مباحثات

رسانه فکری تحلیلی حوزه و روحانیت

به منظور تبیین و تعلیل سیره نبوی و بیان اقسام آن، می‌توان از انواع ارتباط پیامبر صلی‌ﷲ‌علیه‌وآله در جهان هستی بحث کرد. ارتباط پیامبر صلی‌ﷲ‌علیه‌وآله در جهان هستی، از ۴ قسم خارج نیست:

۱- ارتباط آن حضرت با خالق جهان هستی

۲- ارتباط آن حضرت با جهان طبیعت

۳- ارتباط آن حضرت با مردم و جامعه

۴- ارتباط آن حضرت با خودش

۱- ارتباط آن حضرت با خداوند:

از ارتباط آن حضرت با خداوند، می‌توان سیره عبادی ایشان را به دست آورد. چه عبادت جنبه فردی داشته باشد و چه جنبه اجتماعی، گاه جنبه فردی عبادت بر جنبه اجتماعی آن غلبه دارد و گاه به عکس. به هر حال از ارتباط رسول خدا با خداوند، می‌توان سیره عبادی آن حضرت را استنباط کرد.

رسول خدا صلی‌ﷲ‌علیه‌وآله به اعتبار معرفت و شناخت بالایی که از خداوند دارد، در مقام عمل، عبودیت و بندگی کاملی از خود ارائه کرده و در مقام عبودیت و بندگی الهی، گوی سبقت را از همه ربوده بود تا جایی که بر اثر ایستادن زیاد در نماز و کثرت نماز، پای آن حضرت دچار ورم می‌شد و این نبود، مگر به خاطر معرفت و شناختی که از مقام الوهیت و نعمت‌های الهی داشت؛ چنانچه در روایات بسیاری بر این مطلب تصریح شده است.

عده‌ای از اصحاب وقتی که دیدند رسول خدا صلی‌ﷲ‌علیه‌وآله بر اثر کثرت قیام در حال نماز پاهایش ورم کرده و از کثرت تشنگی در اثر روزه گرفتن، لب‌هایش خشکیده است، از آن حضرت سؤال کردند: «یا رسول ﷲ الم یغفر لک ﷲ ما تقدم ذنبک و ما تأخر»؛ آیا خداوند گناهان گذشته و آینده‌ات را نبخشیده است؟

رسول خدا صلی‌ﷲ‌علیه‌وآله در جواب فرمودند: «افلا اکون عبداً شکوراً»؛ آیا من بنده شکور نباشم؟

بر اساس روایتی، ابوبصیر از امام باقر علیه‌السلام نقل می‌کند که فرمود: شبی پیامبر در منزل عایشه بود، او از رسول خدا پرسید: با اینکه شما بخشیده شده‌اید، پس چرا اینقدر خویشتن را برای عبادت به سختی و تعب می‌اندازید؟ حضرت فرمود: آیا بنده شکور نباشم؟

از این قبیل روایات در منابع و متون اسلامی اعم از شیعه و سنّی، به وفور دیده می‌شود. اگر ادعای تواتر درباره آنها نکنیم، قطعا می‌توان ادعای استفاضه درباره آنها داشت.

بنابراین با توجه به معرفت و شناخت بالایی که رسول خدا صلی‌ﷲ‌علیه‌وآله از خداوند دارد که کسی را یارای رسیدن به آن مرتبه از معرفت و شناخت نیست، طبعا در مقام عبودیت و بندگی نیز از همه افراد برتر و والاتر است؛ چون او به خدای نامتناهی و مطلق از هر جهت معرفت دارد. لذا عبودیت و بندگی او نیز در مسیر همان معرفت، توجیه و تفسیر می‌گردد؛ وگرنه عدم انجام معصیت توسط آن حضرت و یا بخشیده شدن وی، در مسیر عبودیت و بندگی او خدشه و خللی وارد نمی‌سازد.

آن حضرت خداوند را به اعتبار معرفت بالایش عبادت و بندگی می‌کند و در حقیقت، عبودیت و بندگی، اولین و یکی از مهم‌ترین شاخصه‌های رسول گرامی اسلام صلی‌ﷲ‌علیه‌وآله محسوب می‌شود؛ چنانچه در تشهد نماز، قبل از شهادت به رسالت آن حضرت، شهادت به عبودیت و بندگی ایشان داده می‌شود. بنابراین طاعت و بندگی رسول خدا صلی‌ﷲ‌علیه‌وآله را نمی‌توان تصنعی و تمرینی برای دیگران تفسیر کرد؛ بلکه عبادت و بندگی، سیره عملی دائمی رسول خدا صلی‌ﷲ‌علیه‌وآله بوده است.

نماز مظهر کامل عبودیت و بندگی خداوند:

یکی از عبادت‌هایی که پیامبر اسلام صلی‌ﷲ‌علیه‌وآله تأکید بیشتری درباره آن داشته، نماز است؛ چنانکه خود آن حضرت نیز به نماز علاقه فراوانی داشت و فرمود:

«قرّة عینی فی الصلاة»؛ روشنی چشم من در نماز است. وقتی بنده به نماز بایستاد و رغبت و دل او با خدا باشد، مانند روزی که متولد شده، از نماز خارج می‌شود.

گروهی از قبیله بنی ثقیف خدمت رسول خدا صلی‌ﷲ‌علیه‌وآله رسیدند تا درباره اسلام مذاکره نمایند. به آن حضرت پیشنهاد کردند که با شرایطی مسلمان می‌شوند و یکی از آن شرایط این بود که از خواندن نماز معاف باشند. رسول اکرم صلی‌ﷲ‌علیه‌وآله، در مقابل پیشنهاد آنان فرمود: «و امّا الصلاة فإنه لا خیر فی دین لا صلاة فیه». می‌فرمود: نماز همانند ستون خیمه دین است.

روزی از اصحاب خویش پرسید: اگر جلو منزل کسی نهر آبی جاری باشد و شخص هر روز ۵ بار بدن خود را در آن شستشو دهد، آیا در بدن چنین شخصی چرکی باقی می‌ماند؟ اصحاب گفتند: خیر. رسول خدا صلی‌ﷲ‌علیه‌وآله فرمود: نمازهای پنجگانه نیز تأثیری مثل آن دارد. فرمود: نماز را همانند کسی به جای آورید که با نماز وداع می‌کند. (یعنی گویا آخرین فرصت به او داده شده تا نمازی به جای آورد). پس چون آماده نماز شدید، بگویید این آخرین نماز من از دنیاست و آنچنان باشید که گویی بهشت در پیش رو و دوزخ در زیر پای شما و فرشته مرگ پشت سر، و پیامبران در طرف راست شما و فرشتگان در طرف چپ شما قرار دارند و پروردگار از بالا شما را می‌بیند. پس متوجه باشید در پیشگاه چه کسی ایستاده‌اید و با چه کسی نیایش و راز و نیاز دارید و چه کسی شما را می‌نگرد.

رسول خدا صلی‌ﷲ‌علیه‌وآله، با اشتیاق زیاد در انتظار وقت نماز بود. چون وقت نماز می‌رسید، به بلال می‌فرمود: «ارحنا یا بلال»؛ ای بلال (با اذان گفتن) ما را خوشحال کن.

آن حضرت روزی به ابوذر فرمود: ای ابوذر! خداوند روشنی چشم مرا در نماز قرار داده و آن را محبوب من گردانیده؛ همچنانکه غذا را بر گرسنه و آب را بر شخص تشنه محبوب ساخته است، جز اینکه آدم گرسنه با خوردن غذا و تشنه با نوشیدن آب، سیر می‌شود، ولی من از خواندن نماز سیر نمی‌شوم.

امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمود: رسول اکرم صلی‌ﷲ‌علیه‌وآله هیچ چیز را بر نماز مقدم نمی‌داشت و چون وقت نماز داخل می‌شد، گویا هیچ‌کس از اهل و عیال و قوم و خویش و دوست و رفیق خود را نمی‌شناخت.

همسر رسول خدا می‌گوید: رسول خدا با ما حرف می‌زد و ما با او سخن می‌گفتیم. همین که وقت نماز فرا می‌رسید، ایشان را حالتی دست می‌داد که گویی نه او ما را می‌شناسد و نه ما او را می‌شناسیم. وقتی به نماز می‌ایستاد، از خوف خدا رنگ از رخسارش می‌پرید و صدایی سوزناک از ایشان به گوش می‌رسید. قلبش چون دیگ جوشان از خوف خداوند می‌جوشید و از شدّت خشوع، در نماز مانند جامه‌ای بود که روی زمین افتاده است.

خشوع و خضوع در نماز:

رسول خدا صلی‌ﷲ‌علیه‌وآله روزی شخصی را دیدند که در حال نماز با محاسن خود بازی می‌کرد. آن حضرت فرمود: اگر دل این شخص خاشع بود، جوارحش نیز خاشع می‌گردید.

فرمود: به خدا پناه ببرید از نفاق در خشوع. پرسیدند نفاق در خشوع چیست؟ آن حضرت فرمود: اینکه ظاهر بدن خاشع دیده شود، ولی در قلب خشوعی نباشد. چه بسیار نمازگزارانی که بهره آنان از نماز، جز زحمت و سختی چیز دیگر نیست.

در نهایت فرمود: آنگونه خداوند را عبادت کن که گویی او را می‌بینی و اگر تو او را نمی‌بینی او تو را می‌بیند.

بی‌شک این سیره و سنّت رسول خدا صلی‌ﷲ‌علیه‌وآله، همواره درس بندگی و اطاعت برای همه پیروان آن حضرت است و در نتیجه مردم با الگو و اسوه قرار دادن آن حضرت، از این جهت می‌توانند مسیر تکامل معنوی و انسانی خویش را بپیمایند.

۲- ارتباط رسول خدا صلی‌ﷲ‌علیه‌وآله با جهان طبیعت:

دین اسلام به علت خاتمیت‌اش، جامع‌ترین و کامل‌ترین دینی است که خداوند آن را در اختیار بشریت قرار داده است. بنابراین در ارتباط با کل جهان هستی، اعم از انسان و سایر موجودات جهان، دارای برنامه و دستورالعمل‌هایی است.

رسول گرامی اسلام صلی‌ﷲ‌علیه‌وآله به عنوان حامل رسالت الهی، علاوه بر معرفت و شناخت تمام قوانین و مقررات الهی، سعی کرده خود عامل به آن دستورات و قوانین باشد و دیگران را نیز به انجام و مراعات آنها دعوت نموده است. بر این اساس وقتی به سنّت و سیره آن حضرت توجه کنیم مشاهده می‌شود که علاوه بر دستورالعمل‌ها درباره انسان و جامعه انسانی، در ارتباط با حقوق حیوانات نیز نکاتی را مطرح کرده و در حقیقت سیره عملی آن حضرت، بر مراعات حقوق همه جهان هستی استقرار یافته است. اینک به نمونه‌هایی چند از این موارد اشاره می‌شود.

روزی آن حضرت حیوانی را مشاهده کردند که داغی بر صورتش بود. فرمود: خدا لعنت کند کسی را که چنین کرده است. هرگز کسی صورت حیوان داغ نکند و آنان را نزند.

از آن حضرت نقل شده که فرمودند: خداوند زنی را به عذاب دوزخ مبتلا کرد، به کیفر آنکه گربه‌ای را زندانی کرد و آنقدر او را بدون آب و خوراک محبوس کرد تا جان داد.

رسول گرامی اسلام صلی‌ﷲ‌علیه‌وآله روزی برای اصحاب خود این داستان را تعریف کرد: شخصی در بیابان سوزانی تشنه شد و برای رفع تشنگی خود از آب چاهی استفاده کرد. وقتی از چاه بیرون آمد، سگی را دید که از فرط تشنگی پوزه خود را به خاک می‌مالید. آن شخص دوباره وارد چاه آب گردید و کفش‌هایش را پر از آب کرد و پیش سگ نهاد. خداوند متعال آن فرد را به جهت همین کار آمرزید. اصحاب گفتند: آیا ما در برابر کمک و احسان به حیوانات پاداش داریم؟ حضرت فرمود: آری. به خاطر خدمتی که انجام می‌دهید، اجر و ثواب دارید.

در کلامی دیگر، از آن حضرت درباره تأمین آسایش حیوانات چنین نقل شده است: فرمودند: مبادا که سه نفر با هم بر چارپایی سوار شوند؛ زیرا یکی از ایشان ملعون است. فرمودند: بارهای شتران را در قسمت آخر پشت آنها بگذارید تا سنگینی آن را به راحتی تحمّل کنند.

از مجموع سخنانی که از آن حضرت در ارتباط با حقوق حیوانات نقل گردیده، به دست می‌آید که چارپایان را بر صاحبانشان حقوقی است. از آن جمله:

۱- در هر کجا فرود آمدند باید آنها را علوفه دهند.

۲- اگر از آبی عبور کردند، آن را بر حیوان عرضه کنند.

۳- به صورت حیوانات شلّاق نزنند.

۴- موقع سخن گفتن طولانی، بر پشت آنها سوار نشوند.

۵- بار زیادتر از توانایی بر آنها حمل نکنند.

۶- حیوانات را به پیمودن راهی که از توانایی آنها خارج است واندارند.

بدین ترتیب، این سیره پیامبر اسلام صلی‌ﷲ‌علیه‌وآله می‌تواند درس بسیار خوبی برای همه بشریت بوده و با الگو قرار دادن آن می‌توان دین خویش را حتی نسبت به حیوانات نیز ادا نمود.

۳- ارتباط رسول خدا صلی‌ﷲ‌علیه‌وآله با دیگران (مردم و جامعه):

سیره و سنت رسول خدا صلی‌ﷲ‌علیه‌وآله را در ارتباط با دیگران (افراد جامعه)، می‌توان از چند جهت مورد بحث و بررسی قرار داد. از آن جمله:

۱- سیره خانوادگی:

الف: همکاری و ملاطفت با همسر:

رسول گرامی اسلام صلی‌ﷲ‌علیه‌وآله با نهایت عطوفت و مهربانی با اعضای خانواده برخورد می‌کرد و با آنها حسن معاشرت داشته است.

رسول اکرم صلی‌ﷲ‌علیه‌وآله برای خوشروئی و خوش‌خلقی در نظام خانوادگی اهمیت فراوانی قائل بود و در موارد بسیاری بر آن تأکید می‌کرد.

در جریان تدفین سعد بن معاذ، وقتی مادر سعد حضور پیامبر صلی‌ﷲ‌علیه‌وآله را در تشییع جنازه پسرش ملاحظه کرد، درباره فرزند خود گفت: «یا سعد هنیئاً لک الجنّة»؛ «ای سعد بهشت بر تو گوارا باد». رسول خدا صلی‌ﷲ‌علیه‌وآله خطاب به مادر سعد فرمود: آرام باش. در کار خدا به جزم سخن مگو. فرزندت اکنون در فشار و زحمت است. اصحاب با تعجب از علت پرسیدند. حضرت فرمود: «انه کان فی خلقه مع اهله سوء»؛ او با خانواده خود در منزل بداخلاق بود [۱].

درباره اهمیت جایگاه خانواده و توجه به آن فرمود: از رحمت خدا دور باد کسی که خانواده خود را ضایع کند و آنها را به حال خود واگذار نماید.

مرحوم فیض کاشانی در کتاب محجة البیضاء از سعد بن هشام روایت کرد که گفت: به خانه عایشه رفتم و از اخلاق پیامبر صلی‌ﷲ‌علیه‌وآله سؤال کردم. او در جواب گفت: آیا قرآن نمی‌خوانی؟ گفتم بله. گفت: اخلاق رسول خدا قرآنی است [۲].

در سخن دیگری عایشه می‌گوید: هیچ کس از پیامبر صلی‌ﷲ‌علیه‌وآله خوش‌خلق‌تر نبود [۳].

 

همکاری در امور منزل:

رسول اکرم صلی‌ﷲ‌علیه‌وآله با وجود مسئولیت‌های خطیر اجتماعی و هدایت جامعه، وقتی پس از فراغت از امور اجتماعی وارد منزل می‌شدند، در تمام کارها کمک می‌کردند. چنانچه در کتب سیره به این مطلب تصریح شده است که آن حضرت در درست کردن غذا و شستن لباس و وصله زدن لباس و دوختن کفش و… کمک‌کار اهل خانه بودند.

ابن شهر آشوب در کتاب مناقب، روایت کرده که رسول خدا صلی‌ﷲ‌علیه‌وآله در خانه را خود شخصا باز می‌کرد، لوازم خانه و زندگانی را به پشت خود از بازار به خانه می‌آورد، گوسفندان و شترها را خود شخصا می‌دوشید، و [۴]

فرمود: بهترین شما کسی است که نسبت به زنانش نیکی کند و من از تمامی شما نسبت به همسرانم خوش‌رفتارترم [۵].

ب: ملاطفت و مهربانی با کودکان:

گروهی که بیش از دیگران مورد لطف و محبت و عطوفت رسول خدا صلی‌ﷲ‌علیه‌وآله قرار می‌گرفتند، کودکان و اطفال بودند. آن حضرت با این سیره عملی خویش در صدد ریشه‌کنی فرهنگ جاهلی بودند که نسبت به اطفال و کودکان، خصوصا دختران بی‌مهری می‌کردند. بر این اساس وقتی آن حضرت در حضور یکی از اشراف، امام حسن علیه‌السلام را بوسیدند، مورد اعتراض آن فرد قرار گرفت و گفت: من ۱۰ فرزند بزرگ کرده‌ام و هنوز یک بار آنها را نبوسیده‌ام. رسول خدا صلی‌ﷲ‌علیه‌وآله فرمود: «من لایرحم لا یرحم[۶]»؛ کسی که مهربانی نکند، رحمت الهی شامل حالش نمی‌شود [۷].

آن حضرت در مرگ فرزندش ابراهیم گریست. گروهی از یاران، زبان به اعتراض گشوده و گفتند: شما ما را از گریه بر مردگان نهی می‌کنید، اکنون چگونه در سوگ فرزندتان گریه می‌کنید؟ رسول خدا صلی‌ﷲ‌علیه‌وآله فرمود: هرگز نگفته‌ام در مرگ عزیزان خود گریه نکنید؛ زیرا این احساسات نشانه مهربانی و عطوفت است و شخصی که نسبت به دیگران مهر و عطوفت نداشته باشد، مورد رحمت الهی قرار نمی‌گیرد.

امام صادق علیه‌السلام فرمود: روزی رسول خدا صلی‌ﷲ‌علیه‌وآله با مردم نماز ظهر می‌خواندند. حضرت دو رکعت آخر نماز را کوتاه برگزار کرده و نماز را زودتر به اتمام رسانید. اصحاب از علت امر جویا شدند. حضرت فرمود: گریه و ناله کودک را نشنیدید؟

گاهی مادران، کودکان خردسال خویش را به پیامبر صلی‌ﷲ‌علیه‌وآله می‌دادند تا برای آنها دعا کند. گاهی آن کودکان لباس رسول خدا صلی‌ﷲ‌علیه‌وآله را با ادرارشان نجس می‌کردند. اطرافیان ناراحت و شرمنده می‌شدند. رسول خدا صلی‌ﷲ‌علیه‌وآله می‌فرمود: اینکه لباس من نجس شود مهم نیست. آن را تطهیر می‌کنم. کودکان خود را دوست بدارید و نسبت به آنها مهر بورزید. خداوند بر هیچ چیزی خشم نمی‌گیرد آنچنان که به خاطر زنان و کودکان خشم می‌گیرد.

رسول خدا صلی‌ﷲ‌علیه‌وآله به اطفال سلام می‌کردند و نام اطفال و کودکان را محترمانه می‌بردند. آن حضرت نسبت به فرزندان دختر، از حساسیت بیشتری برخوردار بودند؛ زیرا با این سیره و سنّت، در صدد ریشه‌کنی فرهنگ جاهلی مبنی بر ننگ و عار دانستن دختر بودند، چنانچه از این جریان، خداوند در قرآن نیز یاد کرده است. می‌فرماید: هنگامی که به آنها (اعراب جاهلی) گفته می‌شد فرزندت دختر است، از شدت بغض رنگ رخسارشان سیاه می‌شد.

در چنین فضایی، احترام به دختر و توصیه درباره آن، بسیار مهم تلقی می‌گردد. رسول خدا صلی‌ﷲ‌علیه‌وآله با هدف تغییر فرهنگ جاهلی، توصیه‌های زیادی درباره اطفال و فرزندان عموما، و درباره دختران خصوصا دارند. می‌فرماید: بهترین فرزندان شما دختران‌اند، و علامت خوش‌قدمی زن آن است که اولین فرزندش دختر باشد.

فرمودند: به جهت حساسیت و ظرافت روح دختر، وقتی هدیه‌ای برای فرزندان خود خریدید، سهم دختر را قبل از پسر بدهید.

ج: مراعات حقوق والدین و ملاطفت با آنان:

در اسلام توصیه‌های زیادی درباره والدین و توجه به جایگاه آنان، چه در آیات قرآن و چه در سیره و سنّت معصومین، گردیده است.

رسول خدا صلی‌ﷲ‌علیه‌وآله روزی در جمع اصحاب فرمود: دماغش به خاک مالیده شود. و چند بار این جمله را تکرار کردند. اصحاب پرسیدند: چه کسی یا رسول ﷲ؟ فرمود: کسی که درک کند زمان پیری پدر و مادر یا یکی از آنها را، با این همه باز به بهشت وارد نشود. شخصی از رسول خدا صلی‌ﷲ‌علیه‌وآله پرسید: حق والدین چیست؟ حضرت فرمود: «هما جنتک و نارک»؛ پدر و مادر، بهشت و جهنم تو هستند.

بر اساس گفتاری از پیامبر اسلام، «عاق والدین شدن یکی از گناهان کبیره معرفی شده است»[۸]. در سخن دیگری، از آن حضرت نقل شده است: «لعن ﷲ من سبّ والدیه»؛ خدا لعنت کند کسی را که به پدر و مادرش ناسزا گوید[۹].

در کتب سیره نوشته‌اند: رسول خدا صلی‌ﷲ‌علیه‌وآله پس از ۵۵ سال، در سفر عمرة القضاء وقتی به مزار مادرش رسید، آنقدر گریست که همه همراهان را نیز به گریه انداخت.

 

سیره اجتماعی:

الف: حسن خلق:

یکی از علل بسیار مهم موفقیت رسول گرامی اسلام صلی‌ﷲ‌علیه‌وآله در پیشرفت اسلام و انجام رسالت عظیم الهی‌اش، خلق و خوی نرم و ملایم آن حضرت با مردم بود؛ به گونه‌ای که در رفتار و برخورد با مردم بسیار بردبار و حلیم بود. این عنصر موجب گردید تا جآنها و دل‌های مردم را شیفته خود و اسلام بگرداند و در نتیجه توانست در مدت زمان اندکی، از جامعه منحط عربستان آن روز، انسان‌هایی والا و با کرامتی تربیت نماید.

درباره اهمیت و جایگاه این شیوه برخورد آن حضرت، خداوند متعال در قرآن می‌فرماید: «فبما رحمة من ﷲ لنت لهم و لو کنت فظّاً غلیظ القلب لانفظّوا من حولک فاعف عنهم و استغفر لهم»[۱۰]؛ «ای پیامبر به موجب رحمت و لطف الهی، تو نسبت به مردم مهربان بوده و اخلاق نرم و ملایمی داری. اگر خشن و سنگدل بودی، مردم همه از اطرافت پراکنده می‌شدند. پس آنها را مورد عفو و بخشش خود قرار ده و برایشان طلب آمرزش کن.»

این شیوه برخورد آن حضرت موجب گردید تا خداوند از اخلاق او به خلق عظیم یاد کند. فرمود: «إنک لعلی خلق عظیم. [۱۱]»

در حقیقت یکی از رموز موفقیت انبیا در ارتباط با دعوت مردم به توحید و یکتاپرستی، وجود چنین سیره‌ای در آنها بوده است. تا جایی که خداوند به موسی علیه‌السلام دستور می‌دهد در برخورد با فرعون سنگدل، با ملایمت و نرمی سخن بگوید. فرمود: «فقولا قولاً لینا [۱۲]».

اهمیت حسن خلق تا آنجاست که پیامبر صلی‌ﷲ‌علیه‌وآله فرمود: بهترین چیزی که به انسان عطا شده است، حسن خلق می‌باشد. بر همین اساس آن حضرت در دعا می‌گفت: «ﷲم حسن خلقی، ﷲم جنبنی منکرات الاخلاق»؛ خدایا خلق‌ام را نیکو گردان. خدایا از اخلاق ناپسند بدورم دار.

ب: رفق و مدارا:

یکی از ویژگی‌های برجسته رسول خدا صلی‌ﷲ‌علیه‌وآله، رفق و مدارا با مردم بوده. در حقیقت یکی از عوامل بسیار مهم جهت پیشبرد دعوت آن حضرت، وجود این ویژگی و خصوصیت بوده است. در اهمیت و ارزش این خصوصیت، رسول خدا صلی‌ﷲ‌علیه‌وآله می‌فرماید: «بعثت بمداراة الناس»؛ من با مدارا با مردم مبعوث شده‌ام.

و در کلام دیگری از آن حضرت نقل شده است: «امرت بمداراة الناس کما امرت بتبلیغ الرسالة»؛ فرمان دارم به مدارا با مردم، چنانکه فرمان دارم به تبلیغ رسالت در تشویق جامعه به رفق و مدارا. می‌فرماید:

«ان اخبرکم بمن تحرّم علیه النار. تحرّم علی کلّ هین لین سهل»؛ آیا به شما خبر دهم از آن کسی که دوزخ بر او حرام است؟ دوزخ بر هر فرد سازگار و نرم‌خوی و آسان‌گیرنده حرام است.

در کتب سیره، موارد بسیاری از همین شیوه برخورد آن حضرت با افراد مختلف نقل شده است. اینک به مواردی اشاره می‌شود:

روزی تعدادی از یهودیان در مقام اذیت و آزار رسول خدا صلی‌ﷲ‌علیه‌وآله، در مجلس آن حضرت وارد شده و به جای سلام علیکم گفتند: «السام علیکم»، یعنی مرگ بر شما. عایشه از این سخن خشمگین شد و فریاد بر آورد مرگ بر شما. رسول خدا صلی‌ﷲ‌علیه‌وآله فرمود: ناسزا مگو. ناسزا اگر مجسم شود، بدترین و زشت‌ترین صورت‌ها را دارد. نرمی و ملایمت روی هر چه گذاشته شود، آن را زیبا می‌کند و زینت می‌دهد و از روی هر چه برداشته شود، از زیبایی آن می‌کاهد.

روزی رسول اکرم صلی‌ﷲ‌علیه‌وآله عازم مسجد بودند. در بین راه شخصی جلو راه حضرت را گرفت و مدعی شد من از شما طلبکارم و همین الان باید طلب مرا بدهی. آنقدر اصرار در خواسته‌اش کرد تا جایی که مردمی که در مسجد منتظر رسول خدا صلی‌ﷲ‌علیه‌وآله بودند، بیرون آمدند و متوجه شدند که یک نفر یهودی جلو رسول خدا صلی‌ﷲ‌علیه‌وآله را گرفته است. خواستند او را از رسول خدا صلی‌ﷲ‌علیه‌وآله جدا کنند، پیامبر صلی‌ﷲ‌علیه‌وآله اجازه ندادند. فرمود: من می‌دانم با او چگونه برخورد کنم. آنقدر نرمش نشان دادند تا اینکه آن یهودی در همان جا گفت: اشهد ان لا اله الا ﷲ و اشهد آنک رسول ﷲ.

آن حضرت حتی به دیگران نیز سفارش می‌کرد که در تبلیغ دین و تبیین احکام آن، نسبت به مردم آسان‌گیر باشند. چنانچه به معاذ بن جبل هنگام عزیمت‌اش به یمن برای تبلیغ دین، می‌فرماید: «یا معاذ! یسر و لا تعسر و بشر و لا تنفر»؛ ای معاذ! آسان بگیر و سخت‌گیری مکن، مژده بده و مردم را بیزار مکن.

و به عثمان بن مظعون فرمود: «ان ﷲ ارسلنی مبلغا و لم یرسلنی متعنتا»؛ خداوند مرا برای تبلیغ فرستاده، نه برای سرزنش و عتاب و عیب‌جویی. مالک بن انس می‌گوید: «من به مدت ۹ سال در خدمت پیامبر صلی‌ﷲ‌علیه‌وآله بودم اما به یاد ندارم هیچ‌گاه گفته باشد چرا فلان کار را انجام ندادی. و هرگز از من عیب نگرفت.»

بی‌شک این شیوه برخورد آن حضرت و این‌گونه رفق و مدارای ایشان، نقش بی‌بدیلی در پذیرش دعوت آن حضرت داشته و موجب گردید دل‌ها به او متوجه شده و پیرامون او گردآیند.

 

ج: عفو و گذشت:

یکی از سیره‌های عملی رسول گرامی اسلام صلی‌ﷲ‌علیه‌وآله، عفو و گذشت آن حضرت نسبت به خطای دیگران بود. رسول بزرگوار اسلام در زندگی فردی و اجتماعی، معمولا از خطای دیگران چشم‌پوشی کرده و از حق خود گذشت می‌کرد؛ یعنی اگر تعدّی و اهانتی نسبت به شخص پیامبر صلی‌ﷲ‌علیه‌وآله صورت می‌گرفت، عکس‌العمل آن حضرت گذشت و ملایمت بود. چنانچه بعد از فتح مکه، از اهالی آنجا پرسید در حق او چه می‌گویند؟ و چه گمان دارند؟

آنها گفتند: سخن به خیر گوییم و گمان خیر داریم. تو برادر بزرگوار مایی و اکنون بر ما قدرت یافته‌ای. پیامبر صلی‌ﷲ‌علیه‌وآله، از شنیدن این سخنان متأثر گردید و مردم با دیدن روحیه پیامبر صلی‌ﷲ‌علیه‌وآله گریستند. آن حضرت فرمود: همان چیزی را می‌گویم که برادرم یوسف گفت: «لا تشرک علیکم الیوم یغفر ﷲ لکم ارحم الراحمین»؛ امروز دیگر نکوهشی بر شما نیست، خداوند گناه شما را بخشید.

و بدین ترتیب از جنایاتی که اهل مکه نسبت به ایشان انجام داده بودند درگذشته و فرمودند: «اذهبوا فانتم الطلقاء»؛ بروید که شما آزادشد‌گانید.

رسول گرامی اسلام صلی‌ﷲ‌علیه‌وآله، کینه از کسی به دل نمی‌گرفت و در صدد انتقام از کسی بر نمی‌آمد و عفو و گذشت را بر انتقام ترجیح می‌داد.

در مراجعت از تبوک که جمعیتی از منافقین به قصد نابودی پیامبر توطئه کردند که هنگام عبور آن حضرت از گردونه‌ای، مرکب‌اش را رم بدهند تا در پرتگاه سقوط کند. حضرت همه آنها را شناخت اما تا آخر عمر شریف خود اسم آنها را فاش نکرد و مجازاتشان ننمود.

نمونه بارز روحیه عفو و گذشت آن حضرت، با عبدﷲ بن ابیّ، سردسته منافقین است که در مقابل اصرار اصحاب مبنی بر قتل او، ایستادگی کرد و فرمود: تا او زنده است با وی همانند یک دوست با نیکی رفتار می‌کنیم. حتی در حال بیماری به عیادتش می‌رفت. لازم به یادآوری است که عفو و گذشت آن حضرت، همه مربوط به مواردی بوده که جنبه شخصی داشته است. اما اگر کسی به حد و حدود قانون دین تجاوز می‌کرد، در این صورت رسول خدا صلی‌ﷲ‌علیه‌وآله با قاطعیت تمام در مقابل‌اش می‌ایستاد و از اسلام دفاع می‌کرد؛ چنانچه به نمونه‌های فراوانی در طول زندگی آن حضرت با مردم می‌توان اشاره کرد.

 

د: تواضع و فروتنی:

پیامبر صلی‌ﷲ‌علیه‌وآله با همه مقام و منزلتی که داشت، تجسم عینی تواضع و فروتنی بود و اساسا همین روحیه او در پیشبرد دعوت او بسیار مؤثر بود. چنانچه خداوند در قرآن خطاب به پیامبر صلی‌ﷲ‌علیه‌وآله فرمود:

«واخفض جناحک لمن اتبعک من المؤمنین [۱۳]»؛ پر و بال خویش را برای پیروان خود از مؤمنین، پایین بیاور و نسبت به آنان متواضع باش.

تواضع و فروتنی، از چنان اهمیتی برخوردار است که رسول خدا صلی‌ﷲ‌علیه‌وآله فرمود: «انّ ﷲ اوحی الیان تواضعوا [۱۴]»؛ خداوند متعال به من وحی فرستاد که شما تواضع را پیشه خود ساخته و فروتن باشید.

بی‌شک خود آن حضرت، مصداق بارز عامل به این سخن بوده است؛ چنانچه در کتب سیره موارد زیادی از این رفتار آن حضرت ذکر شده است.

از آن جمله ابوذر می‌گوید:

هر گاه شخص غریبی وارد مجلس می‌شد، آن حضرت را نمی‌شناخت، تا اینکه می‌پرسید کدامیک از شما محمد صلی‌ﷲ‌علیه‌وآله است.

آن حضرت در مجالس و دیدارها به کسی اجازه نمی‌داد که برای ایشان به پاخیزد و به شدّت از این کار ناراحت می‌شد، تا آنجا که اصحاب آن حضرت، چون می‌دانستند او ناراحت می‌شود، برای او از جا بلند نمی‌شدند[۱۵].

آن حضرت کفش و جامه خود را وصله می‌زد و در خانه با خانواده در کارهای مورد نیازشان همکاری می‌کرد.[۱۶] به عیادت بیماران می‌رفت، در تشیع جنازه شرکت می‌کرد و دعوت بردگان را اجابت می‌نمود. آن حضرت اگر سواره بود و کسی می‌خواست همراه ایشان پیاده بیاید، او را در میان سه کار مخیر می‌ساخت: یا اینکه جلوتر برود و پشت سر ایشان پیاده نیاید، یا اینکه صبر کند ایشان بروند و بعد او بیاید، یا اگر ممکن بود دو نفری بر مرکب سوار می‌شدند.

فردی را خدمت حضرت آوردند وی از عظمت پیامبر برخود لرزید فرمود: برخود آسان بگیر من پادشاه نیستم بلکه پسر زنی از قریشم که گوشت خشک می‌خورد [۱۷].

رسول اکرم صلی‌ﷲ‌علیه‌وآله ضمن اینکه خود را مزین به این سیره کرده بود و متخلق به این خلق حسن شده بود، سعی وافر داشت تا در اصحاب و یاران خویش نیز، آن را ترویج داده و مورد عمل قرار دهد. بر این اساس روزی پیامبر صلی‌ﷲ‌علیه‌وآله در مجلسی با یارانش نشسته بود، مردی مسلمان که فقیر بود و لباس کهنه‌ای به تن داشت، وارد شد و نگاهی به اطراف مجلس کرد تا جایی خالی پیدا کند. بالاخره در نقطه‌ای در کنار مرد ثروتمندی قرار گرفت. مرد ثروتمند که گویا از نشستن آن شخص در کنار خود احساس ناراحتی می‌کرد، لباس‌های خود را جمع کرد و خود را به کناری کشید و از آن شخص فاصله گرفت. پیامبر صلی‌ﷲ‌علیه‌وآله که مراقب رفتار او بود فرمود: ترسیدی که از فقر او چیزی به تو برسد؟

با این تذکر، او را از تکبر و خودبرتربینی بر حذر داشت و درس تواضع و فروتنی را به همگان آموخت.

هـ: محبت و احترام به دیگران:

یکی دیگر از ویژگی‌ها و خصوصیات رسول اکرم، محبت و احترام آن حضرت نسبت به دیگران و همنشینان است. رفتار آن حضرت با مردم به‌قدری محبت‌آمیز بود که مردم او را برای خود همچون پدری مهربان و دلسوز تلقی می‌کردند و در نتیجه در سختی‌ها و دشواری‌ها به او پناه می‌آورند.

بارها به اصحاب خود می‌فرمود: بدی‌های یکدیگر را پیش من بازگو نکنید، زیرا دوست دارم با دلی پاک و خالی از کدورت در میان شما بیایم و با شما معاشرت نمایم [۱۸].

محبت آن حضرت نسبت به یارانش به حدی بود که اگر سه روز یکی از آنها را نمی‌دیدند، از حال او جویا می‌شدند. اگر آن شخص غایب مثلا در مسافرت بود، در حق‌اش دعا می‌کردند و اگر در خانه‌اش بود به دیدار وی می‌رفتند[۱۹] و به او احترام می‌گذاشت تا جایی که ردای خویش و زیرانداز خود را زیر او پهن می‌کرد. چنانچه سلمان می‌گوید: بر رسول خدا صلی‌ﷲ‌علیه‌وآله وارد شدم. آن حضرت زیرانداز خودش را به من داد. بعد فرمود:  ای سلمان برادر مسلمان که بر برادرش وارد می‌شود، اگر از روی احترام و اکرام زیراندازی برای او قرار دهد، خداوند او را مورد آمرزش خویش قرار خواهد داد[۲۰].

درباره ادب و احترام آن حضرت، از امام امیرالمومنین علیه‌السلام نقل شده است:

کسی با رسول خدا صلی‌ﷲ‌علیه‌وآله دست نمی‌داد، مگر اینکه آن حضرت دست خود را رها نمی‌کرد تا آنکه طرف مقابل دست خودش را رها سازد و روی خود را از کسی که با آن حضرت سخن می‌گفت هرگز برنمی‌گرداند تا اینکه آن شخص خودش رویش را برگرداند. هرگز پای خود را در بین اصحاب دراز نمی‌کرد. می‌فرمود: بهترین شما کسی است که اخلاقش از همه بهتر باشد[۲۱].

و: مشورت با دیگران:

یکی دیگر از سیره‌های عملی رسول خدا صلی‌ﷲ‌علیه‌وآله در جامعه، اصل مشورت با دیگران بوده است. با وجود اینکه آن حضرت از مقام عصمت برخوردار بودند، ولی در عین حال به تبعیت از قرآن کریم که می‌فرماید: «وشاورهم فی الامر[۲۲] »، در کارهایی که از طرف خداوند دستور مستقیم نرسیده بود، آن حضرت با اصحاب مشورت می‌کردند و نظر آنها را محترم می‌شمردند و با این کار می‌خواستند اهمیت مشورت و جایگاه مهم آن را به مسلمین گوشزد کرده و عملا به آنان بیاموزند که همواره این سنّت و سیره را مطمح نظر خویش قرار داده و مورد عمل قرار دهند.

زیرا جامعه‌ای که یکی از پایه‌های اصلی خویش را بر اصل شورا بنا نهاده باشد، صفا و صمیمیت اجتماعی در آن حاکم شده و انجام امور به صلاح نزدیک‌تر خواهد بود. به دست آوردن اندیشه صحیح و دیدگاه جامع و متقن، در پرتو مشورت با صاحبان عقل و اندیشه و اهل فن، ممکن و میسور خواهد بود.

نویسنده: حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر محمود ملکی‌راد، عضو هیات علمی و مدیر گروه فرهنگ مهدویت پژوهشکده مهدویت و آینده‌پژوهی
نویسنده: حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر محمود ملکی راد، عضو هیات علمی و مدیر گروه فرهنگ مهدویت پژوهشکده مهدویت و آینده‌پژوهی

چنانچه رسول خدا صلی‌ﷲ‌علیه‌وآله فرمود: هیچ‌کس هرگز با مشورت بدبخت و با استبداد رأی خوشبخت نشده است. هنگامی که زمامداران شما، نیکان شما باشند و توانگران شما سخاوتمندان و کارهایتان به مشورت انجام گیرد، در این هنگام روی زمین از زیر زمین برای شما بهتر است (یعنی شایسته حیات و زندگی هستید)، ولی اگر زمامداران شما بدان و ثروتمندان افراد بخیل باشند، و در کارها مشورت نکنید، در این صورت زیر زمین از روی زمین برای شما بهتر است.

از امام رضا علیه‌السلام نقل شده است که فرمود: رسول خدا صلی‌ﷲ‌علیه‌وآله با اصحابش مشورت می‌کرد. اینک به چند نمونه از مشورت‌های آن حضرت اشاره می‌شود: مشورت رسول خدا صلی‌ﷲ‌علیه‌وآله با یاران خویش در ارتباط با جنگ بدر. فرمود: «اشیروا علیّ ایها الناس»؛ ای مردم نظرات و آراء خود را برای من بیان کنید. آن حضرت در جنگ احزاب (خندق) نیز با اصحاب مشورت کردند. در غزوه تبوک و جنگ احد و… نیز با اصحاب خود مشورت کردند.

پاورقی‌ها:

۱- علل الشرایع، شیخ ص دوق، انتشارات مکتب الداوری، قم

۲- مهجه البیضاء، ج ۴، ص ۱۲۰

۳- کحل البصر، ص ۹۴

۴- کحل البصر، ص ۱۰۲

۵- خیرکم خیرکم لنسائه و ان خیرکم لنسائی، وسائل، ج ۱۴، ص ۱۲۲

۶- المناقب، محمد بن شهر آشوب، موسسه انتشارات علامه قم، سال ۱۳۷۹ هـ ق، ج ۴، ص ۲۵

۷- وسائل الشیعه، ج ۲۱، ص ۴۸۵، حدیث ۲۷۶۵۷، شیخ حر عاملی، موسسه آل البیت، قم، سال ۱۴۰۹ هـ ق

۸- مستدرک الوسائل، ج ۷، ص ۴۵۹، محدث نوری، موسسه الوفاء، قم، سال ۱۴۰۸ هـ ق

۹- قال(ص) ملعون من سب والدین، مجموعه ورّام، ج ۱، ص ۱۱۱، ورّام بن ابی فراس، انتشارات مکتبه الفقیه، قم

۱۰- سوره آل عمران، آیه ۱۵۹

۱۱- سوره قلم، آیه ۵

۱۲- سوره طه ،آیه ۴۴

۱۳- سوره شعراء، آیه ۲۱۵

۱۴- ص حیح مسلم، مسلم نیشابوری، ج ۸، ص ۱۶۰‌، دارلفکر، بیروت لبنان، بی‌تا

۱۵- سنن ترمزی، ص ۷۴۰، حدیث شماره ۲۷۵۴، دارالحیاه التراث العربی، بیروت لبنان، چ اول، ۱۴۲۱

۱۶- مسند احمد بن حنبل، به نقل از آیشه

۱۷- مستدرک حاکم، ج ۲، ص ۴۶۶

۱۸- سنن ترمزی،

۱۹- عن انس قال: کان رسول ﷲ(ص) اذا فقد الرجل من اخوانه ثلاثه ایان سأل عنه …

بحارالانوار، ج ۷، ص ۴۶۱، باب مکارن اخلاق، دارالتعارف، بیروت –لبنان، چاپ اول، ۱۴۲۱

۲۰- بحارالانوار، ج ۷، ص ۴۶۲، فیلقی له الوساده اکراماً له الا غفرﷲ له

۲۱- بحار الانوار، ج ۷، ص ۴۶۳ و ۴۶۷

۲۲- سوره آل عمران، آیه ۱۵۹

رده‌های مرتبط

پاسخ دهید