راهپیمایی عظیم اربعین، این روزها مورد توجه بسیاری قرار گرفته است. برخی اما با نگاهی منکرانه به این اجتماع انسانی نظر کردهاند. یکی از منتقدان، اینگونه اجتماع عظیم اربعین را نشانه میرود: «جاده ۸۰ کیلومتری نجف به کربلا گنجایش ۲۰ میلیون نفر را ندارد. شهر کوچک کربلا گنجایش حضور ۱۶ تا ۲۰ ملیون زائر میهمان علاوه بر ساکنانش را ندارد. تا حدی که من میفهمم، ارتش امریکا یا حتی ارتش شوروی سابق هم توانایی اسکان و پذیرایی ۲۰ میلیون نفر در عرض چند روز را نداشته و ندارند»[۱] .
این سخن پُر بی راه نیست. ارتشها به هر میزان هم که پیشرفته باشند و انضباط رفتاری داشته باشند، توان چنین مدیریتی را ندارند. در ماجرای راهپیمایی اربعین اما پای ارتش دولتی در میان نبود. نیروهای مردمی همت کردهاند و نظم امور را به عهده گرفتهاند. دولتها معمولا نگاهی از بالا به پایین و اقتدارگرایانه دارند. در روش آنها میباید به نحو ارعاب و تهدید و تطمیع، کوشید تا نظم کشور به دست آید. در ماجرای اربعین اما علاوه بر دولت عراق و ایران، ملتهای شیعه نیز دخیل بودهاند. سکّان انضباط را مردم بر عهده داشتهاند. اگر در دولتها اسکان نیروهای خارجی دغدغه بوده، در کربلا خانه هر عراقی، محل سکونت زائران شده است. ملت عراق در خانهها را به روی زائران گشودهاند. میزبانان عراقی همت کردهاند و زائر پذیرفتهاند و بر آنها حُرمت نهادهاند. نه نیازی به ساماندهی دولتی بوده و نه شیوه اقتدارگرایانهای در میان بوده است. وقتی که دست اقتدار مردمی در میان باشد، اینچنین گرهگشایی میکند.
نویسنده با پیش کشیدن مباحث اقتصادی، عنوان میکند که: «یک میلیون و ۳۰۰ هزار تا دو ملیون نفر ایرانی، در این مراسم حضور دارند. بدین ترتیب، دست کم بین ۱۳۰ میلیون تا ۲۰۰ میلیون دلار از درآمدهای کشور به عراق انتقال خواهد یافت. شهرداری تهران از مدتها پیش پذیرفت تا در این مراسم به شهرداری کربلا در نظافت شهر کمک کند. آیا این هزینهها اسراف نیست؟ آیا اقشار زیر خط فقر ایرانی بیش از همه به این پول نیاز ندارند؟ آیا دولت در شرایطی قرار ندارد که حتی قادر به تامین نیازهای ضروری آموزشی و بهداشتی مردم نیست؟ فقط مردم عراق نیستند که به عنوان نذر از زائران پذیرایی میکنند، بسیاری از ایرانیان نیز هزینههای زیادی بر این امر کردهاند. درست همانگونه که در ایام محرم در ایران میکنند. این هزینهها را هم باید محاسبه کرد. مردم ایران ۵ میلیارد تومان نذر زوار مراسم اربعین کردهاند.»
این انتقاد اگر وارد باشد، به نحو اولی در دیگر ایام سال و در سفرهای ایرانیان به دیگر ملل جهان سزاوارتر است. فرض بفرمایید که ماجرای سفر ایرانیان به کشورهای دیگر از قبیل امارات و ترکیه را پیش بکشیم. سالانه چند میلیون دلار از قِبَل سفر ایرانیان، به این کشورها سرازیر میشود؟ آیا سفر مسافرین به دیگر کشورها جای نقد دارد؟ خیر، هیچ خردهای بر آنان روا نیست و نباید باشد. همانگونه که ایراد آوردن بر زائران کربلا نیز از این منظر بیمورد است. اگر سرازیر شدن سرمایه ایرانی در کشور عراق مورد نزاع است، اتلاف این سرمایه در دیگر کشورها هم مورد سئوال است.
در ثانی، نویسنده خرده گرفته است که چرا ایرانیان نذر و نذورات میکنند و هزینههای سنگینی را اتلاف میکنند. سؤال ما این است که شما به جای ماجرای اربعین و هزینههای بیشمار آن، ماجرای نوروز ایرانی را قرار دهید. در ۱۵ روز ایام نوروز، چرا ایرانیان، آتش در خرمن اموال خود میزنند؟ خانوادهها به مسافرت میروند، رخت نو به تن میکنند و خانه مجلل میکنند. اگر سُرور نوروزی رواست، چرا عزای اربعینی جایز نباشد؟ اگر هزینههای آن میدان به چشم نمیآید، چرا سرمایههای این عرصه برجسته شود؟ اگر استفاده از اموال شخصی جایز و رواست، که البته رواست، در امور معنوی و دینی از جمله نذر و سفر زیارتی هم رواست.
استفاده از نیروهای دولتی و شهرداری چرا باید در این حرکت مردمی مورد غضب قرار گیرد؟ روز ۱۳ بدر نیز حرکتی مردمی است؛ نه به فرمان حکومت است و نه با مایه گذاشتن از قدرت؛ اما مگر در این موارد، دولت دخالت نمیکند؟ و صرف هزینه نمیکند؟ در ماجرای اربعین هم، حرکتی مردمی شکل میگیرد و دولت نیز همت میکند و برای انضباط آن میکوشد.
در مقالهای دیگر و در نقد راهپیمایی اربعین، گفته شده است که: «عزاداری در حد معقول اگر با هدف تعمیق محبت و علاقه باشد و با شناخت و آگاهی و از همه مهمتر با پیروی از مکتب امام حسین(ع) همراه شود ارزشمند است. اما عزاداری به عنوان یک قالب و ابزار نباید اصلی شود که متاسفانه در رویه و مناسک کنونی این شکل را پیدا کرده است. کثیری از کسانی که برای امام حسین(ع) عزاداریهای طولانی میکنند، حتی روایتهای مشهور ماجرای عاشورا و نهضت امام حسین(ع) را نمیدانند و تحت تاثیر برخوردهای تحریفآمیز و نادرست از آن واقعه دورانساز هستند»[۲] .
اینکه میباید با معرفت، به مراسم مذهبی روی آورد سخن حقی است. نمیتوان آن را منکر شد. اما دینداری مراتبی دارد. نمیتوان مراتب پایینتر دینداری را ایراد گرفت و آنرا در نظر نیاورد. هر چند، بر این باورم که زائران کربلا از معرفت بالای دینی بهره بردهاند، اما خرده گرفتن بر آنها از این منظر که زائران، مرتبه مادون دینداری را برگزیدهاند نیز روا نیست و خلاف مشی عقلانی است.
سخنی با روشنفکران دینی
روشنفکران دینی بر مقولاتی تاکید کردهاند تا دینداری پیراستهای را به ارمغان آورند. آنها کوشیدهاند تا قرابت میان آموزههای دینی و شیوههای اخلاقی و انسانی را نشان دهند و برجسته سازند.
یکی از تعلیمات روشنفکری دینی، اخلاقمداری است. در فلسفه اخلاق، از سه سنخ اخلاق سخن به میان میآید؛ یکی اخلاق فایدهگراست و دیگری اخلاق وظیفهگرا و در آخر هم اخلاق فضیلتگرا. در اخلاق فضیلتگراست که آدمی فراتر از فایدهها و وظایف اخلاقی عمل میکند و به فضیلت اخلاقی نائل میآید. در راهپیمایی اربعین هم، نهایتِ اخلاقمداری رخ نموده است. وقتی که انسانی انواع تدابیر را به کار میبندد تا خستگی از تنِ همنوع خود به در کند، نهایت اخلاقمداری رخ داده است. وقتی که میزبانی، بر زائرانِ مسافر، چنان اعتماد میکند که خانه خود را بی هیچ چشمداشتی در اختیار آنها قرار میدهد، اوج اخلاقگرایی را به نمایش میگذارد. هنگامی که انسانی، کوچکترین خدمتی که از او میآید را از دیگران دریغ نمیکند و خود را سایهبانِ زائری معلول قرار میدهد، او اخلاق را نیز شرمنده خود کرده است. میتوان و میباید این نحوه از اخلاقمداری را برجسته کرد و آن را تعمیم داد و در دیگر ایام نیز آن را به کار بست و بدان توصیههای مشفقانه کرد، نه اینکه بر آن خرده گرفت و برنتابید.
پلورالیزم دینی دیگر آموزه روشنفکران است. حُرمت نهادن به دیگر مذاهب و ادیان، اگر در دیگر ایام سال تحقق نمییابد و کمتر مورد عنایت قرار میگیرد، اما راهپیمایی اربعین، تجلیگاه این مفهوم است. بنگرید به موارد عدیدهای که غیرِ شیعیان به حرم حسینی وارد شدهاند و قدر دیدهاند. «موکب المسیحیین فی الحرم الحسینی» از دستههای عزاداری در حرم اباعبدﷲ بود. تابلوی «إنّا ایزدی و روحی فداک یا حسین»، از دیگر موارد حضور غیرشیعیان بود. برخی علمای اهل سنت نیز در قالب دستههای عزاداری به حرم وارد شدند و مورد عنایت و توجه زائران قرار گرفتند. این نحوه از رفتار مداراگونه و احترام به کیشِ دیگران، اگر در سایر ایام سال نیز مورد توجه قرار گیرد، شریعت مهرانگیز اسلامی را تحقق میبخشد.
خشونتپرهیزی و مداراگرایی، از دیگر اندیشههای روشناندیشان معاصر است. خشونتپرهیزی، برآمده از این عقیده است که برای رسیدن به نتیجه، استفاده از خشونت ضرورتی ندارد. همان عملی که شیعیان در اربعین به رخ کشیدند. در اوج نزاعها و خشونتطلبیهای داعش و در نهایتِ تهدیدهای نابخردانه، شیعیان با راهپیمایی سکوتِ اربعین، مشی خشونتپرهیزی را ترویج دادند؛ بدون اینکه خونی بریزند و سنگی بر بنای ناراست خشونتطلبی بیفزایند. آنان مدارا میکنند و لب فرو میبندند و با سکوتِ عظیم خود، منش دینی و اخلاقی خود را به انجام میرسانند. این رویّه اگر امتداد یابد و منش مداراطلبی مورد تاکید قرار گیرد، میتواند گرههای ناگشوده بسیاری را بگشاید.
تاکید بر معنویت به عنوان گوهر دینداری، از دیگر مواردی است که روشنفکران دینی بدان التفات ورزیدهاند. این روزها برابر است با سالروز بزرگداشت مولانا جلالالدین بلخی در قونیه. بسیاری بر این باورند که قدرتِ معنوی مولوی سبب شده است تا به امروز، خیل مشتاقان او گردش حلقه زنند و ارتزاق معنوی کنند. وقتی که مولوی چنین قدرت معنوی دارد که هزاران نفر را گرد خود جمع میآورد و هیچ خردهای هم به آن روا نیست، پس ماجرای اربعین حسینی هم نمودی از معنویتی است که میلیونها نفر را با پای پیاده به کربلا میکشاند. منتقدانِ راهپیمایی اربعین بر این باورند که سویههای هویتبخشی این ماجرا در حال فربهی است و میباید مانع آن شد؛ اما بر این نکته نیز میباید توجه داد که همین هویّت نیز با محوریت معنویت سامان یافته و ثمربخش گردیده است. معنویتی که از این سفر زیارتی نصیب میشود، میتواند یکی از عوامل برجستهٔ این سفر روحانی لقب گیرد.
روشناندیشان دینی اگر به مصداقیابی اندیشهها و تئوریهای خود التفات میورزند، سفر زیارتی اربعین را نباید به دیده انکار بنگرند. این واقعه میتواند الگویی برای آموزههای روشناندیشان دینی هم به حساب آید. تعمیم این رفتارها میتواند تحقق آموزههای آنان را نیز در پی داشته باشد. وظیفه روشناندیشان اما در این زمان، برجسته کردن ماجرای راهپیمایی اربعین و دریافت نکاتِ نیک آن و توصیه به تعمیم آن در طول ایام زندگانی است؛ نه تخفیف و خردهگیری. حرارتی که در قلوب مومنان درگرفته است، میتواند امتداد یابد، زندگانی را اخلاقی، معنوی و ثمربخشتر کند و آموزههای روشناندیشان دینی را نیز به مقصد نزدیکتر گرداند. «اِنَّ لِقَتلِ الحُسَین حَرارَهٌ فی قُلوبِ المُومِنینَ لا تَبرُدُ اَبَدا».