آیتﷲ مسعودی خمینی از قول امام خمینی نقل کرده است: «در اراک، درس رسائل را خدمت استادی تلمذ میکردم. ولی بعضی روزها به درس نمیرفتم و خود مطالعه میکردم و بدون نیاز به استاد متوجه میشدم که منظور کتاب چیست. آقای میرزا محمدباقر کمرهای هم به قدری استعداد داشت که بدون شرکت در درس و به صورت مطالعه شخصی مطالب کتاب را درک میکرد و حتی از خود استاد هم بهتر میفهمید».
محمدباقر خمینی کمرهای از علمای مشهور و از نویسندگان بنام دهه بیست به بعد بود. وی افزون بر نگرش در عرصهٔ دین، درباره مسائل اجتماعی و سیاسی از دیدگاه اسلام نیز فعال بود و کوشیده بود تا از دین اسلام یک دین سیاسی و اجتماعی هماهنگ با زمان، معرفی کند؛ دینی که در دشواریهای جهان معاصر به کار میآید.
وی کتابی با عنوان «روحانیت و اسلام» نوشته بود که باید آن را یکی از نخستین آثاری دانست که درباره نظام سیاسی اسلام در دوره جدید و پس از آغاز حرکت احیاگری دینی نوشته شده است.
وی همچنین کتابی در زمینهٔ فقه فارسی با مدارک آن منتشر کرد که بسیار مورد توجه قرار گرفت. ناشر آن کتاب در مقدمهای که بر آن نوشته آورده است: «عدهٔ بسیاری از مسلمانان هستند که در اثر پیشآمدهای زندگی نتوانستهاند مطبوعات دینی کافی اکتساب کنند و روی این اصل مقلد مجتهدین بزرگ گردیدهاند. ولی میل دارند علاوه بر این، اصل و ریشه مسائل را نیز بدانند. اما از آنجا که وقت و مواد خاص زندگی آنها اجازه نمیدهد که تحصیلات دینی کافی انجام دهند، میخواهند از طرف مجتهدینی که به معلومات آنان اطمینان کافی حاصل است، کتابی نوشته شود که مسائل دینی یا فقه اسلامی را با ذکر مدارک گوشزد نماید و چون در رسالهها این منظور عمل نشده و به علاوه چنین کتبی کمتر در عالم اسلام نگارش یافته است، همه تشنه و مشتاق آن هستند.» عنوانی که کمرهای بر این کتاب گذاشت چنین بود: «فقه فارسی با مدارک فروع دین و نصوص احکام».
کمرهای دلبستهٔ آزادی و حقوق برابر ملتها بود. او به صلح جهانی میاندیشید. به همین منظور در کنفرانسی که در زمینهٔ صلح بین اللملی در وین تشکیل شده بود شرکت کرد.
کمرهای دلبستهٔ آزادی و حقوق برابر ملتها بود. او به صلح جهانی میاندیشید. به همین منظور در کنفرانسی که در زمینهٔ صلح بین اللملی در وین تشکیل شده بود شرکت کرد. افرادی که به جنبشهای چپ تعلق داشتند از این کنفرانس ابراز خرسندی کردند. در این کنفرانس روحانی دیگری به نام علی اکبر برقعی هم شرکت کرده بود که سبب بر هم ریختن موقعیت وی در قم و تبعید وی از این شهر با توصیهٔ آیتﷲ بروجردی شد.
کمرهای در آنجا مقالاتی ارائه داده و مورد تقدیر قرار گرفته بود. وی در مصاحبهای گفته بود: «من از نظر سیاسی و اجتماعی به آزادی کامل و بهرهوری همه افراد رشید از حقوق دینی و مدنی خود معتقد بوده و استقلال ملتها را همیشه محترم شمرده، کلیت رسائل و مقالات بسیاری در این زمینه چاپ و منتشر نمودهام. و مهمترین موفقیت من در این زمینه قدرشناسی و تقدیری بود که نمایندگان همه ملل در کنگره ملتها در وین از من نمودند و با اینکه هیچ وسیله تبلیغاتی در دست نداشتم و از نظر زبان هم جز عربی و فارسی به طور کامل نمیتوانستم صحبت کنم و این هر دو زبان هم در کنگره رسمیت نداشت و متداول نبود، در مجله و انتشارات کنگره که در میلیونها نسخه و به چند زبان عمومی منتشر شد، مقام مهمی برای من روشن نمودند». (حدیث عارفان، ص ۱۰۹)
وی در آن سخنرانی از نقش برجسته انسان در عالم هستی با زبانی شاعرانه سخن گفته بود: «هر جا بشر نقش زندگی دارد آنجا کبوتر روح من بال میگشاید و هر جا بشر زندگی مستقل و شرافتمندانهای دارد، آنجا بوسهگاه جان من است. من چون با بشریت مواجه میشوم چنین احساس میکنم، هر چه در نهاد خود کاوش مینمایم برای این علاقه انسانی سببی درک نمیکنم جز صفای عالم انسانیت و همبستگی معنوی که میان اعضای بشریت در سرتاسر جهان وجود دارد. این حس بشری همه وقت بوده و باید با همه کس باشد؛ چنانچه سعدی سروده است:
بنیآدم اعضای یکدیگرند/ که در آفرینش ز یک گوهرند
ولی صد اسف که بار سنگین و خستهکننده و پرهراسی بر دوش دارد و از آن فریاد و خروش، زمین را میلرزاند و تکان میدهد. این بار، بار اسلحه است. بشریت به خوبی درک میکند که موشک مرهم زخمهای او نیست. با گلوله توپ نمیتوان ناتوان را نیرو بخشید. بشریت در شبهمثلثی گرفتار شده و خود را در تنگنای خطرناکی مینگرد که از هر ضلع آن، بمب اتمی آویزان است و درست قلب او را نشانه گرفته است».
کمرهای بر این باور بود که برای استقرار صلح جهانی باید یک دولت جهانی تشکیل شود. وی در کنفرانس وین گفته بود: باید یک دولت جهانی تشکیل شود. برای استقرار صلح جهانی یک پارلمان بینالمللی ضروری است. سازمان ملل ناقص است و به جای یک دولت جهانی نمیتواند بر اوضاع جهانی مسلط باشد و لنگر برقراری صلح عمومی گردد.
محمدباقر کمرهای اگرچه همدرس امام خمینی بود ولی در پارهای از مبارزات سیاسی امام خمینی(ره)، با روحانیت همراهی نکرده بود. وی در تأیید انقلاب سفید پهلوی سخن گفته بود. او جزوهای در تأیید انقلاب سفید منتشر کرده بود و در آن چنین آورده بود: «بسیار میپرسند از اینکه شش ماده پیشنهادی اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی که به تصویب ملت ایران رسیده است با دیانت اسلام و مذهب جعفری که در قانون اساسی، مذهب رسمی کشور قید شده است، موافقت دارد یا نه.
خداوند فرمان میدهد به عدالت و احسان و عطا به خویشان و بازمیدارد از هرزگی و ستم. جوهر فرمان خدا در قرآن مجید عدل مطلق است. عدل شامل راستی و درستی، برابری و همکاری عمومی مردم میشود. یکی همیشه سیر و دیگری گرسنه، یکی هرگونه جامه زیبا و دیگری همه برهنهپا، یکی هر چه خواهد آماده و دیگری هیچ نداشته باشد، یکی همه بکوشد و کار کند و دیگری همه بیکار بگردد، عدالت نیست. یکی همه بار بر دوش و دیگری همه در عیش و نوش؟»
وی سپس تأکید میکند که این بیعدالتیها با انقلاب سفید به پایان خواهد رسید: «اکنون این فرمان قرآنی و کمال مطلوب انسانی و ایرانی در پیشنهاد ششمادهای اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی ظاهر شده و مورد تصویب ملت ایران قرار گرفته است.»
وی سپس در تأیید بندبند مواد این فرمان از استدلالهای دینی کمک میگیرد و آن را تبیین دینی میکند.
محمدباقر کمرهای اگرچه همدرس امام خمینی بود ولی در پارهای از مبارزات سیاسی امام خمینی(ره)، با روحانیت همراهی نکرده بود. وی در تأیید انقلاب سفید پهلوی سخن گفته بود.
ماده یک: ماهیت این ماده این است که دولت، املاک مالکان بزرگ را بخرد و به زارعان آنها بفروشد. این عمل در ذات خود بسیار خوب است و موافق عدالت است و موجب رضای خداوند است و مطابق اسلام و مسلمانی است. چه عدالتی بهتر از اینکه همه کشاورزان مالک آب و زمین باشند و چه خوب بود که خود ملاکان نگفته این کار را کرده بودند. چه اعانتی بر برّ و احسان بالاتر از اینکه خداوند فرموده است و تعاونوا علی البرّ و التقوی.
وی در تأیید حق زنان برای رأی دادن نیز به آیات قرآنی تمسک میجست. او میگفت برای صحت و شرعیت مداخله زنان در انتخابات به ادلهای از کتاب و سنت اشاره میشود: ولا تتمنّوا ما فضّل ﷲ به بعضکم علی بعض. للرجال نصیب مما اکتسبوا و للنساء نصیب مما اکتسبن (نساء/۳۳) یعنی آرزو نکنید آنچه را که خداوند شماها را بر اساس آن بر یکدیگر برتری داده. بهره مردان است آنچه را به دست خود کسب کنند و بهره زنان است آنچه را به دست خود کسب کنند. به این معنا که رقابت باید در امور اکتسابی باشد. اکتساب، به دست آوردن هر فایده مادی و معنوی است. و انتخاب وکیل و فعالیت سیاسی یکی از فواید مهم انسان است و این میان زن و مرد یکسان است و تفاوتی نمیکند.
به تعبیر محمدباقر کمرهای: یک زن بالغه عاقله مختار نفس خود است و نمیشود بیاجازهاش او را به شوهر داد یا در مال او تصرف کرد و چون قوانین مجلس راجع به احوال و اموال افراد است باید هم مرد و هم زن از راه انتخاب وکیل، آن را به انجام برسانند. قانونی که فقط به امضای مردها وضع شود، مانند این است که زنی را به وکالت از طرف مردی برای او عقد کنند در حالی که خود زن راضی نباشد.
ولی کمرهای در دیماه ۱۳۵۷ مطالبی علیه رژیم پادشاهی منتشر کرد. وی در مقدمهٔ آن جزوه آورده بود که «از نزدیک شدن به مرز ۸۰ سال عمر نگرانم، ولی شوریدگی وضع عمومی که برای هر کس مایهٔ نگرانی است مرا به نگارش این رساله مختصر وادار کرد.» وی در آن رساله از ضعف حکومتهای پادشاهی سخن میگوید و از تشکیل حکومت اسلامی نیز سخن به میان میآورد و آن را یک حکومت جمهوری و حاکمیت مردم بر مردم میداند. کمرهای در انتهای آن متن وعده میدهد که رسالهای را در پاسداری جمهوری اسلامی منتشر خواهد کرد. مشخص نیست که این رساله منتشر شده است یا خیر.
محمدباقر کمرهای در تاریخ ایران چندان شناختهشده نیست. او خود را پیرو سید جمالالدین اسدآبادی میدانست. رویکرد او به دین، یک نگاه اصلاحی بود و شاید اگر در اوج مبارزات سیاسی انقلابیون، از درِ دفاع از ایدههای حاکمیت پهلوی برنمیآمد، امروز به عنوان یکی از برجستگان روشنفکری در عرصهٔ دین، شناخته میشد. او در سال ۱۳۷۴ روی در نقاب خاک کشید.
عکس: وارثون
ناشناس
نویسنده زحمت نکشیده حتی یک رفرنس بدهد!