جناب آقای مهدوی راد! بخش عمدهای از فعالیتهای فرهنگی شما جنبه تأسیسی و مدیریتی جریانهای فرهنگی است كه آن را مدیریت فرهنگی نامیدیم. از مجله حوزه شروع كنیم. گویا این مجله از سال ۱۳۶۲ منتشر شد و شما سردبیری شمارههای ۱۶ تا ۳۶ آن را به عهده داشتید. در این مجله با چه كسانی همكار بودید و چه شد سردبیری آن را قبول كردید و سپس چرا رها كردید؟
از مجله حوزه در مواردی سخن گفتهام. گزارش و تحلیل این مجله و نقش آن در جریان روشنفكری حوزه حتما باید در موقع و موضعی با دقت بیاید. پیشنهاد آغازین مجله گویا از آن استاد علامه محمدرضا حكیمی است. دوستان ما ابتدا در جمعی كه جایگاه شورای عالی انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه را داشتند، بر پایه این پیشنهاد یكی دو جلسه برگزار میكنند. ابتدا عنوان مشعلداران را برمیگزینند و در دیداری با آقای حكیمی، گویا، آقای ایزدپناه – نقل از ایشان – و یا خود استاد، عنوان مجله «حوزه» را پیشنهاد میكنند.
استاد اصرار داشتند كه باید تنی چند گرد آیند، آموزش ببینند و آنگاه دست به قلم ببرند. چنین شد و هسته مركزی گروهها در ساختمان انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم در ابتدای خیابان «شهداء» شكل گرفت. تا آنجا که من به یاد دارم، سرپرستی گروهها را حضرت حجتالاسلام و المسلمین موسویان به عهده داشتند. البته آقای ایزدپناه میگفتند مسئولیت گروهها را از آغاز من داشتم.
در گروه مسائل حوزه، گروه تاریخ، گروه علوم سیاسی و گروه اخلاق، آموزشها ادامه داشت، كه جریانی باعث شد به نشر زودهنگام همت ورزند و شماره اول چنان كه مینگرید بسیار لاغر و با این مقالات منتشر شد: مشكل اساسی در سازمان روحانیت، آفاق فكری برونحوزوی، پاسخهایی در بحث عقائد، نام آخوند ملاحسینقلی همدانی، جغرافیای سیاسی، آشنایی با واژههای سیاسی، مبانی فلسفه سیاسی، اهمیت قلم و مقام نویسندگی، مقدمهای بر طرح تدوین دائرةالمعارف شیعه، نگاهی به مطبوعات و معرفی كتاب.
سرمقاله را استاد رقم زدند. بنده از آغاز به همكاری فراخوانده شدم. نام عزیزانی كه ابتدا بودند و یا بعد پیوستند در شمارهای از مجله آمده است، من یاد نمیكنم تا خدای ناكرده كسی از قلم نیفتد و توهین تلقی نشود. وقتی نشر آن آغاز شد حجتالاسلام و المسلمین آقای ایازی به لحاظ اینكه سرپرست انتشارات بود، عنوان سردبیر به خود گرفت. آن زمان هیچ كدام از این عنوانها رسمی نبود، یعنی نوشته نمیشد. مقالات نیز بدون اسم بود و دوستان بدون اندیشیدن به «نام و نان» تلاش میكردند.
شماره دهم به هر دلیلی آقای ایازی از سردبیری تن زدند و دوست عزیز من، فرزانه مهجورالقدر حضرت حجتالاسلام حاج سید عباس صالحی سردبیری را به عهده گرفت. پس از مدت كوتاهی ایشان به لحاظ كسالت ابوی ارجمندشان حضرت آیتﷲ صالحی، استاد بلندآوازه حوزه علمیه مشهد و چهره دوستداشتنی، نیکنهاد، دنیاگریز و معادباور، سردبیری را به این بنده واگذار كردند كه تا شماره ۲۶ ادامه داشت. سرمقاله شماره چهارم را من نوشتم و این آغازین نوشتهام در آن گرامینامه بود. از آن پس تا شماره ۳۶ در تمالم شمارهها و در برخی از شمارهها سه نوشته از من نشر یافته است.
مقالههای من، فردی نوشته میشد و برخی مقالات دوست عزیز حضرت حجتالاسلام و المسلمین شكوری و سرمقالهها گاه به خامه آقای صالحی و گاه آقای سلطانی و بعدها آقای احمدی. سلسله مقالات «كتابهای درسی حوزههای قدیم»، «شناسایی تفاسیر فریقین»، «لزوم حكومت اسلامی»، «با پژوهشگران و محققان» را من نوشتهام و به جز اینها موارد خاص. پس از شش سال حضور در كنار «اخوان صفا و خلان وفا» به انگیزه ایجاد نشریاتی دیگر از مجله حوزه جدا شدم.
مجله حوزه و یكی دو مجله دیگر در آن روزگار از جمله مجلات نواندیشی دینی در حوزه به شمار میرفتند. دلیل استقبال زیاد از این مجله را در چه میدانید؟
مجله حوزه یک سری سنتشكنی كرد؛ قطع مجله، زبان و ادبیات، محتوا و موضوعاتی كه بدان میپرداخت. قطع مجله را استاد حكیمی پیشنهاد كردند و پیشتر، یكی دو مورد بیشتر نمونه نداشت. نثر فارسی فاخر و توجه به مسائل عینی، مبتلابه و نه انتزاعی از جمله عوامل موفقیت آن بود. در یكی از دیدارها مقام معظم رهبری فرمودند: از مجله خوشم میآید. آن را میخوانم. از جمله محاسن آن حساسیت برای درستنویسی است. نمیخواهم بگویم همه مقالات آن اینگونه است ولی همین كه تلاش میكنید درست و استوار بنویسید این مهم است. مسائل، نو و اندیشهانگیز است.
مجله حوزه یک سری سنتشكنی كرد؛ قطع مجله، زبان و ادبیات، محتوا و موضوعاتی كه بدان میپرداخت.
استاد حكیمی مقالاتی رقم زدند با عنوان «آفاق برونفكری حوزوی استاد شهید مرتضی مطهری» و به یمن یاد آن شهید طرح بحثهای بسیار مهم و بیداركنندهای داشتند. مسائل حوزه که ابتدا در جلساتی بحث میشد، سپس در گروه مرتبط با آن و سپس در هیئت تحریریه و آن گاه به خامه میآمد، جاذبه مهمی داشت. مجله در عین پافشاری به اندیشه نو و روزآمد و تفكر انقلابی، هرگز از بنمایههای فكری و توجه به میراث و نگاه به سنت غافل نبود. نمونهاش مقالات «لزوم حكومت اسلامی»، «كتابهای درسی حوزههای قدیم» و… .
نشر مجله حوزه مخالفتهایی هم برانگیخت. از جمله، یكی از استادان و مشایخ حوزه آن را از جمله «كتب ضاله» محسوب کرد؛ خدایش رحمت كند.
سالهای سال بعد در دیداری در محضر حضرت حجتالاسلام و المسلمین حاج سید محمود مرعشی – میراثبان شایسته این روزگار – در مقابل پرسش من كه چه مقدار از مجله را خوانده بودید – چون در آن هنگام هنوز فقط پنج شماره از آن منتشر شده بود – فرمودند: افراد «ثقه» چگونگیهایش را گفته بودند، من نخوانده بودم! خدایش رحمت كند آن استاد را كه اهل صراحت و صداقت بود.
نشر مجله حوزه مخالفتهایی هم برانگیخت. از جمله، یكی از استادان و مشایخ حوزه آن را از جمله «كتب ضاله» محسوب کرد؛ خدایش رحمت كند.
همین جا یاد كنم و تأكید و حقشناسی، از پیشتیبانیهای غیر مستقیم حضرت حجتالاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینی، یادگار امام و یار امین آن پیشوای بزرگ، و نیز همدلی و همراهی زندهیاد آیتﷲ عبایی خراسانی و صد البته پشتگرمی حمایتهای بیت رفیع امام.
شما به عنوان مدیرمسئول مجله «بینات» به نشر آن همت ورزیدید. این مجله گویا اولین نشریه فارسی در حوزه مطالعات قرآنی و یكی از موفقترین مجلات حوزوی به ویژه در سالهای نخست است. چرا به نشر این مجله همت گماردید؟
پیشتر گفتم كه به مطالعات قرآنی علاقه داشتم و فراتر از علاقه، نوعی شیدایی و شیفتگی در من وجود داشت. با مجله و چگونگی آن هم آشنا بودم اما میدانستم كه نشر مجله پشتوانه مالی لازم دارد. طرحی برای مجله نوشتم و آن را به چندین و چند مركز بردم كه با «إن قلت و قلتهایی» مواجه شد. روزی در «بنیاد معارف اسلامی» كه خود از جمله مؤسسان آن بودم، گلهگذاری میكردم از بیتوجهی به معارف قرآنی، مسائل مرتبط با قرآن و… . و گفتم برای هر رطب و یابسی در این كشور مجله وجود دارد جز «قرآن»، و همچنان قرآن مظلوم جامعه ماست. آقای عبدﷲیان گفتند: همین جا راه بیندازیم.
من جدی نگرفتم اما ایشان اصرار كردند. گفتم: مشكلات مالی خواهد داشت. گفتند: خدا بزرگ است، یاری می كند. خداوند یارشان باد كه از توكل ویژهای برخوردارند. به مدیرمسئولی من و صاحبامتیازی مؤسسه درخواست نشر دادیم. با فراز و فرودهایی مجله منتشر شد و تا شماره ۱۲ من عهدهدار مدیرمسئولی آن بودم. حقا در مطالعات قرآنی فرهنگساز شد و از كنار آن، آثار دیگر و جریانهای دیگری نیز شكل گرفت. الحمدلله.
چه شد كه از مدیرمسئولی مجله بینات كناره گرفتید؟
حقیقت این است كه من مشغول تلاشهای فرهنگی و فعالیتهایی دیگر نیز بودم. دوستان عزیز بار سنگین نشر آن را به دوش داشتند. من دیگر نپسندیدم تلاش آنان به نام من باشد. دوستانه استعفا دادم و پذیرفته شد و شاید گاهی نیز به لحاظ عدم حضور مستمر من، مطالبی نشر مییافت كه من «إن قلت» داشتم.
شما در انشار مجلاتی مانند علوم حدیث و «میقات حج» و… همكاری كردهاید. این همكاری در چه سطحی بود؟
از آغازین روزهای شكلگیری دانشكده حدیث افتخار حضور داشتم. برنامه آغازین آن را با همراهی استاد ارجمند زندهیاد دكتر سید جعفر شهیدی، استادان بزرگوار دكتر حجتی و دكتر آیینهوند، تدوین كردیم. این ارتباط وثیق باعث میشد در مواردی كه آن بزرگواران میپنداشتند من چیزكی میدانم، طرف مشورت باشم. بدینسان از آغازین روزهای شكلگیری مجله «علوم حدیث» عضو هیئت تحریریه بودم و همچنان ادامه دارد. گاهی مقالاتی هم مینوشتم كه امیدوارم ادامه یابد؛ مانند سلسله مقالات «تدوین حدیث».
اما در مجله «میقات»، دوست عزیزم حضرت حجتالاسلام حاج سید علی قاضی عسگر مرا فراخواندند و موضوع نشر مجلهای را در معاونت پژوهش سازمان حج و زیارت در میان گذاشتند. اصل طرح را پسندیدم. فرمودند طرحی آماده كنم. چنان كردم.
دوستانی دیگر را به عنوان هیئت تحریریه فراخواندند و مقدمات نشر آن آماده شد. برای شماره آغازین آن سرمقالهای نوشتم و در سالهای اول نشر آن نیز گاه مقالاتی می نوشتم، ولی متأسفانه ادامه نیافت. چنین بود مجله «فرهنگ جهاد» كه با همكاری دوستان عزیزم آقایان دكتر برجی، دكتر حسینی و آقای سلطانی، شكل گرفت. در هیئت تحریره آن بودم و در سالهای آغازین مقالههایی هم مینوشتم. از جمله، سلسله مقالات «قرآن در قرآن».
جناب مهدوی راد، گل سرسبد مدیریت فرهنگی شما انتشار مجله موفق آینه پژوهش است. لطفا تاریخچهای از آینه پژوهش، ضرورت و اهداف تأسیس آن را برای ما بفرمایید.
به مناسبت نشر نمایه ۱۲ ساله آینه پژوهش و در ضمن مقدمه درازدامن آن، گزارشی از چگونگی شكلگیری مجله ارائه دادهام كه با اندكی تلخیص در اینجا میآورم. این بنده از سالیان آغازین طلبگی بسیار كتاب میخواندم و همواره درباره چگونگی آثار مذهبی و میراث مكتوب دینی میاندیشیدم و از نااستواری، ناهنجاری آن و نیز فقدان اطلاعرسانی دقیق درباره آثار دینی رنج میبردم.
سالهای پایانی حضورم در مجله حوزه صفحاتی گشودم كه در آن برخی از آثار نشر یافته را معرفی میكردم، اما صفحات مجله محدود بود و آنچه نوشته میشد كه غالبا شناسایی و شناساندن محض بود و نه نقد و تحلیل، در رسیدن به هدفی كه برای تحقق آن صفحات یاد شده رقم میخورد، بسی اندک بود و ناكارآمد و نارسا. اما برای من معرفی، نقد و گزارش چگونگی آثار مكتوب دینی دلمشغولی بزرگی بود كه هرگز آن را در طاق نسیان نمینهادم.
روزی از روزهای آن روزگاران با دوستم حضرت شیخ مصطفی درایتی كه در آن زمان سرپرستی مركز مطالعات و تحقیقات اسلامی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم را به عهده داشت، در تهران به دیدار فرزانه روزگار و فرهیخته دانش و بینش و فرهنگ و قمل حضرت سید محمد خاتمی – رئیس جمهور محترم – و وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی وقت رفتیم. آنچه را بدان میاندیشیدم با آن بزرگوار در میان نهادم. طرح را پسندیدند و تأكید كردند كه «اگر به تهران بیایید در وزارت ارشاد امكانات نشر مجلهای با محتوا و هدف یاد شده را فراهم خواهیم آورد». اما من انفصال از حوزه را نمیپسندیدم و بر نشر آن در حوزه علمیه قم تأكید میورزیدم. در آن جلسه و در گفتوگو با آن بزرگوار به جایی نرسیدم.
برای ما حرمت نهادن به عالمان، نویسندگان و محققان اصل بوده است.
به هنگام برگشت، آقای درایتی پیشنهاد كردند این طرح را در دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم پیاده كنیم و در مركز تحقیقات و مطالعات اسلامی. باری بعد اللتیا و التی بدینجا رسیدیم كه این بنده تنی چند از فاضلان اهل قلم و اطلاع، بهویژه آشنا با نشر و نقد مطبوعات را دعوت كنم و برای نشر مجلهای با هدف نقد كتاب، كتابشناسی و اطلاعرسانی در حوزه فرهنگ اسلامی رایزنی كنیم. اتاقی در محل مركز تحقیقات بدین كار اختصاص یافت. ابتدا از حضرت آقای ابوالفضل شكوری، محمدعلی سلطانی، رضا مختاری، محمدجواد صاحبی برای رایزنی و تشكیل جلسات جهت تنظیم آییننامه و سرفصلهای مجله دعوت كردیم.
حضرت آقای صاحبی كه در آن روزگاران كیهان اندیشه را منتشر میكردند، بیش از یک جلسه حضور پیدا نكردند. اما دیگر دوستان جلسات را ادامه دادند و پس از بحثهای بسیار، ساختار مجله و بخشهای آن بدین سان و با عناوین ذیل رقم خوردند: سرمقاله، روشها، نگرشی در نگارشها، پژوهشهای در آستانه نشر، بایستههای پژوهشی، تجربهها، مراكز علمی و فرهنگی، تازههای نگارش و نشر، كتابشناسی موضوعی، اخبار. پس از شش شماره عنوان برخی از بخشها را تغییر دادیم و نه محتوا را. این تغییرها از شماره هفت بدین گونه اعمال شد: سرمقاله، نقد و معرفی كتاب، پژوهشهای در آستانه نشر، بایستههای پژوهشی، تجربهها، مراكز علمی و فرهنگی، تازههای نگارش و نشر، معرفیهای اجمالی، معرفیهای گزارشی و… ادامه یافت.
آیا تجربه شما در مجله حوزه و مجله بینات شما را به نشر مجله آینه پژوهش تشویق كرد؟
چنان كه آوردم، دغدغهام برای استواری نشر مذهبی و اطلاعرسانی از میراث مكتوب حوزوی و ضرورت ارزیابی و نقد آثار مكتوب دینی و… پیوند دیرین من با مجلههای نقد كتاب و اطلاعرسانی كه این سبک نشر را میپسندیدم و بدان علاقه داشتم و… زمینه نشر آینه پژوهش را به وجود آورد.
مجله آینه پژوهش فراز و نشیبهایی را پشت سر گذاشته است. اكثر مواقع پرانرژی، سرزنده و مرتب منتشر شده و گاهی جایگاه خود را در حد شایسته نتوانسته است حفظ كند. دلیل آن چه بوده است؟ دورههای این فراز و نشیب چه زمانی بوده است؟
فراز و نشیب در نشر مجله به پندار من طبیعی است و صد البته نه در آن حد كه به قول شما جایگاه شایسته خود را نتواند حفظ كند. دوستان و همراهان مجله نیز گاه این تذكرها و هشدارها را دادهاند، اما من به واقع فرود و تنزّل بسیار محسوسی را سراغ ندارم كه دوره ویژهای را به گونه مشخص بیان كنم. برخی بخشها ادامه نیافت كه به نظر من خیلی مهم بود: ۱) پژوهشهای در آستانه نشر كه گاه گاهی شده است. ۲) بایستههای نشر كه تعطیل شد. ۳) گفتوگوها كه بسیار بدان دل بسته بودم. چون در این گفتوگوها تلاش داشتم چهارچوب نظری پژوهشگران، دغدغهها و آرمانهای آنها، روشها و منش پژوهشی محققان را عرضه كنم. به شرح حال محققانی پرداختیم، مواردی كه نشر یافت بسیار مورد استقبال واقع شد، اما ادامه نیافت.
«آینه پژوهش» در سالهای اخیر تحول محسوسی دارد كه از جمله مدیون مدیر داخلی جوان، پرانرژی و پیگیر آن است.
چهارچوب نظری شما برای مجله آینه پژوهش چیست؟ به قول معروف «مانیفست شما» برای مجله آینه پژوهش در زمینههای نقد و بررسی مقالهها چیست؟
در سرمقالههای متعدد در آینه پژوهش از جمله در سرمقاله آغازین شماره آینه پژوهش چهارچوب نظری خودمان را برای «مجله آینه پژوهش» توضیح دادهایم. آهنگ كلی آن همان است كه در پیشانی مجله آمده است: «بهسازی و پژوهش و نشر از طریق اطلاعرسانی». در مقالهها تمام سعی و تلاش ما این است كه نقدها از چهارچوب عالمانه و ناصحانه آن بیرون نرود. و صد البته كه گاه چنان شده است و ما همواره پیشاپیش پوزش طلبیدهایم. برای ما حرمت نهادن به عالمان، نویسندگان و محققان اصل بوده است. بانیان مجله آهنگ آن داشتند كه به «پژوهش» یاری رسانند و راه رسیدن به پژوهشهای كارآمد را نشان دهند، تجربهها و اندوختههای پیشكسوتان را در پیش دید «نوآیینها» بگذارند تا چراغ راه باشد، بدین روی هرگز و هرگز نمیخواستند و روا نمیدانستند كه خامه را به ناشایستگیها و… بیالایند.
امروز آینه پژوهش یكی از بهترین مجلات نقد و بررسی در ایران محسوب میشود، به خصوص چند سال اخیر جایگاه خیلی خوبی به دست آورده است و در اكثر جشنوارههای نقد، مقالات متعددی از این مجله حائز رتبه میشود، خود شما نیز چند بار مورد تقدیر قرار گرفتهاید، دلیل آن را در چه میدانید؟
آینه پژوهش خوشبختانه از همان ماههای نخست نشر مورد توجه قرار گرفت. تقدیر و بزرگواری از آن نیز از همان سالهای اول بوده است، از جمله در اولین نمایشگاه مطبوعات. آنچه به بنده مربوط است لطف و بزرگواری این عزیزان است و این را از سر فروتنیهای كاذب نمیگویم؛ بدان باور دارم. اما علل موفقیت آینه پژوهش به پندارم موارد ذیل است:
آینه پژوهش نخستین نشریه، و اكنون یگانه نشریه تخصصی است كه عهدهدار نقد كتاب و كتابشناسی در حوزه فرهنگ اسلامی است.
۱) خلأ و میدان خالی نشر مجلهای مانند آینه پژوهش. بسیار جای خرسندی دارد كه در سالهای اخیر مجلاتی در صفحاتی به نقد و ارزیابی آثار مكتوب توجه كردهاند و در حوزه «دین» كتاب «ماه دین» انصافا مجله ازجمندی است. با این همه هنوز «آینه پژوهش» در میدانها و فضاهایی یگانه است.
۲) نشر مرتب. بسیار كم اتفاق افتاده است كه مجله از زمان معمول آن عقب بماند. آنچه هم اتفاق افتاده عملا از اختیار ما بیرون بوده است، مانند شمارههای اخیر.
۳) استواری و سودمند و محققانه بودن بسیاری از مقالات و اطلاعرسانی شایسته كه برای محققان و قبیله قلم آگاهی از برآیند نشر سودمند است و كارآمد.
۴) بخش شرح حال فرهیختگان و عالمان كه انصافا بسیار خوب تدوین میشود و از جمله با همین بخش آینه پژوهش به مرجعی معتمد برای شرححالنگاری بزرگان شده است.
۵) پایبندی به اهداف و آرمانها. پژوهشمدار بودم. آثار همگان نقد شده است، تكریم و تحلیل شده است، یاد همگان به میان آمده است. بارها سر مقالهها به این تأكید كرده است كه مبادا آینه پژوهش به چالهها و مخمصههای حقیر مبتلا شود و… این همه به معنای نشناختن مرزها و ارزشها و معیارها نیست. نكتههایی از سر مقالهها و آییننامههای «آینه پژوهش» را كه در شمارهها متعدد آمده است، میآورم.
در شماره اوّل افزون بر چشمانداز كلی مجله از «مفهوم دقیق نقد و انتقاد»، ضرورت نقد، اینكه نقد حق فرهنگی و اندیشگی جامعه است، انتقاد كمک به خواننده و نویسنده است سخن رفته است و بر ویژگیهای ناقدان چونان آگاهی از مورد نقد، اخلاق انسانی، ادب بحث و ادب نفس و ذوق سلیم تأكید شده است.
پس از نشر اولین سال مجله داوریهای گونهگونی درباره مجله شكل گرفت. در سرمقاله شماره آغازین سال دوم برای روشنگری به مواردی اشاره كردیم و برای اینكه چشمانداز ما درباره نقد گفته آید و نشان داده شود كه چه جریانهای گونهگون آن را تحت تأثیر قرار نمیدهد، نوشتم.
پیشتر نیز گفتیم كه آینه پژوهش در حیطه نقد كتاب، كتابشناسی و اطلاعرسانی، آن هم در حوزه فرهنگ اسلامی است. اكنون نیز ضمن تأكید بر آنچه گفته شد، توجه داده میشود كه آینه پژوهش به انگیزه به سامان رساندن پژوهش و نگارش منتشر میشود و میكوشد تا با نقد كتاب، مقالات روشمند، ارائه بایستههای پژوهشی و مقولاتی دیگر از این دست، به فربهی و چالاكی پژوهش و نگارش یاری رساند.
بدین لحاظ، آینه پژوهش نخستین نشریه، و اكنون یگانه نشریه تخصصی است كه عهدهدار نقد كتاب و كتابشناسی در حوزه فرهنگ اسلامی است. گو اینكه در گذشته و نیز امروزه مجلههای متعددی در حوزه اسلامیات منتشر میشود؛ ولی هیچ یک از این مجلهها، به صورت تخصصی در مقوله نقد كتاب و كتابشناسی نبوده است. سهل است كه در میان مقالات آنها، كمترین مقالات در این مقوله بوده و حكم «النادر كالمعدوم» درباره این دسته مقالات آنها صادق است و گو اینكه در گذشته، مجلههای گرانسنگی چون راهنمای كتاب، انتقاد كتاب، نامه انجمن كتابداران ایران و كتاب امروز در مقوله نقد كتاب و كتابشناسی بوده است؛ امّا این نشریات نیز به صورت تخصصی در حوزه فرهنگ اسلامی نبوده است؛ كما اینكه امروزه مجله بسیار معتبری چون نشر دانش و مجله نوبنیادی به نام ارغوان، در مقوله نقد كتاب و كتابشناسی منتشر میشود؛ و لیک این نشریات هم به صورت تخصصی در حوزه فرهنگ اسلامی نیست. از این رو، آینه پژوهش راه سوّمی را در میان این دسته مجلهها گشوده است: ویژه نقد كتاب، كتابشناسی و اطلاعرسانی، آن هم تنها در حوزه فرهنگ اسلامی. از این رو، وجه اشتراک آینه پژوهش با دیگر مجلههای اسلامی، اسلامی بودن آن است و وجه افتراقش با آنها در ویژگی كتابشناختی آن است. همچنین وجه اشتراكش با دیگر مجلههای تخصصی در نقد كتاب و كتابشناسی، كتابشناختی بودن آن است و وجه افتراقش با آنها، در ویژگی پرداختن به حوزه فرهنگ اسلامی آن است. بنابراین دو ویژگی كتابشناختی و حوزه فرهنگ اسلامی، لاینفک آینه پژوهش است و از این روست كه اشاره شد این مجله، نخستین نشریه و یگانه نشریه در این حوزه است.
نقد كتاب نیز از اهمیت بسزایی برخوردار است و سوگمندانه اهمیت آن در نزد برخی مغفول و مجهول مانده است.
از یادآوری این نكته، به هیچ رو قصد مباهات و فخرفروشی نداشتهایم، بلكه خواستهایم یادآور شویم كه آینه پژوهش در راهی ناپیموده و ناهموار گام گذاشته است و این گام را نه از سر تفنّن و آزمون، بلكه جدّی و تحقیقی برداشته است و امید به پیمودن و بالیدن این راه دارد. پس، از آنان كه درد دین دارند و درک از نابسمان بودن بسیاری از مطالعات دینی، فروتنانه تقاضا میشود كه آینه پژوهش را در بهسازی پژوهش و نشر یاری رسانند. از ارسال مقالات و رهنمودهای خود دریغ نورزند و آینه پژوهش را آینه پژوهش خود و مجله خود دانند. افزون بر این، نواقص و نقایص مجله را بدون مجامله و غمض عین، یادآور شوند. بانیان آینه پژوهش از فقیه آل محمّد (علیهم آلاف التحیة و الثناء) آموختهاند و بارها گفتهاند كه «رحم اللّه امرء أهدی إلیّ عیوبی».
كوتاه سخن اینكه رهنمودها و انتقادات را پاس میداریم و بر دیده مینهیم و از دریافت مقالات استقبال میكنیم.
نقد كتاب نیز از اهمیت بسزایی برخوردار است و سوگمندانه اهمیت آن در نزد برخی مغفول و مجهول مانده است. در چشمانداز ما امروزه نقد كتاب از اهمیتی مضاعف برخوردار است. چه، بعضی مسوّدان تنکمایه و ناآگاه از چگونگی پژوهش و نگارش، مشتی رطب و یابس را به نام كتاب دینی به هم میبافند و به خورد مردم میدهند. از این روست كه نقد كتاب در حوزه فرهنگ اسلامی، خدمت به اندیشه دینی و كو ششی است برای معرفی كالاهای ناسره به نام كتاب دینی. لذا درپی آنیم كه این بخش از مجله را پربرگوبارتر كنیم و پیش از آنكه دیگران به قدح این گونه كتابها بپردازند، حوزههای علمیه به نقد این كتابها دست یازند و بیاعتباری آنها را آشكار سازند.
شگفتآور است كه برخی، اساساَ نقد كتاب و نشان دادن كاستیها و كژیهای یک اثر را به مصلحت حوزههای علمیه نمیدانند.
آینه پژوهش، به هیج رو وهن به دین را در ادبیات مذهبی برنمیتابد و هر كتابی را ـ از هر ناشری و هر نویسنده ای ـ كه مایه وهن به دین تلقی كند و سبب بی اعتباری و آبروریزی تحقیقات دینی داند، بی هیچ باكی به نقد میكشد و زشتیهای آن را آفتابی میكند. اگر هم لحن یک دو مقاله در مجله، گزنده و تند بوده است، تنها به همین سبب بوده است. و توجه شود كه آن گزندگی در اختلاف فكری میان نویسنده كتاب و ناقد نبوده است كه لازمه آن، شرح صدر است.
شگفتآور است كه برخی، اساساَ نقد كتاب و نشان دادن كاستیها و كژیهای یک اثر را به مصلحت حوزههای علمیه نمیدانند و میپندارند كه این گونه نقدها و نمایاندن معایب یک كتاب كه در حوزه فرهنگ اسلامی است، مایه وهن به حوزه است. پیداست كه نفس این پندار، خود بهترین ردیه این پندار است. مضافا كه همین پندار سبب گردیده كه امروز بدین سان كتابهای بیارزش و منحط و مالامال از عیب در حوزه ادبیات دینی منتشر میگردد. تو گویی اگر ما به نقایص یک اثر نپردازیم، دیگران هم بدان نمیپردازند و دیگران هیچ نمیفهمند!
چگونه است كه انتشار كتابی سخیف و بیبهره از كمترین شرایط پژوهش و نگارش، وهن به حوزه نیست؛ اما نقدی عالمانه و مستند و همهجانبه وهن به حوزه است؟ افزون بر این، روشن است كه تمام مقالاتی را كه در نقد و معرفی كتاب است، مقالات جرح تشكیل نمیدهد. ما تمام تلاش خود را به كار بستهایم كه مفهوم دقیق نقد، یعنی بازشناسی سره از ناسره، رعایت گردد و پژوهشهای استوار و تحقیقات عالمانه، مورد تشویق قرار گیرد و ثمرات كاوشهای ژرفنگرانه ستوده شود؛ چنان كه تا كنون نیز چنین شده است.
هرگز روا نمیدانیم آنچه در بخش نقد و معرفی كتاب میآید، به عنوان رویارویی اندیشوران تلقی گردد. بر این باوریم كه اندیشهای به نقد اندیشهای برمیخیزد و اندیشوری، با تمام احترام و منزلتی كه برای نویسندهای قائل است، اثرش را نقد میكند و كاستیهایش را مینمایاند و فرازها و فرودهایش را یادآور میشود. هاله قداست گرداگرد برخی از چهرهها كشیدن و نوعی عصمت علمی برای برخی قائل شدن، قطعاً به زیان رشد علم و گسترش پژوهش است. برخی، حال به هر دلیل و شاید گاهی برای مصون ماندن خود، میكوشند تا گفتوگو درباره آثار برخی از بزرگان را ناروا جلوه دهند. ما هرگز چنین پندارهایی را صواب نمیدانیم و شیوه سلف صالح را پسندیده میدانیم كه به مقتضای جمله بلند «حیاة العلم بالنقد و الرد»، نقد آراء را در فضایی علمی و سالم ضروری میدانستهاند.
امیدواریم دامنه نقد بگسترد و ظاهر زننده و دلهرهآفرین آن رخت بربندد و هیچ كس آثار خود را پیراسته و آراسته و بدون اشكال تلقّی نكند و فضای علم و تحقیق برای نقد و بررسیها هر چه آمادهتر گردد كه رشد پژوهش قطعاَ در سایه آن است.
این است كه توصیه میكنیم مؤلفان و محققان، گاه به نقد آثار خود بپردازند و كاستیها و نقایص آن را برشمارند و نشان دهند كه هیچ كس نباید بپندارد كه آخرین سخن را گفته و در پژوهش و تحقیق فرازترین گام را برداشته است. به تعبیر لطیف و طنزآلود محققی نامدار، نویسندگان باید به خودمشتمالی بپردازند و خود، عهدهدار نقد كتابهایشان شوند. خواه نقد یكی از آثارشان كه پیشتر منتشر شده و اكنون به برخی از لغزشهای آن متفطّن شدهاند؛ و خواه نقد كلیه آثار خویش.
مطمئناَ چنین روشی، سبب مخدوش شدن صلاحیت علمی هیچ نویسندهای نخواهد شد؛ بلكه نشانه دانشوری و بیانگر روحیه علمی نویسندگان است. چه، به فرموده صادق آل محمّد(ص): «من دلائل العالم انتقاده لحدیثه». این گام اگر آغاز شود و بگسترد، یكی از راههای بسیار موفق برای گسترش آیین انتقاد از خود خواهد بود.
گو اینکه اختلافات سیاسی در جای خود سودمند خواهد بود و در وادی سیاست نیز فضای باز برای اهل آن مفید است؛ اما آینه پژوهش، مجلهای است تحقیقاتی و هرگز مقالات آن را در وادی تنشهای سیاسی مجال نشر نخواهد داد. سوگمندانه امروز در جامعه ما، واژه «خط» بدان سان گسترده شده و انتساب افراد و جریانها به این یا آن خط به گونهای سهل شده است كه گاه فاضلان و استادان نیز بدان تفوّه میكنند و در داوریها بیشتر از هر چیز به سراغ وابستگیهای خطی میروند. شاید كسانی برای موجه ساختن اقدامهای خود و كاستن آثار ضربههای وارد آمده، با طرح اینگونه مسائل، دلخوشكنكی برای خود بسازند؛ امّا از نیكدلان و آگاهان، اینگونه داوریها به دور باد.
باز هم اعلام میكنیم كه در معرفیها و اطلاعرسانیها، آینه پژوهش هیچ ملاكی را جز تحقیقی بودن، با قید «در حوزه فرهنگ اسلامی» برنمیتابد؛ و این را خدمتی بزرگ به این فرهنگ مقدس میداند. از این روی مقالات، نقدها و گزارشهای همه كسان و مراكزی كه از ملاک یاد شده برخوردار باشد، مجال نشر خواهد یافت. این حقیقت برای بینادلان در شمارههای پیشین كاملاَ روشن بوده است و قطعاَ پس از این، روشنتر خواهد شد؛ و توفیق از خداوند است.
چنانكه پیشتر آوردیم، آینه پژوهش هرگز خود را پیراسته از كاستیها و كژیها نمیپندارد. از این رو چشم به راه اندیشوران تیزبین است كه انتقاد كنند و اشتباهات را بنمایانند و برای هرچه بهتر شدن و بارورتر گشتن آن، یاری رسانند.
بیگمان، چنانكه تا بدین جا انجام شد، نامهها و نقدها در مجلّه نشر خواهد یافت. این را هم بگوییم كه گاه نوشتهای و یا اظهار نظری، نفع عام ندارد و نشر در مجلّه را برنمیتابد، پس امید است كه عدم انتشار آن در مجلّه، مایه تكدّر خاطر كسی نشود. بنابراین از نویسندگان تقاضا میشود كه در مقالات و نقدهای خود، به مشی مجله و سرفصلهای آن عنایت كنند و از نام و نشان دقیق خود برای تبادل نظر و رایزنی بیشتر و زدودن ابهامها، دریغ نورزند.
اكنون و پس از این همه بدون هیچ گونه مجامله و مداهنه عرض كنم تمام ارجمندیها، والاییها، بزرگیها، سودمندیها و آوازههای شایسته و بایستۀ آینه از آن «اهالی قبیله قلم» است. آن عزیزان كه بدون توجه به نام و نان و چیزهای معمول و بدور از هیاهو و انتظار «ارتقاء» و تنها برای یاریرسانی به دانش و پژوهش، فراخوان بانیان آینه پژوهش را لبیک گفتند، نوشتند و مینویسند.
چهرههای والایی چونان استاد ارجمند و بسیاردان روزگار ما حضرت آقای علیرضا ذكاوتی قرهگوزلو، فرزانه سختكوش دردآشنا جناب جویا جهانبخش، همراه همدل نیکنهاد پراطلاع كمنظیر در حوزه تاریخ اسلام و ایران حضرت دكتر جعفریان و… اجازه بدهید نام نبرم تا نام عزیزی از قلم نیفتد. این انسانهای دانشمند و دانشمندان انسان، ما را یاری رساندند، دست مریزاد! ایدون، ایدون تر باد.
از اینكه در حوزه علمیه قم چنین مجلهای منتشر میشود چه احساسی دارید؟
احساس شعف و خرسندی. خدمت صادقانهای بوده است كه سالهای سال بعد ارج و اهمیت آن بیشتر معلوم خواهد شد. من فرزند حوزهام و به حوزوی بودنم افتخار میكنم. برایم هیچ چیز به اندازهای كه خود را حلقه كوچكی از زنجیره سترگ «طالبان علم» میبینم مرا سرشار از عشق و شوق نمیكند.
یاد نیكی بكنم از زندهیاد محقق نامدار میراثبان و فرهنگبان سترگ فقید دكتر ایرج افشار كه از همان آغاز استقبال دلگرم كنندهای از مجله داشت. پس از نشر چهار شماره، نامهای نوشت بسیار دلگرمكننده. از آن گونه نامهها كه از آن گونه كسان شاید. متأسفانه نامه را در آن زمان به ملاحظاتی چاپ نكردیم و بعدها در نقل و انتقال مفقود شد. از جمله نوشته بودند:
«… حوزه باید این كار را ۵۰ سال پیش انجام میداد، بسیار دیر شروع كرده است اما بسیار خوب و شایسته… اگر ۱۰ سال بپاید این استمرار نشان آن خواهد بود كه زمینهها و ابزار كار را دارید و از ضرورتهای آن آگاهید… این مجله در سالهای بعد بهترین نمونه ادبیات نقد دینی به شمار خواهد آمد و برای محققان و پژوهشگران حوزه تاریخ علم، ارزیابی میراث مكتوب در حوزه دین بهترین منبع و سرچشمه و…»
این همه ما را بسیار شادمان میكند. اما باز هم تأكید میكنم همه كامیابیها و كارآمدیها و سودمندیهای «آینه پژوهش» از آن عزیزانی است كه دست یاری دادهاند و باید در همین جا از رئیس دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم و مركز مطالعات آن (اینک پژوهشگاه فرهنگ و علوم اسلامی آن) به گونه ویژه سپاسگزاری كنم؛ برای حمایتهای بیدریغ و یاری رسانیهای از سر دانشوری و دانشگستری؛ و همه آنها كه در این پایگاه والای فرهنگی و تبلیغی به نشر آینه پژوهش یاری رساندهاند؛ از آغاز تا كنون و از این به بعد إنشاءاللّه.
مجله آینه پژوهش تا كنون به دور از حاشیه بوده است. دلیل آن قطعاَ پایبندی به یک سلسله قواعد و مقررات بوده است. نقد عالمانه، مستدل و محكم و به دور از شائبه، حاشیه و هتّاكی. دلیل این موضوع چه بوده است؟ آیا قواعد را به نویسنده منتقل میكنید یا نه؟ خود مجله به جایگاهی دست یافته است كه هر نوع نقدی را نمیپذیرد؟
ما در آغازین شماره مجله و پس از آن در مواردی تصریح كردهایم كه نقد غالباَ جنبه كمالبخشی به اثر مورد نقد را دارد، مگر اینكه «مكتوب» نقد شده انصافاً دور از وادی باشد كه در این صورت بدان نمیپردازیم و یا با نهایت اختصار برای آگاهی جامعه علمی اشارتی میآوریم و بس. مانند «الدلالة القرآنیة عند الشریف الرضی و الدلالة القرآنیة فی فكر محمد حسین الطباطبایی (المیزان نموذجا)» كه دومی سرقتی ناشیانه و بسیار زشت از اولی است. با نگاهی گذرا و سنجشی كوتاه نشان داده شده است كه دومی همان اولی است. گاه خامه نقاد سركشی میكند و از جاده انصاف بیرون میرود. شاید به هنگام نوشتن، بشود كار نویسنده را تا حدودی توجیهپذیر دانست، ولی پس از نگارش، خود نویسنده هم اگر از سر تأمل نگاه كند، شاید آنگونه نوشتن را نپذیرد. چنین است كه تمام مقالهها را ابتدا خودم میخوانم و اگر در مواردی در نقدها درشتگویی ببینم، میزدایم و مورد را بازنگاری میكنم و به اطلاع نویسنده میرسانم. تا كنون حتی یک مورد هم نبوده است كه نویسنده بر نوع نگارشش اصرار بورزد، جز یک مورد كه براساس مصلحت و یا مصالحی یكی دو سطر را حذف كردم و نویسنده با اینكه بدان هنگام عكسالعمل نشان ندادند، ولی پس از آن بارهای بار بر این عمل ما طعن زدند و گلایه كردند. البته حذف هم اندكی نااستوار بود. آنگاه به لحاظ محتوا به اعضای ارجمند هیئت تحریریه میدهم و اگر دیدگاه مناسب باشد به چاپ میسپریم. اكنون هم گونه طبیعی مقالات نقد، پیراسته و خواندنی است و باید اعتراف كنم كه گاه موارد و یا مواردی برخلاف آنچه آمد، از دست ما در رفته است كه باید عذرخواهی كنیم و گاهی چنان شده كه تغییر در مرحله نهایی اعمال نشده است. آنان كه با نشر مجله آشنا هستند میدانند كه این گونه موارد اتفاق افتادنی است.
البته شما در مجله آینه پژوهش جسارت در نقد را فراموش نكردهاید. به عبارت دیگر، هم دور از حاشیه هستید و هم جسارت در نقد دارید. این دو را چگونه با هم جمع كردهاید؟ آیا پشتوانهای دارید كه از شما حمایت كند؟
نقد اساساَ یعنی جسارت ورزیدن؛ به ویژه در سالهای اول كه جامعه علمی ما در حوزه با چنین فضایی آشنا نبوده است. بدون هیچ اغراقی آینه پژوهش اولین مجله این میدان است. روزهای اول بزرگوارانی به تعطیلی آن نیز همت ورزیدند، اما حمایت مسئولان دفتر تبلیغات اسلامی، به ویژه در آن روزها زندهیاد آیتﷲ عبایی خراسانی كار را پیش برد. اكنون بسیار اوضاع عوض شده است. گاهی استادان و محققان، آثارشان را عرضه میكنند و تقاضای نقد دارند و از نقدها هم برنمیآشوبند. ما بارها گفتهایم كه پندار غلطی است كه ۱۰ یا ۲۰ مورد نقد و نكته وارد اثر را از دور خارج میكند. چه كسی ادعای كمال میكند! در كنار این جسارت اگر به علم و پژوهش اندیشیده شود و به همان شعار «بهسازی نشر»، قاعدتاً این دو كنار هم خواهند نشست: «جسارت و بیحاشیگی».
عکس: آرافتو
هیچ اثری از آثار مرحوم علامه سیدجعفر مرتضی را نمیبینید که دستهای آلوده در تاریخ اسلام را شناسایی نکرده باشد
مفهوم «نواندیشی» برای معرفی جریانهای حوزوی گویا نیست/ آزاداندیشی در حوزه باید روشمند باشد
روایت نماینده آیت الله سبحانی از مواجهه با نواندیشان/ واکنش مقام معظم رهبری به ترجمه «فلسفه دین جان هاسپرس» در حوزه
سلفیگرایی پلی برای روشنفکری است/ باید مراقب بود عناوینی مانند «نواندیشی حوزوی» ما را فریب ندهند