براساس اخبار منتشره از روز گذشته زمینه تغسیل اجساد فوت شده بر اثر ویروس کرونا فراهم شده است و گروههای متشکل از طلاب داوطلب این وظیفهی مهم را بر دوش گرفتهاند.
اما با نگاهی به اتفاقات و برنامههای مربوط به خدماترسانی گروههای جهادی متشکل از طلاب و روحانیون به نظر میرسد با کمی تدبیر و سعهی صدر این خدمات میتوانست بیشتر مطابق با امور شرعی پیش برود.
از روزهای نخست انتشار خبر شیوع ویروس کرونا متاسفانه مدیریت امور پزشکی دچار تحیر و سردرگمی بود. برخی سوگیریهای سیاسی نیز اساسا وجود چنین خطری را رد میکردند. مدیریت این بحران نیازمند تصمیم ملی بود که تا مدتها انگیزهای برای آن در بدنه دولت مشاهده نشد. این عوامل باعث شد در هفتهی نخست انتشار خبر، مدیریت بحران، خود دچار بحران مدیریت گردید.
در این بین برخی سوالات شرعی نیز پیش آمد. از باز بودن حرمها و اماکن مقدس و مساجد گرفته تا امور شرعی خاکسپاری فوتشدگان.
اگرچه عمل کردن به توصیههای بهداشتی امری بدیهی بود و قاطبهی مراجع و علما تبعیت از نظرات پزشکان و مسئولان بهداشتی را لازم دانستند، اما در این مورد هم مانند مدیریت بحران شاهد دستپاچگی بودیم. تبعیت مطلق از نظرات پزشکی دقیقا همان بخش دستپاچگی است. به نظر میرسد در امور شرعی باید یک همفکری و همافزایی بین فقها و پزشکان صورت میگرفت و از «سپردن مطلق» این امور به نظر پزشکان خودداری میشد.
برای نمونه تدفین فوتشدگان تا روز گذشته بدون غسل و به صورت تیمم صورت میگرفت و علت آن عمل به توصیههای پزشکی و فراهم نبودن زیرساختها اعلام شد. اما نکتهی اصلی همان عملکرد منفعلانه فقهاست. لازم بود در تمامی تصمیمگیریها فقها نیز وجوب تشریفات دینی را تبیین و بر آن اصرار میکردند. چرا که همان تحیر در مواجهه با بحران که دامنگیر جامعه پزشکی شده بود، به تشخیص ضرورتهای امور شرعی نیز تسری پیدا کرد.
حضور گروهی از طلاب جهادگر- که توصیف فداکاری برای آنان بسیار کوچک است- در بیمارستانها و خدمت خالصانهی آنان به افراد بستری نشان داد جامعه پزشکی نیاز به همراه و همدلی حوزویان دارد، نه فقط مقلد!. در عین حال هنوز هم دیر نشده است و همانگونه که مسئولان از تحیر روزهای نخست خارج شدهاند، بهتر است فقها نیز یکبار دیگر در نظرات خود تأمل کنند و تعبد محض از کارشناسان پزشکی را به همفکری و یافتن راههای بهتر تغییر دهند.
از سوی دیگر ثبت تجربیات «فقه بحران» نیز از دیگر ضروریات تاریخ فقه است. در دو دهه اخیر زلزلهی بم بزرگترین فاجعهی انسانی و روانی در سطح جامعه بود که در همان ایام نیز گروههای مختلف حوزوی حضوری فعال و اثرگذار داشتند، اما به خاطر عدم نفوذ و گستردگی رسانهها عملاً دیده نشد. اما تجربهی آن حضور و مدیریت بحران در خصوص مسائل مختلف فقهی و روحی و… قطعا وجود دارد که در این روزها برای فعالان حوزوی مفید است. جا دارد تجربیات این روزها نیز ثبت گردد.