مباحثات

رسانه فکری تحلیلی حوزه و روحانیت

مقدمه:مباحثات پیش از این به مناسبت سالگرد سفر رهبر معظم انقلاب به شهر قم، برخی از بیانات و فیلم های منتشر نشده از این سفر را به صورت موضوعی تهیه و منتشر نمود که مورد استقبال گسترده خاطبان قرار گرفت. نظر به اهمیت موضوع، متن فرمایشات ایشان درباره «عرفان نظری و عملی و نسبت آن با حوزه های علمیه» تقدیم می شود.

مرحوم آقاى قاضى حدود ده سال با مرحوم آسيد مرتضى كشميرى معاشر بوده. آ سيد مرتضى كشميرى از لحاظ مذاق عرفانى بكلى متفاوت است با آقاى قاضى. به نظرم ايشان ميگويد حرام است «فتوحات» دست بگيريد. ظاهراً تا وقتى كه مرحوم آقاى قاضى زنده بوده، به «فتوحات» دست نميزده. آقاى قاضى در عين حال كه مذاقاً با آ سيد مرتضى كشميرى مخالف بوده، اما ميگويد من نماز خواندن را از آسيد مرتضى كشميرى ياد گرفتم. ببينيد، اين خيلى حرف بزرگى است. مرحوم آقاى قاضى وقتى نجف مى‏آيد، يك آدم بسيطى در اين زمينه‏ها نبوده؛ شاگرد پدرش بوده. ميدانيد پدر مرحوم آ ميرزا على آقا قاضى شاگرد آخوند ملاحسينقلى همدانى بوده است؛ يعنى خود ايشان از طريق پدرش هم به آخوند ملاحسينقلى همدانى وصل ميشود. ايشان تربيت شده‏ى پدرش بوده و مقاماتى هم داشته؛ در عين حال وقتى كه نجف مى‏آيد و با مرحوم آسيد مرتضى كشميرى ارتباط پيدا ميكند، ميگويد من نماز خواندن را از آسيد مرتضى كشميرى ياد گرفتم.

به نظرم از قول آقاى طباطبائى نقل شده كه ايشان گفته بودند آقاى قاضى وقتى وارد نماز ميشد، كأنه از همه چيز دنيا غافل ميشد؛ فراموش ميكرد. ميدانيد ايشان چهار تا هم زن داشتند و اولاد متعددى در خانه داشتند و در نهايت فقر هم زندگى ميكردند؛ يعنى گرسنه‏ى به معناى واقعى كلمه. با همه‏ى اين غصه‏ها و مشكلاتى كه ايشان داشت، وقتى مشغول نماز ميشد، تمام ميشد. اين، وضع زندگى آقاى قاضى است؛ همينها را براى طلبه‏ها بگويند، خيلى تأثير ميكند.

همين حاج آقا محمد شاه‏آبادى شما من خيال ميكنم اهل اين معانى است. از ايشان خواسته شود كه هفته‏اى يك بار بيايد و طلبه‏ها را نصيحت كند؛ چون بالاخره پسر آقاى شاه‏آبادى است ديگر. من شنيدم كه ايشان گفته حرفهاى اساسى مرحوم پدرم پيش من است؛ پيش اينهائى كه ميگويند و ادعا ميكنند، نيست. ديدم ايشان يك چيزهاى مختصرى هم چاپ كرده‏اند، ليكن بحثهاى علمى مرحوم شاه‏آبادى مورد نظر نيست. عرفان نظرى اصلاً در اينجا مورد نظر ما نيست و فايده‏اى هم ندارد. واقعاً عرفان نظرى فايده‏اى ندارد.

حالا آقاى رجبى هم اينجا تشريف دارند، توى مؤسسه‏ى ايشان هم ظاهراً عرفان نظرى تدريس ميشود؛ اما عرفان نظرى هيچ كس را بالا نمى‏آورد. اين را من به شما آقاى رجبى عرض ميكنم؛ اين را گوش كنيد. من يك شب از امام پرسيدم آقا شما مرحوم حاج ميرزا جواد آقا را درك كرديد؟ درس ايشان رفتيد؟ ايشان بلافاصله گفتند افسوس، نه. بعد گفتند آقاى حاج شيخ محمدعلى اراكى آمد به من پيشنهاد كرد كه برويم درس آ ميرزا جواد آقا. ايشان هفته‏اى يك بار جلسه داشت. گفتند با ايشان يكى دو جلسه رفتيم. بعد اينجورى تعبير كردند: آن وقتها ذهن ما پر بود، اين درس را نپسنديديم. آن وقت امام نپسنديده بود؛ اما حالا در هشتاد و چند سالگى كه حتماً ايشان از لحاظ معنوى پخته‏تر شده بود، افسوس ميخورد كه چرا نرفته. ذهن ايشان آن وقت از چه پر بود؟ از همين حرفهاى عرفان نظرى. يعنى وقتى كه كسى رفت پاى درس شاه‏آبادى نشست و آن حرفها و آن اصطلاحات و آن زرق و برق الفاظ را شنفت، ولو براى خود آن آدم با معنا همراه است، اما اين حرفها براى هر كسى معنا نمى‏آورد؛ طبعاً حرفهاى ساده‏ى مثل حاج ميرزا جواد آقا را نمى‏پسندد؛ در حالى كه لبّ عرفان، همان حرفهاى ساده بوده.

آقاى خوشوقت ميگفتند كه من ميخواستم كتاب «لقاءاللَّه» را چاپ كنم، پيش امام رفتم و گفتم شما يك تقريظ بنويسيد. امام گفتند نه، اين را چاپ نكن؛ برو «المراقبات» را چاپ كن، آن مؤثرتر و بهتر است. ايشان هم آمده بود و چاپ كرده بود. بنابراين عرفان اينهاست. عرفان لفظ نيست. كسى بود كه آشنا و دوست نزديك ما بود و در عرفان هم مسلط بود. حالا بنده كه خودم وارد نبودم، اما كسانى كه وارد بودند، ميگفتند ايشان در عرفان نظرى توى حوزه‏ها نظير ندارد. به اعتقاد من او هيچ حظى از عرفان نداشت. جلسه داشتيم، نشسته بوديم، گفته بوديم، شنيده بوديم؛ اما ميدانستم كه آن آقا واقعاً هيچ حظى از عرفان نداشت؛ در حالى كه عرفان نظرى‏اش هم از همه بهتر بود.

آنچه كه طلبه را بالا ميبرد، تزكيه ميكند و معراج طلبه ميشود، عرفان نظرى نيست؛ اگرچه عرفان نظرى هم ممكن است كمكهائى بكند. بايد اين عرفان عملى را، اين حالت سلوك را توى طلبه راه انداخت. ما همت كنيم، طلبه را اهل نماز شب كنيم؛ اين خيلى كمك ميكند. برنامه‏ريزى ك نيد كه از ميان پنجاه هزار طلبه‏ى حوزه‏ى قم – حالا با حذف يك عده خيلى پائين‏ترها و يك عده خيلى پيرترها – اقلاً سى هزارتاشان هر شب نماز شب بخوانند. اگر اين شد، به نظر من حوزه از جهت اخلاقى راه مى‏افتد. بنابراين لازم است نظام جامع در همه اين زمينه‏ ها تهيه شود.

رده‌های مرتبط