مقتلنویسی، کاری به عواطف و احساسات نداشته و مقتلنویسان یا همان «ارباب مقاتل»، بیرحمانه همه ابعاد فاجعهها و کشتارها را ثبت میکردهاند که در تاریخ بماند. مرثیهسریان اما با عواطف و احساسات بشری سر و کار داشتهاند و چارهای جز نادیده گرفتن بخشهایی از گزارشهای مقاتل و پررنگ کردن بخشهای دیگر نداشتهاند. این دو کارکرد به شکلگیری دو روحیه در جوامع میانجامد: روحیه روایتگری عقلانی و روحیه مداحی عاطفی و ادبی.
در نیم قرن گذشته که رویکرد عقلانی به واقعه عاشورا افزایش یافته، به موازات و حتی در رقابت با آن، جلسات مداحی و مصیبتخوانی نیز افزایش چشمگیری یافته است. دعوای «شور یا شعور حسینی؟» دعوای رایجی در چند دهه گذشته بوده است. این رقابت به تضاد جدی در کارکرد این دو طیف دامن زده است. جلسات تحلیلی که کوشش در رویکرد عقلانی به عاشورا دارند، نوعا کسر شأن خود میدانند که به جنبه عاطفی و مرثیهای نیز بها بدهند. پاییز سال گذشته در جریان دیدار اعضای هیأت بعثت یزد با دکتر سارا شریعتی و اعضای گروه جامعهشناسی تشیع در یزد، این استاد جامعهشناسی دین از بیتوجهی نواندیشان دینی به جنبههای عاطفی قیام عاشورا انتقاد کرد و خواهان توجه آنان به شعائر دینی و عاشورایی شد. البته در نقطه مقابل نیز باید به رویکرد جلسات مداحمحور اشاره کرد که در ضمیر ناخودآگاه خویش به این باور رسیدهاند که نگاه عقلانی به عاشورا موجب کاهش تأثیرگذاری آنان میشود و از همین رو نوعا از چنین رویکردهایی گریزان هستند و هر روز شاهد افزایش تاریخسازیها یا نوآوریهای شکلی در این جلسات هستیم تا بر تأثیرگذاری اجتماعی خود بیفزایند.
از چهار سال پیش که رغبت ایرانیان برای شرکت در پیادهروی اربعین افزایش یافته، جدال دو رویکرد و روحیه مذکور نیز خودنمایی بیشتری میکند. علاوه بر سندیت و اعتبار زیارت پیاده اربعین، گزارشهای متعدد مقامات عراقی مبنی بر حضور میلیونها نفر در این آیین شیعی، مورد تشکیک و تخطئه مدافعان رویکرد عقلانی به عاشورا قرار میگیرد و این آمار را حاصل رویکرد احساسی و غیرعقلانی میدانند. غافل از آنکه اگر به توضیحات مقامات رسمی عراقی دقت شود، این آمار نه مربوط به یک روز اربعین (که اساسا چنین امری شدنی نیست)، بلکه مربوط به زائرینی است که طی بیست روز مانده به اربعین وارد کربلا شدهاند و با توجه به تعدد جادههای منتهی به کربلا و کثرت متصل ورود زائرین در ایام منتهی به اربعین، چنین آماری چندان غیرعقلانی به نظر نمیرسد.امسال علاوه بر تشکیک و تخطئه این آمار، شاهد تشکیک برخی مدافعان رویکرد عقلانی در کارکرد پیادهروی اربعین هم بودیم. اینکه قرار است افزایش سالیانه زائران اربعین به کجا ختم شود؟ شاید سادهترین پاسخ همان باشد که بگوییم به همان جا که سالها استقبال چند میلیونی خود عراقیها ختم شده است؛ به همان جا که هر ساله شاهد حضور میلیونی در مراسم حج هستیم و کسی آنجا چنین پرسشی را مطرح نکرده است. اساسا کارکردگرایی و عملگرایی در مناسک دینی باید در قالب گفتمان خود آن دین و مذهب بررسی شود. تأکیدات مکرر ائمه شیعه بر ثواب زیارت پیاده امام حسین(ع) از یک سو، و ذوق و قریحه تودههای مردم در انتخاب روز اربعین (که روز حضور نخستین زائران و نیز خاندان مصیبتدیده شهدای کربلا برای زیارت قبور شهدا شمرده میشود)، منجر به شکلگیری این آیین شده که نه منع شرعی بر آن وارد شده و نه زیان اجتماعی داشته است. اینکه با توسل به تشکیک استاد مطهری در حضور اهل بیت در نخستین اربعین، به تخطئه این آیین بزرگ شیعی بپردازیم، همانقدر غیرعلمی و غیرعقلانی است که برخی رفتارهای توده مردم، مورد انتقاد حامیان رویکرد عقلانی واقع شده و میشود.
ایراد دیگری که حامیان رویکرد عقلانی به پیادهروی اربعین مطرح میکنند، مصلحتگرایانه است. به باور آنان، این تجمع، هویتگرایانه و فرقهای است و حاصلی جز تشدید اختلافات فرقهای و طایفهای ندارد و به مصلحت وضعیت کنونی جهان اسلام نیست. با این منطق میتوان خود مراسم حج را نیز خلاف مصلحت دانست! چون با توجه به حساس شدن افکار عمومی جهان به پدیده «خشونتگرایان و تروریستهای مسلمان»، حضور چند میلیون مسلمان و تأکید آنها بر مناسک دینیشان نوعی دامنزدن به آتش جنگ اسلام و غرب است! آیا مخالفان مصلحتگرای زیارت اربعین، به این نتیجه استدلال خود ملتزم میشوند؟ اگر حمایت از شهدای عاشورا و مخالفت با دیکتاتورهای به ظاهر دینی که فاجعه کربلا را رقم زدند، بدون آنکه به مقدسات اهل سنت ساکن عراق توهین شود، سازنده و به مصلحت نباشد، حد یقفی برای این عقبنشینیها و مصلحتاندیشیها نخواهد بود و باید از بسیاری از معتقدات خود چشمپوشی کنیم.
گروهی نیز میگویند دامن زدن به زیارت اربعین، حاصل دشمنی سیاسی میان ایران و سعودی است. بشخصه فکر میکنم این دسته باید کمی بکوشند تا حداقل شیعیان عراقیِ زائر اربعین را درک کنند. برای اکثریت آنها رقابت میان ایران و سعودی اساسا پدیده ناشناخته و بیاهمیتی است. شاید برای برخی زوار ایرانی که در زندگی عادی خود رویکردهای سیاسی را بها میدهند، چنین انگیزههایی نیز دخیل باشد، اما کمی مواجهه با زائران ایرانی اربعین نیز کافی است تا متوجه شوند که انگیزههای معاصر سیاسی، کمترین نقش را در علاقه ایرانیان به چنین شعائری داشته است.
بار دیگر به دوگانه مقتل و مرثیه برگردیم. با مطالعه مختصری که روی پیادهروی اربعین داشتیم، شاید بشود به این نتیجه رسید که وقت آن رسیده تا از تخطئه یکی از این دو جنبه دست برداریم. واقعیت جوامع بشری نشان میدهد که انسانها ترکیبی از شور و شعور هستند؛ آمیختهای از احساس و تعقل. حتی احساسیترین و عاطفیترین رفتارهای انسانی نیز تهمایه عقلانی خاص خود را دارد. همانگونه که مخالفت حداکثری با رفتارهای احساسی، از تهمایه غیر عقلانی تهی نیست. راه درست شاید آن باشد که راهی میان مقتل و مرثیه برگزینیم.
اربعین، راهی به آن سوی تمدن
مرام فکری شیخِ انقلابی
مفهوم «نواندیشی» برای معرفی جریانهای حوزوی گویا نیست/ آزاداندیشی در حوزه باید روشمند باشد
روشنفکری به معنای عامش نوعی گرتهبرداری از غرب است / طلبه با ادبیات روشنفکری میتواند ذهنیت منفی جامعه نسبت به روشنفکری را اصلاح کند