امام پیش از ورود به قم اما اطلاعیهای نگاشت و از مردم تهران تشکر کرد. امام خمینی در آن اطلاعیه، گویی اتمام حجتی هم با مسئولان میکرد: «کرارا گفتهام و باز هم تکرار میکنم کسی حق ندارد به منزل مردم حمله کند و وارد منزل آنان شود». «به تمام اعضای کمیتهها و زندانبانها حکم میکنم که با زندانیان، هر که باشد، به طور انسانیت و اسلامیت رفتار کنند و از آزار و رفتارهای خشن و گفتار ناهنجار خودداری کنند». «من توصیه میکنم حتی نسبت به کسانی که به من اهانت نمودهاند نباید تعرض شود. من از روحانیت میخواهم با برادران خود در جهت گسترش مبانی مبارزاتی همکاری کنند و با آنان با مهربانی رفتار نمایند. من همه افرادی را که از من غیبت کرده و یا به من اهانت نمودهاند عفو مینمایم و از خدای متعال برای همه طلب عفو میکنم». اینها توصیههایی بود که حضرت امام، پیش از سفر به قم نگاشتند و به اطلاع عمومی رساندند.
برای عزیمت امام ابتدا پیشنهاد میشود که ایشان را با هلی کوپتر به قم برسانند. حدس مسئولان این بود که مردم تهران از این عزیمت باخبر میشوند و حرکت را غیرممکن میکنند. حضرت امام اما مخالفت میکنند و قرار بر آن میشود که ساعت ۷ صبح از تهران به سمت قم حرکت کنند. قرار میشود که دو ماشین که یکی ضد گلوله بوده و دیگری ۲۸۰ معمولی، به همراه سه فروند هلی کوپتر که در طول سفر از بالا حمایت میکرده، و یک آمبولانس، در این سفر همراهی کنند. ابوالفضل توکلی بینا، رانندهٔ اتومیبل امام در این سفر بود. وی گفته است: «در ماشین به جز امام، فقط حاج احمد آقا روی صندلی عقب حضور داشتند و در اتومبیل بعدی، شهید عراقی و چند نفر از برادران حضور داشتند و به دنبال ماشین ما حرکت میکردند».
ماشین حامل امام از سهراه ضرابخانه- منزل آقای بروجردی داماد امام- حرکت کرده بود. پس از خروج از تهران، در بعضی از مناطق، مردم جمع شده بوده و ابراز احساسات میکردهاند. در حسنآباد، مردم که از عبور امام مطلع شده بودند، ازدحام کرده بودند. اتومبیل حامل امام نیز به دستور ایشان توقف میکرده و امام به احساسات مردم پاسخ میدادهاند. در کوشک نصرت نیز که دارای پادگان نظامی بود به دلیل حضور زیاد مردم ۱۵ دقیقه توقف میشود. ازدحام مشایعتکنندگان به حدی بوده که دیگر حرکت اتومبیلی که امام در آن نشسته بود امکان نداشت. از این رو تلاش میشود تا با وسیلهٔ دیگری ایشان را به قم برسانند. تصمیم گرفته میشود که امام را به آمبولانس منتقل کنند تا بقیهٔ راه را با آن طی کنند.
اتومبیل حامل امام در ساعت ۱۰ صبح وارد قم میشود. امام خمینی پیش از رسیدن به قم، در پادگان منظریه واقع در ۲۰ کیلومتری شهر توقف نموده، ساعتی را استراحت کردند. حضرات آیات عظام شریعتمداری، نجفی مرعشی، گلپایگانی و عدهای دیگر از علما و روحانیون و مدرسان حوزه نیز برای استقبال از امام به ۱۰ کیلومتری شهر رفته بودند. پس از ورود امام به قم، در ابتدای شهر، مقابل مسجد امام حسن مجتبی(ع)، واقع در جنب مدرسه آیتﷲ خویی در نزدیکیهای ترمینال کنونی، آیتﷲ شریعتمداری از ایشان استقبال کرد.
آنگونه که آیتﷲ محمد یزدی گزارش داده است، خانهای اعیانی در خیابان ساحلی قم را آماده کرده بودند تا امام خمینی پس از ورود به قم در آنجا اسکان یابند. امام به آنجا وارد میشوند و پس از آن به سمت فیضیه میروند و نخستین سخنرانی خود را در آنجا انجام میدهند. همهمهٔ جمعیت سبب میشود امام(ره) ابتدابهساکن، فتح باب مجلس نکنند و به آیتﷲ محمد یزدی میگویند قدری سخنرانی کند تا جمعیت آرامتر شود. محمد یزدی میگوید: «بعد از امر امام، راستش مانده بودم که در مقابل این سیل جمعیت چه بگویم، لذا قدری تعلل کردم. دوباره امام فرمودند: کمی صحبت کنید! با توکل بر خدا بسم ﷲ را گفتم و به نحو ارتجال و بداههگویی، شروع به صحبت کردم و دیدم که میشود صحبت کرد. در خلال صحبت چند بار مردم را به سکوت و آرامش مخصوصاً در هنگام سخنرانی امام دعوت نمودم. صحبتهایم ۲۰ دقیقه به طول انجامید.» پس از آن بود که امام خمینی شروع به سخن کردند و آن سخنرانی معروف را بیان کردند: «… من از عواطف ملت ایران تشکر میکنم. من شما ملت رنجدیده را فراموش نمیکنم…»
محل اسکان امام خمینی در قم اما مورد رضایت ایشان نبود. چند روز پس از آنکه امام در آن منزل اعیانی سکونت میکنند، یک روز حاج احمد آقا اطلاع میدهند که حضرت امام فرمودهاند: «من در خانه خیابان ساحلی نمیمانم؛ چون خیلی اعیانی است و تزئیناتش زیاد است و برای منِ طلبه مناسب نیست». امام گفته بودند: «یا جای دیگری را برای من تهیه کنید، یا به منزل خود در یخچال قاضی میروم». این بیانِ امام مورد ایراد برخی از طرفداران ایشان در قم قرار میگیرد و به احمد آقا میگویند: «آیا فکر اجتماع مردم را کردهاید و میدانید که مردم به مشکل بر خواهند خورد؟». احمد آقا میگوید: «میدانید که وقتی امام حرفی را بزنند دیگر بالای حرف ایشان نمیشود حرفی زد».
قرار میشود خانهٔ دیگری برای اسکان امام تهیه شود. احمد آقا به همراه تعدادی دیگر، مشغول پیدا کردن خانه میشوند. در خیابان بهار، خانهای پیدا میشود که مناسب به نظر میرسیده. صاحب آن خانه نیز میگوید: منزل من در اختیار شما؛ تا هر وقت که خواستید میتوانید از اینجا استفاده کنید. حاج احمد آقا میگوید: «اینجا برای امام مناسب نیست؛ ولی برای مادرم خوب است. اگر آنها از امام جدا باشند، بهتر است».
نمونهٔ این نحوه برخورد امام خمینی در تهران هم از ایشان دیده شده بود. وقتی امام را به خاطر بیماری قلبی به بیمارستان برده بودند، بعد از آن در منزلی سکنی دادند. اما امام در همان روز اول ابراز کرده بودند که اینجا خیلی اعیانی و تشریفاتی است و من نمیتوانم در اینجا بمانم. بعد از آن بود که برای ایشان در جماران خانهای تهیه میشود.
پس از دنبال کردن مسألهٔ خانه برای حضرت امام، روزی سید احمد خمینی با آیتﷲ محمد یزدی، مسأله را در میان میگذارد و خانهٔ ایشان نیز مورد بررسی قرار میگیرد و برای اسکان حضرت امام انتخاب میشود. محمد یزدی در وصف خانهاش گفته است: «خانه ما یک اتاق دم در داشت و یک هال کوچک و سه اتاق هم داشت و برای یک خانواده کمجمعیت مناسب بود. این خانه برای من موسع بود و برای امام ضیق». خانهٔ محمد یزدی مورد قبول حضرت امام قرار میگیرد و ایشان در این منزل اسکان مییابند. پس از آن محمد یزدی، به پیشنهاد سید احمد خمینی، به منزل آیتﷲ اشراقی در خیابان «دور شهر» که خالی بوده نقل مکان میکند. محمد یزدی گفته است: «قبل از آمدن حضرت امام به قم، همسرم در خواب دیده بودند که منزل ما پر از کبوتر سفید شده است و از همه جا کبوتران به سمت این خانه میآیند و در اینجا به آرامش میرسند و من به ایشان گفتم که به نظر میرسد در آینده این منزل به نحوی مورد توجه مردم شده و پر برکت میشود».
آیتﷲ خمینی با حضور در قم نشان داد که اگرچه انقلاب بزرگ سیاسی و دینی را ایجاد کرده است، اما همچنان دل در گرو حوزه و روحانیت دارد. ایشان اما چند ماهی بعد به دلیل بیماری مجبور به ترک قم و بازگشت به تهران شدند. اگرچه فشارهایی از جانب تهران نیز حضور آیتﷲ را در تهران، انتظار میبرد. مهدی بازرگان در دیداری که با امام خمینی در قم داشت، گفته بود: «شما در قم نشستهاید و میخواهید حکومت کنید؟ ما هر روز باید این راه را بیاییم و برویم». امام لبخندی زده و میگویند: «فعلاً که همین جا هستیم».
امام خمینی در دوم بهمنماه ۵۸ قم را ترک کردند و برای همیشه به تهران بازگشتند؛ شهری که امام دلبستهٔ آن بود.
منابع:
صحیفهٔ نور، امام خمینی، دفتر نشر آثار امام خمینی.
خاطرات آیتﷲ محمد یزدی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
خاطرات ابوالفضل توکلی بینا، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
سایت تاریخ ایرانی.
سلام
امام دلبسته تهران بوده؟ به چه دلیل؟ در متن آمده که
««امام خمینی در دوم بهمنماه ۵۸ قم را ترک کردند و برای همیشه به تهران بازگشتند؛ شهری که امام دلبستهٔ آن بود.»»
طباطبایی
منظور «قم » است. شهری که امام آنرا ترک کرد و دلبسته ی آن بود.
ناشناس
محمد یزدی در وصف خانهاش گفته است: «خانه ما یک اتاق دم در داشت و یک هال کوچک و سه اتاق هم داشت و برای یک خانواده کمجمعیت مناسب بود. این خانه برای من موسع بود و برای امام ضیق».
خانه ایشان مدتی به عنون مرکز تحقیقات فقهی قوه قضائیه استفاده می شد و کل موسسه در آن خانه مستقر بود و الان سالهاست که توسط موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی خریداری شده و تبدیل به مدرسه فقهی امام خمینی شده است و دهها طلبه این موسسه کلاسها و سمینارهای خود را در آن خانه برگزار می کنند