کتابشناسی تاریخی امام حسین(ع)
«کتابشناسی تاریخی امام حسین(ع)» عهدهدار معرفی مهمترین کتابهایی است که در طی سدههای گذشته تا امروزه دربارهی آن حضرت تألیف شدهاند. این کتابشناسی، گزیده است و شامل صد کتاب مهم از میان چهار هزار کتاب است که نویسنده آن را بررسی و مطالعه کرده است.
در این کتابشناسی، صد کتاب مهم درباره امام حسین(ع) به زبان عربی و فارسی که از دیرباز تاکنون فراهم آمدهاند، به ترتیب تاریخی و با روش توصیفی معرفی شدهاند. از آنجا که این کتابشناسی، تاریخی یا سنواتی است – یعنی کتابها به ترتیب زمانی معرفی شدهاند – از این رهگذر خواننده درمییابد که در هر قرن چه و چگونه کتابهایی درباره امام حسین(ع) نوشته شده و عاشورانگاری و مقتلنگاری چه سیری داشته است. با مطالعه این آثار خوانده متوجه میشود که مثلاً تصویری که از امام حسین(ع) در قرن دوازدهم ارائه شده، تا چه حد با تصویر ایشان در قرن پانزدهم متفاوت است.
عاشوراشناسی
کتاب در پی هدفشناسی قیام امامحسین(ع) و پاسخ به این پرسش است که هدف آن حضرت در هجرت از مدینه به مکه و از آنجا به کوفه چه بود؟ پرهیز از بیعت؟ تشکیل حکومت؟ استقبال از شهادت؟ یا …
بر پایه این پژوهش، هفتنظریه درباره هدف آن حضرت وجود دارد: ۱. امتناع از بیعت (دفاع)؛ ۲. حکومت ـ شهادت؛ ۳. شهادت عرفانی؛ ۴. شهادت تکلیفی؛ ۵. شهادت فدیهای؛ ۶. شهادت سیاسی؛ ۷. تشکیل حکومت. بخش اول کتاب در پی تبیین و سنجش این نظریات و تحریر محل نزاع است.
در بخش دوم کتاب، نویسنده بهدنبال اثبات این موضوع است که رفتن امام حسین(ع) به طرف کوفه، اگرچه به قصد تشکیل حکومت، انتخابی درست بوده.
قسمت سوم کتاب به دیدگاه اعلام شیعه دربارهی هدف اباعبدﷲ(ع) – که تأیید نظر مختار نویسنده است – اختصاص دارد.
از عاشورای حسین تا عاشورای شیعه
این کتاب برشی است از کتاب دیگر این نویسنده که به تقاضای تنی چند از عاشوراپژوهان بهصورت مستقل منتشر شده است. اسفندیاری در این کتاب دو نگاه به عاشورا را بررسی میکند؛ دو نگاه متفاوتی که دو عاشورای متفاوت و دو سلوک متفاوت را بهدنبال دارد. نگاه اول همان نگاه عاطفی، تراژیک و ترحمبرانگیز است؛ نویسنده عنصر تراژیک عاشورا را عارضی و معلول جنایت دشمن و وسیلهای برای احیای مرام و حماسه حسینی میداند؛ نه آنگونه که رواج یافته و گریه و عزاداری و مصیبت و روضهخوانی هدف انگاشته میشود. گریه، حربهی مخالفت با دشمنان امام و یک عمل انقلابی بود در آن روز: «و هذا یوم فرحت به آل زیاد و آل مروان…» و اگر غیر از این بود (یعنی گریه هدف انگاشته میشد) تظاهر به گریه سفارش نمیشد.
نگاه دوم، نگاه حماسی، سیاسی، حرکت برانگیز و دارای قابلیت الگوبرداری است. نتیجه این نگاه، اسلامِ حماسه و حسینِ شهادت میشود؛ نه اسلامِ مرثیه و حسینِ مصیبت. با این نگاه جانفشانی ارزش پیدا میکند؛ نه اشکفشانی. این راه، رهرو میخواهد؛ نه عزادار.
به تعبیر نویسنده، امام حسین(ع) از شخصیتهای دوبارهمظلوم و بازشهید در تاریخ است. یک بار در عاشورا به او ظلم شد، کالبدش پایمال گردید و به شهادت رسید؛ بار دیگر – در تاریخ – هدفش محو یا مسخ شد؛ ما اکنون دو شهید داریم؛ «حسین مظلوم در عاشورا» و «عاشورای مظلوم در تاریخ». همانگونه که علامه حکیمی (که از شخصیتهای مورد عنایت نویسنده است) میگوید: «بهجز اینکه امام حسین(ع) و عاشورا شهید شده است، عاشورا نیز در تاریخ شهید شده و پیام اصلی عاشورا فراموش گشته است. در هر عاشورایی دو شهید موجود است و بر هر شهید نوحهای واجب». دشمنِ جانی چنان کرد و دوست جاهل چنین. تأثیر این قصور عظیم آسیبهایی است که به پیکرهی عاشورا و قیام امام حسین(ع) و فرهنگ عاشورا و عزاداریها و روضهخوانیها وارد شد و میشود. نویسنده این آسیبها و سرچشمهی آنها را شناسایی و بررسی و راهکارِ زدودن این آفات و آسیبها را بیان میکند: «… و همه سخن این است که عاشورا نسخهی اشک نیست؛ نسخهی آزادگی است. نه اینکه نباید بر آن گریست؛ بلکه نباید بر آن فقط گریست».