنبش و حامی جدی انقلاب اسلامی بارها اعلام کرد که از دهه هفتاد بود که با اسلام انقلابی از طریق آثار امام خمینی و آیتﷲ سید محمدباقر صدر آشنا شدیم. علاوهبر جهاد اسلامی، جنبشهای ملی و دینی دیگری با صبغه شیعی در فلسطین شکل گرفت که بیشتر کارکرد فرهنگی و اجتماعی دارند. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، تشکلی تحت عنوان اتحاد الشباب الاسلامی (اتحادیه جوانان اسلام) در بیتلحم پا گرفت که جمعیتی خیریه با رویکردی تبلیغی بود. این گروه اقدام به تاسیس درمانگاه خیریه الاحسان، درمانگاه السبیل، مرکز جراجی نقاءالدوحه، مدرسه النقاء و مرکز زنان کردند و مضاف بر آن دورههای آموزشی قرآن را در مساجد و موسسات به راه انداختند که نقش مهمی در گسترش تشیع داشت. گروه فعال دیگر در این زمینه الحرکه الاسلامیه الوطنی (جنبش اسلامی ملی) است که مدتی پیش با شیعه شدن محمد ابوسمره رئیس و دیگر اعضاء خود به حرکت جهاد اسلامی پیوستند. جنبش مذکور موسسهای را تحت عنوان مرکز مطالعات و تحقیقات قدس برای فعالیت تبلیغی خود راهاندازی کرده است. مرکز شیعی دیگر در بیتلحم توسط محمد الشحاده یکی از یاران جنبش جهاد اسلامی اداره میشود که به سهم خود در گسترش شیعه نقش داشته است.
انجام حمایتهاى اقتصادى، سیاسى و تبلیغاتى در حد وسع و توان از ملتهاى مسلمان دیگر خصوصا فلسطین، نه تنها با منافع ملى ما تعارض ندارد، بلکه در راستاى تأمین منافع ملى ایران به حساب مى آید.
یکی دیگر از موسسات پرکار در این زمینه جمعیت الجعفریه است که در حوالی دبوریق تاسیس شده و زیر نظر استاد اشرف امونه اداره میشود. هیاتهای متعددی زیر نظر این موسسه مشغول فعالیت هستند که حسینیه الرسول الاعظم، مکتب الزهراء و مجله السبیل از آن جمله هستند (مجله الثقافی، گفتگو با صلاح نوری عبود پژوهشگر دانشگاه کربلا). به تازگی موسسهای با عنوان شورا یا مجلس عالی شیعیان فلسطین تاسیس شده که سرپرستی آن را محمد غوانمه به عهده دارد. وی از اعضای سابق جنبش جهاد اسلامی بود[۴] .
بررسی دلایل حمایت از مردم مسلمان غزه
در کنار واقعیتهای مذکور توجه به سایر مسؤولیتهاى دولت و نظام اسلامى لازم است، زیرا حیطه و گستره وظایف و مسؤولیتهاى دولتها و نیازها و اهداف ملتها فقط در درون مرزهاى آن کشور محدود نمىشود، بلکه دولتها جهت دستیابى به اهداف خود در سطح داخلى و بینالمللى، از قبیل تأمین امنیت و منافع ملى و تحقق آرمانهاى ایدئولوژیک – مثلاً یکى از اهداف سیاست خارجى ایالات متحده آمریکا، بسط و گسترش ایدئولوژى لیبرال، سرمایهدارى به عنوان تنها مدل نظام سیاسى، در سطح جهان است – ناچارند محدوده عملکرد و اقدامات خود را به بیرون از مرزهاى بینالمللى گسترش داده و در عرصه معادلات و رقابتهاى بینالملل شرکت فعال داشته باشند. امروزه به دلیل گسترش ارتباطات و تکنولوژى، جهانى شدن اقتصاد و… که مرزهاى ملى کشورها را درنوردیده است دیگر نمىتوان حیطه عملکرد و وظایف دولتها را در محدوده مرزهاى آن کشور، تعریف نمود، بلکه برعکس دولتى از توانایى بیشتر در سامان دادن به مسائل داخلى و تأمین امنیت و رفاه در سطح جامعه و تعقیب آرمانهاى ایدئولوژیک خود، بهرهمندتر است که به صورت فعال در مناسبات معادلات و رقابتهاى بینالمللی حضور داشته و در چارچوب اصول سیاست خارجى خویش، نقش مؤثرى را در تأثیرگذارى بر تحولات منطقهاى و بینالمللی پیرامون، به خود اختصاص داده و از موقعیتها و فرصتهاى بینالملل به بهترین نحو جهت پیشبرد اهداف سیاست خارجى خود استفاده نماید. عوامل متعددى در شکلگیرى سیاست خارجى کشورها مؤثر مىباشند که مهمترین آنها عبارتند از ارزشها و اعتقادات، زمینههاى تاریخى و فرهنگى، ساختار نظام بینالملل، مشکلات و نیازهاى داخلى[۵] .
دولتها جهت تحقق اهداف سیاست خارجى خود، از ابزارها و تکنیکهاى گوناگونى بهره مىگیرند؛ ابزارهایى نظیر دیپلماسى، حربههاى اقتصادى، نظامى و فرهنگى. استفاده صحیح و به موقع از این تکنیکها در میزان موفقیت واحدهاى سیاسى بسیار مؤثر بوده[۶] و در سطح بینالملل، سیاست خارجى کشور موفقتر و از توانایى بیشترى در پیشبرد اهداف بینالمللى و تأمین منافع ملى خود برخوردارتر است. همچنین از توانایى بیشترى در کاربرد تمامى این ابزارها برخوردار بوده و در موقع نیاز جهت دسترسى به اهداف خود، از آنان بهره بگیرد. به عنوان نمونه امروز، با استفاده از ابزار اقتصادى نظیر اعطاى وام، مشارکت در سرمایهگذارى یا بازسازى کشور مىتوان زمینههاى مناسبى را جهت تأثیرگذارى در تحولات داخلى آن کشور، فراهم نمودن بازار کار و عرضه کالاهاى تولیدى در خارج و…، به وجود آورده و در نتیجه بخشى از اهداف کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت سیاسى خارجى خویش را تحقق بخشید. براساس مطالب فوق درخصوص نحوه عملکرد جمهورى اسلامى در قبال مردم مظلوم غزه و فلسطین باید گفت که اصول و اهداف سیاست خارجى کشور ما نیز مانند سایر کشورها براساس عوامل متعددى از قبیل ارزشها و اعتقادات، تأمین امنیت منافع ملى و نیازهاى داخلى و… شکل گرفته است. مضافا این که نظام جمهورى اسلامى ایران به دلیل اصول و مبانى مکتبى خویش، اهمیت ویژهاى براى دفاع از سایر مسلمانان و مستضعفان جهان قائل است و در سیاست خارجى خود این موضوع را نیز تعقیب مىنماید. براساس اصول و آموزههاى دینى، جامعه اسلامى پیکره واحدى است؛ چنان که قرآن مىفرماید: «ان هذه امتکم امةً واحدةً و انا ربکم فاعبدون»[۷] براساس این آیه، همبستگى عمیقى بین همه مسلمانان دنیا، صرفنظر از هرگونه مرزبندى جغرافیایى به جهت وحدت کلمه و اعتقاد به تعالیم الهى، وجود دارد، همدردى، همدلى و همنوایى، یکى از خصایص بارز و برجسته امت اسلامى است که دلهاى آنان را به یکدیگر نزدیک مىکند. پیامبر گرامى اسلام(ص) در بیان این واقعیت مىفرمایند: «حکایت مؤمنان در دوستى و مهربانى چون اعضاى یک پیکر است؛ وقتى یکى از آنها رنجور مىشود، دیگران به مراقبت و حمایت از او همداستان مىشوند»[۸] .
ارسال این قبیل کمکها به فلسطین مختص ایران نیست، بلکه کشورهاى بزرگ جهان مانند آمریکا، علیرغم وجود بسیارى مشکلات داخلى، باز هم در جهت اهداف و منافع نامشروع خود کمکهاى بسیار زیادى را به اسرائیل که واقعا هیچ بهرهاى براى ملت آمریکا ندارد، ارسال مىنمایند.
نظام جمهورى اسلامى ایران در دستیابى به اهداف خود در سطح بینالملل براساس توانایى و امکانات خویش و اجازه شرایط بینالملل از تمامى ابزارهاى سیاست خارجى نظیر دیپلماسى، تکنیکهاى اقتصادى و فرهنگى و… در چارچوب اصول مکتبى و مقررات بینالمللى استفاده مىنماید. به عنوان نمونه فلسطین یکى از کشورهایى است که از جهات مختلف موضوع سیاست خارجى ما قرار گرفته است، این جهات عبارتند از مسلمان بودن مردم آن کشور و وضعیت بسیار وخیم اوضاع اقتصادى و امنیتی آن کشور، که خود فىنفسه براساس مبانى مکتبى و اصول قانون اساسى باعث همدلى و همکارى دولت اسلامى مىشود. دستاوردها و ثمرات مختلفى که حمایت نظام اسلامی ایران در راستای تعقیب و تحقق ابعاد مختلف سیاست خارجی ما از تبلیغ و ترویج اسلام اصیل و ارزشهای آن به عنوان یک وظیفه اسلامی گرفته، تا توجه به وحدت اسلامی، تحقق منافع و امنیت ملی و مقابله با استکبار جهانی با توجه به این موضوع مهم که امروز غزه و لبنان خط اول مواجهه دنیای کفر جهانی به سرکردگی آمریکا و اسرائیل با جهان اسلام است و هرگونه غفلتی در این زمینه آثار زیانبار و غیرقابل جبرانی را به دنبال خواهد داشت. بخشى از این کمکها (مانند مواد غذایى، دارو، پوشاک و…) در شرایط فعلى، حیاتى بوده و از مسؤولیتهاى فراملى دولت اسلامى محسوب مىشود. با توجه به نیازهاى ضرورى و حیاتى مردم فلسطین و امکانات نسبتا خوب کشورمان، کمکها محدود بوده و تأثیر منفى در روند آبادانى و حل مشکلات اقتصادى و معیشتى ما بر جاى نمىگذارد. به علاوه، نتایج مثبتى را در کوتاه مدت و طولانى مدت، در سطح منطقهاى و بینالملل، براى کشورمان به ارمغان مىآورد. فشارها و مشکلات جامعه هر اندازه زیاد باشد در برابر وضعیت پیش آمده براى برادران و خواهران آواره فلسطینى و… اصلا قابل قیاس نیست. مسلمین امت واحده و داراى سرنوشت مشترکى هستند. استعمارگران همواره درپى جداسازى و تفرقه میان ملتهاى مسلمانند تا از این رهگذر سلطه خود را بر جهان اسلام بیشتر استوار سازند. بنابراین، اگر ما دست از یارى برادران مظلوم مسلمان خود برداریم، در واقع به پارهسازى امت واحد اسلامى که هدف دشمنان است، کمک کردهایم. همان طور که در روایت است کمکهاى فردى موجب افزایش نعمت و برکات الهى است، کمکهاى اجتماعى نیز چنین است. امروزه در تمام جهان سرمایههایى براى کمک به جوامع محروم اختصاص داده مىشود و در این حرکت انسان دوستانه مسلمانان و جمهورى اسلامى باید جلودار باشند.
انجام حمایتهاى اقتصادى، سیاسى و تبلیغاتى در حد وسع و توان از ملتهاى مسلمان دیگر خصوصا فلسطین، نه تنها با منافع ملى ما تعارض ندارد، بلکه در راستاى تأمین منافع ملى ایران به حساب مى آید، زیرا اولاً، منافع ملى یک کشور فقط در مرزهاى جغرافیایى آن محدود نمىشود. لذا دولتها به میزان هزینههایى که در کشورهاى دیگر مبذول مىدارند، از توان و قدرت تصمیمگیرى و تأثیرگذارى بیشترى نیز در آینده آن کشور و معادلات منطقهاى برخوردار مىباشند. ثانیا، حفظ موجودیت، استقلال و تمامیت ارضى و امنیت ملى کشور که از عناصر کلیدى و حیاتى تشکیلدهنده منافع ملى است، نیازمند صرف چنین هزینهها و کمک به ملتهایى که در خط اول مبارزه با دشمنان ما قرار دارند، مىباشد. آیندهنگرى و تأمین منافع بلندمدت، خود بهترین دلیل بر انجام چنین اقداماتى مىباشد، زیرا آرمانها و اهداف توسعهطلبانه رژیم صهیونیستى هرگز به فلسطین محدود نبوده، بلکه آرزوى سیطره بر جهان اسلام و خصوصا امالقراى آن یعنى جمهورى اسلامى ایران را در سر مىپروراند.
این اعانات یکپارچگى ما را بهتر حفظ مىکند و قدرت جمعى ما را بر دشمنان افزون مىسازد و براى مصونیت خود ما از خطرات دشمن مفید است. ارسال این قبیل کمکها مختص ایران نیست، بلکه کشورهاى بزرگ جهان مانند آمریکا، علیرغم وجود بسیارى مشکلات داخلى، باز هم در جهت اهداف و منافع نامشروع خود کمکهاى بسیار زیادى را به اسرائیل که واقعا هیچ بهرهاى براى ملت آمریکا ندارد، ارسال مىنمایند. حال آیا رواست که کشورهاى اسلامى از انجام کمترین وظایف دینى و انسانى خود در قبال مشکلات مردم فلسطین و سایر جهان اسلام دریغ ورزند؟
فشارها و مشکلات جامعه هر اندازه زیاد باشد در برابر وضعیت پیش آمده براى برادران و خواهران آواره فلسطینى و… اصلا قابل قیاس نیست. اگر ما دست از یارى برادران مظلوم مسلمان خود برداریم، در واقع به پارهسازى امت واحد اسلامى که هدف دشمنان است، کمک کردهایم.
از طرف دیگر با توجه به واقعیاتى از قبیل وجود مرزبندىهاى بینالملل، حفظ و تقویت نظام جمهورى اسلامى ایران، ارائه الگویى نمونه براساس اصول و ارزشهاى اسلامى و …، توجه به نیازهاى داخلى نیز حائز اهمیت مىباشد. حال اگر زمانى بین نیازهاى داخل و خارج، تزاحم به وجود آمد، رعایت اصول زیر، ضرورى مى نماید:
- براساس آیات و روایات متعدد، جمهورى اسلامى ایران به عنوان یک نظام اسلامى، داراى یک سرى مسؤولیتهاى فراملّى، نسبت به سایر مسلمانان است. این مسؤولیتها در مورد تزاحم بیننیازهاى داخلى و خارجى، حتما باید مراعات شود. مثلاً اگر در کشورهاى دیگر، مسلمانانى نیازمند به ضرورىترین نیازهاى حیاتى (از قبیل غذا، دارو، پوشاک و…) باشند؛ بدون شک نمىتوان نیازمندىهاى غیرحیاتى و کم اهمیتتر داخلى را اولویت داد؛ چون مسأله زندگى و حفظ جان مسلمانان در میان است.
- ملاک تقدم نیازهاى داخل یا خارج در امور غیرمتیقن مسؤولیتهاى فراملى، رعایت اصل اهم و مهم است. به بیان دیگر، حاکم اسلامى با کمک گرفتن از متخصصان و کارشناسان رشتههاى مختلف و با درک شرایط و مقتضیات زمانى و مکانى، باید مشخص کند که اولویت با رفع نیازهاى داخلى است یا نیازهاى خارجى دولت اسلامى. در هر حالت، باید قدر متیقن مسؤولیتهاى برونمرزى و کمکهاى حیاتى را سرلوحه سیاست خارجى خود قرار دهد. در غیر آن موارد، چه بسا در مواردى، براساس نظرات کارشناسى و تخصصى ثابت شود که وظیفهاى برونمرزى بر نیازهاى داخل اولویت دارد (مانند حمایت ایران از حزبﷲ لبنان و مردم مسلمان غزه در مقابل رژیم غاصب اسرائیل) و در مواردى نیز ممکن است مسائل داخلى اولویت دارد مانند تقدم دفاع از مرزهاى کشور در برابر حمله عراق آن هم در زمانى که برخى در اندیشه آزادسازى ارتفاعات جولان از اشغال اسرائیل بودند. مسلما اگر مردم ما با واقعیات و الزامات جهانى، روشهاى پیشبرد اهداف سیاست خارجى و تأمین امنیت و منافع ملى و… آشنایى کامل داشته باشند و در جریان امور قرار بگیرند، مثبت بودن اعطاء چنین کمکها و سرمایهگذارىها را تصدیق مىنمایند.
نظام جمهورى اسلامى ایران از همان ابتدا، بیشترین سعى و توان خود را در جهت محرومیتزدایى و مبارزه با فقر و مظاهر آن داشته و سیاستهاى متعددى را به منظور تأمین اجتماعى، حقوق کار و اشتغال، به کار انداختن انفال و ثروتهاى عمومى، توزیع عادلانه منابع طبیعى کشور، استرداد ثروتهاى نامشروع و… دنبال کرده و نتایج درخشانى گرفته است. اما به دلایل متعددى از قبیل وضعیت نابسامان ساختار اقتصادى کشور، وابستگى به نفت، رشد سریع جمعیت، وقوع جنگ تحمیلى، محاصرههاى اقتصادى، کمتوجهىها به اجراى کامل عدالت اجتماعى، عدم نظارت دقیق بر مصرف بودجهها و هزینههاى عمومى و سیاستزدگى و گرایشات جناحى، هنوز ما در برخى موارد شاهد وجود مشکلات و معضلات اجتماعى و اقتصادى هستیم. در هر صورت وجود این قبیل مشکلات و معضلات، نمىتواند توجیهکننده کنارهگیرى و بىتوجهى ایران، از وضعیت نابسامان سایر مسلمانان و اهداف سیاست خارجى خود باشد. بلکه همراه با انجام وظیفه برونمرزى خود باید به حل مشکلات درون نیز بپردازیم.
ناشناس
اگر نفس حمایت از مسلمانان مظلوم است پس باید مسلمانان اویغور چین و مسلمانان چچن روسیه و مسلمانان قره باغ آذربایجان باید حمایت شوند اما باید گفت این مسلمانان جزو دکترین خارجی ایران نیستند.