سبک زندگی در محیط طلبگی چه تعریفی دارد؟
مفهوم سبک زندگی، از مفاهیم متأخری است که هم در جامعهشناسی مبنا دارد و هم در روانشناسی. سبک زندگی درجامعهشناسی یک مفهوم اعمی دارد که شامل باورها، ارزشها، هنجارها و الگوهای رفتاری است؛ ولی در روانشناسی معطوف به الگوهای رفتاری ملموس بهویژه در حوزه مصرف است.
حالا اگر بخواهیم سبک زندگی طلبگی را تعریف کنیم – بهویژه با رویکرد روانشناختی – سبک زندگی طلبگی یعنی اینکه یک طلبه از صبح تا غروب، زندگیاش را چگونه میگذراند؛ مثلاً چه ساعتی از خواب بیدار میشود و چه کارهایی انجام میدهد؛ مثلاً اول وضو میگیرد و بعد نماز میخواند و بعد از نماز دوباره میخوابد یا نمیخوابد و … مجموعه این رفتارها، سبک زندگی طلبگی را شکل میدهند. به مجموعهای از این الگوهای رفتاری که طلبه از صبح تا شب انجام میدهد، سبک زندگی طلبگی میگوییم.
هر قشری از افراد جامعه سبک زندگی مجزایی دارند. طلبهها هم قهراً سبک زندگی مجزایی دارند. طلبه بهعنوان طالب علم دینی و کسی که هدفش ترویج دین است، سبک زندگیاش باید مؤمنانه باشد. زندگی مؤمنانه یعنی چه؟ زندگی مؤمنانه یعنی اینکه هر آنچه که آموزههای دینی گفتهاند، طلبه در سطح عالی به آنها عمل کند؛ چون طلبهای که میخواهد دین را از سرچشمه اخذ کند، خودش باید الگو باشد. به عبارت دیگر، سبک زندگی طلبه باید شبیه سبک زندگی پیامبر(ص) باشد. تا اینجا سبک زندگی طلبه با سایر مؤمنین فرقی ندارد. منتها چون طلبه شأن دیگری هم دارد، در این قسمت از سایر مردم و مؤمنین جدا میشود. طلبه بهعنوان فردی که رسالت تبلیغ دارد، سبک زندگیاش مقداری از سایر افراد متمایز میشود؛ چون طلبه مبلغ است و تبلیغ فقط در بیان و گفتار خلاصه نمیشود؛ لذا باید در رفتارش هم مبلغ ارزشهای دینی باشد؛ همانطور که خداوند در سوره احزاب میفرماید: «يا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَرْسَلْناکَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذيراً * وَ داعِياً إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَ سِراجاً مُنيراً». واژهی شاهد در این آیه یعنی الگو. اولین شأن پیامبر(ص) طبق این آیه، الگو و نمونهبودن است. دومین شأن پیامبر مبشِّر و در مرحله سوم نذیر است. اگر کسی این شرایط را داشت، سراج منیر میشود؛ یعنی یک چراغ روشنی که دیگران راه را گم نکنند.
با این مبنا، طلبگی یک وجه خاص هم دارد و آن وجه خاصش این است که چون طلبه میخواهد مبلغ و الگو باشد، یک نمادهایی شکل میگیرد که این نمادها نشان میدهد که طلبه مهیای تبلیغ است. نمادهایی مانند همین لباس. ما برای لباس هیچ جایگاهی جز نماد بودن قایل نیستیم. طلبهای که عمامه گذاشته است، یعنی من در معرض و آماده تبلیغ هستم. طلبهای هم که در حجره است و یک پیراهن یقه ملایی پوشیده است، نماد این است که اولاً من درس طلبگی میخوانم و ثانیاً سفیدبودن این لباس نشانهی این است که این طلبه میخواهد پاک و بیآلایش باشد و یقهنداشتن آن، نماد سادهزیستی طلبه است. بنابراین طلبه در جایگاه طلبگیاش باید یک سری رفتارهای خاص متناسب با آن جایگاه از خود بروز دهد که این هم در قیافه و نوع پوشش، خود را نشان میدهد (مانند پوشیدن پیراهن سفید و یقهآخوندی، کوتاه نگه داشتن موی سر و گذاشتن ریش) هم در منش (مانند سلام دادن به دیگران و حتی کوچکتر از خود). طلبه با این کارها میخواهد خود را بیشتر به پیامبر(ص) شبیه کند و این مبنا هم دارد؛ امام صادق(ع) به یکی از یاران خود میفرماید: «الحَسَنُ مِن کلِّ أَحَدٍ حَسَنٌ وَ مِنک أَحسَن، لِمَکانِک مِنّا. وَ القَبیحُ مِن کلِّ أَحَدٍ قَبیحٌ وَ مِنک أَقبَح، لِمَکانِک مِنّا» (بحارالانوار، ج ۴۷، ص ۳۴۹)؛ «کار خوب، از هرکس خوب است؛ اما از تو خوبتر است؛ بهجهت نسبتی که با ما داری. کار بد، از هرکس بد است و از تو بدتر؛ بهجهت نسبتی که با ما داری». بنابراین طلبهای که ادعای الگو بودن دارد، باید شیوه زندگیاش برای سایر افراد الگو باشد.
بهنظر شما سبک زندگی طلبگی و حوزوی چه مؤلفههایی دارد؟
مؤلفهها شامل باورها، ارزشها، هنجاها و الگوهای رفتاری میشود؛ یعنی طلبه یک سری باورهایی شبیه سایر مسلمانان دارد؛ البته باید باورهای طلبه قویتر از دیگران باشد. در مورد ارزشها و هنجارها هم طلبه باید رتبهی بالاتری نسبت به دیگران داشته باشد. اما آنچه سبک زندگی طلبگی را از دیگران متمایز میکند، همان الگوهای رفتاری طلبه است.
به دو صورت میشود این سؤال را مطرح کرد: ۱) سبک زندگی طلبه چگونه باید باشد؟ ۲)سبک زندگی طلبه چگونه هست؟ در صورت دوم یا باید کار جامعهشناختی و میدانی انجام دهیم تا بدانیم سبک زندگی طلبه چگونه هست یا با توجه به تجربهی طلبگی خودمان به این سؤال پاسخ دهیم. مثلاً ما در بررسی فولکلورهای طلاب (ادبیات شفاهی) در مقایسه با دانشجویان، به این نتیجه رسیدیم که طلبهها با درس خودشان خیلی عجین هستند. اصطلاحات و شوخیهای طلبهها از درسشان گرفته شده است؛ مثلاً وقتی شما به یک طلبه میگویید چایی میخورید یا میوه؟ جواب میدهد: «الجمع مهما امکن اولی من الطرح»؛ خب شما میبینید که این یک اصطلاح اصولی است که در ادبیات طلبگی وارد شده است.
سبک زندگی طلبهی امروزی با سبک طلبهی پنجاه سال قبل متفاوت است؛ این تغییر سبک زندگی طلبگی چه مکانیزمی داشته و چه عواملی بر این تغییر مؤثر بودهاند؟
سبک زندگی جزیی از فرهنگ است و فرهنگ لایههایی دارد که شامل باورها، ارزشها، هنجارها و الگوهای رفتاری است. الگوهای رفتاری یعنی اینکه ما چگونه رفتار کنیم، چه چیزی بپوشیم، چگونه صحبت کنیم، چگونه راه برویم و …. . الگوی رفتار چون جزیی از فرهنگ است، وقتی فرهنگ تغییر میکند قطعاً الگوهای رفتار (سبک زندگی) هم تغییر میکنند.
عواملی که باعث تغییر فرهنگ و سبک زندگی میشوند ممکن است بیرونی باشند یا درونی؛ اگر تغییراتی در بیرون از حوزه اتفاق بیفتد، سبک زندگی طلبه هم تغییر پیدا میکند. چند مثال ذکر میکنم؛ همانطور که رشد جمعیت باعث تغییر فرهنگ یک کشور میشود، مدرسه هم اینگونه است؛ اگر مدرسه بزرگ یا کوچک شود، سبک زندگی طلبگی نیز تغییر میکند؛ مثلاً طلبهای که در یک مدرسه کوچک درس میخواند، وارد یک مدرسهی هزار نفری شود؛ خود این تغییر، موجب تغییر سبک زندگی این طلبه میشود. یا مثلاً وارد شدن امکانات به زندگی طلبه، در سبک زندگیاش تغییر ایجاد میکند؛ مثلاً طلبهای که از کامپیوتر استفاده میکند سبک زندگی متفاوتی خواهد داشت.
وقتی امکانات وارد زندگی طلبه میشود، سبک زندگی طلبگی بهصورت محسوس دچار چه تغییراتی میشود؟
مثلاً در بحث آموزش، در زمانهای قدیم استفاده از محضر استاد، یکی از مؤلفههای سبک زندگی طلبگی بود و غیرحضوری درسخواندن قبیح بود. با وارد شدن ضبط صوت و نوار کاست به زندگی طلبگی، طلبه موقع غیبت از نوار استفاده میکرد. به دیگرسخن، با ورود امکانات، سبک آموزشی طلاب تغییر پیدا کرد و شما به مرور شاهد آموزش از راه دور و دانشگاههای مجازی هستید.
تغییر جمعتی نیز موجب تغییر سبک زندگی میشود؛ میگویند جامعه اگر رشد پیدا کرد، فرهنگ عوض میشود. مثلاً فرهنگ روستا، با کلانشهری مثل تهران متفاوت است. طلبهها هم همینگونه هستند. طلبه در زمان قدیم نیاز به مدرک نداشت؛ چون تعداد طلبهها کم بود و طلبههای هر شهر همدیگر را میشناختند و سطح علمی هر طلبه برای دیگران مشخص بود. مدرک شفاهی بود؛ یعنی طلبهها میگفتند فلانی باسواد است و فلانی بیسواد. ولی الان آیا میتوانیم اینگونه عمل کنیم؟ الان هزاران طلبه داریم. اگر مدرک در کار نباشد، همه ادعای باسواد بودن میکنند. بنابراین رشد جمعیت طلاب موجب تغییر در سبک آموزش و شیوهی امتحان گرفتن و مدرکدادن میشود. بنابراین تغییر در سبک زندگی امری ضروری و قطعی است.
چه آسیبهایی سبک زندگی طلبگی را تهدید میکند؟ و مهمترین آسیب از نگاه شما چیست؟
به نظر من بزرگترین خطر و آسیب برای حوزه، از بین رفتن هویت گروهی است؛ یعنی حوزه نتواند هویت گروهیاش را تعریف کند.و در نتیجه هرکسی که وارد حوزه شد، نتواند هویت جمعی را برای خود تعریف کند. اگر حوزه پارهپاره شود و هویت خود را از دست بدهد، به مرور زمان از بین میرود. ما در طول تاریخ یک هویتی داشتیم و آن این بود که همه میگفتند ما حوزه آمدهایم تا تبلیغ دین بکنیم. این هدف خود مثل نخ تسبیحی بود که همه را دور خود جمع میکرد و اگر تغییراتی در سبک زندگی بهوجود میآمد، حوزه میماند و از بین نمیرفت.
الان برخی طلبهها میگویند حوزه میروم تا قاضی شوم و برخی دیگر میگویند از طریق حوزه راحتتر می شود استاد دانشگاه شد و … . اینجا یک تشتّی است و حلقهی واحدی نیست تا اینها را دور هم جمع کند. اگر این مسأله حل نشود، ممکن است حوزه از هم پاشیده شود.
بهنظر شما چگونه میشود این مشکل را حل کرد؟
اینجا باید حوزه برای خود یک رسالتی تعریف کند و هویت خود را بازیابی کند. هویت ملازم با تمایز است. من که طلبه شدم، تمایزم از یک فرد دانشجو چیست؟ اگر طلبه قاضی شد تمایزش با قاضی دیگری که طلبه نیست، چیست؟ اگر این تمایزات مشخص شد و طلبهها به آن تمایز، خودآگاهی داشتند، آنوقت میشود به این افراد طلبه گفت.
راهکارش هم این است که ما بتوانیم تئوریای تولید کنیم که از یکسو به تغییرات توجه داشته باشد؛ یعنی بدانیم که تغییرات محیطی موجب تغییرات در سبک زندگی طلبگی خواهد شد و از سوی دیگر در کنار این تغییرات به تمایز هویتی خود توجه داشته باشیم؛ یعنی بدانیم با وجود تغییرات، تمایز ما از دیگر گروهها چیست؟ مهم حفظ آن تمایز است.
اگر بخواهیم این تغییرات به سبک زندگی طلبگی آسیب نزند، باید به وجه تمایز خودمان از دیگران توجه داشته باشیم؛ یعنی همان وجهی که یک طلبه را در قرابت با رسولﷲ(ص) از دیگران متمایز میکند. باید با وجود تغییر سبک زندگی طلبگی، این تمایز حفظ شود و طلبه نسبت به این تمایز خودآگاهی داشته باشد؛ وگرنه اصل تغییر، گریزناپذیر است. مثلاً در دورهی ما، طلبهها پیراهن سفید و بلند میپوشیدند؛ ولی الان بعضی طلبهها اینگونه لباس نمیپوشند؛ اما باز هم آن تمایز هست؛ یعنی باز هم لباس این طلبه با لباس یک دانشجو متفاوت است و اگر کسی این فرد را ببیند، میگوید این طلبه است و همین کافی است. ما هنگامی هویت خود را از دست میدهیم که این تمایز از بین برود. وقتی ما به این تمایز خودآگاهی داریم و خود را متمایز از دیگران در هدف میدانیم، سبک زندگی متمایزی خواهیم داشت؛ لذا یک سری نمادها مانند ریشگذاشتن و … را حفظ خواهیم کرد.
چه عواملی در ساختن سبک زندگی طلبگی مؤثر هستند؟
یکی بحث آموزش است. طلبه درس حوزوی میخواند؛ خود این دروس حوزوی در سبک زندگی طلبگی تأثیر میگذارد. همانطور که دانشجوی فیزیک یا زبان انگلیسی سبک زندگی خاصی دارد، کسی هم که درس حوزوی میخواند، سبک زندگی ویژهای دارد.
یکی دیگر از مؤلفهها، نوع ارتزاق طلبه است. طلبهای که مشغول دروس حوزوی است، فرصت ندارد تا شغل دیگری داشته باشد؛ بنابراین تنها درآمد وی از راه شهریه و تبلیغ است. خود همین شیوهی ارتزاق، در ایجاد یک سبک زندگی متفاوت، مؤثر است.
جایگاهی که دیگران برای یک طلبه قایل هستند نیز در شیوهی زندگی طلبگی مؤثر است. بنابراین، خود نگاه و انتظارات دیگران نیز موجب میشود تا طلبه الگوهای رفتاری متفاوتی برای زندگی خود انتخاب کند.
سبک زندگی طلبگی، سبک زندگی زیبایی است؛ زیرا هویت طلبگی با درسی که میخواند عجین میشود و چون معتقد است که این دروس یک صبغهی الهی دارد، زندگی برای وی لذتبخش میشود. برای خیلی از افراد که شغلشان فقط برای کسب درآمد است، این شغل نمیتواند لذتبخش باشد؛ اما اگر شغل، مطلوب فرد باشد برای وی لذتبخش نیز خواهد بود.
شیرین۳۶ساله از خرم آباد
سلام بسیار عالی از کاش منم همسر یه طلبه بشم تا بتونم بهش خدمت کنم
ابالفضل
خدمت به یک طلبه ملاک نیست.اگه هدفتان خدمت به اسلام و مسلمین است، از راه های دیگر امکان پذیر است.