مباحثات

رسانه فکری تحلیلی حوزه و روحانیت
یادداشت وارده: به بهانه انتقادات اخیر برخی بزرگان حوزه از افت علمی حوزه‌ها

انتقادهای بزرگان حوزه از وضعیت علمی حوزه‌ها که این روزها تا حدودی پای خود را به رسانه‌ها نیز باز کرده، مسئله‌ای نیست که به این روزگار یا حتی این دهه‌ها اختصاص داشته باشد و در دوره‌های دیگری نیز که حوزه دچار رخوت علمی شده بوده، این انتقادات پدرانه از سوی مراجع و علما به مثابه تلنگری برای حوزه‌ها بوده است. اما آنچه باعث شده این نقدها این روزها عملاً چندان پذیرفته نشود، رشد سریع «شبه علم»ها در حوزه علمیه است که در قالب آمارهای رو به رشد تعداد مقالات و کتاب‌های منتشر شده و نیز ظهور مجلات علمی جدید در حوزه خود را نشان می‌دهد.

یکی از دو رکن اساسی پدید آمدن شبه علم‌ها که به مدد ظاهر علمی خود، از ورطه نوشته‌های بی‌ارزش، خود را به میان آثار علمی کشانده‌اند، فرم و صورت این قبیل نوشته‌هاست. مدت‌هاست «پژوهش‌محوری» عملاً تبدیل شده است به تلاشی برای تربیت نسلی از طلاب که به خاطر ضعف شدید نظام آموزشی رسمی حوزه هرچند بهره بسیار نازلی از علم برده‌اند، اما در پدید آوردن نوشته‌هایی منطبق بر آخرین شیوه‌های نگارش مقالات در «المجلات العلمیة الپژوهشیة» بسیار چیره گشته‌اند.*

این محور قرار گرفتن صورت و فرم، هرچند می‌توانست به خودی خود مایه پیشرفت علمی حوزه‌ها باشد، اما در کنار وضعیت اسف‌بار محتوای این نوشته‌ها، توجه به این نکته که این نیز گرته‌برداری دیگری از نظام دانشگاهی است، عاقبت ناخوشایندش را به خوبی نشان می‌دهد.

اما این تنها قسمت کوچکی از ماجراست. محتوا نیز در این مدت، از نعمت شبه علم بی‌نصیب نمانده است. نوشته‌های نازل علمی که پیش از این هیچ‌گاه در مجامع علمی مجالی نداشتند، این روزها به لطف دسترسی آسان به منابع، نویسندگان خود را به کسوت عالمان درآورده‌اند. ظهور و رواج برنامه‌های اسلامی کامپیوتری در چند سال اخیر، به‌ طور قطع بیشترین سهم را در این زمینه داشته است. کتاب‌های بی‌شماری که پیش از این تنها در حیطه عالمانی بود که سال‌ها با این منابع در ارتباط بوده‌اند، به مدد یک جست‌وجوی کامپیوتری در اختیار کسانی قرار گرفت که یک‌سره از این عوالم دور و جز یک فرم و صورت بی‌معنا که همان «کثرت منابع» باشد چیزی را درنمی‌یافتند.

جست‌وجوی کامپیوتری به کسانی که به جای سال‌ها درس خواندن و دانش آموختن از محضر اساتید، در پی «طفره» علمی‌اند، این فرصت را می‌دهد که در پاورقی هر مطلب، چندین و چند کتاب را به ‌عنوان منبع معرفی کنند و ظاهر علمی نوشتار خود را تقویت نمایند، در حالی که به خاطر عدم آشنایی با منابع و متون، نه‌تنها در فهم دچار مشکلات بسیاری می‌شوند، بلکه در تشخیص و ارزش‌گذاری اولیه منابع نیز وامانده و مثلاً در تخریج یک حدیث، به راحتی در کنار ارجاع به کتاب علل الشرایع، به مثل مستدرک نیز ارجاع می‌دهند؛ در جایی که هیچ نکته خاصی در منبع بعدی نیست و صرفاً در «لیست نتایج جست‌وجو» منابع دیگری نیز آمده و «محقق» از همه‌جا بی‌خبر، با نوشتن چندین و چند منبع حدیثی دست‌چندم، به گمان خود حدیثی مستفیض یافته است! هرچند در برخی موارد به خاطر آنچه در «روش تحقیق» خوانده‌اند، ممکن است علل را بر مستدرک مقدم دارند. این قبیل ارجاعات بی‌معنا و صورت‌گرایانه آن‌قدر زیاد است که نیازی به مثال نیست، ولی نگارنده گاه با موارد بسیار جالبی برخورد کرده که مثلاً محققی در بحثی جدلی با اهل سنت، برای اینکه نشان دهد اهل سنت حدیث مورد اشاره او را نقل کرده‌اند، به الموضوعات ابن الجوزی ارجاع داده است!

این وضعیت «جست‌وجو و تحقیق» باعث شده که در چند سال اخیر، کتاب‌های تراثی زیادی به همین شیوه چاپ شود و بر جلد خود نام افراد زیادی به عنوان محققین کتاب درج شود؛ کسانی که تنها هنرشان استفاده از یک سرچ کامپیوتری است و نوشتن آنچه در لیست نتایج آمده است. برای هر اهل فضلی از شیوه همین تخریج‌ها میزان بی‌اطلاعی این افراد با مسائل آن علم روشن می‌شود. این می‌شود که آفت تحقیق‌های دارالکتب العلمیه لبنان که روزی مضحکه جامعه علمی شیعه بود، اکنون به مایه افتخار برای بسیاری از این شبه عالمان تبدیل شده و این تحقیقات بی‌ارزش، سابقه علمی ایشان شمرده می‌شود!**

آفات ظهور شبه عالمان به همین‌جا ختم نمی‌شود. چندی پیش مقاله‌ای در باب طب اسلامی می‌خواندم که نگارنده به شکلی واضح با هردو مقوله طب سنتی و میراث حدیثی- طبی بالکل ناآشنا بود و با شنیدن جسته‌گریخته‌هایی از این سو و آن سو و جست‌وجوی عبارات، سعی در نظریه‌پردازی – که مد رایج این روزهای حوزه شده است – داشت. فارغ از سستی غیرقابل توصیف محتوا، آنچه باعث می‌شد این مقاله در وهله نخست عالمانه به نظر برسد، ارجاعات بسیاری بود که در مقاله بود و هر سخن مستند به کتابی علمی نقل شده بود، اما با مراجعه به تمام آنچه ارجاع داده شده بود، آنچنان مغایرت میان مفاد نقل شده و عبارات در کتب مورد اشاره زیاد بود که امکان حمل همه آن موارد بر صرف بی‌اطلاعی و استاد ندیدگی نویسنده ممکن نبود، گویا نویسنده خواسته یا ناخواسته از قدرت شبه علم مطلع بوده و با رعایت کامل فرم یک مقاله عالمانه و ارجاعات بی‌شماری که به مدد برنامه‌های کامپیوتری به طرفة عینی میسر می‌شوند، مخاطب را از هرگونه شک باز ‌می‌داشت.***

اعتمادبه‌نفسی که برنامه‌های کامپیوتری برای شبه عالمان امروزی پدید آورده، بسیاری را به این صرافت انداخته که از وادی نظریه‌پردازی نیز عبور کرده، بی‌محابا به نقادی عالمان بپردازند. نمونه‌های تأسف‌بار بسیاری از این جریان‌ها وجود دارد که مثلاً با جست‌وجوی متن یک حدیث و نیافتن آن، یک طلبه مقدمات هم به خود اجازه می‌دهد که سریعاً ننگ جعل و تحریف به عالمان بزند. در نزاع‌های سال‌های اخیر در بسیاری از مسائل مربوط به تاریخ اسلام، آنچه بیشتر مایه نگرانی بود ظهور مقالات بی‌شماری از این دست بود که برای تأیید یک طرف ماجرا، با یک سرچ ساده کامپیوتری و نیافتن نتیجه‌ای، به‌راحتی به دفاع از انکار برخی قضایای صدر اسلام می‌پرداخته‌اند. بسیاری که در طول چندین سال طلبگی، به خاطر دوری از فضاهای علمی، حتی اسم بسیاری از کتاب‌ها را نیز نشنیده بودند، با سرچ یک عبارت، آدم را تنها به یاد آن داستان فیل دیدن در تاریکی می‌اندازند!

در چنین فضایی، نقد بزرگان به وضعیت علمی حوزه‌ها نه‌تنها دیگر سودبخش نخواهد بود، بلکه با استناد به آمار و ارقامی که مشحون از همین شبه علم‌های بی‌ارزش است، متولیان حوزه خود را از این نقدها مبرا می‌دانند، بلکه با کمال تأسف نگاهی به برخی ارزش‌گذاری‌های رسمی متولیان رسمی حوزه – مانند آنچه در جشنواره علامه حلی توسط معاونت «پژوهش» می‌گذرد – به روشنی نشان می‌دهد که این صورت‌گرایی و رشد شبه علم‌ها، جایگاه خود را یافته و هیچ حد و مرزی در برابر خود نخواهد دید.****

پاورقی‌ها:

* این اصرار بر فرم‌گرایی و تبعات آن، به بهترین شکل در نظام‌های حوزوی که اصرار بیشتری بر این مقوله دارند، دیده می‌شود؛ مانند جامعة الزهرا(س) که اگرچه پس از چند دهه، خروجی علمی‌اش از شدت ناچیزی، توان تأمین اساتید خودش به‌ویژه در سطوح عالی را نیز ندارد، به چشمه جوشانی از مقالات «علمیة پژوهشیة» تبدیل شده است!

** چند سال پیش، از یکی از محققین فاضل اهل سنت می‌خواندم که در سنی بودن محمد علی بیضون – مالک دارالکتب العلمیة لبنان که با افتخار اصرار دارد که فقط به نشر کتب اهل سنت می‌پردازد – شک کرده بود و می‌گفت این شخص از عمال روافض است و با چنین تحقیق‌هایی قصد هدم کتب تراثی ما را دارد!

*** این مقاله تأسف‌بار نه‌تنها – به ادعای نویسنده‌اش – در پیش برخی فضلای حوزه مورد تحسین قرار گرفته بود، بلکه در جشنواره علامه حلی نیز رتبه‌ای به دست آورد!

**** برای درک وضعیت نابسامان جشنواره علامه حلی، نیازی به حضور در جشنواره و تورق آثار برگزیده نیست، نگاهی به عناوین آثار برگزیده به خوبی نشان‌دهنده سطح دغدغه نویسندگان آثار و برگزارکنندگان جشنواره است. البته کسانی که سابقه حضور در این جشنواره را دارند، بیشتر با فرم‌گرایی افراطی داوران آن آشنا هستند و برگزیده شدن این قبیل آثار نازل و سطحی، برایشان باورکردنی‌تر است.

تذکر: دیدگاه‌های مطرح‌شده در این یادداشت، لزوما دیدگاه سایت مباحثات نیست.

رده‌های مرتبط

دیدگاه‌ها

  1. احمد 

    اصلا جالب نیست که میگید «دیدگاه های مطرح شده در یادداشت، لزوما دیدگاه سایت مباحثات نیست». اگر قبول ندارید چرا یادداشت می زنید و منتشر می کنید؟ اگر قبول دارید چرا جرات نمی کنید و ابراز نمی کنید؟ این که خبر و یا یادداشت نقل شده از سایت دیگری نیست که این گونه از زیر بار مسئولیت آن شانه خالی می کنید!

پاسخ دهید