از نظر شما سیستم آموزشی حوزههای علمیه بهویژه سطوح عالی چه ویژگی یا امتیازی دارد و آیا امتیازات این سیستم آموزشی به گونهای هست که بتواند مشکلات و معایب درونی را برطرف کند؟
حوزه علمیه به عنوان دیرپاترین سیستم آموزشی، دارای محسّنات بسیار زیادی است. از جمله این محسّنات، آزادی دروس و آزادی انتخاب استاد است. اکثریت قریب به اتفاق طلاب پس از پنج یا شش سال میتوانند به این تشخیص برسند که برای ارتقاء سطح علمی خود باید از کدام استاد یا روش درسی بهرهمند شوند. توجه به مراتب مختلف فضل اساتید و شیوههایی که از آن استفاده میکنند و تفاوت در بیانهای مختلفی که ممکن است وجود داشته باشد هر کدام مورد آزمایش طلاب قرار میگیرند.
احساس ما و تجربهای که در سالهای اخیر داشتهایم این است که استادهای حوزه هر روز تحت فیلتر و گزینش طلاباند. مشاهده شده است که برخی از اساتید در ابتدا مورد اقبال طلاب بودهاند ولی تعداد شاگردانشان پس از گذشت چند جلسه، به صورت ملموسی کاهش یافته است؛ چرا که طلاب احساس میکنند استفاده لازم را از این استاد نمیکنند. خلاف این مسئله هم بسیار مشاهده شده است. برخی از اساتید گمنام یا آنهایی که اطلاعرسانی زیادی نداشتهاند با شاگردان محدودی دروس خود را آغاز میکنند و با گذشت زمان کوتاهی، تعداد شاگردانشان افزون شده، مجبور به تغییر مدرس میشوند.
در کنار همه این امتیازات، به نظر شما روش ارزشگذاری اساتید باید به چه صورتی باشد؟
علاوه بر سؤال شما، نکته دیگری نیز وجود دارد که آیا لازم است سیستم یا مرکز خاصی تعداد دروس و مقطعی که افراد باید تدریس کنند را مشخص کند؟ برای پاسخ به این سؤال تعداد دروس و محدوده تدریسها را در طول چند سال بررسی کردیم. پیش از این تحقیق و بر اساس ارزیابی یکساله فکر میکردیم شاید برخی از مواد درسی، اساتید سطح بالا ندارد یا شاید تعداد دروس برخی از مواد درسی، کمتر یا بیشتر از میزان مورد نیاز باشد. ولی وقتی دامنه آمارگیری و تحقیق را به چند سال گسترش دادیم، متوجه شدیم که به صورت جالبی یک نظم درونی وجود دارد و در نتیجه، اختلاف فاحشی در تعداد درسها و حتی کیفیت آنها وجود ندارد. در واقع ساختار و نوع عرضه و تقاضای تدریس، خود به خود یک ساماندهی نامحسوس دارد. بنابراین، نیازی نیست برای اساتید حوزه، ارزشگذاری سیستماتیک انجام شود؛ چون استقبال و نوع مواجهه طلاب با اساتید، بهترین روش ارزیابی توانایی آنهاست. اگر استادی توانایی لازم را در تدریس نداشته باشد قطعا مورد توجه قرار نگرفته و کرسی درسش خود به خود تعطیل خواهد شد؛ چنانکه اگر استادی توانمند باشد، نیازی نیست تشکیلاتی از او حمایت کند و در مدت زمان کوتاهی مورد استقبال طلاب قرار خواهد گرفت و به جایگاه خود خواهد رسید.
یکی از انتقادها این است که برخی از اساتید زمان کافی برای تدریس دروس سطح صرف نمیکنند و برای رسیدن به کرسی تدریس درس خارج عجله دارند. آیا با این نظریه موافقید؟
گاهی برخی از اساتید که در مقطع سطح شاگردان قابل توجهی داشتهاند، به دعوت شاگردان خود دروس خارج را آغاز کردهاند ولی اقبال لازم از درس خارج ایشان نشده و مجبور شدهاند به تدریس سطح بازگردند. این موضوع نشان میدهد که یک مکانیزم کاملا دقیق و در عین حال غیر سازمانی، تدریس در حوزهها را توازن میبخشد.
همانطور که گفتم، آزاد بودن انتخاب درس و استاد یکی از مهمترین مزایای آموزش حوزه است. همین مزیت باعث میشود گاهی یک استاد با وجود سن پایین خود، به خاطر شایستگیهایش به تدریس سطوح خارج برسد. در بین مراجع معظم تقلید و علمای ما کم نبودند کسانی که در اوایل جوانی در سطوح عالی حوزه، کرسی درس داشتهاند.
شایسته است که با سعه صدر به این مسائل بپردازیم و یقین داشته باشیم که حوزههای علمیه صاحب معنوی دارند و افرادی که بخواهند از طرق نادرست رشد کنند، خود به خود مورد اقبال قرار نخواهند گرفت.
طلاب جوانی وجود دارند که در خود استعداد تدریس را احساس میکنند، یا علاقه دارند در آینده جزء مدرسان حوزه باشند. چه توصیهای به این قشر از طلاب دارید؟
باید توجه کرد که نظام آموزشی حوزه تفاوت عمدهای با نظامهای آموزشی رایج دنیا دارد. در سایر نظامها هر استادی باید در علوم و رشته مربوط خود تخصص داشته باشد ولی در حوزه علمیه، یک استاد زبردست که بخواهد شاگردانی توانمند تربیت کند، باید دارای جامعیت باشد. استادی که میخواد فقه تدریس کند نمیتواند خود را از ادبیات، منطق و فلسفه فارغ بداند. کسی بدون اشراف به مباحث کلامی و فلسفی نمیتواند مدعی تدریس شود. در عرف مردم هم اینگونه است. هر رشتهای متخصص خود را دارد و مردم از هر متخصصی توقع تخصص در رشته خودش را دارند ولی وقتی یک طلبه معمم را میبینند توقع دارند که بر همه تخصصهای دینی مانند احکام، روایات، آیات قرآن، اخلاق و… اشراف داشته باشد.
طلاب جوانی که آینده حوزه و نظام اسلامی و بلکه جهان تشیع در انتظار آنان است باید از همان اوایل جوانی، خود را برای آینده آماده کنند. حداقل طلاب جوان باید حواسشان باشد که برخی از درسهای به اصطلاح جنبی مانند کلام و تفسیر برای آینده درسیشان بسیار مهم است. این دروس را جنبی مینامند چون فقه و اصول در حوزه علمیه، محوریت دارد ولی این به معنای غیر ضروری بودن این دروس نیست؛ مثلا اولین مسئله در بحث حجّیّت خیر واحد، ادبیات، منطق و بلاغت است واگر طلبهای با این مباحث آشنایی کافی نداشته باشد نمیتواند حجت بودن خبر واحد را تبیین کند.
آرزوی سلامتی برای استاد حوزه
آیت الله فقیهی: حوزه باید قدرت تفقه در طلبه ایجاد کند
تحول در فقه
مکتب علمی – فقهی مقام معظم رهبری