این روزها از اختلافات خانوادگی و بعضا طلاق در میان خانوادههای طلبه زیاد میشنویم. نارضایتی در زندگی میتواند عوامل فردی و اجتماعی گوناگونی داشته باشد. البته میتوان افزایش طلاق و تنشهای خانوادگی را امری اجتماعی و فراگیر تلقی کرد تا یک مسأله صنفی. اما جامعه روحانیت وضعیت متفاوتی دارد. چه آنکه خود را متولی علوم وحیانی و مروج سبک زندگی دینی میداند و از سوی دیگر در پدیده ازدواج، «طلبگی» به معنای صنفیاش حائز اهمیت و اثرگذار است. بعضی دختران جوان که ممکن است از خانواده روحانیت نیز باشند، خواستگار طلبه را به هیچ وجه نمیپذیرند. از سوی دیگر برخی نیز تمایل دارند با یک طلبه زندگی کنند. در هر صورت «روحانیت» در امر ازدواج متأثر از ابعاد صنفی خود است.
در آسیبشناسی زندگی طلبههای جوان با مسائلی روبرو میشویم که در میان صنف روحانیت فراگیر است و اصل آسیب را متوجه سیاستگذاری و نظام تربیتی حوزه میکند. به عنوان نمونه «عدم توانمندی لازم در تعامل اجتماعی» را میتوان یکی از آفتهای عمومی تربیت حوزوی قلمداد کرد که در ازدواج و مدیریت زندگی ظهور و بروز مییابد و به تنشها و تلخیها دامن میزند. مشاوران حوزوی مسائل خانواده بر این مطلب صحه میگذارند که برخی طلاب جوان از همان گامهای نخستین انتخاب همسر تا عبور از مقدمات ازدواج و بعد مدیریت زندگی، از یک ناتوانی مزمن در نحوه تعامل و ارتباط اجتماعی رنج میبرند. اما چرا نظام تربیتی حوزه، طلبه را در تعاملات اجتماعی تقویت نمیکند؟ این مسأله را میتوان در لایههای پنهان سلوک علمی و اخلاقی طلبهها جستجو کرد.
در بستر علمی، طلبه با حجم انبوهی از تراث فقهی مواجه است که کارکردی جز آشنایی با ابواب فقه و فرایند اجمالی استنباط ندارد. فقدان رویکرد «حل مسأله» در فعالیتهای علمی، طلبه را از فهم پدیدههای اجتماعی امروزین خود بینیاز میکند و ایدهآلهای دینی او را مبتنی بر حیات اجتماعی پیشینیان شکل میدهد. از این رو «سنت» در بستر فقه حجیت مییابد و با زیست جدید اجتماعی و ابهامات آن متعارض جلوه میکند. البته گاهی گزارههای فقهی پویا و ناظر به تحولات اجتماعی است، اما از آنجا که طلبه نسبتی با اقتضائات اجرایی آن گزارهها ندارد، در پیادهسازی آن در زندگی دچار چالش میشود.
از سوی دیگر، طلبه به واسطه مؤانست با اصول و دغدغه «استناد» در مواجهه با متن، کمتر به زمینههای فرهنگی و اجتماعی فهم کلام و رفتار دقت میکند. این آفت در زندگی زناشویی طلبه و ارتباطات اجتماعی، زمینهساز سوءتفاهمها است. تأثیرات معرفتی اصول در زندگی اجتماعی، اجازه همدلی و فهم تفسیری کلام و رفتار اطرافیان را نمیدهد. به خصوص در امر ازدواج که طلبه با یک خانواده جدید و احیانا در بستر فرهنگی و اجتماعی متفاوتی روبرو میشود، فهم انتظارات، حساسیتها و کنش و واکنشهای دیگران نیازمند عبور از لایههای سطحی متن (کلام و رفتار) و فهم و تفسیر زیرمتن و انگیزههای مطرح در کنار آن است که طلبه در این زمینه ناکام میماند.
از منظری دیگر، حاکمیت «اخلاق اخباری» در نظام تهذیب حوزه، نقش «عقل» و «عرف» را در مناسبات اجتماعی ضعیف میکند. طلبه در فرایند اجتماعیشدن و فهم هنجارهای عرفی همیشه با این پرسش مواجه است که فرهنگ عمومی چه نسبتی با زیست اخلاقی برآمده از اخبار و روایات دارد و او تا کجا میتواند با آن همراهی و تعامل داشته باشد؟ قواعد حاکم بر زندگی زناشویی و مهارتهای لازم در برقراری ارتباط صحیح با همسر چه نسبتی با متن دین دارد؟ آیا برای بهبود زندگی خود میتواند به توصیهی مشاوران خانواده عمل کند؟ اگر میان متن دین و توصیهها احساس تعارض کرد چه باید بکند؟ به طور کلی ابهامات موجود در جایگاه عقل و عرف و نیز دغدغه تطبیق دقیق جزئیات زندگی با متن دین (آیات و روایات) فرصت تحلیل فرهنگ عمومی و لوازم معقول آن را به او نمیدهد و به لحاظ سبک زندگی او را در فضای اجتماعی منزوی و انگشتنما میکند و از آنجا که این تمایز و انزوا، «تعبد به دین» تلقی میشود، تا آنجا پیش میرود که عدم تعامل با فرهنگ عمومی را پایداری در سیر و سلوک حوزوی خود دانسته و به آن افتخار میکند.
در مجموع میتوان گفت، سلوک علمی و اخلاقی حوزه، ذهن طلبه را متنگرا (اخباری) و انتزاعی بار میآورد و او را برای امر مهم ازدواج مهیا نمیسازد. از این رو به جهت جایگاه مبهم عقل و عرف (جامعه) در نظام معرفتی حوزه، طلبه دچار دوگانه خودساخته زیست دینی- زیست عرفی میشود و هر آنچه که با متن دین تطبیق نیابد را به معنای فاصله گرفتن از سلوک حوزوی و عرفیشدن تعبیر و تفسیر میکند و از آنجایی که هویت خود را در صیانت از معارف دینی میداند در ازدواج و زیست اجتماعی خود دچار تعارض و بحران هویت میشود. خطری که بازخوانی نظام علمی و اخلاقی حوزه را ضروری جلوه میدهد.
یک طلبه
وقتی طلبه پول نداره سبک زندگی چیه دیگه بهترین خانوم ها هم کم میارن تو این وضع
محمدمهدی
حیف از این همه طلبه ای که جذب حوزه میشن و آیا مساله به این مهمی یک مشاور یا واحد درسی در کنار دروس متعدد حوزه نمیخواهد؟
این تذهبون؟؟!!
چه کسی جوابگوی هدر رفتِ این هاست؟
خانم قربانی
فوق العاده و بسیار عمیق بود و من رو به تعمق واداشت.
این مبحث و سوال از مدتها میش ذهن منو درگیر کرده بود.
نظام حوزه باید بازبینی بشه.
علی
سلام اولا شماکه فرمویددروس حوزه بازبینی بشه درسهایی که تودانشگاه خوانده اید همه از دیدگاه غرب نوشته شده دروس حوزه ازدیدگاه اسلام است کامل شما درنگاه ودیدگاه خود تجدید نظر کنید