مفهومشناسی
روشنفکری از آن دسته مفاهیمی است که در جامعه ایرانی معانی مختلفی از آن برداشت میشود. این مفهوم در درون حوزه نیز سرنوشتی مشابه فضای کلی کشور دارد و حداقل دو معنا در اذهان متبادر میکند:
روشنفکری براساس سنت غربی: این معنا معادل همان intellectualism است که مراد از آن تفکر و اندیشه برآمده از مدرنیته غربی است که تلاش میکند با سنتهای فکری و فرهنگی درون جامعه ارتباط برقرار کند و نسخه غربی پیشرفت و توسعه را ارائه دهد.
روشنفکری به معنای مطلق نوگرایی: این نگرش تحت تاثیر سنت فکری خاصی نبوده و در تاریخ اندیشه و تفکر دینی همواره نمایندگان و پیروانی داشته است که تلاش داشتهاند نرمافزار دین را با توجه به اصول موجود بهروزرسانی کنند. از این منظر میتوان بسیاری از مراکز و شخصیتهای حوزوی را افرادی نوگرا و روشنفکر قلمداد کرد. به عنوان مثال رهبر انقلاب در دیدار خود با هیئت امنای دفتر تبلیغات در سال ۸۴ این مجموعه را نماد روشنفکری در حوزه نامیدند.
مراد از روشنفکری در حوزه در این نوشتار معنای اول میباشد.
روشنفکری حوزوی
اگر روشنفکری را به معنای اول تلقی کنیم، روشن است که هیچ نسبتی با اندیشه حوزویان پیدا نمیکند و امری بیمعنا و ناممکن است. امروزه در حوزه علمیه قم گفتمانی مسلط است و سازوکارهای فکری را ساماندهی میکند –و طی قرنها رویکرد معرفتی غالب بوده است– که مهمترین عناصر آن عبارتند از:
- پایبندی به تفسیر روشمند و اجتهادی از کتاب و سنت
- تاکید بر منبع بودن شریعت در عرصههای مختلف زندگی
- تلاش برای تعهد به عقل و نص در قالب روشهای اجتهادی
- نفی اندیشههای انسانگرایانه
بر این اساس یک سیستم فکری منسجم که ظرفیتهای تجمیع اندیشههای انسانگرایانه، تعبدگریزانه و عرفیگرای مدرن با عناصر فکر حوزوی را داشته باشد، تاکنون شکل نگرفته و شکلگیری آن نیز امری ناممکن است و لذا، مفهوم روشنفکری حوزوی مفهوم متناقضنما به نظر میرسد.
در پارادایم روشنفکری (intellectualism)، دین فردی شده و براساس اندیشههای انسانگرایانه به جای سوال انتظارات دین از بشر، انتظارات بشر از دین مطرح و پرورش داده میشود.
روشنفکران حوزوی
گرچه مفهوم روشنفکری حوزوی به عنوان یک سیستم فکری ناممکن است، اما طی سالهای گذشته شاهد بروز و ظهور روشنفکران حوزوی هستیم. روشنفکران حوزوی، روشنفکرانی هستند که وجه غالب فکری آنها روشنفکری، ولی تلاش دارند هویت حوزوی خود را با حفظ حداقل استانداردهای ظاهری حوزه موجود حفظ کنند.
حداقل سه روشنفکر از جریان مرسوم روشنفکری دینی کشور سابقه فعالیت در درون حوزه و برخیشان حتی سابقه تدریس در سطوح عالی حوزه را داشتهاند. لذا اگر مفهوم روشنفکری حوزوی به عنوان یک سیستم فکری امری ممتنع است، مفهومی دیگر به نام روشنفکران حوزوی قابل امکان و حتی تحقق است. طلاب و روحانیونی که در نهایت با خروج از فضای جاری گفتمان حوزوی به سمت برداشتهای همسو با انگارههای مدرن حرکت کردند. این جریان هیچگاه ظرفیت تبدیل شدن به یک جریان رسمی در درون حوزه را نداشته است. چرا که توجه روشنفکران به دین توجهی بالعرض و ناشی از مقتضیات تاریخی جامعه است. اساساً روشنفکر از آن جهت که روشنفکر است به دین به منزله جزئی از اجزای فرهنگ یا سنت مینگرد و توجه او به دین ذیل پروژه اصلی او مطرح میشود. لذا برخی از ایشان همانطور که خود مطرح میکنند: «نه دلنگران دین هستند و نه تجدد و نه تمدن».
وضعیتشناسی روشنفکران حوزوی
حوزویان روشنفکر، طی سالهای گذشته به دلایل مختلف از جمله نداشتن پایگاه قدرتمند مرجعیتی، با تفاوتهای مبنایی و هویتی با جریانات رسمی حوزه و روششناسی غیرحوزوی در مباحث معرفتی، هیچگاه نتوانستهاند جایگاهی ویژه در بین جریانات حوزوی داشته باشند و در موارد متعدد نیز از قم به تهران و یا از ایران به سایر کشورهای غربی مهاجرت کردهاند، اما به نظر میرسد سه نکته در آینده و شرایط فعلی این جریان تاثیر خواهد گذاشت:
- در شرایط فعلی، در برخی از حوزه- دانشگاهها و بخشی از بدنه طلاب حوزههای علمیه، شاهد گسترش این جریان هستیم. قوت گرفتن پروژه کلان این جریان که همان اخلاق در مقابل فقه است، میتواند یکی از شواهد رشد جریان در سطح حوزه باشد. از سوی دیگر افزایش برخی از اظهارات روشنفکران حوزوی همسو با جریان روشنفکری در حوزههای فکری، فرهنگی و سیاسی یکی دیگر از مؤیدات رشد جریان در بین برخی از حوزویان است.
- یکی دیگر از زمینههای جدی ورود و تقویت این جریان در فضای حوزه، علوم انسانی میباشند که طی سالهای گذشته به تبع فضای علمی کشور، در بین طلاب رشد یافته است. امروزه طیفهای مختلفی از طلاب علاقمند به یادگیری علوم جدید همچون روانشناسی، علوم سیاسی، جامعهشناسی و فلسفه غرب میباشند. علومی که میتوان از آنها به عنوان گرانیگاههای ورود اندیشههای مدرن نام برد. در شرایط فعلی بخشی از حوزه- دانشگاهها، این علوم را در مقاطع مختلف تحصیلی ارائه و از سوی دیگر طیفهای مختلف طلاب به صورت شخصی یا کنکور علاقمند به ورود به این علوم میباشند. علومی که به تعبیر رهبری انقلاب، غیرالهی و غیرتوحیدی است و خیزش طلاب و روحانیون برای یادگیریشان گرچه فرصتی برای نقد و بررسی و کمک به پروژه بومیسازی علوم است، در عین حال میتواند تهدیدی هویتی برای حوزههای علمیه تلقی گردد.
- امروزه در سطح کشور، فضای مجازی تنها یک بستر ارتباطی صرف نیست. بلکه زمینهای برای تبادلات فکری و تاثیرگذاری و تاثیرپذیری میباشد. امروزه در شبکههای اجتماعی مختلف، شاهد حضور طلابی هستیم که مطالب، تصاویر و اظهاراتشان همسو با جریان روشنفکری است و در ارائه مطالب و محتوای تولیدی خود به جای ارجاع به تراث حوزوی و حدیثی به اظهارات و آوردههای اندیشمندان غربی ارجاع داده و تلاش دارند همسو با سلبریتیهای علمی و رسانهای به مباحث و گفتگوهایی رو آورند که سنخیتی با هویت حوزوی و اجتماعی آنها ندارد و خروجی این سبک زندگی است که روشنفکران و اندیشههای اباحهگری ترویج و تفسیر کردهاند.
اکبرنژاد: اصل بر عدم مشروعیت پوشش متمایز است/ سیفی مازندرانی: لباس روحانیت فی حد نفسه فضیلت دارد
عقلانیت حوزه، یک عقلانیت انتزاعی است/ اشتباه آقای صانعی این بود که اجازه داد فقهاش ایدئولوژی اهل سیاست شود/ مواجهه حوزه با غرب، غالباً یک مواجهه غیرزیسته است
روایت نماینده آیت الله سبحانی از مواجهه با نواندیشان/ واکنش مقام معظم رهبری به ترجمه «فلسفه دین جان هاسپرس» در حوزه
گونهشناسی نوگرایی در حوزه