یکی از مسائلی که میباید بر آن انگشت نهاد و در مقوله گفتوگو میان ادیان از آن سخن گفت این است که همّت مسلمانان باید چنین باشد که ابتدا به سنت اصیل اسلامی خود واقف گردند و در ثانی به دستاوردهای مدرن و اندیشههای مدرن نیز بیتفاوت نباشند. غفلت از دنیای مدرن میتواند گفتوگوی با دیگر ادیان را نیز دچار مشکل کند. در دنیای مسیحیت به عنوان نمونه شاهدیم که مواجهه با دستاوردهای جدید را با روی خوش میپذیرند و میکوشند تا آن را در مقابل سنت مسیحی قرار ندهند. در دنیای اسلام نیز این مهم باید به دیدهٔ عنایت نگریسته شود.«گفتوگو» اگر یکی از عوامل زیست سعادتمندانه در دنیای جدید است، اما در اسلام به معنای بازگشت به یکی از سنتهای دینی خود بوده است. در جایجای قرآن این دعوت و فراخوان وجود دارد و هیچ امری معارض با آن نیست. آیات بسیاری از قرآن شریف به این مهم توجه دادهاند. در قرآن کریم میفرماید: «با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت دعوت کن و با ایشان به شیوه نیکوتری بحث کن. پروردگار تو بهتر میداند چه کسی از راه او گمراه گشته و همو داناتر است به اینکه چه کسانی هدایت یافتهاند».[۱] در جایی دیگر میفرماید: «با اهل کتاب جز به شیوهای نیکو، بحث نکنید؛ مگر با کسانی از ایشان که ستم کردند و بگویید بدانچه بر ما و شما فرو فرستاده شده است، ایمان داریم و خدای ما و خدای شما یکی است و ما تسلیم اوییم».[۲] آیات قرانی مملو است از آیاتی که دعوت به گفتوگو میکند.
محمد ارکون روشنفکر معاصر بر این نکته بسیار تأکید میکرد که برای یک گفتوگوی ثمربخش میان ادیان، میبایست ابتدا دو طرف، با دستاوردهای نوین میانه بدی نداشته باشند. او میگفت: «چگونه برای گفتوگویی سودمند کسی را بفرستیم که رابطهاش با سنت حقیقی خود قطع شده و در دام عقبماندگی اقتصادی و سیاسی گرفتار آمده است، در حالی که طرف او کسی است که مستقیماً با گذشته خود و نیز آیندهاش در ارتباط است؟»[۳] ارکون بر نکتهٔ خوبی انگشت گذاشته بود و یکی از عومل عدم نتیجهبخشی در گفتوگوی میان ادیان را بازگو کرده بود.
محمدحسین فضل ﷲ از دیگر متفکرانی است که به مقوله گفتوگو میان ادیان اهتمام زیادی ورزید. او بر این باور بود که اگرچه متون ادیان، به گفتوگو امر کردهاند ولی این دینداران هستند که به آن دستورات جامهٔ عمل نمیپوشانند. فضل ﷲ در مقالهای که در باب اسلام و مسیحیت نوشت اینگونه آورد: «مسیحیت میگوید خدا یعنی محبت، ولی در بسیاری از گامهایی که به نام مسیحیت برداشته میشود، بدترین نوع بغض، کینه و برتریجویی و مانند آنها یافت میشود…، در اسلام نیز سخن از خدای رحمان و رحیم است و اینکه رسالت پیامبران چیزی جز رحمت نیست؛ مانند «تو را جز رحمتی برای جهانیان نفرستادیم». رحمت ارزشی است که انسان مسلمان با آن زندگی میکند، ولی بسیاری از نمایندگان رسمی یا علمی اسلام بدترین نوع خشونت، سنگدلی و مانند آنها را انجام میدهند…»[۴]
محمدحسین فضل ﷲ همچنین توصیه کرده بود که اگر در پی آن هستیم که میان مسیحیت و اسلام به عنوان دو اندیشه متفاوت فرایند گفتوگو را برقرار کنیم، میتوانیم این کار را در قالب نشستهای علمی و فرهنگی با رویکرد واقعبینانه انجام دهیم و مواضع اشتراکی و اختلافی را مورد بحث قرار دهیم. اگر این کار به صورت واقعی، نه به صورت تبلیغاتی و نمایشی انجام شود، روشن میشود که ارزشهای انسانی و حیاتی میان مسیحیت و اسلام تا هشتاد درصد همگرا هستند. گاهی در برخی جزئیات این ارزشها اختلافاتی وجود دارد، ولی با درک درست و عمیق آنها مییابیم که در اصل ارزشها اختلافی وجود ندارد.
فضل ﷲ سپس به نکتهای اشاره میکند. ایشان میگوید: برخی هنگامی که با این سخن حضرت مسیح که «اگر کسی بر گونه راست تو نواخت گونه چپ خود را به سمت او بگردان» روبهرو میشوند، آن را نشاندهنده تشویق به ضعف و سستی تلقی میکنند. ولی من آن را برتری روحی تلقی میکنم. محبت به سطحی میرسد که آدمی آمادگی آن را پیدا میکند که اگر کسی به گونه راست او زد، گونه چپ خود را نیز در اختیار او قرار دهد.
ایدهٔ اصلی فضل ﷲ این بود که ادیان دارای گوهری واحدند و میتوان میان این ادیان تقریب ایجاد کرد. فضل ﷲ به این نکته اذعان میدارد که ما به نوعی پویایی فکری فرا میخوانیم که بر مبنای آن، هیچ کس در گوشهای نمیخزد. هر کس میتواند دین دیگری را از او فرا بگیرد یا خودش به آن دست پیدا کند. اگر مسلمان در مورد مسیحیت، و مسیحیت در مورد اسلام تحقیق کند، میتوان به فهم یکسانی دست یافت و فهمهای همدیگر را تصحیح کرد. به تعبیر فضل ﷲ در این صورت ما شخصیتهایی بستهبندیشده که در برجهای عاج و مشرف بر دیگران زندگی میکنند نخواهیم بود. در این صورت مسیحیت و اسلام چون آب و هوایی خواهند بود که هر کسی بنا به سطح فرهنگیاش آن را میآشامد و تنفس میکند.
گفتوگوی میان ادیان یکی از ضرورتهای امروز بشریت است. اگر این امر را دستاوردی مدرن میدانند، اما در لایههای متون دینی به کرّات میتوان از این مقوله یافت و آن را پیش روی بشریت مدرن قرار داد. و در این میان، دینداران مهمترین وظیفه را بر عهده دارند. اینکه این فرامین را از متون خود استنباط کنند و با دستاوردهای جدید انطباق دهند و شریعت دلانگیزی را به ارمغان آورند.
ماجرای اظهارات وزیر اطلاعات درباره گرایش به مسیحیت
حامی جدی استقلال مالی حوزه هستم/معاونت تبلیغ علیرغم پارازیتهای مزاحم موفق بودهاست
علامه امینی؛ تمامقامت علیه مخالفان
سالها پس از علی شریعتی