دکتر عبدالوهاب فراتی
پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی همایش حوزه انقلابی را در سال ۹۶ برگزار خواهد نمود؛ ولی چون ادبیات آن به ایضاح روشنی نرسیده و دچار یک هالهای از ابهام در تبیین موضوع است، پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی تصمیم به برگزاری سلسله نشستهایی در اینباره گرفته است.
واژه انقلابی در ادبیات نهضت مشروطه سابقه روشنی ندارد و حتی با یک نگرش منفی به این واژه نگاه میشده است. اما پس از سالهای مشروطه که جریانهای برانداز و مخالف نظم سیاسی ظهور کردند؛ این ادبیات وارد فضای انقلابی در ایران شد و نیروهای مذهبی به تدریج از آن استفاده کردند. ظاهراً قبل از انقلاب، نیروها به دو دسته تقسیم میشدند: انقلابی و غیر انقلابی. به بیانی نیروهای منتقد وضع موجود که دنبال راهکار برای رسیدن به وضع مطلوب بودند و نیروهای طرفدار وضع موجود. پس از انقلاب، این واژه کاملاً دگرگون شد و شرایط متفاوتی را داریم؛ تعاریف از این واژه و مرزبندیها، ابهاماتی را ایجاد کرده است.
مفروض ما در این بحث این است که حوزه انقلابی وضعیت مطلوبی است که میخواهیم به آن برسیم. برای رسیدن به آن وضعیت مطلوب گفتوگوی ما در سه قسمت دنبال می شود:
- تحلیل روشنی از آنچه در حوزه کنونی هست ارائه و به این پرسش پاسخ دهیم که آیا وضعیت کنونی حوزه، انقلابی است یا خیر؟ یا بخشی انقلابی است و بخشی غیرانقلابی؟ و بر اساس چه استدلالی؟
- اساتید چه پیشنهاد روشنی برای رسیدن به حوزه انقلابی دارند؟
- اساتید چه راهبرد و راهکاری برای رسیدن از وضعیت کنونی به وضعیت مطلوب دارند؟
اگر پاسخ این سه روشن نشود، علاوه بر اینکه وضعیت حوزه انقلابی در ابهام باقی میماند، پیامدهای خطرناکی نیز خواهد داشت.
حجتالاسلام والمسلمین قاضیزاده
مفهوم انقلاب
برای پاسخ به سؤال اول باید در ابتدا ببینیم مفهوم انقلاب چیست و آغاز شکلگیری این واژه در نظام اسلامی چگونه بوده است؟
ما واژه انقلاب را در متون فصیح اسلامی بهویژه قرآن، بدین شکل و معنا هرگز نداشتیم. شاید بیشترین استعمال آن در فقه در باب مطهرات است؛ گاه در برخی روایات نیز دیده شده است.
با توجه به خصوصیاتی که از حوزه به عنوان مرکزی فکری و آموزشی که رهبری دینی و معنوی جامعه را عهدهدار است، شاید بتوان از واژگان دیگری نیز در کنار این واژه یاد کرد که حوزه را با آنها متصف کنیم؛ مانند حوزه تحولخواه؛ حوزه مصلح، حوزه تلاشگر، حوزه مدافع دین؛ حوزه اهل معنویت؛ حوزه اخلاق و… که البته بحث دربارهی هر کدام میتواند زمینهای برای جلساتی باشد.
بنده سه برداشت را در باب واژه انقلابی طرح میکنم:
-
انقلابی بودن در روش و کنش
گاهی اوقات، مراد از واژه انقلابی، انقلابی بودن در روش، تاکتیکها و کنشهای اجتماعی است. در این معنا، انقلابی به کسی گفته میشود که با روشهای قهرآمیز، احساسی، چکشی و خلاف قانون به دنبال رسیدن به اهداف خود است که از آن به تندروی نیز تعبیر میشود؛ مانند حرکتهای ایذائی که در دوران انقلاب صورت میگرفت، ترورهای قبل از انقلاب (مثل ترورهای فدائیان اسلام)، حمله به سینماها، آتش زدن و… که تحت نام حرکتهای انقلابی انجام میگرفت. پس از انقلاب نیز این حرکات را داشتیم؛ مثل کار دانشجویان خط امام در اشغال سفارت آمریکا که بهلحاظ روشی حرکتی انقلابی بدون توجه به قانون بود؛ یا حمله به سفارت انگلیس و سفارت عربستان و… . خوب این یک معنا از انقلابی است. حال آیا مراد از حوزه انقلابی این است؟ اگر این حرکت تا قبل از انقلاب و در میان کسانی که در حاکمیت نبودند ـ و از راههای قانونی دستشان به جایی بند نبود ـ قابل توجیه بود (که البته همان نیز مورد تأیید برخی بزرگان نبود)، در کشوری که حاکمیت دارد و مورد قبول مردم است، معنا ندارد؛ مثل این که برخی بگویند ما انقلابی هستیم و خودمان برای خودمان روش داریم و مثلاً به خانه یک مرجع حمله میکنند، که چون نظرش با ما هماهنگ نیست و…
این برداشت از انقلابیبودن، مورد نظر طرحکنندگان این واژه از جمله رهبری انقلاب نیست. ایشان در این اواخر تعبیر آتش به اختیار را به کار بردند؛ اما توضیح دادند که مرادشان کارهای فرهنگی تمیزی است که قاعدتاً این نوع موارد را حتماً شامل نمیشود.
-
انقلابی بودن در هزینه دادن و هزینه کردن
در این احتمال، مراد از انقلابی این است که فرد انقلابی در مسیر هدف متعالی خودش هزینه میدهد و حاضر میشود از یکسری امکانات و بهرهمندیهایی بگذرد و حتی حبس و شکنجه را میپذیرد. قبل از انقلاب، شاید بیش از نود درصد حوزه مخالف رژیم شاه بودند و واضح بود؛ اما خیلی از این نود درصد حاضر نبودند هزینه بدهند؛ حاضر به فریاد، شعار و منبر و … نبودند. افرادی مثل مرحوم سعیدیها، غفاریها، بهشتیها، هاشمی رفسنجانی، و خامنهای کم بودند؛ کسانی که هزینه دادند و به این معنا انقلابی بودند. در حال حاضر موضعگیری های داخل و خارج از کشور متفاوت است. در داخل کشور، کسانی که حرکتهای سریع انجام میدهند (مثلاً اشغال سفارت عربستان) چه هزینهای میدهند؟ نهایتاً نوازش مختصری میشوند. اینها انقلابی نیستند؛ اقلیتی در کنار هستند.
انقلابی کسی است که به ارزشهایی که باعث انقلاب شد یا مورد تأکید خاص مؤسس انقلاب بود پایبند است. انقلابی از این نگاه یعنی اولاً از نظر روشی «بزن در رو» نباشد؛ چون کشور حاکمیت دارد؛ ثانیاً کسی که انقلابی است، نباید در خلوتگاهش بنشیند و تصمیم بگیرد به فلانجا حمله کند و به دیگران هزینه تحمیل کند.
از قضا کسانی در این معنا به آنها انقلابی گفته میشود که امر به معروف و نهی از منکرشان در جامعه برایشان هزینه دارد؛ یعنی آسیبهایی که میبینند، در جایی است که میدانند هزینه دارد و هزینهاش را میدهند. مثلاً شخصی علیه یک مرجعی که همه علیه او صحبت میکنند، مینویسد؛ خوب اینکه هزینهای ندارد؛ هزینه زمانی است که شما علیه مرجعی بنویسی که کسی بر علیه او صحبت نمیکند. این نسبت به داخل است. نسبت به سیاست خارجی و موضعگیریهای خارجی نیز افرادی هستند که چیزی میگویند یا کاری میکنند که موجب هزینه میشود؛ اما هزینهاش را خودشان نمیدهند؛ بلکه مردم باید بدهند. مثلاً فردی در نمازجمعه، مرگ رهبر کشور دیگری را میطلبد؛ خوب خود وی که هزینه نمیدهد؛ هفتصد هزار زائری که به عربستان میروند هزینه میدهند؛ حج و عمره تعطیل میشود و هزینههایی اینچنینی که برای مردم است. یا فردی که سفارت عربستان را اشغال کرد، هزینه بسیاری به کشور وارد کرد؛ اما خودش هزینه نداد؛ بلکه به قول وزیر اقتصاد، ۱۶۰ شرکت ما در کل کشورهای عربی تعطیل شد؛ گردشگری در مشهد تعطیل شد و نهتنها زائران شیعه عربستان بلکه کشورهای دیگر نیز جرأت نداشتند به کشور بیایند.
ما باید بین داخل و خارج فرق قائل شویم. الآن که کشور حاکمیت دارد، هیچکس حق ندارد به اسم رضایت مردم هزینهای را به گردن آنها بیندازد. اگر خودش میتواند هزینه بدهد، انجام دهد. بنابراین در سطح کلان، این مفهوم نیز مدنظر نیست.
-
انقلابی بودن در پایبندی به ارزشهای انقلاب
احتمال سوم این است که انقلابی کسی است که به ارزشهایی که باعث انقلاب شد یا مورد تأکید خاص مؤسس انقلاب بود پایبند است. انقلابی از این نگاه یعنی اولاً از نظر روشی «بزن در رو» نباشد؛ چون کشور حاکمیت دارد؛ ثانیاً کسی که انقلابی است، نباید در خلوتگاهش بنشیند و تصمیم بگیرد به فلانجا حمله کند و به دیگران هزینه تحمیل کند. به این معنا میشود گفت ما انقلابی هستیم و به ارزشهایی که باعث انقلاب شد، پایبند هستیم. البته باید بین ارزشهای انقلاب و موضعگیریهایی که احیاناً رهبران انقلاب و مسئولین عالیرتبه داشتند تفاوت قائل شد. موضعگیری ممکن است در یک شرایط و زمان خاص بوده باشد و لازم نیست همیشه ادامه داشته باشد. امام فرمود اگر از صدام بگذریم از آل سعود نمیگذریم؛ درحالیکه دو سال بعدش به حج رفتیم و روابطمان خوب شد؛ حال آنکه تا آخر رابطه ما با صدام خوب نشد. در حوزه سیاست داخلی و خارجی و در حوزه مسائل اجتماعی بهویژه مسائل حوزوی، ارزشهای کلان باید مورد توجه باشد. از میان اصولی که جزو ارزشهای اساسی انقلاب است بنده چند مورد انتخاب کردم که متأسفانه در آنهایی که به حوزه مربوط است، حوزه ما انقلابی نیست؛ یعنی کسانی که داد انقلابیبودن میزنند، طبق این شاخصها، از ضد انقلابترین افراد هستند.
بخشی از ارزشهایی که باعث انقلاب شد یا مورد تأکید خاص مؤسس انقلاب بود ـ و متأسفانه حوزه ما هرچه میگذرد در این زمینه رو به حضیض میرود ـ عبارتند از:
-
حفظ حرمت عالمان و مراجع تقلید
امام در آن سالهای قبل از انقلاب، در بحبوبه مبارزات میفرماید: «من یک نصیحت میکنم به بچههای طلاب جوان که تازه آمدهاند و حاد و تندند و آن این است که آقایان متوجه باشید اگر چنانچه کلمهای اهانت بکند کسی به یک نفر از مراجع اسلام بین او و خدای تبارک و تعالی ولایت منقطع میشود. کوچک فرض میکنید! فحشدادن به مراجع بزرگ ما را کوچک فرض میکنید! من که اینجا نشستهام دست تمام مراجع را میبوسم؛ تمام مراجع اینجا، نجف، سایر بلاد، مشهد، تهران، هرجا هستند دست همه علمای اسلام را من میبوسم. اهانت به آنها اهانت به اسلام است».[۱] ولی اکنون متأسفانه در حوزه ما، طلبههای جوان به راحتی مراجع را به دو بخش تقسیم کردهاند و به بخشی فحاشی میکنند و درب خانه او تجمع میکنند، در فضای مجازی علیه او مینویسند. یا مداحی که به راحتی علیه مراجع هتاکی میکند. حوزه زمانی انقلابی خواهد بود که به این موارد حساس باشد؛ نه اینکه مثلاً یک مجلسی باشد و همین فرد را دعوت کنند، به صرف اینکه مردم زیاد میآیند.
-
رعایت حدود، شئون و سلسله مراتب حوزوی
امام در این مسأله خیلی حساس بودند که هر کسی سر جای خودش باشد؛ چه حجتالاسلام، چه آیتﷲ و… اما پس از امام، انقلابیهایی که فریاد میکشند، مرجعسازی و آیتﷲسازی را به انحای مختلف شروع کردند. فردی بدون کتاب، بدون درس و… آیتﷲ میشود؛ یا شخصی چون مسئولیتی دارد، درس خارج میدهد.
-
رعایت اخلاق در مواجهه با همصنف
الآن مشکلی که داریم این است که حوزه ما اخلاقمداری را در مواجهه با همصنفان رعایت نمیکند؛ مثلاً شخصی که سی سال در این نظام خدمت کرده و از دنیا رفته؛ چه مقدار علیه او تبلیغ میشود. حوزه بایستی آیت اخلاق باشد. آیا در این انتخابات اخیر، شاهد حوزه انقلابی در بُعد اخلاقی آن از سوی دو کاندیدای روحانی بودیم؟
-
دفاع از حقوق مردم در برابر حاکمان
دفاع از حقوق مردم بهعنوان ارزشی که امام برای آن انقلاب کردند. سخنان بزرگان حوزه را نگاه کنیم ببینیم چهمقدار مربوط به دفاع از مردم است و چه مقدار مربوط به دفاع از حاکمیت. مثلاً خیلی خوب است که در دفاع از میانمار و علیه فلان کشور ظالم اعلامیه میدهند؛ اما آیا مردم خود ما نیازمند دفاع نیستند؟ یا در انتخابات خبرگان اخیر، نزدیک به پانصد نفر از فضلا رد صلاحیت شدند؛ چه کسی از اینها دفاع کرد؟
-
سادهزیستی
سادهزیستی ارزشی است که امام بسیار بر آن تأکید کردند؛ اما متأسفانه نهادها و نمادهای انقلابیگری در حوزه از بهترین امکانات استفاده میکنند.
بنابراین با توجه به این سه برداشت از انقلابیبودن، از نظر بنده شخصی که واجد ارزشهای ذکرشده باشد انقلابی است؛ حوزهی ما در صورتی که این ارزشها را رعایت کند، انقلابی است. البته این چند مورد، تنها بخشی از آن ارزشهای اساسی بود که بنده انتخاب کردم.
خها
دو صد گفتار به نیم کردار نیرزد