زمانی در حوزهٔ قم مشهور شده بود که حوزه، دو حاج آقا روحﷲ دارد؛ یکی حاج آقا روحﷲ خمینی و دیگری حاج آقا روحﷲ کمالوند. روحﷲ کمالوند از روحانیون شهیر لرستان بود. وی را میتوان از علمای بلاد محسوب کرد؛ روحانیونی که دینداری یک منطقه را بر محوریت شخصیت خود رقم میزنند. روحﷲ کمالوند هم در منطقهٔ لرستان چنین محوریتی داشت.
به دنبال دانش
او در ۱۳۱۹ قمری در خرمآباد به دنیا آمده بود. خانوادهٔ او به شغل کشاورزی اشتغال داشتند. وی دوران کودکی و نوجوانی را در زادگاهش گذراند و علوم اسلامی را آموخت. در هفدهسالگی بود که به بروجرد رفت و از محضر آیتﷲ بروجردی فقه آموخت. پس از آن به اراک رفت و شاگرد شیخ عبدالکریم حائری شد. در آنجا بود که با روحﷲ خمینی همدرس شد و علقهای میان این دو شکل گرفت.
زمانی که شیخ عبدالکریم حائری به قم عزیمت کرد و حوزهٔ قم را بنا نهاد، شیخ روحﷲ کمالوند هم در معیت ایشان به قم رفت. وی در فقه و اصول با آیتﷲ گلپایگانی و در فلسفه با حضرت امام خمینی همبحث بود. وی موفق شد از آیتﷲ حائری اجازهٔ اجتهاد دریافت کند. از شیخ عباس قمی هم اجازهٔ روایت گرفت.
با طرح مرجعیت عام آیتﷲ بروجردی و در پی عزیمت ایشان به قم در دیماه ۱۳۲۴، آیتﷲ کمالوند هم به قم آمد و دورهٔ جدیدی از فعالیتهای سیاسی و مذهبی او آغاز شد. وی پیش از این و در ایام نوجوانی از محضر سید بروجردی بهره برده بود و اینک در عداد نزدیکان وی قرار میگرفت. وی در این زمان همراه با امام خمینی در سطح عالی حوزه تدریس میکرد. مکاسب و کفایه میگفت و در سالهای آخر اقامتش در قم، درس خارج را نیز آغاز نموده بود. وی در فلسفه نیز تبحر داشت. آقا میرزا علیاکبر یزدی درباره وی گفته بود: در قم اگر کسی فلسفه بلد باشد، حاج آقا روحﷲ است.
آیتﷲ مکارم شیرازی نقل میکرد: زمانی که قرار بود امتحان درس خارج بدهیم، شیخ روحﷲ کمالوند یکی از ممتحنین بود. یکی دیگر از ممتحنین آیتﷲ محقق داماد بود و دیگری آیتﷲ حائری. آیتﷲ کمالوند گفت: «برای من قبول ایشان روشن است. شما چه میگویید؟» آنها هم گفتند همینطور است. آیتﷲ مکارم شیرازی از این خاطره شیخ لرستان همیشه به نیکی یاد میکنند.
رویکرد سیاسی
دوران تحصیل و پختگی علمی اما برای شیخ لرستان، هدف نهایی نبود. او به ثمربخشی در بلاد خود نیز میاندیشید. سال ۱۳۲۹ بود که عدهای از مردم خرمآباد به قم آمدند و با آیتﷲ بروجردی دیدار کردند. آیتﷲ بروجردی در آن زمان مرجع تقلید بزرگ شیعیان محسوب میشد. مردم لرستان از ایشان خواستند تا روحﷲ کمالوند را برای ارشاد دینی به خرمآباد بفرستد. آیتﷲ بروجردی در پیامی که برای شاگرد خود نوشت اینگونه آورد: «ضمن تقدیر از شما با اینکه به وجود حضرتعالی احتیاج دارم، برای مصلحت اسلام و مسلمین شما را به خرمآباد میفرستم.» شیخ کمالوند هم امتثال امر کرد و به زادگاه خود بازگشت.
روحﷲ کمالوند در خرمآباد حوزهای تأسیس کرد که با نام حوزهٔ علمیهٔ کمالیه شناخته میشود. در زمانی که حزب توده نفوذ خود را در سرتاسر نقاط کشور گسترده بود، حوزهٔ کمالیه در منطقهٔ لرستان سرآمد مبارزه با این جریانات بود. کمالوند کوشید تا در حوزهٔ کمالیه قدرت علمی را افزایش دهد. وی علاوه بر تدریس درس خارج، کوشید تا اساتید حوزههای بروجرد، اصفهان و دیگر شهرها را با هزینهٔ شخصی خود به خرمآباد دعوت کند.
کمالوند اما کوشید تا علاوه بر جنبههای علمی، به حوزه مسائل سیاسی هم وارد شود. وی به ضرورت فضای سیاسی سالهای ۱۳۳۰-۱۳۳۲ تلاش کرد که افزون بر نفوذ مذهبی، در امور سیاسی و اداری لرستان نیز نفوذ کند.
در اسناد ساواک آمده است که فرماندار خرمآباد در گزارشهای ارسالی سال ۳۷-۳۸ بارها از نفوذ سیاسی و مذهبی وی در میان مردم و نیز ادارات دولتی خرمآباد ابراز نگرانی کرده است.
ایشان همچنین در انتخابات مجلس دورهٔ هفدهم بود که نامزدی را معرفی کرد و به قوّت از او حمایت کرد و او را بر کرسی مجلس نشاند. فعالیتهای سیاسی کمالوند با مشورت و تأیید آیتﷲ بروجردی صورت میگرفت. در رمضان ۱۳۷۴ / اردیبهشت ۱۳۳۴ که مبارزه آیتﷲ بروجردی علیه بهائیت شدت گرفت، روحﷲ کمالوند هم نقش مؤثری داشت. در این زمان، ارتباطات وی با آیتﷲ کاشانی هم بسیار نزدیک شد. وی تنها فردی بود که در زمان حبس آیتﷲ کاشانی در قلعه فلک الأفلاک خرمآباد، به روشهای مختلف وارد زندان میشد و با آیتﷲ کاشانی دیدار میکرد.
سالهای ۴۱ تا ۴۳ اما اوج فعالیتهای سیاسی آیتﷲ کمالوند بود. وی در جریان لغو تصویبنامههای انجمنهای ایالتی و ولایتی، ارتباط نزدیکی با امام داشت. در بیشتر این موارد رابط او و امام خمینی، آیتﷲ طاهری خرمآبادی بود.
با طرح انقلاب سفید و لوایح ششگانه در زمستان ۴۱، علمای خرمآباد نیز مبارزهٔ خود را آغاز کردند و وارد میدان مبارزات سیاسی شدند. روحﷲ کمالوند در رأس رهبری این حرکت در لرستان قرار داشت. به هنگام وقوع حادثهٔ فیضیه در ۲ فروردین ۴۲ نیز روحﷲ کمالوند در قم حاضر شد و از جمله افرادی بود که توسط آیات عظام حکیم و خویی، پشتیبانی و برای مهاجرت به نجف اشرف دعوت شد.
تلاش وی در این برهه مورد توجه بسیاری از مراجع آن روز قرار گرفت. امام خمینی طی نامهای به ایشان نوشت گرچه در مدتی که بر ما گذشت، بسیار تلخیها دیدیم و رنج فراوان بردیم و حقیقتهای ناگوار روشن شد که کاش نمیشد، لکن تلخیها را اعلام لغو تصویبنامه با همهٔ لجاجت و سرسختی دولت و غیره محو کرد و اینجانب در خلال این مدت که به مطالعهٔ شخصیات نیز مشغول بودم، اعتراف میکنم که جنابعالی در صف اول واقع بودید».
در جریان ۱۵ خرداد ۴۲ نیز روحﷲ کمالوند در اعتراض به دستگیری امام خمینی، به تهران عزیمت کرد. در آنجا و در کنار علمای حاضر، تلگرافی را به محضر امام جهت ابراز همدردی و پشتیبانی از اهداف روحانیت، ارسال کرد. وی پس از دستگیری امام هم از پای ننشسته و همزمان با بسیاری از علما در اعتراض به این دستگیری به تهران مهاجرت کرد و متحصن شد. حتی پس از پایان تحصن نیز ساواک با ترفندهای مختلف ایشان را تا دیماه ۴۲ از لرستان به دور نگه داشت. شیخ کمالوند اما در پایان همین ماه در میان خیل جمعیت مشتاقان وارد خرمآباد شد.
یک ماه بعد اما در بهمنماه ۴۲ آیتﷲ کمالوند در خرمآباد دچار سکته قلبی شد و برای درمان به تهران عزیمت کرد. وی در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۴۳ در منیریه تهران دیده از جهان فرو بست. پیکر او پس از تشییع در تهران، وارد قم شد و در ۱۷ اردیبهشت ۴۳ در صحن حرم حضرت معصومه(س) کنار قبر استادش آیتﷲ حائری به خاک سپرده شد. آیات عظام خمینی، گلپایگانی، مرعشی نجفی و شریعتمداری در مراسم تشییع او حاضر شدند. روحش شاد.