در وادی فلسفه
۱- محمدرضا حکیمی میگوید: عالمان و فاضلان و مطلعان و آگاهان بسیاری به سائقههای معارفی دینی و تربیتهای خالص اعتقادی، دارای مذاق تفکیک بودهاند و هستند. لیکن سید موسی زرآبادی و میرزا مهدی اصفهانی و شیخ مجتبی قزوینی خراسانی را بدین امر تعلقی ویژه است.
شیخ مجتبی قزوینی خراسانی معتقد بود که طالب معارف تحقیقی باید مبانی و مطالب قوم را نیز بداند. از این جهت خود سالها در خدمت استادان مختلف به تحصیل فلسفه و عرفان پرداخته بود، و از اساتید بزرگی چون آقا بزرگ حکیم شهیدی، نیک استفاده کرده بود. با این استاد مسلم و مشهور فلسفه تا آنجا مأنوس شده بود که وی نسخه کتاب «اشارات» خود را پشتنویسی کرده به شاگرد کوشا و فاضل خویش هدیه کرده بود.
شیخ استاد ما (شیخ مجتبی قزوینی) میفرمودند: مرحوم آقا بزرگ مدتی خارج فلسفه (مانند خارج اصول و خارج فقه) تدریس کرد و میفرمود میخواهیم مطالب را با نظر اجتهادی بسنجیم، و خارج از محدوده متون و فضای حاکم بر آنها، و بدون تحت تأثیر قرار گرفتن نسبت به مقام علمی و شهرت مؤلف، آنها را مورد بحث قرار دهیم.
بنا بر نظر یاد شده؛ شیخ قزوینی خود متون فلسفی را تدریس میکرد و درسی جاذب و عمیق داشت و گاه متون و منقولات را تطبیق میکرد و مورد تدقیق قرار میداد. آری او خود از نخبگان اساتید فن و از پختگان وادی معقول بود. و این به جز ویژگیهای روحی دیگری بود که داشت و موجب میشد تسلط بهتری بر عقلیات و عرفانیات داشته باشد. (متأله قرآنی، به نقل از محمد رضا حکیمی، ص ۱۸۰-۱۸۱)
در عرصهٔ فقه
۲- استاد محمد حکیمی خراسانی به ماجرایی اشاره و از شیخ مجتبی قزوینی یاد میکند. وی میگوید: «… من نخستین بار، موضوع ناسازگاری اصل تخلّص از ربا (حیلهٔ شرعی درست کردن برای رباخواری) را از حضرت شیخ مجتبی قزوینی آموختم. ایشان بسیار تأکید میکردند که شیوههای معمول کلاه شرعی درست کردن برای فرار از ربا با صریح قرآن مخالف است، و هفت حدیثی را که در این باب رسیده است ضعیف میدانستند.
همین معنا و استنباط فقهی را، در نجف، طی نامهای به امام خمینی نوشتم. ایشان بنده را خواستند و دربارهٔ برخی مطالب نامه سؤالاتی فرمودند، از جمله موضوع تخلّص از ربا و احادیث آن را مطرح کردند و در نظر ایشان رد تخلّص از ربا در آن جلسه مقبول نیفتاد.
من نظر حضرت شیخ مجتبی قزوینی را نقل کردم، که ایشان گفتهاند این احادیث چون مخالف صریح قرآن کریم است ضعیف است. امام خمینی(ره) فرمودند: گفته باشند! احادیث صحیح است. بنده عرض کردم با عمل به این احادیث، جایی برای آیات قرآن دربارهٔ منع ربا، آن هم با آن شدت نمیماند و هم با این راه حل و حیلهٔ شرعی بسیار ساده رباخواری را حلال میکنند؟
امام فرمودند: حالا این را ببینیم؟ و این سخن، نوعی وعده بررسی بیشتر روی این موضوع بسیار حیاتی قرآنی بود که اگر آیات به دقت فهم و تفسیر نشود و مراد قرآنی حاکم نگردد و راههای کلاه شرعی بسته نشود، ابزار دست سرمایهداران و رباخواران برای نابودی محرومان و مستضعفان میگردد.
لیکن من از این جریان بسیار خوشحال شدم که ایشان میخواهند موضوع را دقیقتر بررسی کنند.
این داستان گذشت و تابستان پیش آمد و من به ایران آمدم. پس از بازگشت به نجف اشرف، دوستانی که از جریان نامه و گفتوگوی حضوری بنده با امام خمینی دربارهٔ نادرستی «راههای فرار از ربا» آگاه بودند، در آغاز ورودم به نجف گفتند: مژده که امام موضوع تخلّص از ربا را بحث کردند، و آن را (مانند نظر حاج شیخ مجتبی قزوینی) مردود شناختند. و یک برگه هشتمسئلهای جدا چاپ شد، و به رساله ایشان ملحق گردید.» (مجله بینات، شمارهٔ شناختنامه الحیاة)
در دنیای سیاست
۳- علما و طلاب خراسان اغلب یا مخالف امام(ره) بودند و یا به هیچ وجه در خط انقلاب و تبعیت از امام و قبول این اصل که دین و سیاست جدایی ندارند، نبودند. منش شیخ مجتبی قزوینی اما به گونهای دیگر بود.
گفته میشود محمدرضا حکیمی که از جوانی از طرفداران جدی حرکات سید جمال الدین اسدآبادی و شیخ محمد خیابانی و نواب صفوی بود، در ترغیب شیخ مجتبی قزوینی به سیاست مؤثر بوده است.
در سال ۱۳۴۲ پس از اینکه طاغوت، امام(ره) را دستگیر کرد، شیخ یک اقدام مهم و اساسی برای ابراز تنفر از طاغوت و اعتراض به دستگیری امام انجام داد. طبق پیشنهاد ایشان به ائمهٔ جماعات مسجد گوهرشاد و سایر مساجد مشهد مقدس به عنوان اعتراض، تمام نمازهای جماعت در مشهد مقدس تعطیل شد. و این تعطیلی ۴۰ روز ادامه پیدا کرد. و بالنتیجه، این شد که تمام ایران از جریان مبارزه با طاغوت مطلع شدند و همه از هم سؤال میکردند که چرا نمازهای جماعت مسجد گوهر شاد تعطیل است.
این عمل ضربهٔ مهلکی به رژیم میزد به طوری که امام جماعتها را با تهدید برای نماز به مسجد گوهرشاد میآوردند.
حجتالاسلام فردوسی پور میگوید: «در یکی از سفرهای تبلیغیام با شیخ مجتبی قزوینی به مشورت پرداختم، پرسیدم از گویندگان تعهد میگیرند که نام امام را نبرند و به اسرائیل بد نگویند و به جمال عبدالناصر رئیس جمهور مصر بد نگویند. اگر خواستند از من تعهد بگیرند چه کنم؟
ایشان با قاطعیت و صراحت فرمودند: امروز خمینی برای دین قیام کرده است و ترویج از خمینی ترویج از دین است. اگر خواستند تعهد بگیرند که در منبر نام ایشان را نبرید، تعهد نده، منبر را ترک کن و برگرد.
در مشهد مقدس، حرکت طلاب حوزه را که به وسیلهٔ مدرسین ارشاد میشد، ایشان رهبری میکرد، و انقلاب خراسان را به طور عمده او پدید آورد.
از اقدامات سیاسی ایشان در دوران اوائل انقلاب (سال ۴۲) این بود که بعد از گرفتن آیتﷲ حاج آقا حسن قمی، بلافاصله ایشان به منزل آیتﷲالعظمی میلانی میروند و تلفنی علماء مشهور را جمع میکنند و جلسهای تشکیل میدهند برای آزادی آیتﷲ قمی. (به نقل از: همگام با خورشید، خاطرات حجتالاسلام فردوسی پور)
اندیشه یا فلسفه سیاسی علامه طباطبائی؟
امتداد شاگردان علامه در انقلاب اسلامی
شیعهستیزی و راهکارهای دفاعی مطلوب
اسلام و غرب؛ امام خمینی و شارحانش