سالهاست که بخشی از کتابهای مذهبی، به نقل کرامات بعضی از علما و حتی افراد متدین دیگر اختصاص یافته است؛ آنگونه که کتابهایی فراوانی را میتوان یافت که جز نقل کرامت و اعمال عجیب و غریب، چیز دیگری برای گفتن ندارند!
اگرچه قدرت معنوی و وجود کرامت برای اولیای خدا امری غیرقابل انکار است، ولی بعضی از این نقلها افزون بر اینکه اعتبار چندانی نداشته و ادعاهایی بیش نیستند، دارای محتوایی مضر و یا برخلاف اصول مذهبی نیز هستند، به این معنا که برداشت نادرستی از مسائل دینی به مردم القا میکنند.
در این میان متأسفانه بعضی از سخنوران و خطبای دینی نیز اصل و محور سخنرانیشان را بر پایه نقل این کرامتها پایهریزی نمودهاند، به این نحو که به نظر میرسد سخنرانی آنها برای گزارش این کرامات و مکاشفههاست و اگر روایت و یا استدلالی هم آورده میشود، چاشنی نقل این کرامتهاست!
البته بعضی از این عزیزان برای اینگونه صحبت، استدلالهای خاص خود را هم دارند و بر این اعتقادند که با نقل کرامت و معجزه، مردم توجه بیشتری به محتوای دینی پیدا میکنند و نفوذ کلام آنان بین مردم افزایش مییابد، به علاوه اینکه نقل فراوان کرامتها میتواند نوعی تواتر و یقین برای مخاطبان نسبت به خداوند و امور معنوی به وجود آورد. با این رویکرد است که بعضی از علما نقل فراوان تشرفات شیعیان به خدمت امام زمان – ارواحنا له الفداء – را نیز عاملی برای ایجاد تواتر و حصول یقین به وجود آن حضرت میدانند، و از همین رو در نقل تشرفات و نسبت دادن محتوای آنها به امام زمان علیهالسلام، دقتهای علمی و سندی لازم را اعمال نمیکنند؛ حتی بعضی هر حادثه و ارتباط مشکوکی را تبدیل به تشرفی کامل و یقینی نموده و آن را برای مردم گزارش میکنند.
البته ما نیز منکر ثمرات و فواید نقل کرامتها، تشرفات و یا حتی خوابها نیستیم، ولی با این حال آسیبها و انحرافاتی نیز در نقل بیضابطه این مطالب وجود دارد که حداقل ما را به احتیاط بیشتری در نقل و استناد به آنها فرا میخواند.
مردمی که با شنیدن خواب و کرامت، داخل دین میشوند، با شنیدن خواب و کرامتی دیگر از آن خارج میشوند.
راست اینکه مردمی که با شنیدن خواب و کرامت، داخل دین میشوند، با شنیدن خواب و کرامتی دیگر از آن خارج میشوند؛ زیرا هدایت این افراد نه بر پایه عقل و شعور و معرفت بوده است و نه بر پایه کشف و شهود شخصی، بلکه بر اساس شنیدههایی بوده که هم در اصل آن شک وجود دارد، و هم در تفسیر محتوای آن خطای فراوانی رخ میدهد. حال اگر مذاق مردم با خواب و کرامت بسته شود و ما آنها را در دریافت معرفت دینی به سوی این مطالب سوق دادیم، در واقع مجال را برای فریبکاران و شیادانی فراهم نمودهایم که میخواهند مردم را از صراط مستقیم هدایت الهی دور سازند. همچنانکه امروز شاهد ظهور دزدان عقیدتی هستیم که اساس دعوت خویش را بر مبنای نقل کرامت و خواب و تشرف برای خویش قرار دادهاند و جمع کثیری از مردم را با تمسک به این امور، از مسیر حق منحرف ساختهاند. متأسفانه در این میان استدلال و برهان علما نیز در مواجهه با این شیادان فایده و سود عملی چندانی به دنبال ندارد، زیرا کفه نقل کرامت و خواب و مکاشفه برای مردم سنگینتر شده و بعضی ارزش آنها را فوق هر استدلالی جلوه دادهاند.
از این جهت باید گفت لازم است که علما و سخنوران، در نقل کرامت و تشرف و خواب و … دقت و احتیاط بیشتری داشته باشند، و اگر میخواهند خواب و کرامتی را چاشنی استدلالهای دینی خویش کنند، به گونهای باشد که مردم به این نکته مهم دست یابند که شاکله معرفت دینی بر اساس عقل، قرآن و سنت معتبر شکل میگیرد، نه این امور. چنانچه امام صادق علیهالسلام در این باره میفرمایند: «مَنْ دَخَلَ فِی هَذَا الدِّینِ بِالرِّجَالِ أَخْرَجَهُ مِنْهُ الرِّجَالُ کمَا أَدْخَلُوهُ فِیهِ وَ مَنْ دَخَلَ فِیهِ بِالْکتَابِ وَ السُّنَّةِ زَالَتِ الْجِبَالُ قَبْلَ أَنْ یزُولَ؛ کسی که به واسطه رجال و شخصیتها وارد دین شود، به واسطه رجال و شخصیتها هم از دین خارج میشود، ولی کسی که با کتاب و سنت وارد دین شود، کوهها از جای میجنبد و در او اضطرابی رخ نمیدهد.» (محمد بن ابراهیم نعمانی، الغیبة،، چاپ اول، تهران: نشر صدوق، ۱۳۹۷ ق، ص ۲۲.)
همچنین در روایت دیگری از امام موسی کاظم علیهالسلام آمده است که فرمودند: «مَنْ أَخَذَ دِینَهُ مِنْ کتَابِ اللَّهِ وَ سُنَّةِ نَبِیهِ- صَلَوَات اللَّهِ عَلَیه وَ آلِهِ- زَالَتِ الْجِبَالُ قَبْلَ أَنْ یزُولَ، وَ مَنْ أَخَذَ دِینَهُ مِنْ أَفْوَاهِ الرِّجَالِ، رَدَّتْهُ الرِّجَالُ؛ کسی که دینش را از کتاب و سنت وارد دین برگیرد، کوهها از جای میجنبد و در او اضطرابی رخ نمیدهد و کسی که دینش را از زبان رجال میگیرد، رجال نیز او را از دین خارج میکنند.» (محمد بن یعقوب کلینی، کافی، چاپ اول، قم: دار الحدیث، ق ۱۴۲۹، ج ۱، ص ۱۴.)
همچنانکه در روایت معروفی آمده است: فَإِنَّ دِینَ اللَّهِ- عَزَّ وَ جَلَّ- أَعَزُّ مِنْ أَنْ یری فِی النَّوْم؛ دین خدای عزّوجل والاتر از آن است که در خواب دیده شود.» (محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج ۶، ص ۶۳۶.)
محور قرار گرفتن نقل کرامت و مکاشفه و خواب برای اثبات مطالب دینی، شاید ضرری بیش از نفع آن برای جریان حق داشته باشد.
البته سخن از حجیت و یا عدم حجیت خواب و کرامت و مکاشفه مطلبی نیست که در این نوشتار به دنبال بررسی آن باشیم، بلکه هدف، بیان این نکته است که افزون بر جریان حق، گروههای باطل و فریبکار نیز برای اثبات مدعای خویش، به کرامت و خواب و مکاشفه تمسک نموده و برای رهبران و مرشدان خویش کرامات محیرالعقول فراوانی نقل میکنند، پس محور قرار گرفتن نقل کرامت و مکاشفه و خواب برای اثبات مطالب دینی، شاید ضرری بیش از نفع آن برای جریان حق داشته باشد. به دیگر سخن، در نقل کرامت و خواب و مکاشفه، اولا به صرف ادعا تکیه میشود و چون این امور تجربی و استدلالی نیستند، هر کسی میتواند مدعی وجود آن باشد. ثانیا در نقل این امور معمولا مردم به سند و اعتبار آن توجه نمیکنند، بلکه بزرگی و برجستگی کرامت یا مکاشفه، سند و اعتبار آن را به فراموشی میسپارد. ثالثا اینگونه امور، توجیه و تأویلپذیر هستند و افراد منحرف میتوانند نکات باطل خویش را با تفسیرها و توجیهات خاص از یک کرامت، خواب و یا مکاشفه به مردم القا کنند و زشتترین امور را در پرتو آنها حق جلوه دهند.
با توجه به این نکات، باید کوشید تا مردم با استدلال و برهان به اعتبار و ارزش مطالب دینی دست یابند و منزلت معنوی بزرگان دینی نیز به واسطه تقوا و صفات پسندیده آنها به مردم شناسانده شود و به جای آن که با تمسک به معلول، یعنی نقل کرامتهای این بزرگان دینی، مردم را نسبت به وجود علت، یعنی قرب و منزلت الهی آنها آگاه کنیم، کاری نماییم که آنها به واسطه آگاهی از تقوا و ولایت الهی این بزرگان، کرامت و قدرت معنوی برای آنها را بپذیرند و پیروی آنها از علما و بزرگان دینی، نه به خاطر نقل کرامتها و فضائلی از این دست باشد، بلکه از جهت تبلور صفات پسندیدهای همچون علم و تقوای الهی در آنها باشد.